ضرورت بازتولید سرمایه نمادین در دولت دوازدهم
جامعه ایرانی در شرایط کنونی با نوعی بحران و فرسودگی در سرمایههای اقتصادی و اجتماعی روبهروست. در بعد اجتماعی، نتایج پیمایشهای گوناگون نشان میدهد که اعتماد افقی و عمودی در سطح اجتماعی و امید جامعه به آینده به شدت آسیب دیده و نرخ آسیبهای اجتماعی ناشی از بیکاری و فقر افزایش یافته است. بیکاری، تورم، فقر، فساد اقتصادی، دزدی و اختلاس، اعتیاد، طلاق، تنفروشی و افسردگی و خودکشی دست به دست هم داده و جامعهای با آسیبهای متراکم را شکل دادهاند. میزان و اندازه آسیبها به قدری است که بعضاً از اعلام آمار رسمی آنها اجتناب میشود.
این در حالی است که دولت دوازدهم اولویت خود را رفع معضل بیکاری با تکیه بر سازوکارها و فرمولهای اقتصادی قرار داده است. در این گزارش با تکیه بر مفهوم سرمایه نمادین، تلاش میشود جنبهها و وجوه غیراقتصادی لازم و بایسته برای رفع آسیبهای اجتماعی و از جمله بیکاری در جامعه ایرانی بازنمایی شوند.
انواع سرمایه (نمادین) و سازوکار ارتباطی آنها
پیر بوردیو به درستی بر این نکته تأکید میکرد که نمیتوان پیچیدگیهای دنیای روابط اجتماعی را فهمید بدون آنکه سرمایه را نه صرفاً به صورت شناختهشده در نظریه اقتصادی، بلکه در صورتهای گوناگونش در نظر داشت. در واقع، بدعتی که نظام سرمایهداری ایجاد کرد این بود که روابط مبتنی بر مبادله را به مبادله مالی و تجاری تقلیل داد و صور دیگر مبادله در روابط اجتماعی را غیراقتصادی معرفی کرد.
این در حالی است که صور غیرمادی سرمایه و محتوای مبادلات آنها که عمدتاً در سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی نمود مییابند، به رغم هویت مستقل، تسهیلگر و بسترساز روابط و مبادلات اقتصادی و مادی هستند. دلیل این امر آن است که سرمایه اقتصادی، هویتی ابزاری دارد و برای رسیدن به هدف دیگری به کار گرفته میشود، اما دیگر صور سرمایه، از جمله سرمایه فرهنگی و اجتماعی غیرانتفاعی هستند و ارزش ذاتی دارند. به بیان دیگر، هدفی در خود به شمار میروند و ارزش را بر سود اولویت میدهند.
بر این اساس، سرمایه اقتصادی در غیاب دیگر صور سرمایه که غیرمادیاند، کارکرد و کارایی لازم را ندارد و در شبکه روابط اجتماعی جریان نمییابد. دلیل این امر آن است که انسان و به تبع آن جامعه، موجوداتی فرااقتصادیاند و در نتیجه، جامعه اقتصادی، بخشی از تصویر جامعه در کلیت آن است و چنانچه جامعه در دیگر بخشها دچار اختلال شود، مبادلات اقتصادی و مادی هم مختل میشوند و بالعکس همچنانکه اگر جریان مبادلات اقتصادی و مادی دچار اختلال شود، تقویت و تشدید جریان مبادلات در دیگر بخشها میتواند اختلالات در این بخش را رفع کند.
بر این اساس، در مطالعات جامعهشناختی، تا کنون شش نوع سرمایه موضوع تحقیق و بررسی قرار گرفتهاند که عبارتند از سرمایه انسانی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه سیاسی و سرمایه نمادین. در میان این سرمایهها، پنج گونه نخست، عمدتاً هویتی مستقل و مشخص دارند، اما سرمایه نمادین یا سمبلیک که هم بعد انسانی و هم بعد غیرانسانی دارد، هویتی مستقل از دیگر سرمایهها ندارد و به نوعی با همه آنها مرتبط است و از این رو میتواند مبنائی برای شکلگیری و ترمیم همه انواع این سرمایهها باشد.
سرمایه نمادین، به این معنا زمانی شکل میگیرد که عناصر یکی از این انواع سرمایهها به حدی فراگیر، شناخته شده و اثرگذار شوند که به مرز افتخار رسیده، اقبال عمومی را جلب کرده و میتوانند کانون اجماع و وحدت عمومی و ملی شوند و احترام و ستایش انواع و اقسام سلایق اجتماعی، سیاسی، هنری و مانند آن را جلب کنند. این نوع سرمایهها چون عمومیت مییابند میتوانند مبنایی برای تولید و بازتولید دیگر سرمایهها و ترمیم آنها شوند. به این معنا، کارکرد اصلی سرمایههای نمادین، به ویژه سرمایههای نمادین انسانی، تکثیر و جذب انواع دیگر سرمایههاست.
دولت دوازدهم و ضرورتهای آن
دولت دوازدهم به تناسب نیازها و آسیبهای اجتماعی در جامعه ایرانی که در رأس آنها مسئله اشتغال و بیکاری قرار دارد، اقتصادگرایی در سیاست داخلی و بینالمللگرایی در سیاست خارجی را در اولویت قرار داده تا با جذب سرمایههای مالی داخلی و خارجی، رشد اقتصادی و به تبع آن نرخ اشتغال را ارتقا بخشد. این جهتگیری و اولویتبندی درست است، اما چنانچه به عوامل غیراقتصادی شکلگیری و انباشت سرمایه اقتصادی بیتوجه باشد و برای تولید و بازتولید آنها برنامه نداشته باشد، ابتر است و به سر منزل مقصود نخواهد رسید.
دلیل این امر آن است که یکی از دلایل امتناع و بنبست کنونی در شکلگیری سرمایه اقتصادی معطوف به تولید و اشتغالزایی در جامعه ایران، علاوه بر اشتباهات در روند سیاستهای اقتصادی، فرسودگی و در واقع، فرسایش سرمایه در صور غیرمادی آن از جمله سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین در این عرصهها و میدانهاست به گونهای که نرخ اعتماد، امید به آینده، همکاری، همدلی و مشارکت در عرصه روابط اجتماعی به نازلترین حد خود در جامعه ایرانی رسیده و متأسفانه شاهد کالاییشدن روابط و مناسبات در دیگر بخشهای روابط اجتماعی هستیم.
در واقع، دولت دوازدهم از یک سو، به سبب کاهش درآمدها، امکان تزریق سرمایه اقتصادی به جامعه برای حل معضل بیکاری و به تبع آن بازسازی سرمایه اجتماعی را ندارد و از سوی دیگر، ظرفیتهای سرمایهگذاری مالی در ایران به واسطه سوءمدیریتها و سیاستهای غلط دولتهای نهم و دهم، تا حدود زیادی از بین رفتهاند. به بیان دیگر، تزریق نقدینگی به جامعه طی سالهای پیشین، چند برابر ظرفیت سرمایهگذاری بوده و چنان تورمی ایجاد کرده که تمام ظرفیت باقیمانده را از بین برده است.
جامعه به خانه و مسکن نیاز دارد، اما چون قیمتها در نتیجه تزریق نقدینگی بسیار بالا رفته و رشدی جهشی داشته است، کسی توان خرید مسکن را ندارد و کسی هم در این حوزهها که مشتری و سودی در آنها وجود ندارد، سرمایهگذاری نمیکند، چراکه با پدیده عدم تقاضا مواجه میشود و سرمایهگذاریاش با ضرر و ورشکستگی همراه خواهد شد. بنابراین حتی اگر سرمایهای هم وجود داشته باشد، چون ظرفیت و فضایی برای آن باقی نمانده، تزریق سرمایه اقتصادی به میزان کافی در کوتاه و میانمدت، تقریباً غیرممکن است.
این در حالی است که فضای اجتماعی ایران، به شدت نیازمند تزریق سرمایهای است که با اتکا به آن بتواند سرمایه اجتماعی را بازآفرینی کند. جامعه ایرانی به شدت نیازمند احساس پیروزی و شادی، الفت و دوستی و مهر و محبت، امید و اعتماد، همدلی و همکاری و تخلیه نگرانیها و ناراحتیهای خود از طریق انتقادها و مخالفتهاست و این ممکن نمیشود مگر آنکه سرمایه اجتماعی از طرق جایگزین یعنی از طریق تولید و بازتولید سرمایه در دیگر حوزهها و بخشها ترمیم شود.
«ایستاده در غبار»؛ تلاشی موفق
یکی از تلاشهای موفق در عرصه فرهنگی، برای بازتولید سرمایههای نمادین جامعه، فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان است که چندی پیش نسخه سریالی آن نیز از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. این فیلم که به شرح و روایت مستندگونه داستان زندگی حاج احمد متوسلیان، فرمانده جاویدالاثر لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) میپردازد، ضمن آنکه از استانداردهای هنری بالایی برخوردار است، فاقد جنبههای اغراقگونه و تبلیغاتی است که معمولاً فیلمهایی از این نوع دارند و در عین حال توانسته است اقبال و تحسین انواع گوناگون سلیقهها و سبکهای زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی، به ویژه نسل جدید را جلب کند.
به گونهای که مخاطبینی که تا پیش از این شاید حاج احمد متوسلیان را نمیشناختند و یا فقط اسمی از او شنیده بودند، اکنون احساس میکنند که او الگویی مناسب و بالنده برای جوان ایرانی و در واقع، قهرمانی ملی است که میتواند مبنای همگرایی، وفاق و همدلی اقشار گوناگون جامعه بر سر ارزشهای والا و دیرپا قرار گیرد. بنابراین، از این قبیل تلاشها در عرصههای مختلف به ویژه عرصههای فرهنگی و سیاسی برای تولید و بازتولید سرمایههای نمادین به ویژه در جامعه ما که در آن تلاشها عمدتاً و ناخواسته به سمت تخریب سرمایههای نمادین میرود، بسیار در خور تحسین و نیازمند تکرار است.
نتیجهگیری
چنانکه گفته شد، با توجه به فرسایش سرمایه اجتماعی در جامعه ایرانی و امتناع و بنبستی که در شکلگیری سرمایه مالی و اقتصادی در قالب رکود عمومی در جامعه دیده میشود و همچنین دستور کار و اولویتهای دولت دوازدهم که رفع این معضلات و در رأس آنها مسئله اشتغال و بیکاری است، پیشنهاد میشود دولت دوازدهم در کنار اقتصادگرایی، به وجوه و جنبههای غیراقتصادی پیشرفت اقتصادی و اشتغالزایی نیز توجه کند. این وجوه غیراقتصادی، عمدتاً به سرمایهگذاری در ابعاد فرهنگی و سیاسی و به ویژه شکلگیری سرمایه نمادین در همه دیگر حوزه باز میگردد.
برای مثال در عرصه سیاست، سرمایههای سیاسی، به ویژه سرمایههای نمادین، سیاستمدارانی هستند که میتوانند با کنشهای رفتاری، گفتاری و نوشتاری خود آهنگ و جهت حرکت جامعه را تغییر دهند، اصلاح کنند و شور و امید و غرور و افتخار ملی و میهنی را برای جامعه به ارمغان آورند. گشایش در این عرصه، به ویژه در حوزه سرمایههای نمادین سیاسی میتواند اعتماد و امید را بیش از پیش به جامعه تزریق و همکاری اجتماعی را در جهت گسترش بیشتر سرمایهگذاری اقتصادی و به تبع آن اشتغالزایی تسهیل کند.