نشست سه جانبه ایران، روسیه و آذربایجان: الگویی برای روابط خارجی با همسایگان
روز چهارشنبه ۱۰ آبانماه ۱۳۹۶ دومین نشست سه جانبه روسای جمهور سه کشور همسایه ایران و روسیه و آذربایجان در تهران برگزار شد. طرح این نشست در ابتدا به ابتکار رئیس جمهور آذربایجان الهام علی اف در جریان سفر به تهران در سال ۱۳۹۴ ارائه شد و پس از فراهمشدن مقدمات در اجلاس سه جانبه وزرای خارجه سه کشور در باکو اولین نشست سه جانبه روسای جمهور سه کشور در مردادماه ۱۳۹۵ در این شهر برگزار شد. انگیزه اصلی برگزاری این نشست گسترش همکاریهای سه جانبه در زمینههای، اقتصادی و امنیتی با تمرکز ویژه بر مساله ترانزیت، دریای خزر و مبارزه با تروریسم بوده است.
در بیانیه اولین دور این نشست سه جانبه سه کشور در خصوص ضرورت مبارزه برضد تروریسم، افراط گرائی، جرایم سازمانیافته فراملی و قاچاق مواد مخدر، گسترش همکاریهای سه جانبه در حوزه اقتصاد، انرژی، حمل و نقل و زیرساختها، فرهنگ، گردشگری، بازرگانی و همچنین مسائل کنسولی و گمرکی، ضرورت تشویق و توسعه همکاریهای اقتصادی – تجاری، حفظ دریای خزر بهعنوان دریای صلح و دوستی و امنیت و همکاری و نهائیکردن کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در اسرع وقت، تاکید بر مسیرهای ایمن و قابل اتکا در حوزه حمل و نقل، تقویت و حمایت بیشتر از پروژههای مربوط به توسعه کریدور ترانزیتی شمال – جنوب با یکدیگر توافق کردند. علاوه بر این در دیدار دوجانبه حسن روحانی، رئیس جمهور ایران با الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان ۶ سند همکاری در زمینههای اجرای طرح دالان حمل و نقل شمال-جنوب، گردشگری، همکاری میان بانکهای مرکزی دو کشور و سایر موضوعات اقتصادی به امضا رسید.
دومین دور این نشستها در روز چهارشنبه ۱۰ آبان ماه به میزبانی تهران برگزار شد و سه کشور بر سر محورهای زیر تاکید و تفاهم کردند: عدم ارتباط برجام با مسایل دفاعی و موشکی ایران و عدم پذیرش شانه خالیکردن برخی کشورها از تعهدات بینالمللی و عدم پذیرش برهم زدن یکجانبه برجام، استمرار همکاریهای ایران با روسیه در سوریه تا کسب پیروزی کامل در مقابله با تروریسم، ایفای نقش موثر روسیه بهعنوان همسایه و شریک استراتژیک ایران در زمینه حراست از برنامه هستهای ایران، تقویت محور حمل ونقل شمال -جنوب با هدف اتصال آسیا به اروپا از بندرعباس تا هلسینکی و پیوند مسیرهای حمل و نقلی اقیانوس هند به اروپای شرقی و شمالی از طریق ایران، آذربایجان و روسیه، تبدیل دریای خزر به دریای صلح و همکاری و توسعه برای کشورهای منطقه، روابط بانکی بهتر و استفاده از پول ملی در روابط دوجانبه و سه جانبه تجاری و اقتصادی سه کشور، همکاری در زمینه انرژی با رویکرد غیررقابتی، ادامه مذاکرات شرکتهای بزرگ نفتی روسی برای سرمایهگذاری در پروژههای نفتی ایران با طرفهای ایرانی، ادامه گفتگوی مقامات ایرانی با شرکتهای نفت و گاز آذربایجان در خصوص همکاریهای دوجانبه، بویژه در زمینه اکتشاف و بهرهبرداری، تسریع روند منطقهایشدن اقتصاد سه کشور و دیگر کشورهای منطقه در حوزه انرژی توسعه روابط ایران با اتحادیه اقتصادی و گمرکی اوراسیا و یکسانسازی استانداردها بین سه کشور و ایجاد کریدور سبز گمرکی در کنار توسعه همکاریهای بانکی و تبادلات با پول ملی و اتصال شبکههای بانکی، ایجاد صندوق سرمایهگذاری مشترک سه جانبه برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی باهدف افزایش رشد و توانمندی اقتصادی سه کشور و منطقه، توافق بر برگزاری سومین اجلاس سه جانبه سران در روسیه در سال ۲۰۱۸٫
علاوه بر این روسای جمهور دو کشور روسیه و آذربایجان ملاقاتهای دوجانبهای با رهبر و رئیس جمهور ایران داشتند و در خصوص مسائل روابط دوجانبه ایران با این کشورها، همکاریهای ایران و روسیه در مبارزه با داعش و مقابله با تحریمهای آمریکا و ضرورت گسترش همکاریها مذاکره کردند. صرف نظر از گسترش تعاملات تجاری سه کشور که طی سه سال اخیر رشد چشمگیری داشته است، بررسی مراودات دیپلماتیک بین مقامات سیاسی سه کشور و حتی روسای جمهوری سه کشور نشاندهنده اراده جدی سه طرف برای عملیاتیکردن طرحهای مورد تفاهم است. حال این مساله مطرح میشود که مهمترین عوامل انگیزشی برای شکلگیری و نهادینهکردن این چارچوب سه جانبه همکاریها در میان سه کشور همسایه کدامست؟ این شکل از همکاریها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از چه جایگاهی برخوردارند؟
همکاری سه جانبه ایران و روسیه و آذربایجان: انگیزشها و پیشرانها
سه کشور همسایه که طی حدود دو دهه و نیم گذشته تحت تاثیر عوامل اختلاف برانگیز متعدد مثل بدرفتاری تاریخی شوروی، سیاست خارجی غربگرایانه آذربایجان و پیمان امنیتی اسرائیل و آذربایجان، روابط ایران و ارمنستان و واگرایی آذربایجان از روسیه از روابط پرفراز و نشیب و اغلب مبتنی بر بیاعتمادی نسبت به یکدیگر برخوردار بودند، اکنون به رغم پابرجابودن عوامل اختلاف برانگیز فوق منافع خود را در گرو همکاری با یکدیگر ترسیم کردهاند. در این میان با نگاهی به تحولات منطقهای و بینالمللی میتوان به تغییر ماهیت روابط کشورهای منطقه با غرب از یکسو و جهتگیری توسعهمدارانه سیاست خارجی این سه کشور به ویژه ایران پسا برجام به عنوان مهمترین متغیرهایی که محاسبات عقلانی کشورهای منظقه از منافع ملی را دچار دگرگونی و به سمت همکاری سه جانبه سوق داده است یاد کرد.
به عبارت دقیقتر، تحول در ماهیت روابط روسیه و غرب پس از بحران کریمه و تحریم روسیه از سوی غرب، ناخشنودی آذربایجان از فشارها و انتقادات مکرر نهادها و کشورهای غربی نسبت به وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در این کشور و مواضع غیرشفاف آنها در خصوص مساله قره باغ و عدم بهرهمندی کامل ایران از نتایج اقتصادی برجام به دلیل بدعهدی طرفهای غربی معاهده از یکسو و انگیزههای توسعهمدارانه و اقتصادی سه کشور از سوی دیگر باعث تقویت اراده سه کشور برای همکاری سه جانبه شده است. از میان انگیزههای اقتصادی میتوان به تلاش روسیه برای بازگرداندن آذربایجان به جمع کشورهای همسود و اتحاد اقتصادی اوراسیایی و رونق بخشیدن به آن [۱]، منافع کلان ناشی از همکاری در حوزه انرژی و گسترش شبکه ترانزیت شمال-جنوب برای هر سه کشور اشاره کرد. البته در این میان نقش انگیزههای سیاسی و امنیتی نظیر تلاش برای منزویکردن ارمنستان و دور کردن روسیه و ایران از این کشور از سوی آذربایجان، خطر داعش، تجربه موفقیتآمیز همکاری روسیه ایران بر ضد داعش، و تلاش ایران برای پرهزینهکردن و کم اثرکردن تحریمهای احتمالی آینده غرب بواسطه درهم تنیدگی منافع کشورهای منطقه را نیز نباید از نظر دور داشت.
بر این اساس میتوان گفت سه کشور روسیه و ایران و آذربایجان با اذعان به ظرفیتهای ژئوپولتیک و ژئواکونومیک خود و تحت تاثیر دلسردی از روابط خود با غرب، سیاست خارجی عملگرایانه و توسعهمحورانه در پیوند با همسایگان خود را در اولویت قرار داده و و به این نتیجه رسیدهاند که در کنار یکدیگر به منافع و ظرفیتهای جدیدی دست مییابند. از این رهگذر به نظر میرسد این شکل از روابط چندجانبه جای خود را نیز در روابط خارجی کشور باز کرده است.
دیپلماسی چندجانبه: الگوی جدید در روابط خارجی ایران با همسایگان
نگاهی به سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم به ویژه در دوره پسابرجام به خوبی بیانگر وجه تمایز خاصی از دورههای قبلی در گسترش روابط با همسایگان است. اگرچه رابطه با همسایگان و کشورهای اسلامی همواره در دستور کار دولتهای قبلی نیز بوده است اما نکته بارز در این دو دوره توجه ویژه و جدی به مکانیسم روابط چندجانبه با همسایگان است. از نمونههای قابل ذکر این سازوکار یا شکل رابطه با همسایگان میتوان به همکاری سه جانبه ایران و روسیه و ترکیه در خصوص سوریه، روابط همکاری سه جانبه با افغانستان و هند در چابهار و اخیرا همکاری سه جانبه با آذربایجان و روسیه اشاره کرد. به نظر میرسد مزیت این شکل از روابط خارجی سه گانه در این است که به همان نسبت که در مقایسه با روابط دوجانبه حصول به توافق سختتر میشود دستیابی به نتایج عملی حاصل از توافق راحتتر خواهد بود، چرا که اراده تعداد بیشتری از کشورها برای عملیکردن توافقات درگیر میشوند. علاوه بر این، با توجه به اینکه در مقایسه با سازمانهای منطقهای تعداد طرفین مذاکره کمتر است اهداف و توافقها مشخص و عینی بوده و امکان توافق و اجرای تعهدات به صورت مورد به مورد وجود دارد.
مزیت قابل ذکر دیگر در خصوص ایران اینکه با توجه به همجواری ایران با ۱۵ کشور و عضویت در ۵ زیرسیستم منطقهای (خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای مرکزی، قفقاز، شبه قاره) که به ایران موقعیت مرکزی بخشیده است روابط چندجانبه با همسایگان این امکان را فراهم میکند که ایران از طریق پیوند زیرسیستمهای منطقهای توان بازیگری خود در عرصه منطقهای و بینالمللی را افزایش دهد. در این صورت با تقویت شبکهای ارتباطات بین مناطق و کشورها با مرکزیت ایران هزینههای تحمیل تحریمهای جدید برضد ایران از سوی غرب افزیش خواهد یافت و در مقابل آسیبپذیری ایران نسبت به تحریمها کاش خواهد یافت. با توجه به آنچه گفته شد میتوان این نکته را مطرح کرد که در شرایطی که ایران از قابلیتهای ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر و ژئواستراتژیک برای پیوندهای چندجانبه دیپلماتیک با همسایگان خود بهرهمند است میتوان موارد متعددی از این شبکههای همکاری سه و چندجانبه را به فراخور شرایط و حوزههای مشترک همکاری و منافع مورد توجه و در دستور کار دیپلماسی قرار داد: ایران، ارمنستان و روسیه؛ ایران، روسیه و افغانستان؛ ایران، ارمنستان و گرجستان؛ ایران، قزاقستان و ترکمنستان؛ ایران، هند و افغانستان؛ ایران، پاکستان و افغانستان؛ ایران، ترکیه و عراق و حتی ایران با کشورهای عرب خلیج فارس. به عبارت دیگر، به نظر میرسد نشست سه جانبه ایران و روسیه و آذربایجان در صورت تحقق عینی اهداف؛ به الگوی قابل قبولی برای روابط خارجی با دیگر کشورهای همسایه تبدیل شود.
نتیجهگیری
موقعیت ایران در منظقه غرب آسیا و به ویژه خاورمیانه به گونهایست که در شرایط کنونی تنشهای موجود در منطقه مانع از شکلگیری همگرایی منطقهای کارآمد به مثابه نهاد یا سازمانی است. ضمن آنکه تجربه برخی سازمانهای منطقهای مثل اکو نشان میدهد که این چارچوب همکاری با توجه به تعدد و تنوع منافع درگیر فاقد کارایی و انسجام لازم برای همکاری منطقهای در این منطقه هستند. از طرف دیگر، پیشبرد منافع ملی در چارچوب روابط دوجانبه با همسایگان نیز باعث مغفول ماندن بخش بزرگی از ظرفیتهای موجود در روابط ایران با همسایگان خواهد شد. این در حالیست که در روابط دیپلماتیک چندجانبه با تعداد محدود ضمن آنکه به علت کم بودن تعداد اعضا دستیابی به توافق و اشتراک نظر مساعدتر و عملیتر است، به دلیل عدم نیاز به نهادسازی هزینههای همکاری کاهش مییابد. بر این اساس، به نظر میرسد تداوم ابتکارهایی نظیر نشست سه جانبه روسیه، ایران و آذربایجان برای مناسبات چندجانبه ضمن آنکه ظرفیتهای موجود در روابط دوجانبه را مورد بهرهبرداری قرار میدهد زمینههای همکاری منطقهای را افزایش میدهد. از این رو، به نظر میرسد شناسایی ظرفیتهای همکاری چندجانبه در میان ایران با همسایگان و ایجاد شبکهای متداخل از روابط با همسایگان در میانمدت بتواند موضع ایران را در عرصه منطقهای و بینالمللی تقویت کند.
[۱] به علت اختلافات روسیه با گرجستان و همچنین آذربایجان در عمل ارتباظ سرزمینی بین روسیه با ارمنستان به عنوان تنها عضو قفقازی اتحادیه اقتصادی اروراسیایی وجود نداشته و این اتحادیه هم اکنون فاقد مزیت اقتصادی در ارتباظ با ارمنستان است.
دکتر طیبه واعظی- عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی