پاسخی هوشمندانه به پیشنهاد مذاکره
ایران یکی از موضوعات مهم سیاست خارجی آمریکا در دولت ترامپ است. بین این دو کشور مسایل و موضوعات مورد اختلاف زیادی وجود دارد که طی دههها بر تعداد آنها افزوده شده و اکنون به مرحله خطیری رسیده است. دولت کنونی آمریکا حاضر به تداوم وضع گذشته نیست و هر روز بر فشارهای خود برای عبور از این مرحله میافزاید. آنها برجام را کاملاً به نفع ایران و به ضرر آمریکا میدانند و رفتار تهران را در منطقه غیرقابل قبول. خروج آمریکا از برجام و برنامهریزی برای اعمال تحریمهای شدید چشمانداز مناسبات دو کشور را پرمخاطره کرده است. تنش کلامی میان رهبران دو کشور در ماههای گذشته به شدت افزایش یافت و اقدامات دولت آمریکا در آغاز تحریمهای یکجانبه علیه ایران موجب بروز مشکلات عدیده برای اقتصاد آن شده است.
در چنین وضعیتی رئیس جمهور آمریکا در یک کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر ایتالیا در پاسخ به این که در این شرایط چگونه میتوان تنشها با ایران را کاهش داد گفت: «حاضرم با آنها ملاقات کنم. هر زمان و هرجایی که آنها بخواهند. هیچ پیششرطی نداریم. هروقت بخواهند. هم برای آنها خوب است، هم برای دنیا. این کار را از موضع قدرت یا ضعف انجام نمیدهم، فکر میکنم ملاقات کردن کار مناسبی است.» او همچنین توافق اتمی با ایران (برجام) را “مضحک” خواند و همه کشورها را تشویق کرد که برای توقف “فعالیتهای شرورانه ایران” این کشور را تحت فشار بگذارند.
اکنون پرسش این است که واکنش ایران چه باید باشد؟ حال توپ در زمین ایران است؛ هر گونه واکنش ایران به این پیشنهاد هزینهها و دستاوردهای خود را دارد که باید بر اساس منافع ملی ارزیابی و مطرح شود. به شکل منطقی سکوت، رد و قبول دیدار و گفتوگو سه گزینه اصلی هستند که گزینههای متعدد زیادی میان این سه گزینه منطقی وجود دارد. اما پاسخ هوشمندانه هیچکدام از آنها نیست. بین این سه گزینه گزینههای زیادی وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران باید در پی یافتن مناسبترین آنها با توجه به منافع و اهداف، محیط راهبردی، تواناییها و آسیبپذیریهای خود و بازی طرف مقابل باشد.
رد صریح و کامل گفتوگو ایران را در موضع انفعالی قرار خواهد داد. مخاطب پیام ترامپ صرفاً دولتمردان ایران نیستند. این پیام از طریق کانالهای دیپلماتیک و به شکل محرمانه ارسال نشده است تا پاسخ ایران در میان مقامات دو کشور محبوس شود. مخاطب پیام فراتر از مقامات دو کشور، شامل مردم ایران و آمریکا و حتی دولتمردان و ملل سایر کشورها نیز میشود. به این دلیل پاسخ ایران نیز مورد توجه دیگران است و از منظر عقلی و ارزشی، تجربی و منطقی از سوی همه علاقمندان در سطح ملی و بینالمللی مورد سنجش و ارزیابی قرار خواهد گرفت.
سخن سنجیده شرط عقل و موجب افزایش اعتبار نظام سیاسی در داخل و تقویت مواضع دیپلماتها در مذاکرات خواهد شد؛ اعتبار ایران را در نزد ملل دیگر افزایش و موجب جلب توجه دولتمردان و سرمایهگذاران کشورهای دیگر به ایران خواهد شد. قبول اصولی مذاکره و دیدار و تمرکز بر منافع و اهداف ایران و طرح حداکثری آنها در گفتوگوها به منظور وادار کردن طرف مقابل به قبول شرایط جمهوری اسلامی ایران و تن دادن به خواستههای آن میتواند یکی از ترکیبها موفق در پاسخ به راهبرد آمریکا باشد. شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران و توازن قدرت در همه ابعاد بین دو کشور به گونهای نیست که جمهوری اسلامی ایران به راحتی نسبت به این پیشنهاد ارائه شده به سرعت پاسخ منفی داده و هزینههای تقابل با آمریکا را تحمل نماید.
به نظر میرسد در پیشنهاد ترامپ فرصتها و تهدیدهای متعددی وجود دارد که با رفتار سنجیده میتوان تهدیدات را خنثی و از فرصتهای به وجود آمده برای تأمین منافع و اهداف ملی بهره گرفت. مفروض بنیادی نوشتار کنونی این است که مذاکرات به خودی خود به معنای تسلیم و یا تحمیل خواستهها نیست. مذاکرات عرصهای برای طرح مسایل و موضوعات و یافتن راهحلهای مسالمتآمیز برای پایان دادن به اختلافات است. فرض دوم این است که بین تقابل و توافق کامل گزینههای زیادی وجود دارد که باید به تناسب شرایط کشور از آنها بهره گرفت. آخرین مفروض نوشتار به اصالت منافع ملی برمیگردد. در نظام بینالملل چیزی که اصالت دارد نه روشها و ابزارها یا دوستیها و دشمنیها، بلکه منافع ملی است. برای تأمین منافع ملی باید نه تنها شبانهروز تلاش کرد، بلکه مهمتر از آن باید روی همه قالبها و کلیشههای خودساخته پا گذاشت و تصمیماتی اتخاذ کرد که ممکن است در تعارض با همه گفتهها و نوشتههای قبلی باشد.
شرط اول مذاکره صورتبندی مسایل و اولویتبندی موضوعات و تأمل در توانمندیها و ضعفهاست. در مذاکرات هر کشوری خواستههای خود را طرح میکند و به نظر میرسد آمریکا تعداد یا همه شروط طرح شده ه در سخنرانی ۳۰ اردیبهشت وزیر خارجه آمریکا را بیان کند. در مقابل جمهوری اسلامی ایران مسایل و منافع خاص خود را دارد که باید آنها را صورتبندی کند. پذیرش مذاکره موجب پویایی جامعه فکری و کارشناسی کشور برای ترسیم و تصریح منافع، مسایل و اهداف ملی است. تعیین اهداف و منافع ملی و اولویتبندی آنها بر اساس هزینهها و دستاوردها در محیط روانی و عملیاتی در حال تغییر یکی از وظایف سیاستگذاران و دولتمردان هر کشوری است.
دستاوردهای پاسخ هوشمندانه
مذاکره هم سطح: فرصت اول در این پیشنهاد، طرح مذاکره همسطح است. ترامپ به دلیل علاقه شدیدی که به مذاکره دارد، حاضر است مذاکره بدون پیششرط را با کشورهای مخالف انجام دهد. مفروض این پیشنهاد پذیرش برابری دو دولت و مذاکره از موضع احترام متقابل و برابر است. موضوعی که دولتهای پیشین آمریکا از دوره جنگ سرد تا کنون به شدت با آن مخالفت کرده و حاضر به پذیرش موقعیت برابر به کشور مقابل نبودند. به تعبیری این شیوه برخورد یکی از شاخصهای آدم شدن است که در بیان امام خمینی(ره) برای مذاکره مطرح شده بود.
ناامیدی دشمنان منطقهای ایران: طرح و پیشنهاد مذاکره آن هم از سوی آمریکا موجب ناامیدی دشمنان منطقهای ایران میشود. پاسخ منفی و سریع به پیشنهاد آمریکا از تأثیرگذاری آن کم و دوره ناامیدی دشمنان منطقهای ایران را کوتاه خواهد کرد. دولتهای عربستان، امارات متحده عربی، بحرین و رژیم صهیونیستی در پی نابودی ایران و تجزیه آن هستند و زمانی که از اوباما ناامید و به شدت از سیاست آن عصبانی بودند، پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آنها را احیا و موجب تهاجمی و سازشناپذیر شدن سیاست آنها علیه ایران شد. طرح مذاکره از موضع برابر از سوی آمریکا بار دیگر مخالفان منطقهای ایران از سیاستهای آمریکا ناامید و موجب تعدیل دشمنیهای آنها با ایران میشود. جمهوری اسلامی نباید با پاسخ منفی و قاطع به پیشنهاد ترامپ موجب کوتاهی این دوره ناامیدی آنها شود.
ناامیدی و افول موقعیت اپوزیسیون: اپوزیسیون ایران طیف وسیعی از منافقین تا سلطنتطلبان و جمهوریخواهان تا قومگرایان را شامل میشود که برخی از آنها دل در گرو سیاستهای براندازانه آمریکا دارند. از زمان پیروزی ترامپ امید و فعالیت آنها افزایش یافته و در پی تشدید تقابل ایران و آمریکا هستند. در چنین وضعیتی طرح مذاکره بیقید و شرط آمریکا با جمهوری اسلامی ایران برای آنها بسیار ناگوار است. آنها به شدت امیدوار شده بودند که جمهوری اسلامی ایران شاهد چهل سالگی خود نباشد و اکنون رویای آنها به گونهای کاملاً بر عکس در حال تعبیر شدن است. مذاکره ایران و آمریکا جدا از محتوا و نتایج آن ضربه سنگینی بر امیدها و آرزوهای اپوزیسیون افراطی و خشونتطلب ایران است.
تقویت مناسبات ایران و اروپا و ایران با چین و روسیه: اتحادیه اروپا و چین و روسیه به رغم مخالفتی که با سیاستهای آمریکا دارند، تمایلی به رویارویی با این کشور ندارند. هر گونه سیاست افراطی و تفریطی جمهوری اسلامی ایران در برابر آمریکا موجب تضعیف مناسبات ایران با قدرتهای فوق خواهد شد. به همان میزان و شدت که سیاست تقابلی ایران و آمریکا موجب تضعیف مواضع قدرتهای اروپایی و چین و روسیه در حمایت از ایران میشود، به همان صورت تمایل بیش از اندازه به مذاکره با آمریکا و نادیده گرفتن قدرتهای بزرگ دیگر زیانبار است. قدرتهای فوق میتوانند عامل تعدیل مواضع آمریکا در قبال ایران باشند. این جایگاه را باید با حفظ مناسبات تهران با آنها و مذاکره با آمریکا تقویت کرد.
کاهش هزینههای روابط خارجی ایران کشورهای دیگر: هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران باید تعدیل سیاستهای افراطی ترامپ در قبال ایران باشد. اعمال تحریمهای یکجانبه آمریکا شرکای تجاری ایران را بیمناک و هزینههای روابط اقتصادی ایران با جهان را افزایش داده و در صورت عملیاتی شدن بیشتر هم خواهد شد. پاسخ هوشمندانه ایران به پیشنهاد مذاکره بدون شرط ترامپ و ورود به گفتوگوهای مستقیم از موضع تأمین اهداف و منافع ملی زمینه تضعیف فشارها و کاهش هزینههای روابط تهران با دیگران خواهد شد. پیشنهاد اولیه ترامپ در همان روز اول موجب افزایش ۱۲درصدی قدرت خرید پول ملی شد. طبعاً با شروع گفتوگوها این روند تشدید و موجب ایجاد امید و اطمینان در سرمایهگذاران خارجی در ایران خواهد شد. شرکتهایی که بعد برجام به ایران آمدهاند در خروج از بازار تأمل بیشتری کرده و خریداران نفت و محصولات ایرانی در قطع ارتباط تعلل. آثار مثبت این شیوه را علاوه بر بعد اقتصادی در ابعاد سیاسی و اجتماعی هم میتوان مشاهده کرد.
الزامات مذاکره هوشمندانه
در سپهر سیاسی فرصتها و تهدیدها همواره دو روی یک سکهاند، سیاست نادرست فرصت را به تهدید و سیاست هوشمندانه فرصتها را افزایش و تهدیدات را کاهش میدهد. فرصتهایی که در فوق برشمرده شد زمانی قابل حصولاند که پاسخ ایران هوشمندانه باشد. ویژگیهای پاسخ هوشمندانه را میتوان به شکل زیر صورتبندی کرد. نخست، پاسخ ایران باید بر پایه تأمین اهداف و منافع ملی ایران تنظیم و طراحی شود. اصالت به منافع است نه شیوه تأمین آن. تأمین منافع ممکن است با مذاکره یا شیوههای دیگر باشد. دوم، منافع و خواستههای جمهوری اسلامی ایران به دقت صورتبندی و اولویتبندی شود. سوم، ترامپ به رغم سروصدای زیاد مرتکب اشتباهات بزرگی در سیاست خارجی شده است. نیاز وی به یک توافق اگر بیشتر از ایران نباشد، کمتر نیست. شناخت این اشتباهات و بهرهگیری از ضعفها و آسیبپذیریهای آن میتواند به تأمین بهینه منافع ملی ایران بیانجامد. باید قدر فرصتها را شناخت و به موقع و به درستی تصمیم گرفت. چهارم، برجام و عمل به آن نشان دهنده پایبندی ایران به اصل مسالمتآمیز حل و فصل اختلافات و عمل به تعهدات است. در اولین گفتوگو رعایت توافقات قبلی از طرف مقابل به صراحت خواسته شود. عمل به آن نشان دهنده اعتبار روش، منش و تعهد است. بعد از آن است که میتوان نظرات دو طرف در خصوص موضوعات مسایل گوناگون طرح و شنیده میشود.
پنجم، جمهوری اسلامی ایران برای خنثی کردن سیاستهای افراطگرایانه دشمنانش باید همواره بر پذیرش اصل گفتوگو و حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات و پایبندی به تعهدات بینالمللی تأکید نموده و سابقه رفتار ایران در مذاکرات هستهای و الزامات برجام را بازنمایی و چهره غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را که بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده و با عدم پایبند آمریکا به تعهدات بینالمللی آشکار شده است، به جهانیان نشان دهد. در نهایت پاسخ ایران نباید به گونهای باشد که به اجماع داخلی کشور لطمهای وارد کند. وفاق ملی عنصر مهم قدرت ملی ایران و شرط لازم برای پیشبرد موفق سیاست خارجی است. هر چقدر پاسخ ایران اجماعی باشد و به تقویت اجماع در درون کمک کند، هوشمندتر است. در چنین حالتی است که میتوان سیاست دولت ترامپ را خنثی یا آن را وادار به پذیرش تعهدات بینالمللی خود کرد. هزینههای ترامپ باید در خروج از برجام به شکل هوشمندانه افزایش و به شکل آگاهانه هر دو مسیر تقابل و توافق کامل در زمان کوتاه که خواست وی است، بسته شود؛ اما نباید پلهای ارتباطی با بازیگران گوناگون تخریب و تنش کلامی تشدید شود. منافع ایران در بازی هوشمند و صبر استراتژیک است. در بازی مبتنی بر زور موفقیت ایران با ابهام بیشتری مواجه است. بر پایه مزیت قدرت خود بازی را به شکل هوشمندانه پیش ببریم. مهم تأمین منافع است نه خودنمایی و خودبزرگپنداری؛ باید برساختهها را کنار زد و با هوشمندی به تأمین منافع ملی اقدام نمود که زمان همچون ابر بهاری در گذر است.