آسیای غربیامنیتامنیت منطقه‌ایسیاسی-امنیتیمنطقه‌اییادداشت راهبردی

تحلیل روندشناسانه ناآرامی‌های گسترده در عراق

از سال ۲۰۰۸ تا کنون، عراق همواره به صورت نوبه‌‏ای شاهد وقوع اعتراضات مردمی کوچک و بزرگی بوده است، اما ناآرامی‏‌های خونین مهر و آبان‏ماه ۱۳۹۸ را می‌‏بایست به جهات متعدد پدیده‏ای جدید دانست. اعتراضات سال‏های گذشته عموماً از سوی نخبگان و احزاب سیاسی هدایت و راهبری می‌‏شدند و هدف سهم‏‌خواهی از قدرت در آن‏ها برجستگی بیشتری داشت که طبعاً بر مطالبات محدود متمرکز بوده و جنبه ساختارشکن به خود نمی‏‌گرفت؛ اما آنچه در مهر و آبان امسال رخ داد، بیانگر شکل‏‌گیری پدیده‏ای است که بیشتر می‌‏بایست در قالب جنبش‌‏های نوین اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

این پدیده مانند سایر جنبش‌‏های اجتماعی معاصر –که نمونه آن را در قیام‌‏های موسوم به عربی در منطقه طی سال‏‌های ۱۱-۲۰۱۰ شاهد بوده‏‌ایم- فاقد رهبری و سازمان‏دهی مشخص بوده و در قالب جامعه شبکه‌‏ای و با بهره‏‌گیری از شبکه‏‌های اجتماعی، بخش‏های مختلف جامعه –که ناراضی و سرخورده از وضعیت موجود بوده و ساخت موجود را برای حل مسائل و حتی بیان مطالبات خود کارآمد و مشروع نمی‏‌انگارند- را گرد هم آورده و روایت تازه‌‏ای از هویت عراقی (و نه دولت- ملت در عراق) ارائه کرده که با مقاومت در برابر جریان‏های مسلط و گفتمان قدرت، خود را به نمایش ‏گذاشته و بازنمایی می‌‏کند.

شکل‏‌گیری این جنبش، بیانگر دل‏زدگی بخش محذوف جامعه از قواعد و ترتیبات صوری دموکراسی و اصلاحات دستوری و از بالاست که حتی در قالب ایجاد نظام حزبی، پارلمانتاریسم و انتخابات نتوانسته امر سیاسی در جامعه به شدت متکثر و نفوذپذیر عراق را سامانی نو بخشد.

هم‏زمانی این اعتراضات با مقدمه‌‏چینی برگزاری آئین بزرگ راه‏پیمایی اربعین حسینی و فضاسازی رسانه‌‏های وابسته به عربستان سعودی، امارات و بحرین برای نفی پیوندهای ایران و عراق و تحت‌الشعاع قراردادن این آئین شیعی نیز دغدغه‌‏آفرین بود، اما در عمل برگزاری مطلوب این راه‏پیمایی، خط بطلانی بر چنین مدعایی کشیده و توانست این‏گونه فضاسازی‏‌ها را به حاشیه ببرد.

سرخوردگی از تنظیمات نظام طایفی، احزاب و رهبران سیاسی، عراق را مستعد رشد گونه‌‏ای از سیاست خیابانی کرده است. این امر نیاز به گفتگو برای ایجاد وفاق جمعی، ورای تمهیدات و ساختارهای ناکارآمد موجود را بیش از گذشته ضروری کرده و لاجرم می‌‏بایست طرحی نو در انداخت. نقطه آغازین، شناسایی و به رسمیت شناختن این جنبش و مطالبات متعاقب آن و پرهیز از نگرش توطئه‏‌نگر، ابزاری و یا تلقی آن به مثابه پدیده‏ای گذرا و موسمی است.

در خصوص نسبت این جنبش اجتماعی با منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران و به عنوان بایسته و پیش‌‏نیاز سیاست‏گذاری در این حوزه می‌‏توان گفت برخلاف برخی دغدغه‌‏ها در داخل و فضاسازی رسانه‏‌ای در خارج، این جنبش به ‏رغم سوگیری انتقادی نسبت به مداخله خارجی در عراق، لزوماً و منطقاً سرشت ستیزگرانه با هویت و جامعه ایرانی ندارد. در تأیید این مدعا می‌‏توان به این نکته اشاره کرد که آئین بزرگ راه‏پیمایی اربعین حسینی در مهرماه امسال به شکلی بزرگتر از گذشته و با حضور بیش از سه میلیون زائر ایرانی در همان مناطق و در شهرهایی برگزار شد که محل اعتراضات بودند. برخلاف فضاسازی رسانه‌‏های وابسته به عربستان و امارات که در طول مدت برپایی تجمع‌‏های اعتراضی به زمینه‏‌سازی برای تحت ‏الشعاع قراردادن مراسم اربعین و نفی پیوند ایران عراق مشغول بودند، در طول برگزاری مراسم اربعین، این پیوند استحکام و پایداری خود را نشان داد.

در عین حال، می‏‌بایست بر پذیرش واقعیت تحول در جامعه عراق، گذار نسلی، پیدایش گفتمان‏ها، نمادها و نهادهای جدید در عراق و تلاش برای برقراری تعامل و دیالوگ با آن با مشارکت نهادهای غیردولتی و مدنی همتای آن‏ها در ایران تأکید ورزید. به همین ترتیب، ایجاد زمینه گفتگو و تعامل میان فعالان این جنبش جدید با سرآمدان جامعه شیعی و کابینه عادل عبدالمهدی و کمک به این دولت برای پاسخ‏گویی به مطالبات آن‏ها می‏‌تواند علاوه بر استحکام نهادهای سیاسی و مدنی در عراق به ویژه جامعه شیعی، تقویت مناسبات آن‏ها با ایران را به همراه داشته باشد.

گروه مطالعات بین‌الملل

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا