نمایش نیکی هیلی علیه ایران؛ اهداف و پیامدها
نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل، روز ۲۳ آذر در پایگاهی نظامی در واشینگتن کنفرانسی خبری علیه جمهوری اسلامی ایران ترتیب داد؛ که در آن، بقایایی از آنچه این مقام آمریکایی آنها را تسلیحات ایرانی خواند که توسط حوثیها علیه عربستان سعودی بکار گرفته شده، پشت سر وی به نمایش گذاشته شده بود. او تلاش کرد بهقول خودش شواهدی «غیرقابل انکار» از حمایت تسلیحاتی و موشکی ایران از حوثیها در یمن ارائه کند. این مقام آمریکایی ضمن تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران قطعنامههای شورای امنیت مبنی بر ممنوعیت تجارت اسلحه توسط این کشور را نقض کرده است، به طرح ادعاها و اتهامات گستردهای علیه ایران پرداخت و گفت که «توافق هستهای نتوانسته هیچ تأثیری در راستای تعدیل رفتار این رژیم در حوزههای دیگر داشته باشد». سفیر آمریکا در سازمان ملل همچنین ایران را متهم به بیثباتسازی منطقه کرد و گفت: «پیداکردن درگیری یا گروهی تروریستی در خاورمیانه که ایران ردپایی در سراسر آن نداشته باشد، بسیار دشوار است».
اهداف
چند دلیل و هدف را میتوان برای ادعاها و اتهامات سفیر آمریکا در سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مطرح کرد. رئیس جمهور آمریکا روز ۲۱ مهرماه استراتژی خود در قبال توافق هستهای ایران را اعلام کرد که بر اساس آن، پایبندی ایران به این توافق تأیید نشد. در چنین شرایطی، طبق «قانون بررسی توافق هستهای ایران» مصوب کنگره در سال ۲۰۱۵، کنگره آمریکا باید در طول ۶۰ روز راجع به سرنوشت این توافق تصمیم میگرفت. در واقع، ترامپ توپ را به زمین کنگره انداخت تا هزینههای ماندن یا نماندن در این توافق متوجه کنگره شود. در ۲۱ آذر مهلت ۶۰ روز به پایان رسید و کنگره به هیچ تصمیمی در این مورد نرسید. به این ترتیب، ترامپ باید کمتر از یک ماه دیگر باز هم در مورد تأیید یا عدم تأیید پایبندی ایران به برجام تصمیم بگیرد. احتمال اینکه وی بخواهد پایبندی ایران را تأیید کند، پایین است.
بنابراین، ممکن است قصد خروج از برجام را داشته باشد و نمایش نیکی هیلی نیز جزئی از برنامه خروج از این توافق و در واقع، بهانهای برای توجیه این امر باشد. ناکامی دولت ترامپ در ایجاد اجماع علیه برجام و مقابله با جمهوری اسلامی ایران میتواند دلیل دیگری باشد. دولت کنونی آمریکا تا کنون تلاش زیادی در راستای ضربهزدن به برجام و امنیتی کردن ایران بهویژه برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای کشورمان انجام داده است و در واقع کنش گفتاری این دولت در رابطه با ایران هدفی جز این پیگیری نکرده است. با این حال، موفقیت چندانی به دست نیاورده و نتوانسته مخاطبان کنش گفتاری خود را قانع کند که برجام توافق بدی است و تهدید ایران برای امنیت آنها فوری است. در چنین شرایطی، اقدام نیکی هیلی اجرای نوعی نمایش است که تلاش دارد سنجههای عینی برای اثبات کنش گفتاری دولت ترامپ در مورد ایران برای این مخاطبان ارائه دهد. بوزان و همکاران معتقدند سنجههای عینی امنیت از مهمترین «شرایط تسهیلکننده» کنش گفتاری امنیتی هستند. به نظر آنها، اگر بتوان به امور مشخصی که عموماً تهدیدکننده تلقی میشوند اشاره کرد، احتمال قویتری وجود دارد که بتوان تهدیدهای امنیتی را مجسم ساخت.[۱]
در واقع، نمایش بقایایی از تسلیحاتی که نماینده آمریکا در سازمان ملل ادعا کرده متعلق به ایران هستند و توسط حوثیهای یمن علیه عربستان سعودی استفاده شدهاند، در راستای تجسم تهدید ایران با استفاده از چند سنجه عینی برای مخاطبان کنش گفتاری آمریکاست و هدف آن، تسهیل موفقیت کنش گفتاری دولت کنونی آمریکا در امنیتیکردن جمهوری اسلامی ایران است؛ شبیه آنچه دولت جورج بوش برای کسب مشروعیت حمله به عراق انجام داد و یا نمایشی که نخست وزیر اسرائیل در ماجرای کشتی «کارین ای» در سال ۲۰۰۲ برای افزایش فشار بینالمللی بر ایران اجرا کرد؛ که در تصمیم بوش به قراردادن ایران در گروه موسوم به «محور شرارت» نقش مهمی داشت. تأکید نماینده آمریکا در سازمان ملل بر اینکه ایران قطعنامههای شورای امنیت درباره ممنوعیت تجارت تسلیحات توسط این کشور را نقض کرده است، تلاشی برای کشاندن پای ایران به شورای امنیت و از آن طریق، ایجاد اجماع جهانی و فشار بر کشورمان است؛ مانند آنچه در بحث هستهای رخ داد.
به نظر میرسد به حاشیه بردن مسئله قدس، هدف دیگری است. ترامپ اخیراً قدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرده و دستور اجرای قانون کنگره آمریکا مبنی بر انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس را صادر نموده است. این موضوع باعث گسترش بدبینیها و انتقادات از ایالات متحده در سطح جهان و به ویژه در بین مسلمانان شده است. با توجه به اینکه این اقدام دولت ترامپ میتواند پیامدهای جدی برای منافع آمریکا در جهان و منطقه در پی داشته باشد، تأکید بر تهدید ایران در راستای انحراف نگاهها از قدس و به حاشیه رفتن این اقدام تنشزای دولت آمریکا شود.
سرپوش گذاشتن بر فجایع یمن، که آمریکا و متحدانش مسبب اصلی آن هستند، احتمالاً یکی دیگر از اهداف آمریکاییها از ایجاد چنین نمایشی علیه ایران است. به هر حال، در یمن فاجعه عظیمی رخ داده است که حتی باعث انتقادات ضمنی خود آمریکاییها از سعودیها نیز شده است. اما مسئله این است که آمریکا به طور مستقیم و غیرمستقیم از جنایات سعودیها در یمن حمایت کرده و نمیتواند در افکار عمومی جهان خود را مبرا نشان دهد. نشاندادن بقایایی از قطعات یک موشک و برخی تسلیحات دیگر مانند هواپیمای بدون سرنشین و راکت ضد زره که ادعا میشود ایران به حوثیها داده تا علیه عربستان سعودی استفاده کنند، نوعی تلاش از سوی دولت آمریکا برای فرار به جلو و سشتن دستان خونین خود و متحدانش که آغشته به خون مردم مظلوم یمن است، بهشمار میرود.
مسائل داخلی آمریکا نیز در این مورد بی تأثیر نیست؛ به ویژه پرونده مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که با اعتراف مایکل فلین به دستورگرفتن از سوی یکی از دستیاران ارشد ترامپ برای برقراری ارتباط با روسها، به نقطه حساسی رسیده و حتی برخی معتقدند ممکن است باعث استیضاح ترامپ و پایان زودهنگام ریاست جمهوری او شود. به هر حال، چنین نمایشی از سوی نیکی هیلی، ممکن است توجه و فشار افکار عمومی به ویژه رسانهها را حداقل برای مدت کوتاهی تا حدودی از این مسئله منحرف کند.
پیامدها
اگر دولت آمریکا موفق شود مخاطبان کنش گفتاری خود علیه ایران به ویژه اروپاییها را قانع کند که جمهوری اسلامی ایران تهدیدی برای صلح و ثبات منطقه و جهان است، فشارهای بینالمللی بر ایران افزایش خواهد یافت. تجربه مسئله هستهای نشان میدهد پیامدهای چنین سناریویی بسیار مخرب خواهد بود. در شرایط کنونی به نظر میرسد چند موضوع مانع موفقیت آمریکاییهاست. اول اینکه اقدامات دولت ترامپ در حدود یک سال گذشته بازتاب نامناسبی هم در داخل و هم در خارج آمریکا داشته و میزان اعتماد به این دولت را بسیار پایین آورده است. این نکته بر به رسمیت شناختن یا نشناختن کنش گفتاری دولت آمریکا علیه ایران توسط مخاطبان آن تأثیرگذار است. بوزان و همکاران معتقدند سرمایه اجتماعی بیان کننده یا بازیگر امنیتیکننده نقش مهمی در تسهیل و موفقیت کنش گفتاری دارد.[۲] به همین دلیل، از نظر آنها، توفیق در امنیتیکردن مسائل را کسی که مسئلهای را امنیتی میکند، معین نمیسازد، بلکه به مخاطبان کنش گفتاری بستگی دارد: اینکه آیا این مخاطبان آن مسئله را چونان تهدیدی برای ارزشی مشترک میپذیرند؟[۳]
در واقع، وقتی مخاطبان کنش گفتاری دولت ترامپ اعتمادی به این دولت ندارند، دشوار است که در امنیتیکردن یک مسئله با آن همراهی کنند. موضوع دیگر این است که اینگونه نمایشها در گذشته تجربه شده و بیاساسبودن آنها اثبات شده است. نمونه بارز آن، سندسازیهای دولت بوش برای حمله به عراق بود که بعدها مشخص شد بسیاری از ادعاها درباره عراق درست نبوده است. مخاطبان کنش گفتاری آمریکا در رابطه با ایران این تجربه را به یاد دارند و به همین دلیل، حاضر نیستند به سادگی آنچه را که آمریکاییها میگویند، به عنوان حقیقت بپذیرند. نکته دیگر این است که کنش گفتاری دولت ترامپ در مورد ایران آمیخته با خشم و کینه شخصی و گروهی است و از دستور زبان امنیت پیروی نمیکند. این در حالی است که پیروی کنش گفتاری از دستور زبان امنیت، یکی از شرایط مهم تسهیلکننده کنش گفتاری است.[۴]
با وجود این، دولت جمهوری اسلامی ایران نباید اینگونه اقدامات را دستکم بگیرد و یا نادیده انگارد. تجارب گذشته به ویژه مسئله هستهای نشان میدهد شکلدهی به اجماع بینالمللی و فشار علیه ایران کار دشوار و پرهزینهای نیست. در چنین شرایطی، ضمن اینکه باید به اتهامات و ادعاهای آمریکاییها پاسخ داد، نکته مهمتر این است که ایران بهگونهای رفتار کند که ویژگیهای تهدیدهای ادعایی آمریکاییها در مورد اقدامات ایران، منطبق با واقعیت نباشد. بوزان و همکاران معتقدند ویژگیهای تهدیدهای ادعایی هم میتواند امنیتیشدن موضوع را تسهیل کند و هم میتواند مانع این کار شود.[۵] بنابراین، گفتار و رفتار جمهوری اسلامی ایران اگر با آنچه آمریکاییها درباره تهدید ایران میگویند ناهمخوان باشد، مخاطبان کنش گفتاری دولت آمریکا قانع نخواهند شد علیه جمهوری اسلامی ایران اجماع کنند و به این ترتیب، امنیتیکردن ایران تسهیل نخواهد شد.
[۱] باری بوزان، اُلی ویور و پاپ دو ویلد (۱۳۹۵)، چارچوبی تازه برای تحلیل امنیت، ترجمه علیرضا طیب، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ سوم، صص ۶۵-۶۴٫
[۲] همان، ص ۶۵٫
[۳] همان، ص ۶۳٫
[۴] همان، ص ۶۵٫
[۵] همان، ص ۶۵٫