فرونشست تهران: زمینهها و سازوکارها
برخاسته از موقعیت جغرافیایی کشورمان، رشد پُرشتاب و الگوی نامتعادل توزیع جمعیت، کشاورزی ناکارا، برنامههای رُشد محورِ ناسازگار با توسعه پایدار، خشکسالیهای پیاپی، شهرنشینی فزاینده و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی، مدیریت ناکارای این منابع، پائینبودن سواد زیستمحیطی شهروندان، دگرگونی سبک زندگی و حاکمشدن روحیه سرمایهزدگی طی چند دهه گذشته گستره و ژرفای بحرانهای زیستمحیطی را به صورت پیوستاری درهمتنیده و رو به فزایندهای درآورده که امنیت، ثبات و توسعه کشورهای بسیاری از جمله ایران را درگیر چالشهای بنیادی کردهاند.
در این میان، پدیده فرونشست زمین که از آن با نام «زمینلرزه خاموش» نیز یاد میشود و نگرانیهای بسیاری نیز به ویژه در مراکز حساس و راهبردی برانگیخته، برآیند انباشتی از کاهش برداشت بیرویه از منابع محدود آب زیرزمینی است که به تراز منفی آبهای زیرزمینی و نشست زمین انجامیده است. در بسیاری از مناطق، پیامدهای فرونشست زمین در شکل تغییر ناهمسان در ارتفاع و شیب رودها، آبراههها و سازههای آبرسانی، شکست و بیرونزدگی لوله کناره چاهها، بروز آشفتگی و نابسامانی در بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی و ماسهدهی چاهها، کاهشِ برگشتناپذیر همه یا بخشی از مخزن آب زیرزمینی در نتیجه نابودی یا کاهش تخلخل مفید نهشتهها که به ویرانی سامانههای آبیاری و نابودی خاکهای حاصلخیز کشاورزی میانجامد و کاهش بازدهی و ویرانی شریانهای حیاتی و سازههای راهبردی و کاهش میزان نفوذپذیری سطحی و در پی آن، گسترش پهنههای بیابانی و تغییر عوارض جغرافیایی و گسترش دشت سیلابی نمود مییابد.
همچنین، این پدیده میتواند به خیابانها، پلها، ساختمانها، خطوط انتقال نیرو، شبکه آب و فاضلاب، راههای دسترسی و دیگر سازهها آسیب برساند، شبکه آبرسانی، گاز و فاضلاب را درهم بپیچد و به ترکخوردگی پیِ ساختمانها، شکستگی و ترک در سازههای زیرساختی به آتشسوزی برخاسته از انفجار لولههای گاز بینجامد. فرونشست زمین پیامدهای ویرانگری برای زیرساختهای شهری و روستایی، خسارت به بزرگراهها، شکستگی و شکاف در سازهها، آتشسوزی در پی انفجار لولههای گاز دارد. به همین دلیل، فرونشست را زلزله خاموش نیز مینامند. هر سازهای که در گذر پیدایش و گسترش فرونشست و فرو چاله باشد، تومار آن درهم پیچیده و ویران خواهد شد. از این رو، پدیده فرونشست رشته پیوستاری از برهمکنشهای ناگوارِ همافزاست، بدین معنا که کاهش بارش به همراه افزایش مصرف آب به کندن چاههای عمیق و برداشت بیرویه از آبخوانها و آن نیز به فرونشست زمین میانجامد.
این رخداد نیز با آغاز یا افزایش دیگر پیشامدها و رخدادهای ناگوار انسانی و محیطی مانند افت سطح آبهای زیرزمینی، پیدایش فروچاله، فرونشست زمین، شورشدن آب، کاهش کیفیت آب، مُردن زمین و بازگشتناپذیری آن به وضعیت اولیه همراه است. برای نمونه، زمانی که زمین کشاورزی در پی فرونشست، شکاف برمیدارد، این زمینها دیگر کارایی ندارند، چراکه آبهای سطحی به سرعت در این شکافها فرو میروند و گیاهان سطح زمین نیز بیآب میمانند میخشکند. از این رو، هر اندازه از آبهای زیرزمینی بیشتر برداشت شوند، به همان نسبت نیز بروز و پیامدهای نشست زمین گریزناپذیر خواهد بود.
فرونشست زمین در ایران
ایران یکی از پرمخاطرهترین کشورهای جهان با خاستگاه انسانی و طبیعی است که سالانه هزینه کلان جانی و مالی گستردهای بر کشور تحمیل میکنند. زمینلرزه، فرونشست، رانش زمین و سیل، بنیادیترین بلایای طبیعی سرزمین ما هستند. طی دو دهه گذشته، شمار مخاطرات انسانپایه برخاسته از دستاندازی گسترده در طبیعت گستره و گستردگی بیشتری یافتهاند. به دنبال دگرگونیهای اقلیمی دو دهه گذشته، کشور درگیر کاهش چشمگیر بارش بوده است. کارشناسان بر این باور هستند که اُفت کلان حجم مخازن سدهای کشور ناگزیر دستاندرکاران و کارگزاران را برای فراهمسازی آب جمعیت ۸۰ میلیونی کشور به برداشت از آبخوانها واداشته، اما بهرهگیری بیرویه از این منابع آبی به خشکیدن بیشتر و در پی آن فاجعه فرونشت زمین انجامیده است.
این پدیده به کاهش فروروی آب به آبخوانها و افزایش بیرویه کندن چاهها و فرونشست زمین انجامیده، به شکلی که فرونشست زمین در بخشهای گوناگون کشور روندی گسترده و ژرفای فزاینده یافته است، به گونهای که همه دشتهای کشور کمابیش درگیر آسیبزایی برخاسته از فرونشست زمین هستند. بیشتر این دشتها نیز نواحی جمعیتی و کشاورزی مهم به شمار میروند. پدیده فرونشست در کشور ما با افزایش مصرف آب، کندن چاههای بیشمار با پروانه و بیپروانه (وجود نزدیک به ۸۰۰ هزار چاه) و دگرگونی اقلیم پیوند سرراستی داشته است، بدین معنا که طی چند دهه گذشته، کاهش بارش با خشکسالیهای پیاپی، برداشتهای فزاینده از منابع آب و تُهیسازی آبخوانهای زیرزمینی را به همراه داشته، به گونهای که اُفت مخازن آبهای زیرزمینی کشور از آستانه تحمل آبخوانها فراتر رفته است.
این بیتعادلی در برداشت و جایگزینی آب در بسیاری از دشتهای کشور، به پوکشدن لایههای زمین و فشار لایههای بالایی بر لایههای زیرین انجامیده و سرانجام نشست زمین را در پی داشته است. برای نمونه، نرخ فرونشست در استان تهران به ۱۸۰ میلیمتر، شهریار ۲۳۰ میلیمتر، ورامین ۲۰۰ میلیمتر، زرند کرمان ۱۲۷ میلیمتر و سیرجان به ۱۱۲ میلیمتر در سال رسیده و در همه ۶۰۹ دشت بزرگ و شناختهشده کشور فرونشست رخ داده است. در ۴۰۵ دشت این مسئله از مرز بحرانی گذر کرده و کشور در چنبره بحران فرونشست زمین گرفتار آمده است. برای نمونه، گزارشها درباره دشتهای استان اصفهان نشان میدهند که هزار و ۸۰۰ کیلومترمربع با نرخ فرونشست ۱۲.۵ سانتیمتر در سال فرو مینشینند که ۵۷۰ کیلومتر سازهها، شریانهای حیاتی و ارتباطی به همراه ۱۶۴ هزار تَن از جمعیت اصفهان را تهدید میکند.
در خود شهر اصفهان، در مناطقی از شهر به ویژه شمال شهر، فرونشست به چالشی بنیادی تبدیل شده است، به گونهای که در کنار فرودگاه و حتی در کنار استادیوم نوبنیاد نقش جهان، شکافهای برخاسته از فرونشست روی زمین نمایان است و خطر فرونشست برای این شهر بسیار جدی است. دشت مشهد با گسترهای برابر ۱۲۰۰ کیلومتر مربع و نرخ ۲۲ سانتیمتر فرونشست، ۲۱۷ هزار تن را درگیر مخاطره فرونشست کرده است. منطقه نیشابور با ۵۹۱ کیلومتر مربع نرخ فرونشست، بیشینه ۲۰ سانتیمتر در دشت مشهد با ۵۹۰۰۰ تَن میتواند ۱۴۸ کیلومتر از سازهها و زیرساختهای این منطقه را درنوردد. بحرانی که در دشتهای استانهای کرمان و فارس به شکل خشنتری نمایان شده، به شکلی که میزان فرونشست زمین در میانه دشت فسا و جهرم در استان فارس تا سه سال پیش تا ۵۴ سانتیمتر یعنی ۱۴۰ برابر اندازه بحران در استانداردهای جهانی رسیده بود.
از این رو، میزان فرونشست دشتهای ایران مرزهای بحران را جابهجا کردهاند. در حالی که بر پایه استانداردهای اتحادیه اروپا بروز چهار میلیمتر فرونشست زمین در سال نماد بحران است، این رقم در دشتهای کشورمان به ۱۲ تا ۲۵ سانتیمتر رسیده است. واکاوی گزارشها درباره افزایش برداشت و کاهش حجم مخازن طی زمان نشان میدهد در ۴۷ سال گذشته مخازن آب زیرزمینی کشور درگیر اُفتی ۱۱۰ میلیارد متر مکعبی شدهاند که نزدیک به ۹۵ میلیارد مترمکعب آن طی دو دهه گذشته رخ داده است. در صورت اولویتبندی مناطق فرونشست کشور، جنوب و جنوب باختری تهران تا منطقه شهریار و اشتهارد، ورامین و شهر اصفهان، مناطق بحرانی از دید اثرگذاری فرونشست بر زیرساختهای شهری، شریانهای حیاتی و سامانههای ترابری هستند، بدین معنا که فرونشست در این مناطق مرز بحرانی را پشت سر گذشته و آبی هم این آبخوانها را به ویژه در شهرها پشتیبانی نمیکند. همه شهرهای کشور به ویژه کلانشهرها سراسر با آسفالت و عایق پوشاند شده و آبی به درون زمین فرو نمیرود و با گذشت زمان، به علت کندن چاههای انبوه و برداشت آب، نَم خود را از دست میدهند؛ یعنی فاجعه و زمینلرزه خاموشی که بسیاری از نواحی را در کام خود دیر یا زود فرو خواهد برد.
فرونشست زمین در تهران
بر بنیاد برآوردها، ۲۵ مخاطره محیطی امنیت استان تهران را تهدید میکند که فرونشست زمین مهمترین آنهاست. مسئله فرونشست و بازتابهای امنیتی، راهبردی، زیرساختی و انسانی آن در تهران، طی یک دهه اخیر نگرانیهای بسیاری برانگیخته است. برابر آمار در استان تهران، سالانه ۱۵۰ میلیون مترمکعب افت آب زیرزمینی رخ میدهد که نزدیک به ۸۰ میلیون مترمکعب در پیوند با دشت ورامین و ۴۰ میلیون مترمکعب پیونددار با دشتهای تهران و شهریار برای برداشت آب در این دشت برای تأمین آب شرب و فضای سبز است. بر پایه دادهها، به جز ۵۰ هزار چاه پروانهدار، ۳۰ هزار چاه بیپروانه در استان تهران در حال بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی هستند که بر فزایندگی شتاب فرونشست مؤثر بودهاند.
بر بنیاد گزارشها، بیشترین شمار چاههای آب آشامیدنی و کشاورزی در شهرهای پیرامونی تهران مانند اسلامشهر، رباطکریم، بهارستان و حتی مناطق ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱ و ۲۲ شهری تهران قرار دارند. بر بنیاد دادهها، در چند سال گذشته از جنوب باختری تهران، گسترهای به درازای ۸۰ کیلومتر به سمت دشت شهریار و از شهریار تا اشتهارد دچار فرونشستهای نگرانکننده و شگفتآوری شده است. پهنای این گستره فرونشسته گاه به بیش از ۳۰ کیلومتر نیز میرسد. مهم آنکه در سطح زمین، شکافهای خطرناکی در مناطقی چون معینآباد ورامین و اشتهارد رخ نموده که برای زیرساختهای موجود خطرآفرین هستند. نشست زمین در دشت ورامین ۳۶ سانتیمتر (نزدیک به میلیمتر در روز) در سال گزارش شده که پدیده فرونشستها دشتهای یادشده به کجشدگی دکلهای برق و فرونشست محوطههای تاریخی انجامیده است (۷۸ اثر تاریخی در شهرستان ورامین در فهرست آثار ملی قرار دارند).
در این بخش از استان تهران رخداد فرونشست زمین، راهآهن سراسری تهران- مشهد را تهدید میکند، به شکلی که در مهرماه گذشته شکافهای عمیق برخاسته از فرونشست دشت ورامین در منطقه ابردژ و روستای سلمانآباد، به نزدیک راهآهن سراسری تهران- مشهد رسید. دادهها و دیدهها نشان میدهند که فرونشست دشت ورامین به فاصلهای کمتر از صد متر از راهآهن سراسری تهران– مشهد رسیده است. مسیری که هر ۱۴ دقیقه یک قطار باری یا مسافری از آنجا میگذرد. در جنوب و جنوب باختری تهران، افزون بر روستاهای بزرگ و پرجمعیت و وجود سه خط بزرگ فشار قوی، گذرگاه خطوط راهآهن اصلی کشور است که هر دم امکان نشست زمین و پیامدهای کلان امنیتی و انسانی در آنجا وجود دارد. در شهرستان پیشوا، در ۴۵ کیلومتری جنوب خاوری تهران فرونشست زمین، بسیاری از زیرساختها از جمله راههای ارتباطی، دکلهای انتقال برق، جوهای انتقال آب و ظرفیتهای کشاورزی را در آستانه نابودی قرار داده و مهار این پدیده نیازمند عزم دستگاههای ملی است.
بر بنیاد گزارشها، دشت شهریار و شهر قدس سالانه ۳۱۰ میلیمتر فرو مینشیند و رکورددار فرونشست استان تهران و جهان به شمار میرود. در این محدوده پیرامونی شهر تهران، نزدیک به سه میلیون تن در نواحی دچار فرونشست زمین زندگی میکنند. هرچند تا رسیدن بازتابهای این پدیده به میدان آزادی زمانی نمانده، اما گستردهترین نرخ فرونشست استان تهران در جنوب و جنوب باختری و جنوب خاوری به ویژه در مناطق ورامین و قرچک رخ نموده و پدیده فرونشست رو به شهر تهران در حال گسترش است، به گونهای که بزرگراههای جنوب غربی تهران، مانند آزادگان (فرونشست ۱۳ تا ۱۴ سانتیمتری)، خطوط انتقال نیرو، ساختمانها و چندین خط مترو تهران در معرض خطر فرونشست هستند. همچنین مناطق ۱۷، ۱۸، ۱۹ و ۲۱ تهران برخاسته از برداشت بیرویه آب و نیز گسترش فرونشست به سوی تهران، درگیر فرونشست شدهاند.
به گفته دستاندرکاران، روزانه در برخی از نقاط جنوب تهران زمین تا ۱۴ میلیمتر فرو مینشیند. این در حالی است که زیرساختها و سازههای مانند مترو و فرودگاه در این مناطق فعال هستند. بر بنیاد گزارشها، در پهنههای فرونشست زمین در استان تهران، گسلهای فعال نیز گذر میکنند. شگفتی آنجاست که سرانه مصرف آب آشامیدنی مشترکان تهرانی، تابستان امسال در زمان اوج مصرف به بیش از ۳۰۰ لیتر در شبانهروز رسید که این سرانه دو برابر استانداردهای جهانی است. فراهمسازی آب برای کلانشهر تهران که امروزه به جمعیتی ۱۲ میلیون نفری در گسترهای ۷۰۰ کیلومتر مربعی رسیده، کارگزاران را به ساخت پنج سد در پیرامون تهران واداشت.
آب ورودی به شهر که باید جذب لایههای زیرزمینی میشد، پشت سدها نگاه داشته شد تا نیاز آبی این جمعیت را فراهم کند. از دیگر سو، سراسر خیابانها و گذرگاهها شهر آسفالت شد و جز پارکها دَرز و روزنهای برای ورود آب به خاک نماند و چاههای بسیاری نیز کنده شد. طی دو سال گذشته چندین فروریزش بزرگ در خیابانهای تهران (خیام، مولوی، میدان قیام، پیامبر و شهران) رخ داده است و با نگرش به رشته کاریزهایی که از شمال شهر تا ری کشیده شدهاند و مهندسیسازنبودن بسیاری از ساختمانها، پیشبینی این دست فروریزشها دور از انتظار نیست. در این میان، منطقه ۱۸ ناامنترین منطقه تهران در فرونشست زمین است، به گونهای که بازتاب آن را در شکاف دیوار بسیاری از خانهها و سازههای این منطقه میتوان دید. همچنین، مناطق دیگری مانند مناطق ۱۲ و ۱۷ از این شهر را خطر فرونشست تهدید میکند.
نتیجهگیری
آب سفرههای زیرزمینی ستون برپادارنده لایههای بالایی زمین هستند. هنگامی که این آب برداشته میشود، خاک فشرده میشود و در پی آن لایههای بالایی زمین به همه جمعیت، مسکن و سازههایش برای همیشه درهم میشکند و فرو مینشینند و ذخیره راهبرد آب شیرین را از دست میدهد. فرونشست زمین بازگشتناپذیر است و جبران آسیبهای آن ناشدنی است. دادهها و یافتهها درباره پیدایش و گسترش فرونشست در کشورمان نشان میدهند که «ایران در حال فرورفتن» است. پایداری این پیشامد خزندهِ فراگیر فرجامی جز پایانی بر زیست یکی از دیرپاترین ملتهای جهان ندارد؛ روندی که شهروندان و کارگزاران امروز این سرزمین را شایسته سرزنش و سزاوار نفرین آیندگان میکند.
با وجود پیشرفت فناوری هیچ روش کوتاهمدتی برای مهار فرونشست وجود ندارد، مگر بهسازی زودهنگام مصرف و مدیریت برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی کنونی. واکاوی دادهها و یافتهها نشان میدهد همه دشتهای کشور درگیر برداشت بیرویه آب و نشست زمین هستند. بر پایه گزارشها، نشست زمین در استان تهران بحرانی است که هر دَم رخ میدهد. چنانچه روند فرونشست دشتهای این استان، به ویژه در مناطق کشاورزی پیرامونی تا سال ۱۴۰۴ همچنان پایدار بماند، بخش پهناوری از این استان برای همیشه خواهد مرد و امکان برداشت آب و حیات در آن دیگر وجود نخواهد داشت. خطر واقعی زمانی است که زمین در مناطق و محدودههای پرجمعیت و راهبردی بنشیند. این در حال است که پیشرفت فناوری تاکنون نتوانسته زمان رویداد پیشامدهایی مانند زمینلرزه را آشکار کند. از این رو، آموزش راههای رویارویی با هر گونه بحران و رخداد پیشبینینشده گریزناپذیر است
واقعیت آن است که برای توسعه استان و شهر تهران با جمعیت برابر ۱۲ میلیون نفر، منابع آب موجود تکافوی رفع نیازهای آبی را نمیکند. بر پایه دادهها، افزون بر خود استان تهران، رشد جمعیت در پیرامون این استان نیز بسیار بالاست و حوضه آبریز این استان ناتوان از برآوردن نیازهای آب آن است و فشار روزافزونی بر این منابع برقرار است. امنیت آبی استانس به ویژه کلانشهر تهران از مهمترین چالشهای بنیادی پیش روی استان تهران است به شکلی که برای فراهمسازی آب ساکنان این استان به ویژه شهر تهران به منابع آب استانهای پیرامونی نیز چنگ انداخته شده است. بدین معنا که از پنج سد فراهمکننده آب تهران سه سد بیرون از محدوده جغرافیای-سیاسی استان هستند.
از دیگر سو، نیازهای آبی استانهای پیرامونی نیز همانند استان تهران رو به افزایش است و چه بسا در آینده نزدیک به کشمکش این واحدها بینجامد. از این رو، بازنگری در مدیریت منابع آب موجود گریزناپذیر است. برای نمونه، یکی گامهای بنیادی برای رویارویی با وضعیت کمبود و چالش آبی به ویژه در زمانهای کمبارشی، بهرهگیری از پساب تصفیهشده ۱۴ میلیون تن جمعیت محدوده استان برای کشاورزی است، اما مسئله آنجاست که فاضلاب و پساب کلانشهر هنوز ساماندهی نشده و به صورت آبهای نامتعارف در جنوب تهران در قالب چالشی زیستمحیطی نمود یافته است. از این رو، ساخت سامانه و سازه تصفیه فاضلاب تهران گزینهای گریزناپذیر است.
بر پایه دادهها در سطح شهر تهران سالانه ۳۶۴ میلیون متر مکعب فاضلاب تولید میشود. بر بنیاد برآوردها، این رقم تا سال ۱۴۰۰ به ۸۰۰ میلیون متر مکعب خواهد رسید. بیگمان فراوری و پالایش این حجم آب هم تواند نیازهای آبی کشاورزی شهرستانهای پیرامون تهران را فراهم کند و هم به درون زمین روانه شود که تا دیر نشده از افت بیشتر آبهای زیرزمینی و فرونشست بیشتر جلوگیری کند. بر این پایه، جلوگیری از فرونشست دشتهای پیرامون تهران نیازمند هدایت آبهای سطحی در قالب آبخوانداری و آبخیزداری و انتقال پساب فاضلاب از تصفیهخانههای تهران به این دشتهاست که پساب، جایگزین استفاده از برداشت آب چاهها برای کشاورزی شود و فرونشست را مهار کنند.
مراد کاویانیراد/ عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی