آسیای غربیامنیتامنیت منطقهایسیاستمنطقهاییادداشت راهبردی
همهپرسی اربیل و تشدید منازعات در خاورمیانه
دولت اقلیم کردستان عراق سوم مهر ۹۶ همهپرسی جدایی و استقلال این منطقه را از دولت فدرال عراق در میان مخالفتهای داخلی، برخی تهدیدات کشورهای منطقه، هشدارها و توصیههای شخصیتها و نهادهای بینالمللی برگزار نمود. فارغ از مشروعیت حقوقی داخلی و بینالمللی چنین اقدامی و نیز بدور از حب و بغض نسبت به زمینههای تاریخی و فلسفی رفراندوم، نگارنده از رویکرد سیاسی- امنیتی بر این است که استراتژی بارزانی و اهداف بلندمدت مشوقان خارجی وی به دلایلی چند بنیادهای صلح و دموکراسی را در منطقه پرآشوب خاورمیانه متزلزل و تخریب خواهد نمود؛
- نظر به این که فرایند و الگوی دولت- ملتسازی در اکثر کشورهای چند قومی منطقه هنوز مراحل تکوین و تکامل خود را طی نکرده است، و این جوامع هم به لحاظ بنیانهای گفتمانی اعتماد و همزیستی و هم به لحاظ مناسبات و ساختار توزیع قدرت و منابع، با چالشهای سیاسی- امنیتی پیچیدهای مواجه میباشند، این همهپرسی شکاف بین مرکز- پیرامون یا دولتهای مرکزی و مطالبات حرکت های قومی را تعمیق نموده و بیاعتمادی بین آنها را در دستیابی به یک فرمول سیاسی ساختاری مبتنی بر توزیع قدرت تقریباً غیرممکن میسازد.
- شکلگیری دولت فدرال عراق و قانون اساسی کاملاً متفاوت آن که تقریباً خودمختاری تمام عیاری برای منطقه کردستان و گروه قومی کرد عراق در نظر گرفت، شالودهشکنی ساختاری در فرایند دولتسازی نوین در منطقه به شمار میآید. موفقیت چنین الگوی فدراتیو ساخت دولت در دستیابی به همزیستی، تفاهم و امنیت پایدار میتوانست به تحکیم بنیادهای صلح بین گروههای قومی و مذهبی در دیگر کشورها و تقویت مبانی دموکراسی در جوامع چند قومی در مسیر توزیع قدرت بینجامد. راهبرد مبتنی بر ملاحظات شخصی- عشیرهای بارزانی زمینههای موفقیت چنین دولت الگو و نمونه تاریخی بینظیر را با ابهامات و تردیدهای بزرگی مواجه نمود.
- با توجه به این که موجودیت سیاسی و حقوقی دولت خودمختار اقلیم کردستان عراق مبتنی بر مبانی و اصول قانون اساسی دولت فدرال عراق میباشد، و مشروعیت ملی، منطقهای و بینالمللی استقلالخواهی آن زیر سوال است، هر گونه حرکت بارزانی به سمت اعلان استقلال و دولت مستقل در آینده زمینههای منازعه درون قومی در عراق و نیز مداخلات فراملی را فراهم خواهد نمود. تعمیق و تداوم بحران سوریه و نابودی یک کشور- ملت به خاطر خطاهای استراتژیک دولت سوریه و بازیگران داخلی و راهبردها و منافع متفاوت بازیگران منطقهای و بینالمللی درس عبرت بزرگی برای سیاستمداران خاورمیانه از جمله جناب بارزانی میباشد.
- هنوز واقعیت این است که با توجه به چالشهای تکوین دولت مدرن، نیروها و قدرتهای فرا منطقهای مانند آمریکا و روسیه و حتی دولت تک ساحتی (نظامی- امنیتی) اسرائیل برای کنترل و مهار دولتهای مهم منطقه از جمله ایران، ترکیه و عراق، متغیر مذهب و قومیت را ظرفیتی پایان ناپذیر میدانند. هر چند تصمیم بارزانی از یک جهت تلاشی برای پاسخ به ناسیونالیسم کردها محسوب میشود، اما ناآگاه از دکترینها، منافع و سیاستهای بلندمدت امنیتی این نیروهای فرامنطقهای میباشد. مقامات دولت اقلیم با تصور بهرهگیری از پشتیبانی این قدرتها و نیز استفاده از فرصت تلاطمها و منازعات منطقه دست به ریسک بزرگی زدند. غافل از این که ممکن است در شعلهورسازی منازعات خونین به بازیچه سیاستهای منطقهای این قدرتها تبدیل گردد.
- هر چند نمیتوان الگوی مناسبات و تعاملات ملل و دولتهای اروپایی را برای تحلیل جوامع کشورهای آسیا به ویژه غرب این قاره به طور کامل به کار گرفت، ولی تجربه گذار از ناسیونالیسم کور قرن ۱۹ و نیز فجایای دو جنگ جهانی اول و دوم، جوامع اروپایی و دیگر مناطق جهان مانند شرق آسیا و آمریکای لاتین و حتی برخی مناطق آفریقا را به گریز و گذار از تعصبات قومی- فرقهای و پذیرش چارچوبهای مدرن تفاهم ملی و همزیستی منطقهای وادار نمود. بر این مبنا دولتها، اقوام و مذاهب منطقه در میسر دستیابی به امنیت پایدار و صلح منطقهای و نیز تحیکم و تقویت بنیان های صلح هیچ انتخابی به غیر از حرکت به سمت همزیستی مبتنی بر پذیرش حقوقی و ساختاری تکثر فرهنگی و هویتی و به رسمیت شناختن تنوع های هویتی ندارند. بر این مبنا بازگشت به دولت قومی در منطقه و تلاش برای فرو ریختن دولت نوپای فدراتیو عراق حرکت در خلاف همزیستی ملی و امواج گرایش به همگراییها و اتحادهای منطقهای و تقویت بنیان های دمکراسی خواهی در جهان میباشد. لذا حرکت بارزانی و همراهان وی در دولت اقلیم حرکتی در خلاف مسیر تاریخ واقعیتهای سیاسی محسوب میشود.
- راهبرد جداییطلبی بارزانی نه تنها رفاه، امنیت، دمکراسی و آینده کردهای عراق را با تهدید مواجه خواهد نمود، بلکه میتوان آن را معما و چالشی بزرگ برای کردهای دیگر کشورهای منطقه دانست. هر چند حرکت بارزانی با برخی همنواییهای ناسیونالیسم احساسی در برخی شهرها و گروهای کردی مواجه گردید، ولی در بلندمدت هرگونه مطالبات و حرکتهای سیاسی و اجتماعی کردها با بدگمانیها و سوالهای بزرگی مواجه خواهد گردید. همچنین حرکت بارزانی به تقویت جریانهای رادیکال احساسی در این کشورها منجر شده و موجب امنیتی شدن هر گونه حرکت سیاسی و اجتماعی کردها میگردد.