جلوگیری از پیوند چالشها و تقویت تابآوری جامعه
به رغم این که دولت ملی بزرگترین سازمانی است که تا کنون انسان به وجود آورده است، اما در مقابله با چالشها، انجام کارویژههای دولت و تأمین اهداف با محدودیت منابع مالی و اجتماعی روبرو است. افزایش هزینه دولت و کاهش منابع درآمدی میتواند تراز درآمدها و مخارج دولتها را بیش از پیش منفی کرده و آنها را با مشکلات بیشتری روبرو سازد.
منابع مالی و سرمایه اجتماعی دولت جمهوری اسلامی ایران در طی ماههای گذشته در عرصههای مختلف به شدت تحت فشار قرار گرفته است. خروج آمریکا از برجام، گسترش ناامیدی در جامعه، تشدید فشارهای منطقهای منابع جمهوری اسلامی ایران را محدودتر و هزینههای آن را فزونتر کرده است. تشدید رفتارهای اعتراضی در داخل، افزایش قیمت دلار و طلا در بازار، تردید و ترک سرمایهگذاران خارجی، گسترش حملات نظامی در سوریه و فعالیت خصمانه برخی دولتهای منطقه نمودهای عینی این وضعیت است. تداوم این وضعیت و بیتوجهی به آن میتواند موجب همسویی تحولات عرصههای سهگانه فوق شود.
عرصههای سهگانه فوق به رغم این که جدا از هم هستند، اما به شدت بر همدیگر تأثیرگذارند. اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ در شکلگیری راهبرد جدید آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران موثر بود. آنها به گسترش اعتراضات و شورشهای سراسری امیدوار شدهاند و در پی تشدید تحریمها و تحریک اقشار گوناگون جامعه به اعتراض هستند. در همین حال آمریکا در حال برجستهسازی این موضوع است که «دولت ایران منابع مالی حاصل از برجام را به جای استفاده در داخل و بهبود زندگی مردم در منطقه برای حمایت از تروریسم استفاده کرده است.» آمریکا به دنبال بیاعتبار کردن برجام است. ترامپ مدعی است که برجام موجب تقویت تروریسم و بیثباتی در منطقه شده است. همچنین واشنگتن در پی نشان دادن آن است که دولت ایران نسبت به رنج و فقر مردم خود بیتفاوت است؛ و در نهایت دولت ترامپ از این طریق به دنبال مشروعیتزدایی از سیاست خارجی ایران است و میخواهد به مردم نشان دهد که جمهوری اسلامی ایران به اهداف و منافع ملی توجهی ندارد. مشروعیتزدایی از برجام، سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران میتواند زمینه پیوند بین زمینه سطوح داخلی و خارجی اعتراضات اجتماعی شود و اقشار و طبقات مختلف ناراضی را در کنار هم قرار دهد. برقراری پیوند بین سطوح گوناگون و حوزههای مختلف نارضایتی میتواند موجب تقویت تصاعد توان اعتراضی آنها شود.
برای جلوگیری از دستیابی آمریکا به اهداف برنامهریزی شده و موفقیت راهبرد آنها در قبال ایران، دولتمردان جمهوری اسلامی ایران ناگزیر به شناخت و ارائه راهبردی چندوجهی، پیچیده و حساب شدهاند. اولین الزام درک این پیچیدگی و ارتباط آنها با همدیگر و تأثیرات تخریبگر آنها در صورت انطباق با همدیگر است. اعتراضات داخلی در سطح اقشار گوناگون و با موضوعات متفاوت و در مناطق مختلف ممکن است به مرور به هم پیوند بخورند.
شکاف در بین دولتمردان جمهوری اسلامی ایران توان و ظرفیت آن را برای تأمین اهداف، انجام کارویژههای حکومت و مقابله با تهدیدات و چالشها تضعیف کرده و ممکن است که به تخریب آن منجر شود. انباشت چالشها و بحران همچون سیل ویرانگر تفاوتی بین افراد، گروهها و جریانهای سیاسی قایل نمیشود و در صورت به راه افتادن، هر چه در مسیر است با خود میبرد.
در طی سه ماه گذشته، شکاف بین جمهوری اسلامی ایران و جامعه جهانی به رغم توافق برجام و همه بهبودهای دو سال اخیر بسیار عمیق شده است. پیوندهای سیاسی و اقتصادی، دولتی و مردمی، رسمی و غیررسمی، فردی و سازمانی بعد از شروع سیاست مقابلهجویانه آمریکا با ایران از مهر ماه سال گذشته بیش از پیش تضعیف شده است. با خروج آمریکا از برجام به لحاظ سیاسی امکانی برای بازسازی شکاف و در همین حال تخریب روابط بین ایران با کشورهای دیگر به وجود آمده است. رویکرد و سیاست جمهوری اسلامی ایران مسیر این روند و شدت تجدید یا تخریب روابط را مشخص خواهد کرد.
مقابله با اقدامات خصمانه دولت آمریکا نیازمند انجام اقدمات حساب شده در هر سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی است تا از پیوند تهدیدات و چالشها جلوگیری و از همافزایی توان تخریبی آنها جلوگیری به عمل آید. همچین به دلیل اینکه منابع جمهوری اسلامی ایران به حدی نیست که در هر سه سطح به پیروزی کامل دست یابد، کسب موفقیتهای نسبی در هر سه حوزه و سطح ضروری است.
لازمه موفقیت در سطوح فوق نیازمند انجام اقداماتی است که آنها را میتوان به شکل زیر بیان کرد:
- مقابله با فساد: نارضایتی در جامعه با سرعت و شدت بیشتری در حال افزایش است. سبک زندگی کارگزاران نظام با میانگین مردم متفاوت است. به همین دلیل آنها نه تنها درک درست و نسبتاً کاملی از مسایل و مشکلات مردم ندارند، بلکه سبک زندگیشان موجب بیاعتمادی مردم به گفتار و ارزشهای آنها شده و به احساس محرومیت بیشتر در میان اقشار گوناگون جامعه دامن زده است. این وضعیت زمانی تشدید میشود که مشخص شود که این شکاف طبقاتی و تفاوت سبک زندگی حاصل شکلگیری فسادهای گوناگون سیاسی و اقتصادی در بین مقامات بوده است. در این حالت سرمایه اجتماعی و مشروعیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش تضعیف شده و زمینه بیشتری برای اعتراضات اجتماعی فراهم خواهد آمد. مقابله با فساد، بازگشت مقامات به سادهزیستی، تبلیغ عملی ارزشهای اخلاقی، تأمین نیازهای اولیه طبقات محروم و بهبود فضای کسب و کار برای کاستن از میزان بیکاری و آسیبهای اجتماعی به بازسازی اعتماد عمومی به آینده کشور کمک میکند.
- همراهی با خواستههای مردم: بر اساس برخی گزارشها و مطالعاتی میدانی ناامیدی در سطح جامعه در طی یک سال گذشته روند فزاینده داشته است. ناتوانی دولت در اجرای تعهدات داخلی، انسداد در سیاست داخلی و خارجی ناامیدی را مضاعف کرده است. دولت آمریکا به دنبال تشدید این ناامیدی در عرصه سیاسی و اقتصادی است. همراهی و همدلی با دولت و تلاش برای تأمین خواستههای مردم میتواند از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کند. در همین حال بیتوجهی به گرایشان و خواستهای مردم ممکن است موجب شود که گروههایی از جامعه از همه جریانهای سیاسی داخلی عبور کرده و به نیروهای خارجی پناه ببرند. در چنین وضعیتی امید به تأمین اهداف از درون به بیرون، از اصلاح به انقلاب، از دوست به دشمن، از تدریج به تحول تبدیل شده و در مسیر حرکتی خود بیتوجه به اصول و ارزشها خشک و تر را با هم به آتش میکشد.
- کاهش هزینههای بازی در عرصه خارجی: حل و فصل مسایل و موضوعات سیاست خارجی پرهزینه شده است. دوگانگی در داخل بر راهبرد و رفتار خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیر منفی گذاشته است. در بحث هستهای خروج آمریکا از برجام روند رو به بهبود را قطع و افق برخورداری ایرانیان از فرصتهای بینالمللی ایران را تیره و تار کرده است. منطقه آبستن حوادث و تحولاتی است که امید به بازدهی سرمایهگذاری سنگین ایران در منطقه را کاهش داده است. روسیه پس از سالها همکاری با ایران در سوریه در حال توافق با دشمن منطقهای ایران در خصوص سوریه است و خواستار خروج نیروهای ایرانی از سوریه شده و به نظر میرسد که صحنه سوریه در حال تغییر به ضرر ایران است.
روابط دوجانبه جمهوری اسلامی ایران نیز با بسیاری از کشورهای جهان به رغم فراهم شدن بستر سیاسی مناسب به دلیل رفتار یکجانبهگرایانه ترامپ در خروج از برجام، از نظر اقتصادی در وضعیت نامناسبی قرار گرفته است. شرکتها و کشورها یک به یک در حال قطع روابط اقتصادی و خروج از همکاری با ایران هستند. احتیاط آنها برای هر گونه مبادله و همکاری با ایران افزایش یافته است. چنین روندی نه تنها به ورودی منابع اقتصادی و اجتماعی ایران فشار میآورد، بلکه هزینههای آن را برای تأمین اهداف و منافع ملی افزایش خواهد داد. در شرایطی که دولت با کمبود منابع روبرو است هزینههای آن در حال افزایش است. این وضعیت در هر سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی قابل مشاهده است.
جمهوری اسلامی ایران ناگزیر به برقراری تعادل بین ورودی سرمایه اقتصادی و اجتماعی و هزینهها یا خروجی سرمایه خود است و به نظر میرسد تنها از این طریق میتوان تابآوری جامعه را در مقابل فشارهای درونی و بیرونی افزایش و از انطباق گسلهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی در سطح داخلی و خارجی جلوگیری کرد.