پیامدهای تشدید تنشهای لفظی میان ایران و آمریکا
تنشهای لفظی همواره میان مقامات جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا وجود داشته و یکی از اجزای کمابیش ثابت رویکرد حاکم بر روابط دو کشور بوده است. در واقع، سیاستمداران ایرانی و آمریکایی که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون کانالهای ارتباطی و دیپلماتیک اندکی برای تبادل نظرها و دیدگاههای خویش داشتهاند، همیشه از کنش گفتاری به عنوان ابزاری برای ارسال پیام به یکدیگر و همچنین، سنجش مواضع همدیگر استفاده کردهاند. البته، رویه و عادت دشمنی که در چهار دهه گذشته در روابط دو کشور ایجاد و با رویدادهای مقومبخش تقویت شده و همچنین منافع زیادی که در بیان سخنان یا گفتارهای تند، تحقیرآمیز و خشونتگرایانه شکل گرفته نیز در این میان بسیار تأثیرگذارند. با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا که شخصیتی پوپولیستی، اقتدارگرایانه و خودبزرگپندار دارد، تنشهای لفظی در روابط ایران و آمریکا افزایش یافته است.
رئیس جمهور آمریکا چه در دوران کارزار انتخاباتی و چه پس از استقرار در کاخ سفید، بارها جمهوری اسلامی ایران را مورد حملات لفظی خود قرار داده است (البته دیگران حتی متحدان نزدیک آمریکا نیز از گزند سخنان تند وی در امان نبودهاند). از نشانهها و روندها چنین برمیآید که مقامات ایرانی هوشمندانه سعی کردهاند در دام تنشهای لفظی با ترامپ نیفتند، اما به نظر میرسد اخیراً و در پی تشدید تلاشهای دولت آمریکا برای تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی ایران، اوضاع متفاوت شده است. در واقع، در پی خروج دولت ترامپ از برجام و اعلام و پیگیری رویکرد به صفر رساندن فروش نفت ایران، مقامات ارشد کشور تا حدودی از رویکرد قبلی فاصله گرفته و تهدید آشکارتر آمریکا و منافع این کشور را در دستور کار قرار دادهاند.
شروع این روند با سخنان رئیس جمهور در سفر به سوئیس (۱۱ تیرماه) بوده است که در آنجا آقای روحانی در دیدار با ایرانیان مقیم سوئیس درباره بحث آمریکاییها مبنی بر به صفر رساندن فروش نفت ایران گفت: «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که این اصلاً معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید». این سخنان آقای روحانی در بسیاری از رسانهها به معنای تهدید ایران به جلوگیری از صادرات نفت منطقه به ویژه از تنگه هرمز تفسیر شد. در چنین شرایطی، در کنفرانس مشترک خبری ایشان با رئیس جمهور سوئیس، خبرنگار رویترز از رئیس جمهور ایران پرسید آیا ممکن است ایران تنگه هرمز را ببندد؟ آقای روحانی پاسخ داد: «به نظر من حرفی که برخی مقامات آمریکاییها زدند که میخواهیم صادرات نفت ایران را به صفر برسانیم یک گزافهگویی است که هیچ وقت قادر نیستند آن را عملی کنند. این کار کاخ سفید غیرقانونی، فرامرزی و لغو تمام تعهدات بینالمللی در زمینه انرژی و تجارت است. تصور اینکه همه نفت صادر کنند جز ایران، غلط و نابخردانه است».
این سخنان رئیس جمهور با حمایتهایی از سوی برخی دیگر از مقامها و شخصیتهای سیاسی و نظامی کشور مواجه شد. مقام معظم رهبری در دیدار سفیران، کارداران و مسئولان وزارت امور خارجه فرمودند: «سخنان رئیس جمهور در سفر اخیر به اروپا مبنی بر اینکه “اگر نفت ایران صادر نشود، نفت هیچ کشوری در منطقه صادر نخواهد شد” سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام است و وظیفه وزارت امور خارجه پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیس جمهور است». سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در نامهای به رئیس جمهور، اینگونه از مواضع ایشان قدردانی کرد: «این همان دکتر روحانی است که ما شناخت داشتیم و داریم و میبایست باشد… دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم».
به هر حال، هم در داخل و هم در خارج، تفسیر غالب از سخنان رئیس جمهور و حمایتها از وی این بوده که در رأس اهداف مقامات جمهوری اسلامی ایران از اینگونه سخنان، تهدید بستن یا ایجاد اختلال در تنگه هرمز قرار دارد؛ مسئلهای که باعث شکلگیری بحثهایی در مورد اینکه آیا چنین امکانی وجود دارد یا خیر، شده است. در پاسخ به سخنان رئیس جمهور ایران، «بیل اربن» سخنگوی فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا گفت که نیروهای آمریکایی و متحدان منطقهای این کشور «آماده تضمین آزادی تردد دریایی و گردش آزاد تجارت بر اساس مجوزهای قوانین بینالملل هستند».
رئیس جمهور ایران ۳۱ تیرماه در همایش رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور بار دیگر رویکرد آمریکا مبنی بر به صفر رساندن فروش نفت ایران را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «کسی که اندکی سیاست بفهمد، نمیگوید جلوی صادرات نفت ایران را می گیریم. تنگههای زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست. آقای ترامپ! ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه در طول تاریخ هستیم؛ با دم شیر بازی نکن، پشیمانکننده است… در همه منطقه پهن شدهاید؛ معنای حرفهایتان را بفهمید». این سخنان آقای روحانی این بار با واکنش بسیار تند دونالد ترامپ مواجه شد. وی در پیامی توییتری خطاب به رئیس جمهور ایران نوشت: «دیگر هرگز ایالات متحده را تهدید نکن، وگرنه عواقبی را متحمل خواهی شد که کمتر کسی در تاریخ متحمل شده است. ما دیگر آن کشوری نیستیم که سخنان ناخوشایندی که بوی مرگ و خشونت میدهد را تحمل کنیم. مراقب باش!».
در حالی که تنشهای لفظی میان مقامهای ایرانی و آمریکایی کمابیش ادامه دارد، چهار سناریو درباره پیامدهای آن قابل تصور است. یکی اینکه دولت آمریکا مواضع مقامهای جمهوری اسلامی ایران را جدی بگیرد و آن را به عنوان نشانهای از تحملناپذیری ایرانیها در برابر رویکرد به صفر رساندن فروش نفت ایران برداشت کند. برخی مواضع اخیر آمریکاییها حکایت از عقبنشینی نسبت به رویکرد به صفر رساندن و در مقابل، پیگیری کاهش تدریجی فروش نفت ایران دارد، اما به نظر میرسد این موضوع بیش از آنکه به تنشهای لفظی مقامهای دو کشور ربط داشته باشد، به مسائل بازار انرژی و فشارهایی که برخی از کشورها برای گرفتن معافیت از تحریمهای نفتی ایران به آمریکا وارد میکنند، مربوط است. با این حال، آمریکاییها احتمالاً متوجه این موضوع هستند که در صورت اصرار بر رویکرد به صفر رساندن فروش نفت ایران، جمهوری اسلامی ممکن است گزینههای صلحآمیز چندانی برای پیگیری منافع خود نداشته باشد.
سناریوی دوم این است که این تنشهای لفظی بیشتر شود و به دنبال آن، طرفین به صورت تصادفی یا آگاهانه وارد مرحله اقدامات عملی علیه یکدیگر شوند. به هر حال، در صورت تشدید تنشهای لفظی، ممکن است طرفین ناچار شوند نشان دهند که تهدیدهایشان معتبر است و بنابراین، چارهای جز دستزدن به برخی اقدامهای عملی ندارند. به تعبیر نیکلاس اونف: «سخن گفتن فعالیتی دارای پیامدهای هنجاری است. هنگامی که سخن میگوییم، واژههای ما در دیگران این انتظار را ایجاد میکنند که به شیوه خاصی –منطبق بر نیتهای اظهارشده- عمل کنیم و بدین ترتیب، مجبوریم بر اساس گفتههایمان عمل کنیم. واژهها در زندگی ما اهمیت دارند. نیتها و طرحهای ما پس از بیانشدن، به سادگی محدودیتهایی هنجاری را بر اعمال ما تحمیل خواهد کرد»[۱].
در چنین شرایطی، شدتبخشیدن تحریمها و فشارهای اقتصادی و سیاسی و حتی برخی اقدامهای تخریبی و ایذایی از سوی آمریکا علیه منافع جمهوری اسلامی ایران محتمل است. در مقابل، جمهوری اسلامی نیز ممکن است علیه منافع آمریکا و متحدانش در سطح منطقه و حتی جهان، دست به برخی اقدامهای نامتقارن بزند. با وجود این، درباره احتمال درگیری نظامی بین دو طرف باید گفت که هرچند همواره این احتمال وجود داشته و هماکنون نیز وجود دارد، ولی به نظر نمیرسد هیچ کدام از طرفین نیت و اراده ورود به چنین مرحلهای را داشته باشند. در واقع، هر دو طرف، استراتژی تحق اهداف خویش با پرداخت کمترین هزینه را پیگیری میکنند.
سناریوی سوم این است که طرفین تنشهای لفظی را به اوج برسانند و وارد مرحله انتخاب بین دو گزینه درگیری یا تنشزدایی شوند و از بین این دو نیز تنشزدایی را انتخاب کنند. به هر حال، با توجه به اینکه هم ایران و هم آمریکا توانایی ضربهزدن به منافع یکدیگر را دارند، ممکن است در نهایت به این نتیجه برسند که هزینههای گذار از مرحله کنش کلامی و ورود به فاز عملیاتیکردن تهدیدها بسیار زیاد باشد و تنشزدایی بهتر میتواند منافع آنها را برآورده کند.
سناریوی چهارمی که قابل طرح است عبارت از این است که یکی از طرفین یا هر دوی آنها تنشهای لفظی را ادامه ندهند و به جای آن، بر مقابله با رویکردهای یکدیگر متمرکز شوند. آمریکا تلاش کند فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران به ویژه در حوزه اقتصادی وارد نماید و جمهوری اسلامی ایران نیز به شیوههای مختلف سعی کند اثرات این فشارها را کاهش دهد و در برابر آنها مقاومت کند. همچنین، همزمان هر دو طرف به امکان مذاکره بر اساس احترام به منافع یکدیگر نیز نیمنگاهی داشته باشند. در چنین سناریویی، آمریکاییها امیدوار خواهند بود که فشارها بر ایرانیها نتیجه بدهد و آنها را پای میز مذاکره بیاورد؛ تا امتیازات بزرگی بدهند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نیز در برابر فشارها مقاومت خواهد کرد تا اینکه دولت کنونی آمریکا تغییر کند یا آمریکاییها بپذیرند که در شرایطی برابر و بر اساس احترام متقابل، منافع ایران را مد نظر قرار دهند.
در مجموع، شکی نیست که تندرویهای گفتاری ترامپ به منافع آمریکا ضربه میزند، اما برای دیگران نیز هزینه دارد. در چنین شرایطی است که میتوان گفت تشدید تنشهای لفظی میان مقامهای ایرانی و آمریکایی بیش از این برای منافع دو طرف سودمند نیست و بهتر است طرفین بر اساس اصل احترام متقابل با یکدیگر رفتار کنند. ترامپ به تازگی اعلام کرده است که حاضر است بدون هیچ پیششرطی و در هر زمان و مکانی که ایرانیها بخواهند، با آنها ملاقات کند. هرچند به نظر میرسد هدف رئیس جمهور آمریکا از چنین سخنانی، فشار بر جمهوری اسلامی است، اما ایران نیز میتواند اعلام کند که در صورت بازگشت آمریکا به برجام و بر اساس اصل رعایت منافع و احترام متقابل، حاضر است با وی راجع به مسائل مختلف مذاکره کند. احتمالاً چنین پاسخی با موافقت دولت آمریکا مواجه نخواهد شد، اما توپی که ترامپ فکر میکند به زمین ایران انداخته را به زمین آمریکا بازمیگرداند. این موضوع زمانی اهمیت دوچندان مییابد که فراموش نکنیم تصمیم عقلانی ایران مبنی بر تداوم برجام بدون آمریکا، نه تنها ایالات متحده را در عرصه بینالمللی منزوی ساخته و مورد شماتت جامعه بینالمللی قرار داده بلکه تردیدهای جدی در زمینه موفقیت تحریمها بدون اجماع جهانی را پیش روی مقامات این کشور قرار داده است. از این نظر، رویکرد تنش لفظی توأم با آمادگی برای مذاکره میتواند در راستای برهمزدن اجماع بینالمللی به ضرر ایران و اعمال فشار بیشتر بر کشور باشد.
[۱] وندولکا کوبالکووا (۱۳۹۵)، سیاست خارجی در جهان برساخته، ترجمه مهدی میرمحمدی و علیرضا خسروی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص ۱۱۰٫