گروه اقدام؛ بخشی از استراتژی فشار حداکثری علیه ایران
وزیر خارجه آمریکا روز ۱۶ اوت خبر از تشکیل گروهی تحت عنوان «گروه اقدام ایران» تحت هدایت برایان هوک، مدیر امور سیاستگذاری وزارتخانه تحت امرش، داد. مایک پمپئو در زمان اعلام این تصمیم گفت که «گروه اقدام ایران مسئولیت هدایت، بازبینی و هماهنگی همه ابعاد فعالیتهای مرتبط با ایران در وزارت خارجه را به عهده خواهد داشت و مستقیماً به من گزارش میدهد». سپس برایان هوک در کنفرانس خبری حاضر شد و درباره این گروه و اهداف و ساختار آن سخن گفت و به تعدادی از سؤالات خبرنگاران در این مورد پاسخ داد.
هوک گفت «استراتژی جدید ما به همه ابعاد آشکار تهدیدهای ایران میپردازد و گروه کاری جدید ایران بر اجرای این استراتژی متمرکز خواهد بود». او همچنین گفت که «گروه کاری از طریق همکاریهای بیننهادی، نقش محوری در پیشبرد تلاشهای ما در وزارت خارجه و اجرای استراتژی رئیس جمهور درباره ایران ایفا خواهد کرد». هوک «تلاش برای ایجاد سطح گستردهای از حمایت بینالمللی از استراتژی آمریکا درباره ایران» را هدف دیگر گروه اقدام ایران عنوان کرد. او دربارۀ ساختار تیم گروه اقدام نیز گفت که «تیم نخبهای از متخصصان امور خارجی در وزارت خارجه و دولت آمریکا داریم». در مورد شیوه بهکارگیری این تیم نخبه نیز عنوان کرد که «هیئتی دائمی و کارشناسان دیگری از وزارت خارجه در این مورد همکاری خواهند داشت».
استراتژی فشار حداکثری
استراتژی دولت ترامپ در رابطه با جمهوری اسلامی ایران «فشار حداکثری» است؛ این را بارها مقامات این دولت به اشکال مختلف در سخنان خود مورد اشاره قرار دادهاند. مقامات آمریکایی هدف این استراتژی را «ایجاد تغییرات اساسی در رفتار جمهوری اسلامی هم در داخل و هم در بیرون» اعلام میکنند. برای نمونه، ترامپ در روز اعلام خروج از برجام و امضای بازگشت تحریمها علیه ایران گفت: «همچنان که به اعمال حداکثر فشار اقتصادی بر رژیم ایران ادامه میدهیم، برای رسیدن به توافقی گسترده که به طیف کاملی از فعالیتهای بیمارگونه این رژیم، از جمله برنامه موشکهای بالستیک و حمایتش از تروریسم بپردازد، آماده هستیم».
پمپئو نیز در روز اعلام تشکیل گروه اقدام ایران عنوان کرد که «آرزوی ما این است که روزی بتوانیم به توافق جدیدی با ایران برسیم. اما [لازمه آن] مشاهده تغییرات اساسی در رفتار این رژیم هم در داخل و هم در خارج از مرزهایش است». برایان هوک نیز در کنفرانس خبری اعلام ایجاد گروه اقدام ایران گفت «اگر رژیم ایران تعهدی برای ایجاد تغییر اساسی در رفتارش نشان دهد، رئیس جمهور برای گفتگو و یافتن راهحلها آماده است». جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ، نیز در کنفرانس خبری ۲۲ اوت خود در سرزمینهای اشغالی فلسطین (همراه با نخست وزیر رژیم صهیونیستی) با تأکید بر پیگیری فشار حداکثری بر ایران گفت: «سیاست آمریکا تغییر رژیم در ایران نیست. اما ما خواهان تغییرات گستردهای در رفتار رژیم این کشور هستیم».
با وجود اینکه همه مقامات دولت آمریکا بر هدف تغییر رفتار و نه رژیم در ایران تأکید میکنند، به نظر میرسد این دولت در مورد هدف نهایی استراتژی فشار حداکثری دیدگاه واحدی ندارد. اینگونه به نظر میرسد که خود ترامپ از فشار حداکثری بر ایران، هدفی سیاسی را دنبال میکند و بیشتر در پی کسب یک امتیاز بزرگ برای اهداف شخصی و داخلی است. این در حالی است که به نظر میرسد تیم سیاست خارجی و امنیت ملی او و به طور مشخص وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی وی در تلاش برای تسویه حساب تاریخی با جمهوری اسلامی ایران هستند.
در واقع، این افراد همیشه منتظر فرصتی برای درهم کوبیدن و براندازی جمهوری اسلامی بودهاند و در حال حاضر که شرایط چنین اقدامی را مناسب یافتهاند، تلاش میکنند در پوشش استراتژی فشار حداکثری ترامپ، هدف خود را پیش ببرند. به صفر رساندن نفوذ منطقهای ایران، به صفر رساندن فروش نفت ایران، به صفر رساندن تجارت خارجی ایران، به صفر رساندن ظرفیتهای ژئوپلیتیکی ایران، به صفر رساندن حمایتهای بینالمللی از ایران، به صفر رساندن غنیسازی هستهای ایران و به صفر رساندن توان بازدارندگی ایران از جمله آمال و آرزوهای این افراد است که به نظر نمیرسد جز با براندازی جمهوری اسلامی بتوانند همه این اهداف را محقق کنند.
گروه اقدام
گروه اقدام ایران هم بخشی از استراتژی «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران است و هم مجری این استراتژی خواهد بود. این گروه، آنگونه که از سخنان مقامات آمریکایی برداشت میشود، برای هماهنگسازی اقدامات در درون آمریکا (بین نهادهای مختلف) و همچنین اجماع با متحدان آمریکا در اعمال «فشار حداکثری» بر جمهوری اسلامی ایران تلاش خواهد کرد. در واقع، شواهد نشان میدهد با وجود اینکه دولت ترامپ همواره از فشار گسترده بر ایران سخن گفته، اما در عمل برای این کار هنوز فاقد استراتژی منسجم و عملیاتی است.
همچنین، بر خلاف اجماعی که قبل از برجام علیه ایران در سطح بینالمللی وجود داشت، در حال حاضر کمترین اجماعی حتی میان آمریکا و متحدانش برای برخورد با جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. در چنین شرایطی، این گروه کاری قرار است چنین خلأهایی را پوشش دهد. نداشتن استراتژی منسجم و عملیاتی در داخل و نبود اجماع بینالمللی علیه ایران میتواند رویکرد دولت ترامپ در فشار حداکثری بر ایران را ناکام بگذارد و به نظر میرسد مقامات آمریکایی بهویژه تندروهای سیاست خارجی و امنیت ملی دولت ترامپ در مورد پیامدهای چنین مسئلهای بسیار نگران هستند.
علاوه بر این، به نظر میرسد اعلام تشکیل گروه اقدام ایران بخشی از یک جنگ روانی گسترده نیز است که از سوی دولت کنونی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان است. البته این جنگ روانی نیز خود بخشی از همان استراتژی «فشار حداکثری» است. تلاش تندروهای دولت ترامپ بهویژه پمپئو و بولتون برای در دست گرفتن ابتکار برخورد با ایران، به نظر میرسد هدف دیگر وزارت خارجه آمریکا از تشکیل گروه اقدام ایران است. به هر حال، ترامپ نشان داده است با وجود اینکه سخنان تندی علیه ایران مطرح میکند، ولی همزمان به مذاکره بدون پیششرط با جمهوری اسلامی برای کسب یک امتیاز سیاسی بزرگ نیز میاندیشد. این برای تندروهای دولت وی که خواهان برخورد اساسی با جمهوری اسلامی ایران هستند، نمیتواند قابل قبول باشد. به همین دلیل، آنها سعی میکنند ابتکار عمل در برخورد با ایران را از رئیس جمهور بگیرند و در این مورد بر او مسلط شوند.
مقایسههای تاریخی
همزمانی اعلام تشکیل گروه اقدام ایران با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مشترک آمریکا و انگلیس علیه دولت قانونی ایران، یکی از نکات مورد توجه تحلیلگران و منتقدان رویکرد آمریکا در برخورد با جمهوری اسلامی ایران بوده است. برایان هوک در کنفرانس خبری اعلام تشکیل گروه اقدام ایران در پاسخ به سؤال خبرنگاری گفت که این همزمانی کاملاً تصادفی بوده است. به هر حال، برخی معتقدند این همزمانی نشان میدهد آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران است؛ مسئلهای که آمریکاییها آن را تأیید نکرده و هدف خود را تغییر رفتار نه رژیم جمهوری اسلامی اعلام میکنند. در مورد اینکه تا چه اندازه این اقدام آمریکاییها تصادفی بوده یا آگاهانه، نمیتوان با قاطعیت سخن گفت، ولی آنچه روشن است این است که با وجود سیاست اعلامی تغییر رفتار از سوی مقامات دولت ترامپ، رویکرد اعمالی آنها در رابطه با جمهوری اسلامی ایران نشانههای جدی از تغییر رژیم را همراه خود دارد.
در مقایسه دیگری که صورت گرفته است، گروه اقدام ایران با «پروژه آینده عراق» است که بعد از ۱۱ سپتامبر و در راستای برنامهریزی برای عراق پس از صدام ایجاد شد، مقایسه شده است. هوک این مقایسه را نیز رد کرده و گفته که هیچ ارتباطی میان این دو وجود ندارد. در «پروژه آینده عراق» وزارت خارجه آمریکا بیش از ۲۰۰ کارشناس عراقی در حوزههای مختلف را در ۱۷ گروه کاری سازماندهی کرد تا دیدگاه روشنتری دربارۀ مسائل عراق و چگونگی پیشبرد امور و روندهای این کشور در حوزههای مختلف بعد از صدام بدست بیاورد؛ هرچند نتایج این طرح چندان مورد استفاده آمریکاییها قرار نگرفت.
بر این اساس، گروه اقدام ایران یک تفاوت اساسی با پروژه آینده عراق دارد و آن عبارت است از اینکه گروه اقدام ایران برای هماهنگسازی اقدامات علیه جمهوری اسلامی ایران در راستای استراتژی فشار حداکثری شکل گرفته، در حالی که پروژه آینده عراق بر روند انتقالی پس از صدام متمرکز بود. با این حال، ممکن است در آینده، گروه اقدام ایران به سمت اهداف کاری گستردهتری از جمله آنچه پروژه آینده عراق برای عراق در سر داشت، برود؛ به ویژه اگر جمهوری اسلامی ایران در نتیجه استراتژی فشار حداکثری با شرایط متزلزلی روبرو شود.
شورای ایرانیان مقیم آمریکا (نایاک) در بیانیهای مبنی بر محکومیت اقدام دولت آمریکا در ایجاد گروه اقدام ایران نیز چنین اقدامی را با تشکیل «دفتر طرحهای ویژه» از سوی دولت جورج بوش مقایسه کرده است. در بیانیه این گروه آمده است: «گروه اقدام ایران پژواک حمله ۲۰۰۳ به عراق است، وقتی دولت بوش دفتر طرحهای ویژه را خارج از پنتاگون، برای دستکاری اطلاعات و ایجاد شرایط برای جنگی خونین، تشکیل داد». این مقایسه نسبت به دو مقایسه قبلی قابل تأملتر است. دفتر طرحهای ویژه برای دورزدن بروکراسی و بدنه کارشناسی پنتاگون به ویژه بخش اطلاعاتی آن (و البته سایر دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا) در مورد عراق بود.
این دفتر توسط جنگطلبانی مانند پل ولفوویتز و داگلاس فیت و با تأیید دونالد رامسفلد (وزیر دفاع وقت آمریکا) تشکیل شد و با ارائه اطلاعاتی خاص به رئیس جمهور، در واقع پروژه حمله به عراق را پیریزی میکرد. گروه اقدام ایران را نیز پمپئو طرحریزی کرده و مشاور سابق بولتون (برایان هوک) قرار است آن را مدیریت کند. به نظر میرسد یکی از اهداف پمپئو در تشکیل گروه اقدام ایران نیز دورزدن و نادیدهگرفتن بروکراسی سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا در برخورد با ایران است. از این نظر، مانند «دفتر طرحهای ویژه» دولت بوش، میتوان گروه اقدام ایران را نیز یک پروژه برای پیشبرد اهداف تندروها و جنگسالاران دولت ترامپ در نظر گرفت. اگر این گروه اقدام موفق شود زمام امور در مورد ایران در دولت ترامپ را بدست بگیرد و بر دیدگاه و تصمیمات شخصی ترامپ در رابطه با ایران مسلط شود، ممکن است توطئههای خطرناکی علیه جمهوری اسلامی ایران تدارک ببیند.