جمهوری اسلامی ایرانسیاسی-امنیتیهسته‌اییادداشت راهبردی

گام چهارم کاهش تعهدات؛ واکنش احتمالی اروپا و راهبرد ایران

در آستانه گام چهارم کاهش تعهدات، سه پرسش مهم پیش روی مقامات تصمیم‌گیر کشور قرار دارد: نخست، آیا ایران باید گام چهارم کاهش تعهدات هسته‌ای را بردارد یا تهدید اروپا مبنی بر خروج از برجام را جدی گرفته و از این اقدام منصرف شود؟ دوم، در صورت برداشتن این گام از سوی ایران، واکنش اروپایی‌ها چه خواهد بود و آیا آن‏ها تهدید خود مبنی بر خروج از برجام را عملی خواهند کرد؟ و سوم اینکه راهبرد ایران در صورت برداشتن گام چهارم چه باید باشد؟

در پاسخ پرسش نخست باید گفت هیچ دلیلی در شرایط فعلی وجود ندارد که دولت ایران را مجاب کند راهبرد کاهش تعهدات هسته‌ای خود را ادامه ندهد. به عبارت دیگر، اگر هدف ایران از کاهش گام به گام تعهدات هسته‌ای را فشار بر اروپا برای عمل به وعده‌های خود و یا در عین حال فشار اروپا بر آمریکا برای کنارگذاشتن سیاست فشار حداکثری علیه ایران و پذیرش شروط ایران بدانیم، باید گفت هنوز هیچ کدام از این اهداف برآورده نشده است.

با مفروض‌گرفتن برداشتن گام چهارم کاهش تعهدات از سوی ایران، در پاسخ به پرسش دوم باید گفت به چند دلیل مهم اروپایی‌ها تهدید خود مبنی بر خروج از برجام را عملی نخواهند کرد. نخست اینکه اروپایی‌ها به هیچ وجه تمایل ندارند در شرایط کنونی نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران را از دست دهند؛ دوم نمی‌خواهند با خروج بی‌نتیجه خود بر تنش‌ها و عدم‌قطعیت‌های موجود دامن بزنند؛ سوم ترامپ را متحد قابل اعتمادی نمی‌بینند و تمایل ندارند بیش از این به اعتبار سیاست خارجی اروپا لطمه بزنند؛ چهارم به آینده تلاش‌های دیپلماتیک و میانجی‏گرانه خود امیدوارند و چندان عاقلانه به نظر نمی‌رسد که با خروج از برجام در جهت عکس این تلاش‌ها گام بردارند. اروپایی‌ها تنها زمانی از برجام خارج می‌شوند که اولاً ارزش افزوده امنیتی برجام برای آن‏ها به کلی از بین برود؛ ثانیاً سیاست خارجی ایران به سیاست خارجی تهاجمی و غیرقابل کنترل تبدیل شود و ثالثاً تلاش‌های میانجی‏گرانه آن‏ها با موانعی سخت از سوی ایران مواجه شود.

جمهوری اسلامی ایران باید دو سیاست را به طور هم‏زمان در پیش گیرد: نخست، تداوم کاهش گام به گام تعهدات هسته‌ای؛ و دوم پیگیری مقاومت فعال و اعلام مستمر آمادگی برای مذاکره در شرایطی که منافع ایران تأمین شود. این دو سیاست، مکمل یکدیگرند و هر یک بدون دیگری نتیجه مطلوب را در پی نخواهد داشت. در واقع، نتیجه مقاومت باید نهایتاً به‌وسیله دیپلماسی نقد و تثبیت شود و در مقابل، دیپلماسی موفق از دل مقاومت و ایجاد اهرم‌های کسب امتیاز بیرون می‌آید. بنابراین، این نحوه درست به‌کارگیری هم‏زمان هر دوی این اهرم‌هاست که کشور را به هدف خود می‌رساند.

از ترکیب این دو اهرم است که «مقاومت فعال و نتیجه‌بخش» حاصل می‌شود. در واقع، باید این نکته مهم را در نظر داشت که راهبرد مقاومت و کاهش تعهدات نباید به بسته‌شدن درهای دیپلماسی در سیاست خارجی ختم شود، بلکه درست برعکس باید با دیپلماسی تعامل‌گرا و فعال در عرصه بین‌المللی عجین باشد. واقعیت این است که دیپلماسی فعال دولت دوازدهم نقش غیرقابل انکاری در پیشبرد موفقیت‌آمیز راهبرد مقاومت داشته است.

با این حال، این مقاومت فعال هنوز منجر به این نشده که دولت ایالات متحده را متقاعد سازد که زمان آن فرا رسیده سیاست بی‌نتیجه فشار حداکثری را کنار گذارده و با رعایت احترام و منافع ایران پای میز مذاکره بنشیند. بنابراین، لازم است تا آن زمان، راهبرد مقاومت فعال و کاهش تعهدات به شکلی هوشمندانه و حساب‌شده ادامه یابد. از این رو، مطلوب است که جمهوری اسلامی ایران در چارچوب «راهبرد مقاومت فعال» در عین حال که روند کاهش تعهدات را ادامه می‌دهد، درهای دیپلماسی را برای نقدکردن عواید مقاومت خود باز بگذارد.

یاسر نورعلی‌وند/ عضو عیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی    

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا