شکاف در اتحاد استراتژیکی ریاض – واشنگتن
اتحاد سنتی و استراتژیکی ریاض – واشنگتن با وجود چالشها و نوسانات متعدد تاکنون ادامهدار بوده است. این اتحاد که در دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، تحتتأثیر مؤلفههایی نظیر: سیاست نگاه به شرق و کاهش مداخلهگری آمریکا در خاورمیانه، حلوفصل برنامه هستهای ایران و حمایت عربستان سعودی از تروریسم متزلزل شده بود با تکیه زدن دونالد ترامپ بر مسند ریاستجمهوری دوباره قدرتمند شد. عربستان از سال ۲۰۱۶ و در پی انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا، توانست پل ارتباطی خود با این کشور را ترمیم کند و بهسرعت پلهای ارتباطی جدیدی را مانند ارتباط شخصی با سران و مقامهای آمریکایی از جمله شخص ترامپ و جرد کوشنر ایجاد کند. با این حال سه مؤلفه: جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن، قتل خاشقچی و اخیراً شکلگیری بحران نفتی، روابط ریاض و واشنگتن را در آستانه تحول بنیادین قرار داده که محور اصلی نوشتار پیشرو است.
جنگ نفتی و واگرایی در اتحاد ریاض – واشنگتن
روابط ۷۵ ساله عربستان و آمریکا چالشهای متعددی را به خود دیده است که رهبران دو کشور موفق به پشت سر گذاشتن آن شدهاند. روابط دوجانبه ریاض – واشنگتن که در دوره دوم ریاستجمهوری اوباما به سردی گراییده بود با روی کار آمدن ترامپ بیش از هر زمان دیگری گرمتر شد. دونالد ترامپ، عربستان سعودی را به عنوان نخستین مقصد سفر خارجی خود در ژانویه سال ۲۰۱۷ انتخاب کرد. ترامپ توانست روابط محکمی با ملک سلمان و محمد بن سلمان ولیعهد سعودی برقرار کند که تاکنون به انعقاد قراردادهای تسلیحاتی هنگفت منجر شده است. از جمله این قراردادها میتوان به قرارداد تسلیحاتی و خدمات دفاعی به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار و قرارداد ۳۷۰ میلیارد دلاری اشاره کرد.
سود سرشار حاصل از قراردادهای تسلیحاتی هنگفت موجب شده است که دولت ترامپ همه اقدامات ریاض شامل بازداشت زنان فعال و ترور جمال خاشقچی و همچنین جنایتهای جنگی در یمن را نادیده بگیرد. به عنوان مثال اگرچه دونالد ترامپ در ابتدا اعلام کرده بود، در صورتی که اثبات شود عربستان سعودی مسئول قتل خاشقچی است با مجازاتهای سنگینی روبهرو خواهد شد اما پس از اعتراف عربستان به قتل و بهرغم شکلگیری انتقادات گسترده از ریاض بابت این ترور وحشیانه، از روابط واشنگتن – ریاض دفاع کرد. این در حالی است که کریس مورفی، سناتور دموکرات در واکنش به خبر احتمال کشته شدن خاشقچی گفته بود: «اگر این موضوع واقعیت داشته باشد که عربستان یک ساکن آمریکا را به کنسولگری خود کشانده و او را به قتل رسانده است، این یک شکاف اساسی و شکست بنیادین در روابط ما با عربستان سعودی ایجاد خواهد کرد.»
درخصوص پرونده یمن نیز بسیاری از سیاستمداران آمریکایی منتقد رویکرد حمایتی دولت ترامپ از ریاض در یمن هستند. باب منندز، سناتور دموکرات ایالت نیوجرسی گفته بود: «دونالد ترامپ باید حمایت از ریاض را متوقف کند.» سال گذشته نیز سنای آمریکا به طرح لایحهای که خواستار پایان مداخله آمریکا در جنگ تحت امر سعودیها در یمن میشود، رأی مثبت داد اما این طرح با وتوی ترامپ مواجه شد. در حقیقت، انگیزه دولت ترامپ جهت ادامه روابط استراتژیک با عربستان تنها فروش تسلیحات است؛ همانگونه که ترامپ خطاب به اعضای کنگره گفت: «شما افرادی هستید که خواهان قطع روابط با عربستان هستید. ما تاکنون میلیاردها دلار اسلحه به عربستان سعودی فروختهایم. من نمیخواهم این مبلغ را از دست بدهم.»
لیکن با سقوط بیسابقه قیمت نفت آمریکا به دنبال تنش میان روسیه و عربستان سعودی، بسیاری در واشنگتن در خصوص لزوم ادامه روابط استراتژیک با ریاض سؤال و ابراز تردید کردهاند. در واقع، کاهش بیسابقه بهای نفت ناشی از جنگ نفتی عربستان و روسیه و رکود اقتصادی متأثر از بحران کرونا، عاملی است که حاشیه امن روابط استراتژیک ریاض – واشنگتن را به شدت تهدید میکند.
روابط آمریکا و عربستان با سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی و بیاعتمادی متقابل با تهدیدی جدی مواجه شده است. منفی شدن بیسابقه بهای نفت آمریکا در ماه آوریل که صنعت نفت این کشور را به لبه پرتگاه ورشکستگی کشانده، سبب شد تا نمایندگان ایالتهای نفتخیز تگزاس، وئیزیانا، داکوتای شمالی و آلاسکا، عربستان سعودی را به جنگ اقتصادی متهم و برای تصویب قوانینی که نظامیان آمریکایی را از این کشور بیرون و چتر به اصطلاح امنیتی چند دههای آمریکا را از سر این کشور آسیبپذیر بردارند، تلاش کنند. در همین راستا، کوین کریمر، سناتور جمهوریخواه ایالت داکوتای شمالی گفته است: «سیاستهای اخیر دولت سعودی در حوزه نفت آن سیاستهایی نیست که متحدان در پیش میگیرند و سعودیها در سنجش حجم عکسالعمل آمریکا دچار اشتباه شدهاند… ائتلاف استراتژیک واشنگتن – ریاض از بین رفته و روند بازسازی اعتماد به زمان طولانی نیاز دارد.»
به هر روی، تحت تأثیر فشارهای متعدد سناتورهای آمریکایی، ترامپ در پایان ماه آوریل در تماس تلفنی خود با محمد بن سلمان، عربستان را در صورت عدم توقف اشباع بازار از نفت به توقف حمایت نظامی تهدید کرد. ترامپ در گفتوگوی تلفنی خود با بن سلمان اعلام کرد اگر سازمان اوپک اقدام به کاهش تولید نفت نکند او نمیتواند مانع از تصویب قانون خروج نیروهای آمریکایی از عربستان سعودی شود.
خروج سیستم دفاع موشکی پاتریوت از عربستان سعودی
رسانههای آمریکایی در هفتم ماه مه از اختلافات عربستان سعودی و آمریکا درباره تولید نفت و قصد واشنگتن برای خارج کردن سامانه موشکی پاتریوت و ۳۰۰ سرباز آمریکایی از عربستان خبر دادند. در همین راستا، والاستریت ژورنال گزارش داد که مقامات پنتاگون در حال خارج کردن چهار باتری سامانه موشکی پاتریوت از عربستان سعودی هستند و دو اسکادران جنگنده آمریکایی هم پیشتر از منطقه خارج شدهاند و احتمالاً حضور نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس کمرنگتر خواهد شد.
اگرچه آمریکاییها هدف خود برای خروج تدریجی از خاورمیانه را پنهان نکردهاند، اما زمان انتخاب شده برای این خروج سؤالاتی را مطرح میکند. به خصوص که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی پس از مکالمه تلفنی با ترامپ با کاهش تولید نفت عربستان موافقت کرده بود اما با وجود موافقت بن سلمان با کاهش تولید و صادرات نفت، خروج دو سیستم دفاع موشکی پاتریوت انجام شد.
در خصوص اقدام دولت ترامپ برای خروج تجهیزات نظامی از عربستان چند دلیل قابل ذکر است. نخست با توجه به تلاش سناتورهای جمهوریخواه برای بازبینی روابط واشنگتن – ریاض پس از جنگ قیمت نفت، به نظر میرسد این تصمیم در این راستا گرفته شده باشد. در واقع، قانونگذاران آمریکایی فایده حفظ ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی و سامانه پاتریوت در عربستان را در سایه جنگ نفتی عربستان علیه شرکتهای نفتی آمریکا زیر سؤال بردند و خواستار بازنگری واشنگتن در نحوه مناسبات راهبردی با عربستان شدند که مسئول زیانهای سنگین به حوزه نفتی آمریکا است. به نظر میرسد بحران قیمت نفت، ترامپ را در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ به سوی حمایت از صنعت نفت این کشور و کاهش و حتی قطع واردات نفت از عربستان سوق بدهد.
دوم اینکه دونالد ترامپ احساس کرده که ضروری است به عربستان در زمینه وابستگی این کشور به چتر حمایت نظامی آمریکا یادآوری کند. در همین رابطه دان دیبرتیس، پژوهشگر نظامی و امور خارجی آمریکایی معتقد است مناسبات آمریکا و عربستان نیازمند یک ارزیابی مجدد و جامع براساس حقایق و واقعیتهای کنونی است به طوری که ایالات متحده نیروهای خود برای حمایت از عربستان به این کشور گسیل میکند، این در حالی است که عربستان چیزی در حدود ۶۲ میلیارد دلار هزینه ارتش خود میکند، این وضعیتی است که باید با واقعیتهای قرن بیستویکم همخوانی داشته باشد و بعد از آن باید حضور نظامی آمریکا در عربستان مورد ارزیابی دوباره قرار گیرد.
سومین دلیل را میتوان در تلاش دولت ترامپ برای تغییر معادله «نفت در مقابل امنیت» جستوجو کرد. هسته اصلی اتحاد استراتژیکی ریاض – واشنگتن توافقنامه نفت در برابر امنیت سال ۱۹۴۵ است که به مرور زمان اهمیت خود را برای ایالات متحده از دست داده است. آمریکا در سالهای ۲۰۰۸ – ۲۰۱۹ تولید نفت شیل را حدود ۶۰ درصد افزایش و واردات نفت خلیج فارس را ۶۲ درصد کاهش داد. اکنون نفت عربستان سعودی اهمیت کمتری برای ایالات متحده دارد. همانگونه که جنگ سعودیها و روسیه بر سر قیمت نفت در ماههای مارس و آوریل نشان داد، عربستان اکنون بیشتر یک رقیب برای صنعت نفت شیل ایالات متحده بهشمار میرود. آمریکا که اکنون روزانه ۱۲ میلیون بشکه نفت تولید میکند و بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان بهشمار میرود خود به یک تأمین کننده قابل اطمینان نفت تبدیل شده که به دنبال حفظ و افزایش سهم خود در بازارهای جهانی است.
در حقیقت، جنگ نفتی عربستان و روسیه منجر به شکلگیری نقطه عطفی در مواضع ترامپ در قبال ریاض شد و این سؤال را مطرح کرد که آیا آمریکا همانند گذشته نیاز به حمایت از صنایع نفتی عربستان دارد، نفتی که بخش اعظم آن اکنون به چین و دیگر کشورهای آسیایی و نه آمریکا و اروپا فروخته میشود. در همین راستا تعدادی از کارشناسان آمریکایی در خصوص اساس رابطه واشنگتن و ریاض سؤالاتی مطرح کردهاند. مایکل سینگ، کارشناس آمریکایی در اندیشکده واشنگتن معتقد است روابط ریاض – واشنگتن نیازمند بازنگری جدی است؛ زیرا تولید نفت آمریکا از میزان تولید عربستان بیشتر شده و ایالات متحده در این زمینه خودکفا شده است. دان دیبرتیس، پژوهشگر نظامی آمریکا نیز معتقد است نمونه قدیم که پایه و اساس مناسبات دو کشور در ۷۵ سال گذشته بود و طبق آن آمریکا در مقابل تأمین نفت، امنیت ریاض را تضمین میکرد، دیگر مانند گذشته قابل اجرا نیست؛ زیرا با افزایش انتقادات و اعتراضات افکار عمومی آمریکا نسبت به حضور نیروهای این کشور در خاورمیانه و نیز اشتباهات مکرر عربستان در زمینه سیاست خارجی، دیگر تفاهم سال ۱۹۴۵ برای امروز مناسب نیست و زمان آن سپری شده است.
نتیجهگیری
با در نظر داشتن شرایط فعلی نفت و تغییر نگاه و دیدگاه کارشناسان و مقامات آمریکایی به عربستان سعودی به نظر میرسد، روند روابط دو کشور به تدریج سیر نزولی خواهد داشت. اکنون دیگر تنها دموکراتها نیستند که خواهان تجدیدنظر در روابط ریاض – واشنگتن به دلایل حقوق بشری هستند، بلکه جمهوریخواهان نیز بر این امر تأکید دارند؛ نیاز کمتر آمریکا به نفت عربستان و خاورمیانه نیز عامل مهمی در این تجدیدنظر است. بروس ریدل، معتقد است در حال حاضر تنها عامل بقای رابطه واشنگتن – ریاض، شخص دونالد ترامپ است و او رابطه نزدیکی با دولت سعودی دارد. از اینرو میتوان گفت که در صورت پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، روابط واشنگتن – ریاض بر لبه پرتگاه قرار خواهد گرفت. به خصوص که بایدن، دولت سعودی را دولت یاغی و مطرود خوانده و متعهد شده است که صادرات سلاح به ریاض را متوقف کند.
این در حالی است که تزلزل و ایجاد تنش در روابط استراتژیک عربستان و آمریکا از مهمترین نگرانیهای رهبران سعودی است. سعودیها معتقدند که تداوم تنش و تشدید اختلافات کنونی در روابط دو کشور و تهدید روابط راهبردی با واشنگتن تهدیدی امنیتی برای رژیم سعودی است؛ زیرا هرگونه خلل در این روابط میتواند به مثابه سرآغاز تضعیف و فرسایش تدریجی حاکمیت آلسعود در چارچوب روندهای گسترده سیاسی – امنیتی و اجتماعی منطقه باشد.
این نکته در پایان لازم به ذکر است که ایجاد شکاف عمیق در اتحاد استراتژیکی ریاض – واشنگتن در پرتو تحولات منطقه و تنشزا بودن روابط ریاض با ایران، ترکیه و قطر موجب خواهد شد مقامات سعودی به سوی تقویت روابط خود با تلآویو تلاش کنند. بهخصوص که نخبگان سعودی به این نتیجه رسیدهاند که ائتلافسازی با تلآویو در راستای منافع و امنیت ملی عربستان است؛ زیرا اسرائیل به عنوان یگانه بازیگر دارای تسلیحات هستهای در خاورمیانه توانایی مقابله با تهدیدات ناشی از گسترش نفوذ رقبای عربستان در منطقه را داراست.
سیدعلی نجات – پژوهشگر مسائل خاورمیانه