گزینه اقدام نظامی در راهبرد آمریکا
سیاست به یک مفهوم به معنای ارزیابی گزینهها و انتخاب مناسبترین آنها برای تأمین اهداف و منافع ملی است. دولتها برای رسیدن به اهداف مورد نظر گزینههای متعددی پیش رو دارند، اما همه گزینهها دارای هزینهها و دستاوردها یکسانی نیستند. برخی از گزینهها بازدهی خوبی دارند و برخی برای منافع ملی مضر هستند. در مناسبات کشورها، گزینههای تأمین هدف طیفی از اقدام نظامی به شکلهای متفاوت تا مذاکره، همکاری و اتحاد و ائتلاف را شامل میشود. مردم و مسئولین جمهوری اسلامی ایران با جمله «همه گزینهها روی میز است» آشنا هستند. این جمله دیپلماتیک بارها از زبان مقامات دولت آمریکا خطاب به مقامات ایران طرح شده است.
دولت ترامپ در مهر ماه سال گذشته راهبرد آمریکا در قبال ایران را طرح کرد. در ۱۸ اردیبهشت به شکل یکجانبه از برجام خارج و مارک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا ۱۲ شرط حداکثری را در قبال ایران مطرح کرد. آنها ایران را به اعمال شدیدترین تحریمهای تاریخ تهدید و اقدامات خود را برای اعمال تحریمها شروع کردند. یکی از پرسشهای مهم در خصوص راهبرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران جایگاه گزینه نظامی است. نیروی نظامی و گزینه استفاده از آن چه جایگاهی در راهبرد آمریکا در قبال ایران دارد؟
قدرت نظامی به عنوان ملموسترین و سنتیترین شکل قدرت ملی جایگاه مهمی در پیشبرد اهداف و تأمین منافع ملی کشورها دارد. اما توسل مستقیم به آن در طی دوره پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه در سالهای اخیر کاهش چشمگیری داشته است. دولت ترامپ در کوتاهمدت و میانمدت به دلایل متعدد زیر گزینه استفاده مستقیم از قدرت نظامی را برای تأمین اهداف و منافع خود در قبال جمهوری اسلامی ایران در نظر ندارد.
اما قبل از ارائه دلایل مورد نظر طرح چند نکته مقدماتی ضروری است. نکته اول این که عدم بهرهگیری از گزینه نظامی به معنی نادیده گرفتن آن از سوی سیاستمداران و بیتأثیر بودن آن در روند محاسبات و تصمیمگیریهای دو کشور نیست. نکته دوم، گزینه نظامی طیف گستردهای است که از نمایش قدرت تا ورود به یک جنگ تمامعیار را شامل میشود. در این نوشته منظور استفاده مستقیم از قدرت نظامی از طریق حمله به اهداف و منابع ایرانی در سرزمین این کشور است. نکته سوم، این که با توجه شخصیت ترامپ چرخش تصمیمات آن بسیار زیاد و سرعت تغییرات سیاست خارجی آن فوق العاده است. از این نظر ممکن است با وقوع حوادث و بروز تحولات محیط روانی به سرعت تغییر کرده و گزینه نظامی اولویت بالاتری بیابد. نکته چهارم این که شناخت دلایل عدم توسل به زور کمک میکند تا مبنایی برای نزدیکی یا دوری از گزینه نظامی ارائه شود. سیاستمداران با سنجش سیاستها و اقدامات نسبت خود را با گزینه نظامی ارزیابی نمایند.
شخصیت ترامپ: ترامپ برخلاف جورج بوش پسر یک فرد ایدئولوژیک نیست، او فردی تجارتپیشه و محاسبهگر است. به هر موضوعی از موضع سود و زیان نگاه میکند. گزینه جنگ پرهزینه و زیانآور است. من توانمندترین فرد در معامله هستم و روابط با دیگر کشورها از جمله ایران یک معامله است که من به خوبی از عهده آن برمیآیم. دیگران بیعرضه بودند، نتوانستند و من توانستم و در مورد ایران نیز میتوانم بهترین معامله را انجام دهم. از نظر او هر کاری که دیگران و روسای جمهور قبلی کردهاند نادرست و بد و به زیان آمریکا بود و کارهایی که من انجام میدهم درست و کاملاً در راستای قدرت و منافع آمریکا است. در همین حال نوسان سیاست خارجی ترامپ بسیار زیاد و شدید است و از تقابل تا توافق کامل و به قول کریم سجادپور از بمباران تا هتلسازی در ایران را شامل میشود.
گزینههای کمهزینه: در حال حاضر تحریم، شورش و مذاکره سه گزینه اصلی راهبرد دولت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است. اعمال شدیدترین تحریمهای تاریخ مهمترین سازوکارها آنها در وادار کردن ایران به تغییر رفتار و مذاکره در مورد موضوعات مورد اختلاف است. آمریکا کمترین روابط اقتصادی را با ایران دارد. در چهل سال گذشته آمریکا از روابط اقتصادی ایران کاملا ً بیبهره بوده است. برجام نتوانست راه را برای تعاملات اقتصادی دو کشور را فراهم کند. قطع کامل روابط اقتصادی ایران با جهان خارج بیشترین ضربه را به جای آمریکا به رقبای اقتصادی آمریکا از چین تا فرانسه وارد میکند. اما اگر این تحریمها بتوانند موجب تغییر رفتار یا رژیم سیاسی در ایران شوند، آمریکا میتواند از مناسبات اقتصادی ایران بهرهمند شود. شورشهای اجتماعی در ایران سازوکار مکمل آمریکا برای اعمال فشار به ایران است که آن نیز کمترین هزینه را به دولت آمریکا دارد. تقابل مردم و دولت در ایران با هر نتیجهای به نفع آمریکا است.
تجربه شکستخورده عراق و افغانستان: آمریکا یکی از مهمترین دولتهای مداخله گر در جهان به شمار میآید، اما مداخله آن در افغانستان و عراق در دو دهه گذشته ملموسترین و موثرترین تجربه مردم و دولتمردان این کشور به شمار میآید. از انتخابات میاندورهای سال ۲۰۰۴ در آمریکا تا کنون در همه انتخابات نامزدها علیه مداخله آمریکا در عراق سخن گفتهاند و افراد بسیاری قربانی حمایت از این مداخله شدهاند. از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ تا کنون هیچ نامزدی از مداخله آمریکا در عراق حمایت نکرده است. هزینههای سنگین و نتایج ناچیز آمریکا در خاورمیانه به هراس از مداخله در این کشور منجر شده است و به همین دلیل تصمیمگیری و مداخله نظامی در ایران برای آمریکاییها به مراتب سختتر است.
شعارهای ضدجنگ ترامپ در انتخابات: در یک سال و نیم گذشته اقدامات ترامپ نشان میدهد که وی کوشیده است که به شعارهای خود در زمان مبارزات انتخاباتی عمل کند. یکی از شعارهای ترامپ در آن دوره مخالفت با مداخله نظامی به بهانه دموکراسی و دولت- ملتسازی بود. در مبارزات انتخاباتی خواستار خروج آمریکا از مهلکه جنگ در خاورمیانه بود و از جنگ آمریکا در عراق به شدت انتقاد میکرد. ترامپ هزینه این مداخلات را برای قدرت آمریکا زیانآور و هزینههای آن را غیرقابل تحمل میشمرد. رفتار دولت ترامپ در قبال بحران سوریه هم نشان دهنده امتناع آگاهانه وی از درگیری گسترده در منطقه است. با چنین نگاهی بعید است که ترامپ دست به اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران بزند.
مخالف جامعه جهانی: هر چند ترامپ توجهی به رسانههای گروهی و افکار عمومی و حتی نظرات متحدین خود در سایر مناطق جهان ندارد، اما بدون وجود اجماع داخلی و بینالمللی توسل به زور برای بزرگترین قدرت جهان نیز چندان قابل تحمل نیست. در سطح بینالمللی آمریکا در ضدیت با ایران تنها چهار کشور کوچک منطقهای را به همراه دارد. در داخل این کشور طبق آخرین نظرسنجی موسسه یوگاو ۵۳درصد مخالف جنگ با ایران بوده و ۳۷درصد نیز گفتهاند به شدت با این موضوع مخالف هستند. الگوی رفتاری دولت آمریکا در دهههای گذشته در ورود به منازعات نظامی نشان دهنده همراهی نزدیک بین مردم و دولت است. آمریکا زمانی وارد منازعه شده است که اکثریت مردم با توسل به زور موافق بودهاند.
سیاست هوشمندانه ایران: یکی از عوامل بسیار تأثیرگذاری در رفتار دولتها در توسل به زور رفتار طرف مقابل است. در این مورد جمهوری اسلامی ایران از چنان تجربه و هوشمندی زیادی برخوردار است و به این راحتی در دام روندهای تصاعدی منازعات قرار نمیگیرد. ناهمترازی قدرت و آسیبپذیری، تجربه گرانسنگ دفاع مقدس، تجربه موفق دیپلماسی و مذاکره، بیحاصل بودن جنگ در تأمین اهداف و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران چیزی نیست که از دید مقامات ایران پنهان باشد. هر چند مقامات جمهوری اسلامی ایران در اتخاذ به موقع تصمیمات کارنامه درخشانی ندارند، اما در اجتناب از بدتر شدن اوضاع بسیار موفق عمل کردهاند و بعید است در مورد آمریکا این درس ارزشمند را نادیده بگیرند.
آسیبپذیری آمریکا و متحدین منطقهای آن: جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین قدرتهای منطقهای است. آمریکا پایگاهها و متحدین قابل ملاحظهای در منطقه دارد. در صورت توسل آمریکا به زور ایران از چنان توانی برخوردار است که هزینههای قابل ملاحظهای به آمریکا و متحدین منطقهای آن وارد سازد. این هزینههای به قدری است که هر سیاستمداری قبل از تصمیم به اقدام نظامی علیه ایران، باید آنها را مرور و تصمیم خود را با ملاحظه هزینههای سنگین اقدامات تلافیجویانه ایران اتخاذ نماید. با چنین ملاحظاتی بعید است که معادله سود و زیان گزینه جنگ برای دولتمردان آمریکا وسوسهکننده باشد.