اپوزیسیون قومی و جایگزینی فدرالیسم با دموکراسی؛ استراتژی یا تاکتیک؟
در روز شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶، ائتلافی متشکل از گروههای مختلف اپوزیسیون قومی جمهوری اسلامی ایران با برگزاری کنفرانسی در شهر کلن آلمان، ائتلاف خود را تحت عنوان «شورای دموکراسیخواهان ایران» اعلام کردند. حضور گروههایی همچون «جبهه متحد بلوچستان»، «سازمان فرهنگی و سیاسی خلق تورکمن»، «حزب تضامن دموکراسی اهواز»، «حزب دموکرات کردستان»، «حزب کومله کردستان ایران»، «حزب مردم بلوچستان» و «کانون فرهنگی و سیاسی آذربایجان» در ترکیب این ائتلاف، نشان میدهد که این ترکیب در قبال دولت یا موجودیت سیاسی به نام «جمهوری اسلامی ایران»، هم «سرنگونیطلب» است و هم «تجزیهطلب». علاوه بر این، سابقه فعالیت این گروهها نشان میدهد که آنها تا پیش از این نیز در ائتلافی دیگر با عنوان «کنگره ملیتهای ایران فدرال» گرد هم آمده بودند و فعالیت میکردند. اکنون پرسش این است که این همکاری و ائتلاف، چرا در شرایط فعلی تغییر عنوان داده و با شعار جدید، یعنی «دموکراسیخواهی» به صحنه آمده است؟
گذر از فدرالیسم به دموکراسی؟
تحلیل محتوای بیانیه اعلام موجودیت و همچنین قطعنامه پایانی «شورای دموکراسیخواهان ایران» نشان میدهد این متون در برابر بیانیهها و قعطنامههایی که «کنگره ملیتهای ایران فدرال» صادر میکردند، تغییری معنادار، هرچند نه بنیادین یافته و آن همانا گذار از تأکید بر ادبیات قومگرایی و «حق تعیین سرنوشت ملتها» به بهرهگیری از ادبیات دموکراسیخواهانه و حقوق بشری به صورت ظاهری و نسبی و نه به گونهای بنیادین و اساسی است. واقعینبودن این تحول گفتمانی را میتوان در لابهلای سطور بیانیهها و قطعنامههای «شورای دموکراسیخواهان ایران» مشاهده کرد. برای مثال آنجا که این شورا در بیانیه اعلام موجودیت خود تأکید میکند که « ایران یک کشور کثیرالمله است که از ملیتها و اقوام گوناگون همچون فارس، ترک آذربایجان، کرد، بلوچ، ترکمن، عرب، لُر و … تشکیل شده است که روابط تاریخی بین آنها و وضعیت کنونیشان سرنوشت مشترکی را برای آنها رقم زده است»، نشان میدهد که همچنان از گفتمان قومگرا و متعلق به گروههای تجزیهطلب بهره میگیرد و ایران را دارای ملتی یکپارچه نمیداند؛ هرچند که مانند ائتلاف «کنگره ملیتهای ایران فدرال» دیگر از عباراتی همچون «ستم ملی» و مانند آن بهره نمیگیرد. اکنون پرسش آن است که اگر این چرخش زبانی و کلامی، بنیادین و رویکردی نیست، دلیل آن چیست؟ و چرا این تغییر عنوان روی داده است؟
تاکتیک؛ نه استراتژی
در فهم چرایی تغییر عنوان ائتلاف اپوزیسیون قومی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور میتوان به سه دلیل مشخص و البته «احتمالی»، اشاره کرد:
دلیل نخست به سرنوشت تلاشهای جداییطلبانه «اقلیم کردستان» در عراق در ماههای گذشته باز میگردد. در واقع، سرنوشت این تلاشها و بنبست پیشآمده در آن پروژه، نشان داد که قدرتهای بزرگ و به ویژه ایالات متحده، به رغم برخی وعدهها، چندان از این رویکرد پشتیبانی نمیکند و به ویژه دولت ترامپ که حامی اصلی مادی و پرستیژی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور است، به دنبال سرمایهگذاری در این پروژهها نیست و نخواهد بود. بنابراین، اپوزیسیون قومگرا نیز برای حفظ و تضمین تداوم این حمایتها مناسبتر دیده است که حداقل «عنوان» و «برچسب» فعالیتهای خود را تغییر دهد و خود را دموکراسیخواه جلوه دهد نه قومگرا.
دلیل دوم این است که بهرهگیری از عنوان «فدرالیسم» در دوره قبلی فعالیت این گروهها کارساز نبود و موجب دستیابی به اهداف تعیینشده نشد. در واقع، عنوان فدرالیسم نیز برای این گروههای تجزیهطلب اصالت نداشت و در اصل فرمولی بود برای شکلگیری اتحاد بین اپوزیسیون سکولار و در عین حال، ایرانگرای جمهوری اسلامی با اپوزیسیون قومگرا و تجزیهطلب. به بیان دیگر، مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده بودند که یکی از دلایل ناکامی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در ضربهزدن به نظام، تفرقه و پراکندگی و اختلاف میان آنهاست و یکی از سطوحی که باید در آن به ایجاد اتحاد و ائتلاف و اتحاد پرداخت، سطح روابط میان اپوزیسیون ایرانگرا و اپوزیسیون قومگرای جمهوری اسلامی است و فرمولی که برای این اتحاد برگزیده شده بود، تأکید بر فدرالیسم بود. تجربه چند سال گذشته و در واقع، یک دهه گذشته نشان داد که این سازوکار مؤثر نبوده و در عمل اختلاف و شکاف میان این گروهها افزایش یافته است. بنابراین در چارچوب جدید تلاش میشود با عبور و گذر ظاهری و تاکتیکی از گفتمان فدرالیسم به گفتمان دموکراسیخواهی مبتنی بر حقوق شهروندی، زمینهها و بسترهای شکلگیری این اتحاد و ائتلاف بار دیگر فراهم شود و این زنجیره همارزی شکل گیرد. همچنانکه ائتلاف جدید در بیانیه خود تأکید میکند که: «تنها راه برونرفت از وضعیت بحرانی کنونی، گذار از نظام جمهوری اسلامی است که از طریق تفاهم و اتحاد نیروهای دموکرات و سکولار به دور از مرزبندیهای مواضع سازمانی و فردی و با در نظر گرفتن واقعیتهای تاریخی و امروزی جامعه ایران صورت میپذیرد.»
سومین دلیل نیز شکست نسبی بنیادگرایی و افراطگرایی مذهبی در منطقه در ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران، به ویژه با شکست داعش در منطقه شامات اعم از عراق و سوریه است. این شکست، این امید را برای گروههای قومگرا ایجاد کرده است که دشمنان و رقبای جمهوری اسلامی در منطقه و نظام بینالملل، بار دیگر به جای مؤلفه مذهبی، بر مؤلفه قومگرایی برای ضربهزدن به جمهوری اسلامی سرمایهگذاری و تأکید کنند و به آنها روی آورند و بروز چرخش زبانی در رویکرد اپوزیسیون قومی میتواند این چرخش راهبردی را در میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تسریع کند.
نتیجهگیری
در مجموع به نظر میرسد چرخش گفتمانی نسبی اپوزیسیون قومی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، از سطح تاکتیکی فراتر نخواهد رفت و در واقع، بیش از آنکه اصالت داشته باشد، طریقیت دارد. در عین حال، بعید به نظر میرسد که موجب شکلگیری اتحاد این گروهها با دیگر گروههای اپوزیسیون به ویژه اپوزیسیون ایرانگرای جمهوری اسلامی شود. در عین حال، این وضعیت میتواند پیامد مثبتی در داخل کشور داشته باشد و آن همانا تسریع امکان گذار قومگرایان داخل کشور از گفتمان قومی مبتنی بر حق قومی و گروهی به گفتمان دموکراسیخواهی مبتنی بر حقوق شهروندی است.