اصول اخلاقی عصب‌شناسی و امنیت ملی

اصول اخلاقی عصب‌شناسی و امنیت ملی

کاربردهای عصب‌‏شناسی در حوزۀ امنیت ملی در حال حاضر بسیار متنوع‏ و به‌‏سرعت در حال رشد است. عصب‏‌شناسی در مفهوم عملیاتی آن، به‌‏سبب ظرفیت بالقوه‏‌اش در کشف تروریست‏‌ها، کمک به مجروحان و یافتن درمان اختلالات فشار روانی پساآسیبی جذاب است. عصب‌‏شناسی نقطه‏‌ای همگرا میان علومی همچون هوش مصنوعی، زیست‌‏شناسی ترکیبی و علم نانو است. این همگرایی و کاربردهای فناورانه‌‏شان نویدبخش دامنه‏‌ای از اقدامات خارق‌‏العاده است، مانند درمان مجموعۀ وسیعی از بیماری‏‌ها، ماشین‌‏ها و ربات‏‌های دارای احساس، پایان‏‌یافتن کارگران یدی و عمرهای بسیار طولانی. این قابلیت‌‏ها موجب بروز مسائل اخلاقی عمیقی نیز شده است. در فرایند اکتشافات این پرسش اخلاقی‌ به‌وجود می‌آید که چگونه می‌توانیم یا چگونه باید از این نوآوری‌ها استفاده کنیم. این فناوری‌‏ها علاوه بر کاربردهایشان در حوزۀ امنیت ملی، ممکن است در فضاهایی که اقدامات غیرمجازی همچون کشتار افراد صورت می‏‌گیرد نیز از سوی دولت‏‌ها و نمایندگانشان برای حفظ منافع به کار روند. اینجا همان فصل مشترک میان عصب‏‌شناسی و امنیت ملی است که موضوع کتاب است.

نویسنده کتاب، نیکولاس ج. اِونز استادیار دانشکدۀ فلسفه در دانشگاه ماساچوست لوول است. اخلاق علوم زیستی و نظامی و امنیت سلامت از حوزه‌های مورد علاقه اوست. او یکی از نویسندگان کتاب پیام ابوال: بهداشت عمومی و درمان در قرن بیست‌‏ویکم (۲۰۱۶) است.

نویسنده: نیکولاس ج. اِونز
مترجم: سید حسن حسینی
ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی
نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱
شمارگان: ۱۰۰ جلد
قیمت: ۱٫۴۰۰٫۰۰۰ریال
شابک: ۸-۲۷-۵۷۱۶-۶۲۲-۹۷۸

بازدارندگی سایبری در نظریه و عمل

بازدارندگی سایبری در نظریه و عمل

دغدغه‌‏های امنیتی دولت‏‌ها، تنها محدود به قلمرو زمینی، دریایی، هوایی و حتی فضایی نیست؛ بلکه حوزه‌های حاکمیتی جدید ازجمله عرصه دیجیتال به این قلمروها اضافه شده‌‏اند. انحصار حاکمیت بر قله‌‏های دیجیتال، جای خود را به چالش‌‏های نوظهور مثل امنیت سایبری و هوش مصنوعی سپرده است. به‌‏تبع این تحولات، سیاست‌‏ها و دکترین‏‌های جدیدی معرفی می‌‏شوند که سیاست بازدارندگی سایبری یکی از آن‌هاست. کتاب حاضر سیر طرح و تکوین بازدارندگی سایبری را با توجه به چالش‌‏ها و موانع تأمین توان تهاجمی و بازدارندگی سایبری در دو حوزه نظری و عملی نشان می‌‏دهد. در ادامه چند کشور بزرگ و متوسط به‏عنوان مطالعه موردی انتخاب شده و سیاست عملی و اقدامات عینی آن‏ها در زمینه امنیت سایبری و ازجمله بازدارندگی سایبری بررسی می‌‏شود.

نویسنده کتاب،حیدرعلی بلوجی دانش‌‏آموخته دکتری روابط بین‌‏الملل از دانشگاه تهران و محقق مسائل کلان امنیت بین‌‏المللی است که علاوه بر چاپ و انتشار مقالات مختلف در نشریات داخلی و خارجی، کتاب‏‌های زیر را در ایران به چاپ رسانده است:

• مفاهیم رقیب در سیاست‏‌گذاری‌‏های دفاعی؛
• تحول مطالعات امنیت بین‌‏الملل؛
• بحران در سیاست جهان؛
• سازمان منع سلاح‌‏های شیمیایی؛
• مجموعه مقالات همایش ارزیابی نیمه اول دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران بر سازمان کنفرانس اسلامی.

دیپلماسی پنهان؛ مفاهیم و زمینه‌ها

دیپلماسی پنهان؛ مفاهیم و زمینه‌ها

دیپلماسی ابزاری برای تأمین کم‌هزینه اهداف ملی دولت‌هاست. در این دیدگاه، منطق ارزش- هزینه است که اولویت و اهمیت هریک از ابزارهای موجود در جعبه‌ابزار سیاست‌گذار کلان کشور را تعیین می‌کند. بر این اساس موضوعی مانند پنهان‌کاری در دیپلماسی ارزش ذاتی ندارد و تنها به کارآمدی این ابزار و همچنین امکان کاربرد سایر ابزارهای جایگزین در سیاست خارجی بستگی دارد. اما سواد سیاسی نسبتاً کم در بسیاری از کسانی که تأثیرگذاری سیاسی متوسط یا بسزایی در تصمیمات سیاسی دارند، ازجمله موضوعاتی است که توجه به مقوله دیپلماسی پنهان در پیشبرد اهداف سیاست خارجی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. سؤال مهم این کتاب این است که «آیا پنهان‌کاری در عرصه دیپلماسی به پایان راه خود نزدیک می‌شود یا اینکه کماکان نقشی مهم در روابط کشورها ایفا خواهد کرد؟»

نویسندگان کتاب، کورنلیو بیولا و استوارت موری بخش مهمی از مقالات این اثر را تألیف کرده‌‏اند. دکتر بیولا استاد مطالعات دیپلماتیک در مرکز توسعه بین‌‏المللی دانشگاه آکسفورد و دکتر موری سیاستمدار کانادایی و استاد رشته روابط بین‌‏الملل در دانشگاه بوند در استرالیاست. ترکیب تجربه و دانش این دو نفر، کتاب حاضر را به یکی از جذاب‌‏ترین آثار در این حوزه تبدیل کرده است.

نویسندگان: کورنیلو بیولا و استوارت موری
مترجمان: مهدی میرمحمدی – کاظم تاجیک
ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی
نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱
شمارگان: ۱۰۰
قیمت: ۱٫۸۰۰٫۰۰۰ریال
شابک: ۵-۳۱-۵۷۱۶-۶۲۲-۹۷۸

دیپلماسی پنهان؛ مفاهیم و زمینه‌ها
دیپلماسی پنهان؛ مفاهیم و زمینه‌ها
دیپلماسی پنهان؛ مفاهیم و زمینه‌ها
دیپلماسی پنهان؛ مفاهیم و زمینه‌ها

امنیت انرژی

امنیت انرژی

تمدن کنونی بشری به‌شدت به منابع و خدمات انرژی وابسته است و امنیت انرژی مقوله‌ای است که نزد دولت‌ها، جوامع و افراد از ارزش بسزایی برخوردار است. امروزه سیاره زمین با چالش‌های ناشی از وابستگی فزاینده به سوخت‌های فسیلی مواجه است.از سوی دیگر بسیاری از کشورهای غنی از انرژی‌های فسیلی ازجمله در خاورمیانه و شمال آفریقا، از بی‌ثباتی و درگیری رنج می‌برند. آن‌ها از تبدیل منابع انرژی به ثروت به‌منظور توسعه اقتصادی ناتوان هستند. ظهور کنشگران جدیدی همچون جمهوری خلق چین ژئوپلیتیک امنیت انرژی را دستخوش دگرگونی کرده است. این مباحث، امنیت انرژی را به یکی از چالش‌های مهم قرن ۲۱ بدل کرده است. کتاب حاضر امنیت انرژی را به‌عنوان یک ارزش که به‌طور مداوم در مناقشه با دیگر ارزش‌های اصلی همچون رفاه اقتصادی و پایداری قرار گرفته، بررسی می‌کند و به‌دنبال ارائه روایتی جامع از امنیت انرژی در جهان معاصر است.

نویسنده کتاب، رولاند دانروتر پژوهشگر روابط بین‌الملل و استاد و معاون دانشگاه وست مینستر از سال ۲۰۱۶ است. از او چهار کتاب با عناوین «امنیت بین‌المللی: دستورکار معاصر»، «منابع جهانی: درگیری و همکاری»، «چین، نفت و سیاست جهان» و «روسیه و اسلام: دولت، جامعه و رادیکالیسم» منتشر شده است. مترجمان کتاب، احسان یاری دانش‌آموخته دکترای تخصصی جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک از دانشگاه تهران و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز است. از آثار ترجمه‌ای وی می‌توان به کتاب‌های «سیاست بین‌المللی خلیج فارس» و «جغرافیای فرهنگی: فرهنگی انتقادی از مفاهیم کلیدی» اشاره کرد. حسین علی‌پور دانش‌آموخته کارشناسی ارشد مطالعات منطقه‌ای گرایش مطالعات خاورمیانه از دانشگاه شیراز است.

نویسنده: رولاند دانروتر
مترجمان: احسان یاری- حسین علی‌پور
ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی
نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱
شمارگان: ۱۰۰
قیمت: ۹۹۰،۰۰۰ ریال
شابک: ۸-۲۷-۵۷۱۶-۶۲۲-۹۷۸

امنیت انرژی
امنیت انرژی

کنترل تسلیحات در سیاست خارجی آمریکا

کنترل تسلیحات در سیاست خارجی آمریکا

سیاست کنترل تسلیحات آمریکا پس از ۱۱سپتامبر در دولت‌های بوش، اوباما و ترامپ شاهد تداوم در بعضی زمینه‌ها و تغییرات گوناگون در برخی زمینه‌های دیگر بود. ویژگی مشترک سیاست خارجی آمریکا بر محور سیاست کنترل تسلیحات در دوره زمانی ۲۰۲۰-۲۰۰۱ تداوم پایبندی به سیاست کنترل تسلیحات و ادامه مساعی معطوف به «تطبیق و هماهنگ‌سازی» این سیاست با ویژگی‌های جدید نظام بین‌الملل است. سیاست کنترل تسلیحات در دوره بوش در قالب «راهبرد فراموازنه‌گرایی و سیاست فراکنترل تسلیحات»، در دوره اوباما در قالب «راهبرد موازنه برون بوم و سیاست کنترل تسلیحات برون بوم» و در دوره ترامپ در قالب «راهبرد ناموازنه و سیاست ناکنترل تسلیحات» قابل بررسی است. هرکدام از این راهبردها آثار و پیامدهای درخور توجهی بر سایر بازیگران نظام بین‌الملل و امنیت بین‌المللی داشتند که مطالعه آن‌ها برای درک سیاست بین‌المللی بسیار مفید است.

نویسنده کتاب، فرهاد وکیلی دانش‌آموخته دکترای روابط بین‌الملل از دانشگاه علامه طباطبایی است. امنیت بین‌الملل و به‌ویژه کنترل تسلیحات حوزه مورد علاقه ایشان می‌باشد. از آثار منتشرشدهٔ ایشان در این زمینه می‌توان به مقالات زیر اشاره کرد: • رژیم تحریم‌های بین‌المللی: بنیان‌ها، فرایندهای تصمیم‌ساز، نهادهای مجری و سنجش کارایی؛ • رژیم چندجانبه تحریم: واکاوی سازوکار تحریم‌های اعمالی علیه روسیه؛ • رویکرد مقایسه‌ای به سیاست کنترل تسلیحات آمریکا (۲۰۲۰-۲۰۰۱).

نویسنده: فرهاد وکیلی
ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی
نوبت چاپ: اول ۱۴۰۱
شمارگان: ۱۰۰
قیمت: ۱،۳۵۰،۰۰۰ ریال
شابک: ۱-۲۶-۵۷۱۶-۶۲۲-۹۷۸

سیاست و حکومت در بریتانیا

سیاست و حکومت در بریتانیا

بریتانیا به دلیل ویژگی‏‌های خاص نمونه ارزشمندی برای مطالعه سیاست و حکومت است. بریتانیا یکی از کشورهایی است که از دیرباز به عنوان موجودیتی مستقل در عرصه بین‏‌المللی شناخته می‌شود و نهادهای این کشور به‏‌مرور در چند قرن تکامل یافته است. تغییرات و تحولات سیاسی این کشور به‌‏صورت مسالمت‌‏آمیز شکل گرفته است. بریتانیا با ابزارهای غیرانقلابی، تکامل یافته و از یک پیوستگی سیاسی درخور توجهی برخوردار است. همچنین توانایی‌های نظامی و اقتصادی به شکل‏‌گیری امپراتوری بریتانیا کمک فراوانی کرد به‌‏نحوی‏‌که در قرن نوزدهم این کشور به یک قدرت جهانی سیاسی و صنعتی غالب جهانی تبدیل شد، اما قدرت اقتصادی و اجتماعی آن تا حد زیادی به‌‏دلیل حضور در دو جنگ جهانی در نیمه اول این قرن کاهش یافت و در نیمه دوم قرن نیز قدرت جهانی امپریالیستی آن افول کرد. با وجود این، مناسبات قدرت در جامعه بریتانیا به‏‌شکل خاصی سامان یافته و سازوکارهایی برای حل مسائل و مشکلات طرح شده است که می‏‌تواند برای دانشجویان علوم سیاسی، کارشناسان و صاحب‏نظران عرصه سیاست‏‌گذاری آموزنده باشد.

نویسنده کتاب: علیرضا ثمودی دانش‌آموخته دکتری مطالعات منطقه‌ای گرایش مطالعات اروپا از دانشگاه تهران است. حوزه‌های پژوهشی مورد علاقه ایشان مسائل سیاست خارجی اتحادیه اروپا،‌ رویکرد ناتو در منطقه، راهبردهای دیپلماسی عمومی آمریکا در خاورمیانه و مسائل دیگری در این حوزه‌ها می‌باشد. برخی از کتاب‌های تألیفی و ترجمه‌ای که وی به تنهایی در نگارش آنها نقش داشته، از این قرار است : ترجمه کتاب‌های اتحادیه اروپا پس از برگزیت، روش‌های پژوهش در روابط بین‌الملل؛ تألیفاتی چون کتاب سیاست‌های اتحادیه اروپا در قبال خاورمیانه، اتاق‌های فکر سیاست خـارجی آمریکا و کتـاب اتحـادیه اروپــا و سـازمان‌های بین‌المللی.


نویسندگان: احمد صبوری‌نژاد
ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی

نویسندگان: علیرضا ثمودی
ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی
نوبت چاپ: اول ۱۴۰۰
تعداد صفحه: ۳۸۸
قیمت: ۶۰۰.۰۰۰ریال
شابک: ۹-۷-۹۷۸۷۷-۶۲۲-۹۷۸

خرید اینترنتی کتاب:
سیاست و حکومت در بریتانیا

سیاست دفاعی

سیاست دفاعی آمریکا؛ نگاهی به تحول ماهیت جنگ در قرن ۲۱

سده ۲۱، سدۀ گذار و تغییر است. از مهم‌ترین عوامل مؤثر در این فرایندِ گذار، تغییر و تحول در ماهیت جنگ است. تغییری که موجب ظهور و بروز چالش‌های جدید برای ایالات متحده آمریکا شده و تأثیرات شگرفی در حوزه سیاست‌ دفاعی این کشور گذاشته است. دولت‌های گوناگون آمریکا برای مقابله با تهدیدات جدید ناگزیر شده‌اند که تغییرات اساسی در سیاست دفاعی این کشور ایجاد نمایند. آن‏ها ساختار و سازوکارهای دفاعی را تغییر داده و سیاست‌های متفاوتی را برای تأمین امنیت ملی در پیش گرفته‌اند. مطالعه این کتاب می‌تواند برای کارشناسان و دانشجویان علوم نظامی، سیاسی و روابط بین‌الملل مفید و آموزنده باشد.

نویسنده کتاب: احمد صبوری‌نژاد دانش‏‌آموخته دکتری مطالعات منطقه‌‏ای دانشگاه تهران است. حوزه‌‏های پژوهشی مورد علاقه ایشان مسائل سیاست خارجی، امنیت ملی و بین‏‌المللی است. برخی از مقالاتی که وی در نگارش آن‏ها نقش داشته است عبارت‌اند از: ▪ گسترش کارکردی سازمان‏‌های منطقه‌‏ای؛ مطالعه موردی نفتا؛ ▪ ظهور جنگ‌های هیبریدی و تأثیر آن بر راهبرد دفاعی آمریکا علیه ایران؛ ▪ آمریکا و سیاست ترویج دموکراسی در آمریکای لاتین: مطالعه موردی ونزوئلا. ▪ یهود و سینمای کودک؛ ترویج ایده‌‏ها و افکار؛


نویسندگان: احمد صبوری‌نژاد
ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی
نوبت چاپ: اول ۱۴۰۰
تعداد صفحه: ۲۶۲
قیمت: ۴۲۰.۰۰۰ریال
شابک: ۲-۶-۹۷۸۷۷-۶۲۲-۹۷۸

خرید اینترنتی کتاب:
سیاست دفاعی آمریکا؛ نگاهی به تحول ماهیت جنگ در قرن ۲۱

ایران و اسرائیل

احتمال وقوع جنگ ایران و رژیم صهیونیستی، پیامدهای آن و واکنش آمریکا

نوشتار حاضر برگرفته ‏از مقاله مایکل اورن سفیرسابق رژیم صهیونیستی در آمریکا در مورد جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی با ایران است که ۴ نوامبر در آتلانتیک منتشر شده است. اورن در مقاله خود به پیامدهای جنگ احتمالی میان ایران و رژیم صهیونیستی، ضعف‏ها و قابلیت‏های این رژیم و نقش احتمالی آمریکا در جنگ می‎پردازد.

جنگ ایران و رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن

اورن با اشاره ‏به اعلام طرحی اضطراری توسط نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی که به‏ طور قابل ‏توجهی ظرفیت دفاع موشکی رژیم صهیونیستی، توانایی آن برای جمع‌‏آوری اطلاعات در مورد اهداف دشمن و آمادگی سربازانش برای جنگ شهری را افزایش می‏‌دهد، بیان می‏کند که سربازان رژیم صهیونیستی به ‏ویژه در شمال، در وضعیت جنگی قرار گرفته‏‌اند و رژیم صهیونیستی درحال آماده‎شدن برای بدترین وضعیت و در حال ‎عمل بر اساس این فرض است که جنگ ممکن است در هر زمانی رخ‏ دهد.

تصور اینکه جنگ چگونه شروع ‏شود، دشوار نیست. مانند موارد بسیار دیگری در خاورمیانه، حریق می‏‌تواند توسط یک جرقه ایجاد شود. جنگنده‌‏های رژیم صهیونیستی تا کنون صدها بمباران علیه اهداف ایرانی در لبنان، سوریه و عراق انجام داده‌‏اند. رژیم صهیونیستی که بازدارندگی را نسبت به برآشفتن تهران ترجیح می‏‌دهد، به ندرت در مورد چنین اقداماتی اظهار نظر می‌‏کند، اما شاید محاسبات اشتباه رژیم صهیونیستی در ضربه‏‌زدن به هدفی به ‏ویژه حساس (مثلاً در سوریه) منجر به ضدحمله توسط ایران، با استفاده از موشک‏‌های کروز شود که به دفاع هوایی رژیم صهیونیستی نفوذ ‏کند و اهدافی مانند مرکز فرماندهی کایراه[۱] در تل‏آویو که معادل پنتاگون است را در هم بکوبد. رژیم صهیونیستی به‏ طور گسترده با حمله‏ به مقرهای حزب ‏الله در بیروت و نیز ده‏‌ها جایگزین آن در امتداد مرز لبنان تلافی‏ می‌‏کند و پس ‏از یک روز تبادل‏ آتش بزرگ‏‌مقیاس، جنگ واقعی آغاز می‌‏شود.

راکت‌‏ها که بسیاری از آن‏ها چندین ‏تن تی ‎ان‏ تی حمل می‏‌کنند، بر رژیم صهیونیستی خواهند بارید. هواپیماهای بدون‏ سرنشین به تأسیسات حیاتی، نظامی و غیرنظامی برخورد خواهند کرد. در طی جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶، نرخ چنین شلیک‌‏هایی به بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ پرتاب در روز رسید. امروز ممکن ‏است به ۴۰۰۰ هزار پرتاب در روز برسد. اکثریت سلاح‌‏ها در زرادخانه حزب‌‏الله، موشک‌‏های با مسیر ثابتند که می‏‌تواند توسط سیستم گنبد آهنین رژیم صهیونیستی مورد ردیابی و ممانعت قرار گیرند، اما گنبد آهنین به ‏طور متوسط ۹۰ درصد مؤثر است، بدین‏ معنا که از هر ۱۰۰ موشک، ۱۰ موشک از آن عبور می‌‏کند و ۷ آتشبار عملیاتی آن قادر به پوشش‏‌دادن کل کشور نیستند.

تمام رژیم صهیونیستی، از شمال تا جنوب در تیررس آتش دشمن قرار خواهد گرفت، اما موشک‏‌های با قابلیت هدایت دقیق که تعداد فزاینده‏‌ای از آن‏ها در زرادخانه ایران است، تهدیدی بسیار خطرناک‏تر را تحمیل ‏می‌‏کند. مسیر بسیاری از آن‏ها می‏‌تواند در میانه پرواز  تغییر کند. سیستم فلاخن داود که در هماهنگی با آمریکا ایجاد شده، می‏‌تواند آن‏ها را متوقف‏ کند؛ البته در نظر، زیرا این سیستم هرگز عملاً در یک نبرد آزمایش نشده و هر کدام از ره‏گیرهای آن یک میلیون دلار هزینه دارد، حتی اگر این سیستم از نظر فیزیکی ویران نشود، رژیم صهیونیستی به لحاظ اقتصادی آسیب خواهد دید.

اگر راکت‏‌ها در نزدیکی فرودگاه بن‏گوریون بیفتند، گرچه این فرودگاه فلج می‏‌شود، همانند جنگ ۲۰۱۴ با حماس در غزه، ترافیک بین‌‏المللی ایجاد خواهد شد. بنادر رژیم صهیونیستی که بخش عمده‏‌ای از مواد غذایی و مواد ضروری از طریق آن‏ها وارد می‌‏شود، ممکن است تعطیل و شبکه‌‏های برق رژیم صهیونیستی با اختلال مواجه ‏شوند. ایران در سال‌‏های اخیر از ابزارهای هک خود استفاده کرده و رژیم صهیونیستی هرچند در زمینه دفاع سایبری در سطح جهانی پیشروست، اما نمی‏‌تواند به‏ طور کامل از خدمات رفاهی همگانی حیاتی خود محافظت کند.

میلیون‏‌ها شهرک‏‌نشین در پناه‏گاه‏‌ها ازدحام خواهند کرد. صدها هزار نفر از نواحی مرزی که تروریست‌‏ها سعی در نفوذ به آن‏ها را دارند، تخلیه می‏‌شوند. رستوران‌‏ها و هتل‌‏ها همراه با دفاتر شرکت‌‏های فناوری پیشرفته خارجی خالی می‏‌شوند. بیمارستان‏ها که بسیاری از آن‏ها به امکانات زیرزمینی متوسل می‌‏شوند، حتی قبل از اینکه آسمان رژیم صهیونیستی با دود سمی کارخانه‏‌های فروزان و پالایشگاه‏‌های نفت تاریک شود، به ‏سرعت منکوب می‌‏شوند.  

البته، رژیم صهیونیستی با هواپیماها و توپخانه‏‌های خود پاسخ می‌‏دهد و ارتش آن بسیج می‏‌شود. ارتش این رژیم بیش از دو برابر ترکیبی از ارتش فرانسه و بریتانیا -حداقل بر روی کاغذ- می‏‌تواند در کمتر از ۲۴ ساعت ده‏‌ها ‏هزار نفر از سربازان ذخیره را بخواند، تجهیز کند و به صف قرار دهد، اما آن‏ها را کجا خواهد فرستاد؟ اغلب راکت‏ها از جنوب لبنان پرتاب خواهند شد، جایی که پرتاب‎گرها در حدود ۲۰۰ روستا تعبیه شده‌‏اند. دیگر راکت‌‏ها از غزه پرتاب می‌‏شوند، جایی که حماس و جهاد اسلامی که مورد حمایت ایران هستند، حداقل ۱۰ هزار راکت دارند؛ اما موشک‏‌های دوربردتر، شامل موشک شهاب ۳، از سوریه، عراق، یمن و از ایران به رژیم صهیونیستی خواهد رسید. این چالشی هولناک برای نیروی هوایی رژیم صهیونیستی است که دارای بمب‌‏افکن‏‌های استراتژیک قادر به رسیدن به ایران نیست و باید با سامانه پدافند هوایی پیشرفته روسی مستقر در سوریه مقابله‏ کند. نیروهای زمینی رژیم صهیونیستی مجبور خواهند بود به درون لبنان و غزه، خانه به خانه حرکت کنند، در حالی که نیروهای ویژه به عمق سوریه و عراق اعزام می‌‏شوند.

 موشک‌‏های متعارف رژیم صهیونیستی می‌‏تواند اهداف ایرانی را ویران کند، اما حتی اگر این اقدامات متقابل بتواند بخش بزرگی از آتش موشک را مهار کند، هزاران تلفات غیرنظامی را نیز تحمیل‏ می‏‌کند، دقیقاً همان‏ چیزی که ایران می‏‌خواهد. نیروهای نیابتی از پرواز ساکنان نواحی جنگی به منظور متهم‏‌کردن رژیم صهیونیستی به ارتکاب جنایات جنگی ممانعت می‌‏کنند. کرانه باختری و غزه، احتمالاً صحنه اعتراضات خشونت‌‏آمیزی خواهد بود که رژیم صهیونیستی به ‏شدت با آن برخورد می‏‌کند. این برخورد، صحنه را برای شورای ‏امنیت جهت محکومیت رژیم صهیونیستی و برای شورای حقوق ‏بشر سازمان ‎ملل برای جمع‌‏آوری شواهد برای دیوان کیفری بین‎المللی تنظیم‏ می‏‌کند. آنچه ایران و متحدانش نمی‌‏توانند در صحنه نبرد انجام‏ دهند، می‏‌توانند از طریق بایکوت، منزوی‌‏کردن و فشردن گلوی رژیم صهیونیستی انجام ‏دهند.

واکنش آمریکا

اورن بیان می‏‌کند که همۀ این‏ها برای وزرای ارشد دولت رژیم صهیونیستی دور از ذهن نیست. آن‏ها دقیقاً در مورد این سناریوها فکر می‏‌کنند و بیش ‏از همه یک سؤال مهم را مطرح می‏کنند: آمریکا چگونه واکنش نشان خواهد داد؟

این سؤال به‏ دلایل مختلف مهم است، نقطۀ شروع، نقش آمریکا در تسریع پتانسیل درگیری است. آمریکا، خواه به‏ طور ناخواسته از طریق کاهش دشمنان اصلی سنی ایران -عراق صدام حسین، طالبان، داعش- یا به‏ طور هدفمند، از طریق امضای توافق هسته‏‌ای، ایران را توانمند کرده ‏است. رئیس‏ جمهور باراک اوباما در حالی‏ که برای برکناری حسنی مبارک و معمر قذافی -که هردو سنی بودند- سریع عمل کرد، از میانجی‏گری علیه متحد سوری ایران، یعنی بشار اسد خودداری کرد. دونالد ترامپ در پاسخ‏‌دادن قوی به حملات ایرانی‎ها علیه عربستان سعودی و علیه کشتیرانی بین‌‏المللی یا حتی سقوط پهباد آمریکایی در ژوئن گذشته شکست خورد. خروج شتاب‌زده نیروهای آمریکایی از سوریه در نظر بسیاری در خاورمیانه به‏ عنوان یک حرکت دیگر آمریکایی دیده می‏‌شود که باعث تقویت ایران می‏‌شود. اگر ترامپ تحریم‏‌ها را کاهش دهد و با همتای ایرانی خود مذاکره کند، تعداد کمی در منطقه شگفت‏‌زده خواهند شد.

در عین حال، همراه با چرخاندن یک چشم نابینا به سمت تجاوزگری ایران، آمریکا همچنین آن را تحریک کرده است. ایران از مشروعیت و سود توافق هسته‌‏ای برای تسلط بر قسمت‏‌های بزرگی از خاورمیانه استفاده‎ کرده و رژیم صهیونیستی را با موشک‏‌ها احاطه کرده ‏است. پس از انقضای بندهای برجام، ایران می‌‏تواند صدها سلاح هسته‌‏ای بسازد؛ اما اگر این آرزوی ایرانیان بوده، با تصمیم ترامپ برای خروج ‏از برجام و تحمیل دوباره تحریم‏‌ها آرزوهای ایرانیان یک‏شبه نابود شده است. رژیم در مواجهه با اقتصاد در حال ‏فروپاشی دو گزینه دردناک داشت: یا واردشدن به مذاکرات با ترامپ تحت شرایطی که ایرانیان آن را تحقیرآمیز می‏‌دانند یا آغاز یک خصومت دیگر؛ اول در عربستان و خلیج‏ فارس و در صورت شکست، علیه رژیم صهیونیستی. ایران با چرخش به ‏سوی این اقدامات، باید امید داشته‏ باشد که به آمریکا ثابت خواهد کرد بدون کاهش تحریم‌‏ها و پیمان هسته‏‌ای تجدید‏شده، می‌‏تواند کل منطقه را در هرج‌‏ومرج فرو ببرد.

رهبران رژیم صهیونیستی از این خطرات آگاهند. با وجود این، از باطل‏‏‌کردن برجام که معتقدند مسیر ایران برای هژمونی و زرادخانه هسته‌‏ای را فراهم می‌‏کند، حمایت کردند. آن‏ها کاملاً از تحریم‏‌ها حمایت کردند، هرچند خطر راه‌‏اندازی یک جنگ را داشته ‏باشند. آن‏ها استدلال ‏کردند که مواجه‌‏شدن با خطر ایران اکنون بهتر از پنج ‏سال دیگر است: بعد از اینکه ایران فتوحات خاورمیانه خود را کامل ‏کرده، رژیم صهیونیستی را محاصره کرده و به بمب‏‌های هسته‌‏ای دست ‏یافته باشد. بهتر این است که مناقشه در دوره دولت کنونی آمریکا رخ ‏دهد که می‏‌توان روی سه ‏منبع کمک آمریکایی برای رژیم صهیونیستی که به ‏طور سنتی در دوره جنگ دریافت ‏می‏‌کند حساب ‏کرد:

اول مهمات است. با شروع جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ و در ادامه دو جنگ لبنان و سه درگیری عمده با غزه، مهمات حیاتی رژیم صهیونیستی کاهش یافته است. در هر مورد، آمریکا موافقت ‏کرد ارتش رژیم صهیونیستی را مجدداً تأمین کند. تنها یک ‏بار، طی عملیات تیغه حفاظتی در سال ۲۰۱۴، دولت اوباما انتقال سلاح‏ به رژیم صهیونیستی را برای ابراز نارضایتی خود از افزایش تلفات در فلسطین به تعویق انداخت.

دومین نوع حمایت، قانونی است، زیرا سازمان ملل با اطمینان به محکوم‏‌کردن رژیم صهیونیستی رأی می‌‏دهد. آمریکا کشورهای هم‏فکر برای مخالفت یا حداقل نرم‏‌کردن قطعنامه‏‌های یکطرفه سازمان ملل را گرد هم آورده و در شورای امنیت از حق وتوی خود برای رژیم صهیونیستی هزینه کرده است. آمریکا همچنین برای محافظت از رژیم صهیونیستی در برابر هیأت‌‏های حقیقت‏یاب سازمان ملل که همواره آن را محکوم می‌‏کنند و از طریق تحریم‏‌های تحمیل‌‏شده توسط دادگاه‏‌های بین‏‌المللی اقدام کرده است.

در نهایت، آمریکا در روزهای پس‏ از جنگ، در مذاکرات آتش‌‏بس، عقب‏ن‌شینی نیروها و تبادل زندانیان و تثبیت چارچوبی برای صلح، از رژیم صهیونیستی حمایت کرده ‏است. این سنت پس از جنگ ۱۹۶۷ آغاز شد و ادامه یافت. تنها پس از نبرد ۲۰۱۴، رژیم صهیونیستی پیشنهاد آمریکا برای میانجی‏گیری را به ‏دلیل عدم ایمان دولت به وزیر امور خارجه، جان کری، رد کرد.

در حال‏ حاضر، چنین بی‏‌اعتمادی در روابط رژیم صهیونیستی با وزیر امور خارجه آمریکا مایک پمپئو وجود ندارد و درباره تمایل دولت آمریکا برای تأمین سه ‏نوع کمک سنتی مذکور تردید کمی وجود دارد، اما اگر رژیم صهیونیستی بیشتر از آن نیاز داشته ‏باشد چه؟ اگر وضعیتی وجود داشته ‏باشد که در آن بقای حکومت یهودی مورد تهدید قرار گیرد چه؟ آیا آمریکا مداخله خواهد کرد؟

وی بیان می‏‌کند که پاسخ این سؤالات تا حدی مثبت است. هر دو سال یک بار، نیروهای آمریکایی و رژیم صهیونیستی مانور مشترکی به نام جونیپر کبرا را برای تقویت پدافند هوایی این رژیم برگزار ‏می‌‏کنند. هرچند جزئیات خیلی محرمانه است، آمریکا به ‏وضوح متعهد به کمک به حفاظت از آسمان‌‏های رژیم صهیونیستی است؛ اما اینکه نیروهای آمریکایی به حمایت از رژیم صهیونیستی حمله ‏بکنند و به پایگاه‏‌های ایرانی ضربه‏ بزنند، هنوز قطعی نیست.

نتیجه‏گیری

مایکل اورن معتقد است آمریکا در جنگ رژیم صهیونیستی با ایران از آن رژیم حمایت خواهد کرد، اما حمله نیروهای آمریکایی برای ضربه‌‏زدن به ایران به‏ حمایت از رژیم صهیونیستی هنوز قطعی نیست. این ابهام در یک سال منتهی ‏به انتخابات عمیق‌‏تر می‏‌شود؛ چراکه ترامپ و مخالفانش در حال مبارزه برای پایان‌‏‏دادن به جنگ‏‌های قدیمی خاورمیانه هستند نه گرفتارشدن در جنگ‏های جدید. نظرسنجی‌‏های صورت‌‏گرفته پس‏ از تصمیم رئیس ‏جمهور برای خروج ‏از سوریه، فقدان حمایت دوحزبی برای حتی مداخله نظامی کوچک‏‌مقیاس آمریکا در منطقه را نشان ‏داد. با این ‏حال، مقامات دولت بارها اطمینان داده‏‌اند که رژیم صهیونیستی، سوریه یا عربستان سعودی نیست و اینکه رژیم صهیونیستی در صورت لزوم می‏‌تواند روی حمایت گسترده آمریکا حساب ‏کند. اورن معتقد است این گفته درست است. وی به گفته‏‌های رئیس ‏جمهور اوباما به نخست ‏وزیر بنیامین نتانیاهو در شش سال پیش اشاره می‌‏کند که بیان کرد: «آمریکا در صورت وقوع جنگ همیشه به رژیم صهیونیستی کمک می‏‌کند، زیرا این چیزی است که مردم آمریکا انتظار دارند». در نهایت، اورن با اشاره وضعیت رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۷۳، بیان می‌‏کند در آن زمان رژیم صهیونیستی در جنگ بعدی خود پیروز شد، اما با هزینه‏‌ای مشقت‌‏بار. در مقطع کنونی، جنگ بعدی رژیم صهیونیستی می‏‌تواند پرهزینه‌‏تر باشد.

ترجمه فاطمه سادات امیراحمدی


[۱] Kiryah

فضایی

بازگشت به رقابت‏‌های آغازین عصر فضا و امنیت ملی ایران

در کشاکش تنش‏‌هایی که احتمال رویارویی ایالات متحده و روسیه را در پشت صحنه تراژدی‏‌های حال حاضر خاورمیانه افزایش داده است، ایالات متحده رقیب دیرینه خود در عرصه فعالیت‏‌های فضایی را در کنار چین، کره شمالی، سوریه، سودان و ایران در لیست سیاه عدم همکاری در زمینه پرتاب‏‌های فضایی قرار داده است.

اتخاذ چنین سیاستی، بیش از هر چیز در تداوم فرمان تشکیل ارتش فضایی به‏‌عنوان یکی از یگان‏های نیروی مسلح این کشور قرار می‌‏گیرد که توسط دونالد ترامپ رئیس ‏جمهور وقت در فوریه سال ۲۰۱۸ به امضا درآمده است و واکنشی جدی به تهدیدات برآمده از فضای ماورای جو و دفاع از منافع ملی ایالات متحده محسوب می‌‏شود، در این میان روسیه نیز که به نقش‌‏آفرینی پویا در خاورمیانه به‏‌ویژه در حمایت از ایران در مقابل بدعهدی‌‏های برجام و تحریم‏‌های ایالات متحده تبدیل شده است، در ماه‌‏های اخیر توسعه نیروی هوافضای این کشور را از جمله اولویت‏‌های نظامی خود معرفی کرده است و در این مدت موفقیت‏‌هایی نظیر پرتاب راکت ماهوراه‌‏بر سایوز ۲ روسی و موشک فضایی” پروتن-ام” حامل تلسکوب فضایی” اسپکتر- ار.گ” را به ثبت رسانده است.

چنین تلاش‏‌هایی برای کسب برتری و عدم همکاری در نوع خود نقلی دیگر از روایت رویارویی دو قدرت نام‌‏آشنای جنگ سرد و رقابت‏‌های آغازین عصر فضا است، در حالی‏که در عصر حاضر بازیگران متعددی به عرصه فعالیت‏‌های فضایی پیوستند. در این میان با توجه به آن‏که برخی نظیر ایران از یک سو نخستین گام‏‌های فضایی خود را با همراهی و همکاری روسیه برداشته است، و از سویی دیگر آمریکا فعالیت‏‌های فضایی آن را تهدید خوانده است، نوشتار حاضر به این پرسش پاسخ می‏‌دهد که شدت‌یافتن تنش‏‌ها بین این دو قدرت چه تأثیری بر امنیت ملی ایران دارد؟

فضای ماورای جو عرصه رویارویی روسیه و ایالات متحده

از عصر فضا تاکنون نتایج و دست‏آوردهای حاصل از فعالیت در فضای ماورای جو به‌‏ویژه در بعد نظامی آن، ترغیب‌کننده‏‌ی گسترش فعالیت در این عرصه و فراهم‌کننده‏‌ی فرصتی برای کسب قدرت و پیشی‌گرفتن بر رقبا است. رویارویی ایالات متحده و روسیه در فضای ماورای جو همواره بازتاب رقابت قدرت‏های بزرگ در چارچوب تعریف شده مرشایمر است، در جایی که وی معتقد است گرچه شدت رقابت میان قدرت‏های بزرگ کم و زیاد می‏‌شود، اما آن‏چه که آن‏ها را به رقابت بر سر کسب قدرت دعوت می‏‌کند هراسی است که از یک‏دیگر دارند، هراسی که سیاست‏گذاران فضایی ایالات متحده را برآن داشته است تا در سال ۲۰۱۹، با دورشدن از رقابتی که نخستین‏ بار پرتاب اسپوتنیک در ۱۹۵۷ به کالبد آن جان بخشید و با گذشت چندین دهه مسیرهای همکاری با رقیب خود را مسدود کنند.

ایالات متحده در مقام قدرت‏ بزرگی که همواره خواهان یکه‏‌تازی و کسب هژمونی در نظام بین‏‌الملل است مدت‏هاست حاکم‌شدن بر زمین از طریق سلطه بر فضا را در پیش گرفته است و اقدام آن در جهت تشکیل نیروی فضایی این کشور که به منظور مقابله با فعالیت‌‏های فضایی نظامی رقبای ایالات متحده در این عرصه صورت گرفته است گامی در جهت دنبال‌کردن بالاترین هدف برای هر دولت از نقطه نظر نئورئالیست‏‌ها به‏‌شمار می‌‏رود تا سهم خود از قدرت جهانی را در جهت زوال دیگر دولت‌‏ها به حداکثر برساند.

روسیه نیز در پیمودن مسیر مشابهی در لحن هشدارآمیز خود نسبت به واشنگتن و با تأکید بر عدم تکرار اشتباهات گذشته، روی آوردن به چنین اقداماتی را دعوتی برای رویارویی جدی‏تر در فضا دانسته است، به‏‌گونه‏‌ای که می‏‌تواند توأمان با مخاطرات قابل توجه‏‌تری نسبت به مسابقه تسلیحات هسته‏‌ای باشد، اما این پیشتاز فضایی در راستای تأمین امنیت و کسب منافع ملی، خود نیز اخیراً با تأکید بر توسعه نیروی هوافضای این کشور آن را از جمله اولویت‏‌های نظامی خود معرفی کرده است. در تکمیل بررسی آن‏چه که به‏نوعی رقابت دائمی دو قدرت فضایی تعریف می‏‌شود می‌‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • برترین ابزار در شناخت مسیر برگزیده قدرت‏ها برای فعالیت در فضای ماورای جو مرور استراتژی‏‌های فضایی آن‏هاست. مرور سیاست‏‌های اتخاذ شده توسط ایالات متحده از زمان ریاست جمهوری بوش تاکنون افزایش چشم‏گیر وابستگی‏ امنیت ملی این کشور به فضای ماورای را نشان می‏‌دهد اهداف ذکر شده و اصول سیاست فضایی ملی این کشور در سال ۲۰۰۶ نشان می‏‌دهند ایالات متحده که روزی پیش‏گام استفاده صلح‌‏آمیز از فضای ماورای جو محسوب می‏شد، با ایجاد محدودیت بر سر راه دیگر کشورها بزرگ‏ترین حامی تداوم رقابت‏‌های فضایی است. روسیه احیای سیاست فضایی را هم‏گام با احیای قدرت پیشین خود پیش می‏‏‌برد و تأکید بر کنترل تسلیحات متکی بر همکاری دارد، در این زمینه سند تدبیر سیاست خارجی این کشور که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است به خوبی نشان می‌‏دهد روسیه هم‏چنان که تقویت امنیت بین‏‌الملل، تداوم تلاش برای منع رقابت تسلیحاتی در فضا و ارسال تسلیحات توسط دیگر کشورها، دست‏یابی به توافقات بین‏‌المللی در این حوزه و کنترل ظرفیت‏های هسته‏‌ای را مطرح کرده است، در مقابل هرگونه کاربرد و یا حتی تهدید از جانب سلاح‏‌های کشتار جمعی و تسلیحات اتمی، حق استفاده از تسلیحات را برای خود قائل شده است که تأکیدی بر آمادگی برای هرگونه جنگی حتی در فضای ماورای جو از سوی این قدرت و تهدیدی جدی برای هم‌‏بازی‏‌های آن است. بنابراین می‌‏توان چنین بیان کرد که روسیه با تدوین این سند در واکنش به تأثیرات احتمالی تشکیل نیروی فضایی ایالات متحده به‏‌نوعی پیش‌‏دستی کرده و موضع خود را مورد تأکید قرار داده است.
  • اما فعالیت‏های فضایی دو قدرت نیز در نقش مکمل سیاست‏‌های فضایی آن‏ها قرار می‏‌گیرد. برنامه‏‏‌های فضایی نظامی تدوین شده روسیه برای سال ۲۰۳۰ تا ۲۰۶۰ این کشور پس از تقویت تجهیزات زمینی، دریایی، هوایی و شرکت در رزمایش‏‏‌های مشترک نظامی با مصر و چین جهت بررسی دفاع ضد‏موشکی و جنگ الکترونیک، نشان‌دهنده تلاش روسیه برای تقویت بعد چهارم قدرت است. اما رونمایی از موشک قاره‌‏پیمای سارمات روسی که مخرب‌‏ترین موشک هسته‏‌ای جهان معرفی شده است بیش‏تر عزم راسخ روسیه را برای تحکیم موقعیت خود و قابلیت‌‏های آن در اجرای برنامه‏‌های فضایی نظامی منعکس کرد. از طرفی دیگر ایالات متحده که خواستار تقویت قدرت نظامی و هسته‏‌ای و بهره‏‌برداری از فناوری‏‌های نظامی تا سال ۲۰۶۰ شده است ماهواره‏‌هایی نظیر ان- آر- ال۳۷ [۱] با قابلیت‏‏‌های جاسوسی و نظامی را به عنوان آخرین نتایج در کارنامه پرتاب‏‌های خود به ثبت رسانده است.
  • گذشته از سیاست‏‌ها و فعالیت‏هایی ذکر شده که در نوع خود افزایش تخاصمات بین دو قدرت را به نمایش می‏‌گذارند هر دو رقبای جدید‏تری نظیر چین را دارند که نبایستی در محاسبات خود از قابلیت‏‌های نظامی و سیاست‌‏های آن غفلت کنند. افزون بر این شماری از بازیگران تازه‏‌وارد به عرصه فعالیت‏‌های فضایی نظیر ایران مورد توجه هستند که در حال حاضر از حمایت‏‌های سیاسی روسیه در زمین، دریا و هوا و در پی وقایعی مانند آن‏چه که با سقوط پهباد ایالات متحده و اخلال در ناوگان نفت‏کش‌‏های ایران به وقوع پیوست برخوردار است و هم‏چنان که فعالیت‏های فضایی آن از سوی ایالات متحده به عنوان تهدید برشمرده می‌‏شود، پیش‏تر نخستین گام‌‏های فضایی را در تقویت قدرت ملی خود با همراهی روسیه برداشته است و بررسی فعالیت‏های فضایی آن در چارچوب همکاری‏‌ها و مخالفت‌‏ها در این نوشتار یک ضرورت است.

فعالیت‌‏های فضایی ایران در بستر تعامل و تقابل

در سال ۲۰۰۹ ایران با پرتاب نخستین ماهواره ساخت خود با نام امید خواسته مبتنی بر حضور فعال‏‌تر در عرصه فعالیت‌‏های فضایی را به جهانیان اعلام کرد، درحالی‏که پیش‏تر در مقابل نگاه بدبینانه غرب فعالیت‏‌های نخستین خود با نام صلح و امنیت ‏بین‌‏الملل را با همکاری پیش‏گام صنعت فضایی یعنی روسیه در پیش گرفت، در چارچوب چنین تعاملات و تقابلی می‌‏توان فعالیت‌‏های فضایی ایران را به موارد زیر خلاصه کرد:

  • بعد از پرتاب ماهواره مصباح که در سال ۱۹۹۷ صورت گرفت، تأمل‌برانگیزترین نمونه‏‌ی این همکاری‏‌ها به‏‌ویژه در نگاه غرب مربوط به پرتاب سینا-۱ است. از نظر تحلیل‏گران غربی فناوری‏‌های به کار رفته در این نوع ماهواره از قابلیت پرتاب موشک بالستیک برخوردار بودند، و بر همین مبنا ایران را بهره‏‌مند از قابلیت‏‌هایی می‌‏دانستند که ارتقای سیستم موشک شهاب-۳ و دست‏یابی به نمونه‏‌ی نوینی از آن یعنی شهاب-۴ را برای این قدرت نوظهور فضایی به‏‌همراه داشت. اما این قبیل همکاری‏‌های مشترک بیش از همه با مخالفت ایالات متحده همراه بود چرا که روسیه نیز در گذشته پرتاب ماهواره‏‌های کوچک مشابهی را از پایگاه‏‌های نظامی خود تجربه کرده بود. با این وجود موفقیت در پروژه مذکور بستری برای همکاری‏‌های بیش‏تر بین دو کشور را فراهم کرد و چندین بیانیه عمومی از سوی دو کشور مانند توافق ایران و روسیه برای تولید ماهواره‌‏ی پارس (سینا-۲) به تصویب رسید.
  • در تداوم همکاری‏‌های فضایی در اواسط سال ۲۰۰۶ سیستم ماهواره مصباح و زهره نیز جهت توسعه فناوری‏‌های فضایی و پرتاب ارتقا یافت. در حالی‏که ایران اهداف غیرنظامی برای ارتقای این سیستم تعریف کرده بود، برخی با ارائه تعبیری متفاوت از این مقصود، متخصصین ایرانی را متمایل به دست‏یابی بر سیستم هشدار سریع برای مقابله با حملات احتمالی اسرائیل دانستند، که ممکن بود مقصدهای نظامی و هسته‏‌ای ایران را مورد هدف قرار دهد، هم‏چنین ماهواره زهره را نیز توسعه سلاح‌‏های ضدماهواره برشمردند.
  • در تداوم مخالفت‏‌ها با فعالیت‌‏های فضایی ایران در حدفاصل سال‏‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ حضور بیش از سی‏ هزار متخصص روس در همکاری مشترک با ایران دلیل توسعه فناوری‏‌هایی کاربرد دوگانه برشمرده شد. گرچه در همین دوران مدیر مرکز مطالعات ایرانیان مدرن در روسیه در حالی که ایرانیان را مستعد فرستادن انسان به فضا دانست، هم‏چنان تأکید بر تعهد کشور خود نسبت به تداوم همکاری‏‌های فضایی با ایرانیان داشت.
  • فعالیت مستقل ایران پس از سال ۲۰۰۸، دورشدن از هم‏پیمان فضایی خود و نگرانی امنیتی آن از فعالیت‌‏های فضایی ایران را به دنبال داشت. در این دوران برخی متخصصین نظامی و علمی فضایی روسیه پرتاب‏‌های فضایی ایران را نشانی از حرکت رو به جلوی آن جهت افزایش قابلیت پرتاب‏گرها با قدرت بیش‏تر می‏‌دانستند، برخی دیگر از مقامات رسمی این کشور نگران قابلیت‏‌های ایران برای کاربرد فناوری‏‌های موشکی بودند. در سال ۲۰۰۹ نیز روسیه نسبت به همراهی ایران برای توسعه ماهواره ارتباطات از راه دور زهره تمایلی از خود نشان نداد، و میخائیل مارگلو که ریاست کمیته شورای روسیه در امور بین‏‌الملل را عهده‌‏دار بود، بر عدم وجود دلیلی برای تقویت این باور تأکید داشت که برنامه‏‌های فضایی ایران یک تهدید جهانی باشد.

در تکمیل واکنشی که مقامات روس نسبت به نگران‌کننده نبودن فعالیت‏‌های فضایی ایران برای عرصه بین‏‌الملل داشتند، مدعی شدند پرتاب ماهواره‏‌ها با کاربرد دوگانه از سوی ایران، انگیزه‌‏ی ایالات متحده برای توسعه و به کارگیری سیستم‌‏های ضدماهواره زمین‌پایه آست [۲] را شدت می‌‏بخشد. چنین اقدامی تصویب پیش‌‏نویس معاهده‏‌ی منع استقرار سلاح در فضا، هم‏چنین کاربرد زور یا تهدید از جانب این کشور را نیز در کنفرانس خلع سلاح ژنو همراه با چین و روسیه پیچیده می‏‌کرد.

با این وجود در سال ۲۰۱۲ مصادف با بازگشت جاه‌‏‏طلبانه پوتین و تلاش برای احیای قدرت گذشته این کشور، روسیه خواستار همکاری بیش‏تر با ایران شد. اتخاذ چنین تصمیمی از سوی این مقام یادآور گفته‌‏های وی در سال ۲۰۰۷ در کنفرانس مطبوعاتی تهران داشت. چرا که وی بر طیف وسیع همکاری‏‌های این دو کشور در زمینه فضا، صنعت و پروژه‏‌های زیرساختی تأکید کرده بود. بررسی فعالیت‏‌های فضایی ایران و واکنش‏ قدرت‏ها نسبت به آن در بستری از رقابت‏‌های نامتناهی فضایی بین ایالات متحده و روسیه بیش از همه اهمیت توجه به امنیت ملی ایران در این عرصه را مطرح می‏‌کند.

امنیت ملی ایران  و رقابت‌‏های فضایی

افزایش رقابت‏‌های ایالات متحده و روسیه و در پی آن نظامی‌‏ترشدن فضا خطرات قابل توجهی پیش روی امنیت بین‌‏الملل و امنیت ملی کشورها قرار می‌‏دهد. تنگ‌‏تر و پرمخاطره‏‌ترشدن دامنه رویارویی قدرت‌‏های دیروز و امروز فضایی به‌‏طور روزافزون در نوع خود عرصه فعالیت‏‌های فضایی را برای قدرت نوظهوری نظیر ایران سخت‌‏تر خواهد کرد که خواهان تثبیت جایگاه خود در خاورمیانه و تحقق اهداف ذکر شده در سند چشم‌‏انداز ۱۴۰۴ است تا به جایگاه نخست در منطقه تبدیل شود.

افزون بر این در شرایطی که نگرانی‏‌های امنیتی و  احتمال بروز تنش‏‌های نظامی در تنگه هرمز برای ایران وجود دارد، غفلت از تهدیدهای برجای مانده از افزایش رقابت‌‏های فضایی به‏‌ویژه بین ایالات متحده و روسیه برای ایران نیز جایز نخواهد بود. در واکاوی افزایش تنش بین دو قدرت فضایی و تأثیری که بر امنیت ملی ایران خواهد داشت می‏توان به تهدیدها و راه‏کارهای مقابله با آن‏ها اشاره کرد:

  • گسترده‌شدن رقابت‏ها در فضای ماورای‏جو، بیش از هر چیز امنیت ملی کشورهایی را متزلزل خواهد کرد که علی‏‌رغم واقف‌بودن به اهمیت این حوزه، از پیشرفت و توسعه دانش و فناوری‏‌های بومی به شکل مستقل بازمانده‌‏اند. بر این اساس تدوام بخشیدن به فعالیت‌‏هایی که در راستای افزایش سطح دانش بومی و کاربردی کردن آن هستند، امری ضروری تلقی می‌‏شود. تلاش برای ساخت ماهواره پیام ۲ با وجود در مدار قرار نگرفتن پیام۱ و دوستی در اواخر سال ۹۷ و ثبت نقاط مداری به نام ایران نشان‏گر مستحکم‏‌ترشدن گام‏‌های ایران برای پیشرفت در این عرصه و حرکتی رو به جلو به‌‏ویژه پس از وقفه‌‏ای است که در سال‌‏های اخیر در فعالیت‏‌های فضایی ایران حاکم بوده است. افزون بر این، پیمودن چنین مسیری بایستی علی‏رغم تأثیر تحریم‏‌های ایالات متحده و پیامدهای منفی و نابسامانی‏‌های برجای مانده از آن‏ها تداوم یابد و ایران به خوبی میل و اراده پیشرفت توسط بازیگری را به نمایش بگذارد که از دست‏یابی بر فناوری‏‌های برتر به واسطه تحریم‏‌ها محروم است.
  •  با وجود آن‏که همواره فعالیت‏های فضایی ایران تهدیدی برای صلح و امنیت‏ بین‌‏الملل از جانب ایالات متحده خوانده شده است، در مقابل توسعه‏‌ی فناوری‏‌های چالش‌‏برانگیز ایالات متحده‏ نظیر راکت‏هایی که شمار آن‏ها رو به افزایش است، و بهره‌‏برداری نظامی از پرکاربردترین فناوری فضایی یعنی ماهواره‏‌ها به‏‌ویژه استفاده از ماهواره‌‏های جاسوسی، خالق تهدیدهای امنیتی نوینی برای ایران است، و در چنین وضعیتی نباید از پیش‏برد تدابیر امنیتی در فضای ماورای جو در کنار سایر عرصه‏‌ها در وضعیت کنونی غفلت کرد.
  • در نگاه به همکاری‏‌های ایران و روسیه بایستی متذکر شد که ایران در مقام شریکی منطقه‌‏ای برای روسیه، از جایگاه درخور توجهی جهت مقابله با نفوذ آمریکا در آسیای مرکزی، قفقاز، خاورمیانه و خلیج فارس برخوردار است، در حوزه فعالیت‏‌های فضایی نیز از مرور تعاملات فضایی این کشور با ایران می‌‏توان چنین برداشت کرد که روسیه تنها در دوران مطرح‌بودن منافع خود، پایبند به همراهی ایران در مقابل مخالفت‌‏های غرب به ویژه ایالات متحده به‏ عنوان رقیب فضایی خود بوده است، بر این اساس در پیش‏‌گرفتن همکاری‏های فضایی مطابق با اصول سند توسعه هوا و فضا بایستی بر مبنای عدم وابستگی به دانش و فناوری‏‌های بیگانگان صورت بگیرد، بر این اساس ضرورت دارد تأمین منافع ملی در روابط با قدرتی نظیر روسیه در کانون سیاست‏گذاری‏‌ها قرار گیرد، تا در صورت دورشدن ایران و روسیه و یا حتی مخاصمه‌‏آمیز شدن روابط آن‏ها، حضور جدی و فعالیت مستقل خود در این عرصه را تداوم بخشد.
  • گزینه تأمل برانگیز دیگر برای فاصله‌گرفتن از نتایج مخرب رقابت‏های فضایی، تأکید بر خواسته ایران مبتنی بر صلح‏‌آمیز بودن فعالیت‏های فضایی به‌‏ویژه از سوی ایالات متحده و روسیه است که با وجود تأکید بر این مسئله در استراتژی‏‌های فضایی خود عمل‏کرد معکوسی دارند. بدین ترتیب ایران با حضور جدی‏تر در مجامع بین‌‏المللی و مشارکت در فعالیت‏‌های که با هدف منع تسلیحاتی‌شدن فضا برگزار می‏‌شوند، همراه با یادآوری ورود صلح‏‌آمیز خود به این عرصه می‌‏تواند این کشور را به‏‌عنوان پیشتاز در حفظ صلح‏ فضایی به جامعه‏‌ی جهانی معرفی کند. 

نتیجه‏‌گیری

ادعای ایالات متحده و روسیه مبتنی بر تقویت  قابلیت‏های نظامی و افزایش سطح آمادگی آن‏ها  به‌‏گونه‏‌ای تداعی‌کننده جنگ سرد و بازسازی روابط دو قدرت در آن دوران و در سایه قراردادن همکاری‏‌های سستی است که تاکنون در این عرصه انجام داده‌‏اند. از آن‏‏جایی که افزایش قدرت نظامی دولت‏‌ها به شکل یک تهدید به نوعی فراخوانی برای سایر دولت‏هاست تا در راستای بقا، تأمین و حفظ امنیت و منافع خود به ارزیابی تأثیر تغییرات بپردازند، جهت آمادگی برای مقابله با سیاست‏‌های نوینی که امکان دارد ایالات متحده و روسیه در همین مسیر در پیش بگیرند، با درنظرگرفتن کنش‏‌ها و واکنش‏‌های احتمالی در این عرصه تدوین یک استراتژی فضایی را برای ایران بیش از عملی‌کردن هر راه‏کار دیگری ضروری می‏‌سازد و تدوین استراتژی فضایی کارآمد متکی به بررسی استراتژی قدرت‏های بزرگ در فضای ماورای جو است.

افزون بر این، متأثر از افزایش رقابت‌‏های فضایی هم‏چنان که فعالیت‏‌های فضایی ایالات متحده برای ایران چالش‌‏برانگیز خواهد بود، نزدیکی به روسیه نیز به معنای دوری از تهدیدهای برجای مانده از فعالیت‏‌های نظامی این قدرت در فضایی ماورای جو نخواهد بود. تلاش برای فعالیت مستقل و تأکید بر صلح‏‌آمیز بودن فعالیت‏ها در فضای ماورای جو از اهمیتی اساسی برای حضور مستمر در این عرصه برخوردار است، در این راستا اجراشدن طرح‏‌های فضایی و فناوری‏‌هایی که از قابلیت کاربرد در مقابل تهدیدها برخوردارند را تبدیل به اولویتی در سیاست‏گذاری فضایی می‌‏کند.

گلاره رستگارنیا

 

پی‌نوشت‌ها؛

[۱] – NROL-37

[۲] – ASAT

ادغام حشد الشعبی در نیروهای مسلح عراق؛ دلایل و پیامدها

عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق در دهم تیر ماه ۱۳۹۸ طی فرمان ده‌بندی، دستورات ویژه‌ای را برای سازماندهی نیروهای حشد الشعبی صادر کرد. این دستور العمل جدید با حمایت بخش زیادی از شخصیت‌ها، گروه‌ها و جریان‌های سیاسی عراق همراه شده است. با این حال همزمانی صدور این فرمان با تحولات مهم منطقه نظیر: تشدید تنش میان ایران و آمریکا، حمله به سفارت و پایگاه‌های آمریکا در عراق، ادعای مقامات آمریکایی مبنی بر ردگیری منشأ حملات علیه مراکز نفتی عربستان از خاک عراق و حمله به سفارت بحرین در بغداد موجب شده است که بحث‌ها پیرامون دلایل اتخاذ این تصمیم در کانون توجهات قرار بگیرد. هدف نوشتار پیش‌رو تبیین دلایل و پیامدهای ادغام حشد الشعبی در نیروهای مسلح عراق است. از این‌رو پس از بررسی دلایل صدور فرمان نخست‌وزیر عراق برای سازماندهی مجدد حشد الشعبی به پیامدهای ادغام این سازمان در نیروهای مسلح عراق پرداخته می‌شود.

۱- فرمان ده‌بندی عادل عبدالمهدی برای سازماندهی حشد الشعبی

حشد الشعبی در پی اشغال شهر موصل از سوی گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۱۴ و به فتوای آیت‌الله سیستانی تشکیل شده است. عمدتاً ساختار و بدنه نظامی حشد الشعبی را شیعیان عراق تشکیل می‌دهند اما گروه‌های سنی مذهب، مسیحی و ایزدی نیز در آن حضور دارند. از مهم‌ترین گروه‌های حشد الشعبی می‌توان به عصائب أهل الحق، کتائب سید الشهداء، کتائب حزب‌الله، سرایا السلام، کتائب الامام علی، لواء ابو الفضل العباس و سرایا عاشوراء اشاره کرد.

نیروهای حشد الشعبی از زمان تأسیس، در آزادسازی بسیاری از مناطق از چنگال داعش نظیر: جرف النصر، آمرلی، الضلوعیه، بلد، دیالی، الدور، العلم، ناحیه البغدادی، تکریت، انبار و موصل نقش فعالی داشتند. پس از شکست نسبی داعش در عراق موضوع آینده حشد الشعبی به یکی از مباحث مهم در داخل عراق تبدیل شد. پس از کش و قوس‌های فراوان پیرامون آینده حشد الشعبی، طرح تبدیل این سازمان به یک اداره کل زیر نظر شورای عالی امنیت ملی و ارتش عراق در نوامبر ٢٠١۶ در پارلمان عراق به رأی نمایندگان گذاشته و به قانون تبدیل شد. براساس این قانون، پارلمان عراق با پیوستن نیروهای حشد الشعبی به بدنه ارتش عراق موافقت کرد. در ماده یک این قانون آمده است: «گروه‌ها و تشکیلات حشد الشعبی به موجب این قانون تشکیلات قانونی محسوب می‌شوند که حقوق و وظایف خاصی متوجه آنهاست و جزء نیروهای امنیتی عراق محسوب می‌شوند و این حق را دارند تا از هویت خود تا زمانی که تهدیدی برای امنیت ملی عراق محسوب نشوند دفاع کنند.»

حدود سه سال بعد یعنی در ابتدای ماه ژوئیه ۲۰۱۹، عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح عراق در فرمان ده‌بندی، دستورات ویژه‌ای را درباره سازمان حشد الشعبی صادر کرد. در مقدمه این فرمان آمده است: با توجه به اقتضای منافع عمومی و با استناد به اختیارات محوله به فرمانده کل نیروهای مسلح به موجب قانون اساسی و اعتقاد و ایمان به نقش بزرگ مبارزان حشد الشعبی و ضمانت تحکیم این نیروها در سطح داخلی و خارجی و رعایت کارکرد صحیح آنان، تصمیماتی اتخاذ می‌شود. براساس ماده اول این فرمان نیروهای حشد الشعبی رسماً وارد نیروهای مسلح عراق شده و تمامی قوانین حاکم بر نیروهای مسلح، به نیروهای حشد الشعبی تسری می‌یابد. آن‌گونه که در ماده دوم تصریح شده اسامی و عناوین سابق حشد الشعبی حذف شده و عناوین یگان‌های نظامی مانند لشکر، تیپ و گردان بر آن‌ها اطلاق شده و همانند سایر نیروهای مسلح درجه نظامی دریافت می‌کنند.

ماده سوم بر قطع ارتباط این نیروها با گروه‌های متبوع سیاسی تأکید کرده و ماده چهارم ناظر به خلع سلاح این نیروها مگر در صورت کسب مجوز می‌باشد. براساس ماده پنجم مناطق حضور نیروهای حشد الشعبی طبق قانون و روال معمول در نیروهای مسلح مشخص می‌شود. همچنین تمام دفاتر و مقرهایی که نام هر یک از گروه‌های حشد الشعبی را چه در شهرها و یا در خارج از آن‌ها داشته باشند، بسته می‌شوند. براساس بند هفتم حضور هر گروه مسلحی که به صورت محرمانه یا علنی در خارج از چهارچوب این دستورات عمل کند، ممنوع است. این فرمان هرگونه فعالیت اقتصادی و امنیتی مانند ایست بازرسی و سایر اقدامات خارج از قوانین و چهارچوب جدید این نیروها را نیز ممنوع نموده و با متخلفان برخورد قانونی خواهد شد. طبق ماده ۹ ضرب الاجل اجرای این فرمان ۳۰ روز یعنی پایان ماه ژوئیه تعیین شده است.

پس از صدور این فرمان بسیاری از جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی عراق از آن استقبال کرده‌اند. سید مقتدی صدر رهبر جریان صدر که سرایا السلام یکی از مشهورترین گروه‌های حشد الشعبی زیر فرمان او فعالیت می‌کند، با انتشار توئیتی ضمن استقبال از این تصمیم، جدایی این گروه الحشد را از تشکیلات جریان صدر و نیز تعطیلی کلیه مقرهای آن را اعلام کرد. قیس الخزعلی، دبیرکل جنبش عصائب اهل الحق عراق در پیامی در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت تصمیم نخست‌وزیر، گامی در جهت درست به شمار می‌آید و حشد الشعبی به بخش حرفه‌ای و ثابت از نیروهای مسلح تبدیل می‌شود و تلاش‌های مربوط به انحلال آن را خنثی می‌کند. سید عمار حکیم، رهبر جریان حکمت ملی در واکنش به فرمان عبدالمهدی اعلام کرد: «دستور العمل صادر شده از سوی نخست‌وزیر را ارج می‌نهیم و منتظریم که با شفافیت و قاطعیت اجرا شود.» اسامه النجیفی، رهبر جریان سیاسی القرار عراق نیز با استقبال از تصمیم عبدالمهدی مبنی بر انحصار سلاح در دست نیروهای مسلح رسمی این کشور را گامی شجاعانه در جهت تقویت حاکمیت ملی عراق دانست.

۲- دلایل ادغام حشد الشعبی در نیروهای مسلح

دلایل صدور فرمان نخست‌وزیر عراق برای سازماندهی مجدد حشد الشعبی در این برهه زمانی حساس را می‌توان در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی جستجو کرد که در ادامه به این موارد اشاره می‌شود.

۲-۱- انگیزه‌های داخلی

در سطح داخلی، هدف و انگیزه اصلی عادل عبدالمهدی از صدور فرمان ده ماده‌ای، تعیین تکلیف سازمانی نیروهای حشد الشعبی در جهت هماهنگ و یکپارچه‌سازی نیروهای مسلح و پرهیز از موازی کاری در عرصه نظامی و امنیتی است. پیش از این، روسای قوای سه‌گانه عراق نسبت به انحصار سلاح در دست حکومت عراق توافق کرده بودند. ماه گذشته نیز نماینده آیت‌الله سیستانی در خطبه‌ نماز جمعه کربلا علاوه بر انتقاد از دولت در مورد تعیین و تکلیف سرنوشت برخی از وزراء از روند فعالیت برخی از نیروهای مسلح به‌ویژه در مورد پرونده فساد مالی انتقاد کرد و خواستار توقف این وضعیت شد.

برخی از گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که دستورالعمل نخست‌وزیر عراق درباره بازسازی ساختار نیروهای حشد الشعبی به خواست آیت‌الله سیستانی، مرجعیت عالی شیعه، صادر شده و عادل عبدالمهدی پیش از صدور این فرمان با سید مقتدی صدر و سید عمار حکیم مشورت کرده است.

علاوه بر آن عادل عبدالمهدی که طی ماه‌های اخیر مورد انتقادات داخلی قرار گرفته و با اعتراضات مردمی در برخی از شهرها از جمله بصره مواجه بوده است تلاش دارد با این فرمان از انتقادات داخلی علیه خود بکاهد. همچنین فرمان جدید می‌تواند بیان‌گر تلاش نخست‌وزیر عراق برای عملی‌کردن وعده انتخاباتی اتخاذ رویکرد ملی در سیاست‌گذاری‌ها باشد. به خصوص که درگیری‌های مسلحانه داخلی طی سال‌های اخیر، تجربه تلخی در اذهان عراقی‌ها برجای نهاده و دولت قصد دارد با نهادینه‌کردن شبه نظامیان و ادغام آن‌ها در نیروهای مسلح مانع بروز درگیری‌ها و ناامنی‌های جدید شود.

۲-۲- فشار بازیگران منطقه‌ای

دلیل دیگر صدور فرمان نخست‌وزیر عراق برای سازماندهی مجدد حشد الشعبی به فشار بازیگران منطقه‌ای به خصوص کشورهای عربی وابسته به محور ریاض بازمی‌گردد. عربستان سعودی از مخالفان اصلی شکل‌گیری و ادامه فعالیت حشد الشعبی بوده است. دلیل مخالفت آل‌سعود با حشد الشعبی این است که آن‌ها با نگاه فرقه‌گرایانه به عراق، حشد الشعبی را سبب تقویت جایگاه دولت عراق می‌دانند. تقویت جایگاه دولت عراق با سیاست‌های ریاض سازگار نیست و ریاض خواستار دولتی ضعیف در بغداد است. حتی با وجود قانونی‌شدن حشد الشعبی و اراده جدی دولت عراق برای استفاده از این نیروها در عملیات آزادسازی موصل، عادل الجبیر، حشد الشعبی را تهدیدی علیه امنیت و وحدت عراق توصیف کرد. ثامر السبهان سفیر سابق عربستان در عراق نیز بارها از حشد الشعبی انتقاد و این سازمان مردمی را تهدیدی برای عراق و منطقه قلمداد کرده بود.

طی ماه‌های اخیر نیز رسانه‌های سعودی با راه‌اندازی عملیات روانی علیه حشد الشعبی همواره این نیروها را به تنش‌آفرینی در عراق و هدف قراردادن پایگاه‌های آمریکا و سفارت‌های کشورهای عربی در عراق متهم کرده‌اند. به عنوان مثال رسانه‌های وابسته به آل‌سعود حمله اخیر به سفارت آمریکا در بغداد و حمله راکتی به پایگاه‌های آمریکا و شرکت‌های نفتی غربی از جمله اکسون موبیل را به حشد الشعبی نسبت داده‌اند. رسانه‌های وابسته به عربستان نیز مدعی شده‌اند که حشد الشعبی در پشت‌پرده حادثه حمله به سفارت بحرین است.

در همین زمینه العربیه با هدف تشدید ایران‌هراسی و تصویرسازی منفی از حشد الشعبی در گزارشی مدعی شد که «سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس به ابو مهدی المهندس، فرمانده حشد الشعبی دستور داده بود که به سفارت بحرین در بغداد حمله کنند!» عبدالرحمان الراشد مدیر سابق شبکه العربیه نیز در راستای تخریب روابط ایران و عراق با انتشار مقاله‌ای در روزنامه الشرق الأوسط می‌نویسد «طی چند ماه گذشته، ایران به‌وسیله گروه‌های طرفدار و رسانه‌هایش موجی از حملات تبلیغاتی برای تحریک علیه دوستان و برادران عراق راه انداخت، موجی که نشان می‌داد برای جنگی بزرگ زمینه‌سازی می‌کند… تهران تلاش می‌کند سلطه خود بر عراق را تسریع ببخشد و از آن در جنگش استفاده کند. آیا عراقی‌ها می‌پذیرند به هیزم جنگ آینده تبدیل شوند؟»

پس از ادعای مقامات آمریکایی مبنی بر ردگیری منشأ حملات علیه مراکز نفتی عربستان از خاک عراق، سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان در تماس تلفنی با عبدالمهدی درباره حمله به عربستان از خاک عراق هشدار داد. پادشاه عربستان در تماس تلفنی خود با نخست‌وزیر عراق تأکید کرد که چنین حوادثی تأثیر بسیار بدی بر روابط دو کشور خواهد نهاد. در تکمیل عملیات روانی علیه حشد الشعبی، سلمان العقیلی، نویسنده و فعال رسانه‌ای سعودی در برنامه‌ای تحت عنوان «دیدگاه» که از شبکه دجله عراق پخش شد، از بغداد خواست در صورتی که ثابت شود گروه‌های مسلح عراقی در حمله به خطوط انتقال نفت عربستان نقش داشته‌اند به نیروی هوایی عربستان مجوز حمله هوایی علیه این گروه‌ها را صادر کند همان‌گونه که ترکیه اجازه دارد برای تعقیب عناصر تروریستی وارد حریم هوایی عراق شود.

۲-۳- فشار بازیگران بین‌المللی

فشار بازیگران بین‌المللی به خصوص ایالات متحده آمریکا بر بغداد برای انحلال حشد الشعبی نقش مهمی در صدور فرمان نخست‌وزیر عراق برای سازماندهی مجدد این سازمان داشته است. از زمان تأسیس حشد الشعبی ایالات متحده به شدت با این موضوع مخالف بود و هم‌اکنون هم فشار بر دولت برای ادغام یا انحلال این سازمان ادامه دارد. اقدام اخیر مقامات آمریکایی در ارتباط دادن تلویحی حملات به خاک عربستان از سوی بخشی از نیروهای حشد الشعبی را می‌توان در این راستا تحلیل و ارزیابی کرد. در راستای تخریب چهره حشد الشعبی اخیراً روزنامه وال‌استریت ژورنال آمریکا مدعی شد که «حمله علیه تأسیسات نفتی عربستان از خاک عراق صورت گرفته است نه یمن.»

پیرامون نقش عامل خارجی در صدور فرمان برای سازماندهی مجدد حشد الشعبی، روزنامه نیویورک‌تایمز طی گزارشی نوشت «دستور نخست‌وزیر عراق درباره بازسازی ساختار نیروهای حشد الشعبی و قطع همه ارتباطات آن با فرماندهان محلی و سیاسی تحت فشار دولت آمریکا بوده است.» براساس این گزارش، «برخی گروه‌های مسلح که روابط نزدیکی با ایران دارند، باعث شده‌اند که عادل عبدالمهدی تحت فشار ایالات متحده و برخی کشورهای عربی نگران از نفوذ ایران در عراق این تصمیم را بگیرد.»

آمریکایی‌ها به دلیل نزدیکی حشد الشعبی به ایران و هراس از قدرت‌گیری مضاعف این سازمان در عراق و منطقه، مخالف ادامه فعالیت آن هستند. گستره سازمانی و توان رزمی و نیز همسویی و حمایت‌های جمهوری اسلامی از حشد الشعبی، نگرانی آمریکا را که در عراق حضور نظامی دارد، برانگیخته و به همین دلیل مقامات کاخ سفید بارها خواستار انحلال آن شده‌اند. مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، در سفر اخیر خود به بغداد نگرانی خود از فعالیت‌های حشد الشعبی را با مقامات عراق در میان گذاشت. در این زمینه شبکه العربیه مدعی شد وزیر خارجه آمریکا طی سفر اخیرش به بغداد، فهرستی از ۶۷ گروه عراقی مسلح زیرمجموعه سازمان حشد الشعبی را به نخست‌وزیر عراق ارائه کرده و خواستار خلع سلاح و تحریم آن‌ها شده است.

واشینگتن بارها نیروهای حشد الشعبی را به اقداماتی علیه منافع دیپلماتیک آمریکا یا کمپانی‌های آمریکایی متهم کرده ‌است. واشینگتن در اقداماتی خصمانه علیه عراق، تعدادی از گروه‌های وابسته به حشد الشعبی و رهبران آن‌ها را در فهرست گروه‌های تروریستی خارجی قرار داده‌ است. آمریکا پس از بالا گرفتن تنش با ایران، ابو مهدی المهندس، از فرماندهان ارشد حشد الشعبی را نیز در لیست تحریم‌های خود قرار داد. البته علاوه بر آمریکا برخی از کشورهای اروپایی از مخالفان ادامه فعالیت حشد الشعبی هستند. به عنوان مثال امانوئل مکرون، رئیس‌ جمهور فرانسه پیش‌تر از دولت مرکزی عراق خواسته بود سازمان حشد الشعبی را منحل کند.

۳- پیامدهای ادغام حشد الشعبی در نیروهای مسلح

صدور فرمان ده‌بندی عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق برای سازماندهی مجدد حشد الشعبی همزمان می‌تواند دربردارنده پیامدهای مثبت و منفی باشد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.

۳-۱- فرصت‌های ادغام حشد الشعبی

فرمان ده‌بندی نخست‌وزیر عراق برای سازماندهی مجدد حشد الشعبی مانع از اقدامات تخریبی آمریکا در تحریم یا فشار به این نهاد مردمی خواهد شد. واشینگتن به بهانه‌های مختلف برخی از گروه‌های وابسته به حشد الشعبی نظیر: النجبا و حزب‌الله عراق را تحریم کرده بود و هر از چندگاهی دولت بغداد را نیز با همین اهرم تحت فشار قرار می‌داد. کتائب النجبا و کتائب حزب‌الله عراق تاکنون از سوی ایالات متحده آمریکا در فهرست گروه‌های تروریستی قرار گرفته‌اند اما با فرمان جدید نخست‌وزیر عراق به بخشی از نیروهای مسلح تبدیل می‌شوند و در صورتی که نیروهای آمریکایی مستقر در عراق قصد تعرض به آن‌ها را داشته ‌باشند عملاً به معنای اعلام جنگ با دولت مرکزی عراق تلقی خواهد شد. در همین راستا هشام الهاشمی، کارشناس امنیتی عراقی اقدام عادل عبدالمهدی را به معنای ایجاد لایه حفاظتی برای گروه‌های حشد الشعبی تلقی می‌کند و می‌گوید: «ادغام رسمی حشد الشعبی در ساختار امنیتی عراق باعث می‌شود که هر حمله‌ به این گروه‌ها عملاً حمله به کل عراق باشد و در شرایطی که تنش‌ها میان ایران و آمریکا افزایش پیدا می‌کند عملاً جلوی اقدام‌های احتمالی آمریکا علیه گروه‌های عراقی گرفته می‌شود.»

اعطای هویت و مشروعیت قانونی به حشد الشعبی از دیگر فرصت‌های فرمان جدید است. اگرچه برخی رسانه‌های مدعی شده‌اند که اجرای فرمان جدید برای سازماندهی حشد الشعبی به معنای تضعیف و انحلال آن است اما فرمان ده ماده‌ای عادل عبدالمهدی نه تنها حشد الشعبی را تضعیف نخواهد کرد بلکه عملاً به حضور این نیرو علاوه بر مشروعیت مردمی، مشروعیت قانونی خواهد داد و حتی به عنوان یک نیروی رسمی از آموزش و حمایت اطلاعاتی، امنیتی و لجستیکی برخوردار خواهد شد. در واقع می‌توان گفت هویت این گروه نظامی که در ادامه گفتمان مقاومت اسلامی در منطقه تعریف می‌شود به صورت رسمی در ساختار سیاسی و نظامی عراق پذیرفته می‌شود.

در عرصه داخلی نیز با ادغام حشد الشعبی در نیروهای مسلح عراق، پدیده نظامی‌گری و وضعیت سلاح در عراق سامان‌یافته و کنترل نیروهای نظامی در چهارچوب قانون آسان‌تر از گذشته صورت خواهد گرفت. ازسوی دیگر، ادغام این نیروی توانمند و مردمی در نیروهای مسلح، بر کارآیی و عملکرد آن تأثیرگذار خواهد بود. ادغام حشد الشعبی در ساختار نظامی رسمی عراق تبعات مثبتی برای این کشور به همراه خواهد داشت؛ زیرا روح ایثار و فداکاری را هر چه بیشتر در این ساختار خواهد دمید و از سوی دیگر با جدا کردن این نهاد از رقابت‌های سیاسی زمینه بهره‌برداری از آن را از بین خواهد برد و با این اقدام محبوبیت این گروه نزد ملت عراق پابرجا خواهد ماند.

از جنبه خارجی نیز با ادغام حشد الشعبی، آمریکا قادر به ادامه بهانه جویی و اعمال فشار بر دولت عراق جهت انحلال حشد الشعبی و تکرار اتهاماتی مانند نفوذ ایران در عراق نخواهد بود یا به نوعی کمتر خواهد شد. همچنین این تصمیم، حشد الشعبی را از تشدید هجمه‌های رسانه‌ای سعودی و حتی فشارهای سیاسی آمریکا و متحدانش مصون می‌دارد و مشروعیتی مضاعف به آن می‌بخشد. در واقع ادغام حشد الشعبی در نیروهای مسلح، به معنای شکل‌گیری شبکه‌ای هویتی – نظامی در داخل نیروهای مسلح عراق خواهد بود.

۳-۲- چالش‌های ادغام حشد الشعبی

با صدور فرمان ده‌بندی عادل عبدالمهدی برای سازماندهی مجدد حشد الشعبی، عراق عملاً از ظرفیت نیروهای بسیج مردمی که در شرایط امنیتی و مقاطع دشوار جنگ با روحیه جهادی و ازخودگذشتگی، قادر به ایفای نقش برجسته می‌باشد محروم می‌شود. تأسیس حشد الشعبی از دلایل عمده عقب‌نشینی مستمر و شکست داعش در عراق بوده است این در حالی است که ارتش عراق در آن زمان نتوانست در مقابل پیشروی داعش عملکرد مناسبی از خود نشان دهد.

درخصوص رشد سریع نفوذ داعش و عقب‌نشینی نیروهای دولتی، یکی از ژنرال‌های بازنشستۀ عراقی گفته بود: «فساد، فساد، فساد! عراق فاقد ارتش ملی است و همانا فساد تمام سطوح ارتش را پوسانده است، چنان‌که یک ژنرال می‌توانست با هزینۀ دو میلیون دلار، فرماندۀ یک گروه شود و بعد از آن، به‌وسیلۀ رشوه و تهدیدات و تحمیل مالیات اجباری بر هر خودرویی که از محل بازرسی می‌گذرد، سرمایۀ خویش را بازپس گیرد.»

از سوی دیگر، ادغام حشد الشعبی، موجب کاهش قدرت بازدارندگی این سازمان، به عنوان بسیج مردمی و همسو با محور مقاومت، در برابر زیاده‌خواهی و نفوذ آمریکا در عراق و منطقه می‌گردد. حشد الشعبی یکی از گروه‌های هم‌راستا با محور مقاومت و ایران است که باعث پیش‌بینی‌ناپذیری سیاست‌ورزی ایران در عراق می‌شود. از سوی دیگر آزادی عمل فرماندهان حشد الشعبی برای اجرای عملیات میدانی نیز کاهش می‌یابد.

بنابراین اجرای این دستور العمل به‌ویژه در مناطق مرزی عراق و سوریه ممکن است پیامدهای بیشتری در صحنه میدانی داشته باشد. زیرا نیروهای حشد الشعبی برای پاکسازی این مناطق به‌ویژه در مرزهای نزدیک به قائم و البوکمال سوریه اقدامات مهمی انجام داده‌اند. در ماده پنجم بیانیه آمده است: «تمام اردوگاه‌های نیروهای حشد الشعبی مانند دیگر نیروهای مسلح مشخص می‌شود و مناطق حضور نیروهای حشد طبق قانون و روال معمول در نیروهای مسلح مشخص می‌شود». بنابراین ادغام حشد الشعبی در نیروهای مسلح عراق می‌تواند تهدیدی برای ایجاد مسیر استراتژیک تهران – بغداد – دمشق باشد.

نتیجه‌گیری

پس از اضمحلال نسبی داعش در عراق، سه نظریه پیرامون آینده حشد الشعبی مطرح شده است. نظریه نخست که از سوی آمریکا، عربستان سعودی و جناح اهل‌سنت عراق حمایت می‌شود؛ بر اساس این دیدگاه با پایان داعش در عراق، حشد الشعبی نیز باید منحل شود. نظریه دوم که از سوی احزاب و گروه‌های سیاسی فعال در عراق حمایت می‌شود و آن ادامه فعالیت این سازمان در عراق به عنوان نیروی مستقل با حفظ چهارچوب و ساختار حشد الشعبی است. نظریه سوم ادغام حشد الشعبی در ساختار نیروهای مسلح عراق است که اخیراً عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق فرمان ادغام این سازمان در نیروهای مسلح را صادر کرد.

ناظران معتقدند که حمایت آیت‌الله سیستانی از این طرح می‌تواند ضامن اجرای موفق آن و تبدیل نیروهای حشد الشعبی به بخشی از نیروهای مسلح عراق باشد؛ زیرا حشد الشعبی به دنبال فتوای آیت‌الله سیستانی شکل‌ گرفت. علاوه بر آن از آنجا که فرماندهان شاخص حشد الشعبی، رهبران جریان‌های سیاسی، نیروهای سیاسی سُنی و کُرد و همچنین ایالات متحده آمریکا از این تصمیم استقبال کرده‌اند این امر می‌تواند ابزار مناسبی در راستای موفقیت عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق در اجرای این طرح باشد.

سیدعلی نجات – پژوهشگر مسائل خاورمیانه