بررسی علل و تبعات خروج آمریکا از سوریه
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در توییتی اعلام کرد که «پس از پیروزیهای تاریخی علیه داعش زمان آن رسیده که جوانان بزرگ ما به کشور بازگردند» و در این راستا دستور خروج نیروهای آمریکا از سوریه را صادر کرد. این تصمیم که به صورت ناگهانی اعلام شد، با مخالفت بسیار گسترده ای حتی از سوی جمهوری خواهان نیز، روبرو شد. به عنوان مثال باب کورکر گفته است که «ما تنها ۶ هفته تا عملیات پاکسازی داعش که از مدتها قبل برنامهریزی شده بود، فاصله داشتیم» و یا لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه نیز که این اقدام را «فاجعهای علیه امنیت ملی» میداند. با این حال این اقدام موافقانی نیز در میان برخی چهرههای لیبرترین و مخالف مداخلهگرایی آمریکا داشت. در این نوشتار به بررسی علل احتمالی خروج آمریکا از سوریه و پیامدهای آن خصوصا برای ایران، پرداخته خواهد شد.
اهداف آمریکا از حضور در سوریه
خروج نیروهای آمریکا از سوریه بر خلاف آن چیزی است که پیشتر توسط برخی مقامات آمریکایی نزدیک به ترامپ اعلام شده بود. مقامات آمریکایی نظیر جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ، اهداف آمریکا در سوریه را شامل نابودی داعش و بیرون راندن ایران از سوریه دانسته بود. او گفته بود که «ما تا زمانی که نیروهای ایرانی خارج از مرزهای ایران هستند، خارج نخواهیم شد.» برایان هوک، مسئول گروه اقدام ایران نیز اهداف امریکا در سوریه را شامل نابودی داعش، نابودی تمامی نیروهای تحت کنترل ایران در سوریه و پیشبرد روند سیاسی در ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دانسته بود.
با این حال، برخی مقامات وزارت دفاع آمریکا نظیر ژنرال اسکات بندیکت اعتقاد داشتند که «نقش ما شکست داعش است» و اشارهای به ایران نکردند. این نکته نیز شایان ذکر است که هیچیک از مقامات آمریکایی برنامهای برای ثباتسازی در سوریه را در دستور کار خود نداشتند و آمریکا تمایلی نداشت تا هزینههای سنگین این اقدام را خود بر عهده گیرد. با این اقدام، هزینههای بازسازی و حفظ امنیت در سوریه بر عهده سایر کشورهای حاضر خواهد افتاد و چه موفقیت و چه عدم موفقیت آنها در این راستا، باعث افزایش اعتبار آمریکا خواهد شد.
نباید فراموش کرد که هدف غایی آمریکا در سوریه، حفظ موازنه قوا در این کشور و جلوگیری از تسلط یک کشور خاص بر سوریه و البته بر منطقه است. از این رو، تجزیه سوریه و یا حضور چند قدرت مختلف در این کشور، میتواند به سود آمریکا باشد.
تصمیمی ناگهانی و یا استراتژی؟
همانطور که در بخش قبل نیز مشاهده شد، هیچ یک از مخالفین در رابطه با اصل بحث خروج آمریکا از سوریه مخالفتی نداشتهاند و موضوعی که بحث برانگیز شده است، خروج فوری آمریکا از سوریه است؛ لذا اصل خروج آمریکا، ضرورتی بود که ممکن بود با تاخیر چند ماهه صورت گیرد. به طور کل، آمریکا مدتهاست که سیاست خروج نیروهای خود از منطقه نظیر عراق و افغانستان را در پیش گرفته است و در همین راستا، تمرکز و تکیه خود را بر متحدین منطقهای و محلی آمریکا گذاشته است که دلایل خاص خود را دارد. اما ترکیب عناصر این استراتژی به همراه مسائل اخیر آمریکا این اتفاق را معنادار میسازد. این دلایل عبارتند از:
- کاهش هزینههای نظامی آمریکا و کاهش آمار کشتهشدگان آن؛
- تمرکز بر انتقال نیروها به سایر مناطق چالشزا نظیر شرق آسیا؛
- تجهیز و آموزش نیروهای محلی و منطقهای که از آن جمله میتوان به آموزش و تجهیز نیروهای کرد اشاره کرد؛
- کاهش تنفر عمومی از آمریکا در اذهان عمومی مردم منطقه با جلوگیری از درگیرشدن مستقیم نیروها در منطقه؛
- لزوم کسب پیروزی در نزد افکار عمومی آمریکا با توجه به نزدیکی انتخابات ۲۰۲۰؛
- لزوم تاثیر بر افکار عمومی آمریکا و فشار بر کنگره به جهت تصویب طرح ساخت دیوار مکزیک؛
- کاهش هزینههای دولت از این طریق و تلاش برای تصویب بخشهای مورد خواست ترامپ نظیر دیوار مکزیک؛
- عمل به وعدههای انتخاباتی ترامپ؛
- تغییر اولویتهای نظامی و عملیاتی آمریکا.
طبق این راهبرد، آمریکا سالهاست برنامه دارد تا مسئولیت موازنه قدرت در منطقه را بر عهده متحدان داخلی و محلی خود واگذار کند که نمونه بارز این موضوع را در سوریه و در موازنه ایران و روسیه در این کشور، میتوان به وضوح مشاهده کرد؛ یعنی احاله قدرت به متحدین خود که هماکنون در منطقه حضور دارند که عبارتند از:
- ترکیه؛
- عربستان و امارات؛
- فرانسه؛
- اسرائیل.
این کشورها نیز هدف خاص خود را دارند؛ به عنوان مثال همه این کشورها به دنبال بیرونراندن ایران از سوریه و بر سر کار آوردن حکومتی سنی هستند. این اقدام باعث تضعیف حزب الله و نهایتا افزایش امنیت اسرائیل نیز میشود. ترکیه نیز به دنبال گسترش ارضی و کنترل کردهای سوریه است. ترکیه با کسب این اجازه و همچنین خرید سامانه موشکی پاتریوت به ارزش ۳٫۵ میلیارد دلار، ضمن بهبود روابط خود با آمریکا، توانست امتیازی نیز به جهت افزایش قدرت خود و تمرکززدایی از مشکلات سیاست داخلیاش کسب کند.
با این حال، این تصمیم اگرچه استراتژی آمریکا بود، اما شیوه اجراییشدن و سرعت انجام آن، چیزیست که مقامات آمریکایی را شوکه کرده است. به عنوان مثال، ارتش ایالات متحده کمتر از ۲۴ ساعت قبل در جریان این موضوع قرار گرفته است. سخنگوی جیمز متیس وزیر دفاع از پاسخدادن به سوالاتی در مورد عقبنشینی امریکا به رسانهها خودداری و پنتاگون بیانیهای را منتشر کرد که ادعای رئیس جمهور مبنی بر شکست داعش را رد کرده است. وزارت امور خارجه به طور ناگهانی گزارش مطبوعاتی برنامهریزیشده خود را لغو کرد.
همچنین، عدم هماهنگی با متحدین، خصوصا متحدین اروپایی نیز از دیگر مسائلی است که باعث ایجاد مخالفتهایی در این رابطه شد. به عنوان مثال، «گاوین ویلیامسون» وزیر دفاع انگلیس به دنبال تأئید اخبار منتشره درباره خروج نیروهای اشغالگر آمریکا از سوریه از سوی کاخ سفید گفت: قویاً با تصمیم ترامپ درباره شکست داعش در سوریه مخالفم. این دست اتفاقات میتواند باعث آسیبدیدن اعتماد متحدین آمریکا به این کشور شود.
آیا آمریکا واقعا خارج شده است؟
طبق آنچه تاکنون اعلام شده، بناست در حدود ۲۰۰۰ نفر از نیروهای آمریکا تا ۴ ماه دیگر از سوریه خارج شوند، لذا در حال حاضر تغییر خاصی در وضعیت سوریه صورت نگرفته است. اما نکته حائز اهمیت این است که باید به مقصد بعدی این نیروها و همچنین زمان خروج آنها از سوریه توجه کرد. طبق آنچه تا کنون مشخص شده است، نیروهای آمریکایی بنا است تا جابهجا شده و به الانبار منتقل شوند و لذا در منطقه حضور خواهند داشت. ضمنا، تعداد این نیروها به قدری کم است که استفاده از واژه خروج کمی گزاف به نظر میرسد. علاوه بر این موارد، علیرغم این جابجایی، نیروهای ویژه آمریکا در این کشور میمانند و امریکا ممکن است حمایتهای لجستیکی و حتی حملات هوایی و موشکی نیز همچنان در این کشور داشته باشد. لذا نباید در این گفته که آمریکا از سوریه خارج شده است، عجله کرد.
پیامدها
از جمله پیامدهای این تصمیم، میتواند قدرتگرفتن ترکیه در سوریه باشد. ترکیه نه تنها کردها و بلکه دولت بشار اسد را نمیتواند بپذیرد و از این رو، احتمال این وجود دارد که امریکا تضمین امنیت کردها را از ترکیه گرفته باشد. اما پس از خلاء قدرت بوجود آمده ناشی از خروج ترکیه، احتمال دارد اوضاع در سوریه کمی وخیمتر شود؛ بدین معنی که میتوان انتظار رفتارهای تندتری از سوی گروههای تروریستی، اسرائیل و ترکیه و به تبع آن، پاسخ کردها و دولت سوریه و به طور کل سایر بازیگران را انتظار داشت.
خروج نیروهای آمریکا، که روابط نزدیکی با گروه موسوم به «نیروهای دمکراتیک سوریه»، متشکل از کردهای سوریه، دارند، ممکن است باعث تضعیف گروههای کردی در شمال سوریه شود. از این رو چرخش کردها به سمت دولت سوریه و بشار اسد در صورت برخورد تهاجمی ترکیه با آنها، میتواند گزینه محتملی باشد. در صورت وقوع چنین اتفاقی، ایران نیز میتواند از منافع آن به جهت ایجاد اهرم فشار بر ترکیه و امریکا استفاده کند (اگرچه وقوع این امر بسیار ضعیف به نظر میرسد.)
همچنین نباید فراموش کرد که فرانسه هنوز در سوریه حضور دارد و ممکن است اتحادیه اروپا به جهت منافع خود و همچنین علاقه تاریخی فرانسه به این منطقه، به این حضور فرانسه در سوریه و حفظ موازنه قوا در این کشور، کمک کند. ظهور مجدد داعش و یا تقویت مجدد گروههای تکفیری و تروریستی نیز میتواند یکی از پیامدهای این خروج باشد. در صورت درگیری ترکیه با کردها و یا عدم اقدام به موقع توسط آنها، ممکن است بستر جهت رشد داعش فراهم شود.
از طرف دیگر نیروهای کرد (نیروهای دموکراتیک سوریه) زندانیان زیادی از داعش گرفتهاند که پس از خروج آمریکا، احتمال آزادی آنها وجود دارد. این نیروها خود میتوانند تهدیدی علیه امنیت سوریه تلقی شوند و احتمال عضویت مجدد انها در داعش وجود دارد. بازیگری تهاجمیتر اسرائیل خصوصا علیه مواضع ایران و دولت سوریه، از دیگر پیامدها خواهد بود. رژیم صهیونیستی به هیچ وجه نمیتواند حضور و یا قدرتگیری ایران در سوریه و خصوصا در نزدیکی اسرائیل را تحمل نماید.
پیامدهای و توصیهها برای ایران
همانطور که بیان شد، خروج (البته با تعریفی که از خروج بیان شد)، به معنی شکست آمریکا نیست و استراتژی آمریکا بر همین منوال بوده است. با این حال، ایران میتواند از این فرصت منفعت زیادی ببرد، البته در صورتی که بتواند نفوذ و قدرت خود در سوریه و ارتباطاتش با لبنان را حفظ کرده و وارد درگیری ناخواستهای با بازیگران (خصوصاً دولتی) حاضر در صحنه سوریه نشود. خصوصا در وضعیت فعلی که اسرائیل ممکن است خود را بازنده نیز تصور کند و تلاش کند تا با ایجاد بحران در سوریه، ایران را درگیر کرده و حضور فعالتر آمریکا را نیز طلب کند.
در این صحنه، ترکیه و احتمالا فرانسه تبدیل به بازیگرانی فعال خواهند شد که ممکن است تضاد منافع نیز با ایران پیدا کند. ایران باید توجه داشته باشد که در صحنه سوریه نباید سایر منافع خود را به خطر بیندازد. به عنوان مثال، ایران باید از هرگونه مواجهه و تنش با ترکیه و فرانسه خودداری کند و به گزینههای خود در دورزدن تحریمهای آمریکا را محدود نکند. اما به منظور فشارآوردن به این بازیگران، میتواند از اهرم کردی و یا مردم محلی این کشور استفاده کند. همچنین از طرف دیگر لازم است تا بتواند از این فرصت فراهم شده، در جهت بهبود روابط خود با بازیگران حاضر در سوریه، نظیر روسیه، فرانسه و ترکیه نیز بهره کامل را ببرد.
نکته دیگر در این رابطه، استعفای وزیر دفاع آمریکاست که باعث تغییر کابینه به یک تیم کاملا ضد ایرانی و تندرو شده است. در حال حاضر با جایگزین شدن پاتریک شاناهان، (معاون ماتیس)، یک مثلث تندروی ضد ایرانی، شامل پمپئو، بولتون و شاناهان، در کنار ترامپ، تشکیل خواهد شد که میتوان انتظار تصمیمات تندتر علیه ایران را نیز شاهد بود.
از تبعات دیگر خروج آمریکا این است که شکلگیری هر گونه بحرانی در سوریه ممکن است علاوه بر اینکه هزینههای سنگینی را متحمل ایران سازد، از اعتبار ثباتزایی ایران نیز بکاهد و وجهه ایران را مخدوش کند. به طور کلی، بازسازی سوریه هزینههای سنگینی را خواهد داشت که آمریکا تمایلی به پرداخت آنها ندارد و تمایل دارد سایر بازیگران را وارد بازسازی، ثباتزایی و تامین امنیت سوریه کند، ضمن آنکه برنامههای آمریکا نیز توسط متحدین آمریکا، پیش خواهند رفت. لذا باید به این نکته توجه کرد که وارد بازی فرسایشی آمریکا در صحنه سوریه نشویم.
طه اکرمی-کارشناس مسائل آمریکا