سند مشترک اسرائیل و آمریکا علیه ایران و بستر تشدیدساز فشارها
بیست و یکم آذرماه (۱۲ دسامبر) مک مستر و میر بن شبات مشاوران امنیتی آمریکا و اسرائیل در پی ملاقاتهای محرمانهای که با حضور جمعی از مقامات اطلاعاتی و دفاعی دو طرف در کاخ سفید، برگزار کردند، سند مشترکی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران را به امضا رساندند. مقامات ارشد دو طرف از این سند با عنوان تفاهمنامه گسترده برای ایجاد همکاری کامل علیه برنامه هستهای، موشکی و سایر تهدیدات مرتبط با ایران نام بردند. به گفته آنها سند فوق با هدف عملیاتیکردن وعدههای ترامپ در مورد اعمال فشارهای بیشتر بر ایران، تدوین شده است. ترامپ در اعلام استراتژی کاخ سفید در قبال ایران در ۲۱ مهرماه (۱۳ اکتبر)، بر گسترش «تحریمها و مجازاتهای بیشتر» بر ایران در زمینههای مختلف به ویژه موشکی تأکید کرده بود.
بر اساس تصمیماتی که در قالب این سند مشترک اتخاذ شده، تشکیل چهار تیم مشترک برای رسیدگی و کنترل فعالیتهای ایران در زمینههای مختلف، در دستور کار قرار گرفته است. نخستین تیم بر «فعالیتهای ایران در سوریه و نیز همکاریهای ایران و حزبالله» متمرکز خواهد شد. تیم دوم، برای ممانعت از «جاهطلبیهای هستهای ایران» تشکیل شده و «فعالیتهای اطلاعاتی و دیپلماتیک ایران در حوزه هستهای» را بررسی میکند. تیم سوم، وظیفه «مقابله با برنامه موشکی بالستیک» را بر عهده خواهد داشت و از فعالیتهای ایران برای «ساخت سیستم موشکی در سوریه و لبنان» ممانعت خواهد کرد. در نهایت تیم چهارم برای کنترل و مقابله با هرگونه «تنشآفرینی توسط ایران و حزبالله»، تشکیل خواهد شد. مشاوران امنیتی اسرائیل و آمریکا، سند فوق را بازتاب درک مشترک نسبت به «چشمانداز روندهای حاکم بر منطقه» میان اسرائیل و امریکا دانسته و ادعا کردند که سیاستها و استراتژیهای مشترک برای مقابله با تهدیدات موجود در منطقه، در این سند، بازتاب یافته است. اگرچه اقدامات مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، بارها اتفاق افتاده است، اما سؤال این است که در حال حاضر چه بستری اعمال فشارهای بیشتر این دو بر ایران را دامن میزند؟
به نظر میرسد هرچند ترامپ از دیدگاههای ضد ایرانی قابل توجهی برخوردار بود اما این اسرائیل است که به خوبی توانسته وی را با خود همراهتر ساخته و افسار سیاستهای این کشور در قبال ایران را در مقطع کنونی به دست گیرد. این در حالی است که بیتجربگی ترامپ در کارزار سیاسی، تأثیرپذیری وی را از شنیدهها و توصیههای سایرین بسیار بیشتر کرده است منوط به آنکه توصیهها و برنامههای پیشنهادی در ضدیت و مخالفت با سیاستهای اوباما تدوین شده باشد. از این رو دغدغههای اسرائیل در مورد ایران به خصوص وقتی از یک سو کاملاً در ضدیت با برنامههای رئیس جمهور قبلی آمریکا و از سوی دیگر در راستای انجام وعدههای انتخاباتی ترامپ است، برای رئیس جمهور ناکاربلد آمریکا جذابیت دوچندانی مییابد؛ نکتهای که اسرائیل به روشنی آن را دریافته و به کار میبندد.
بنابراین تلاش اسرائیل برای بهرهبردن حداکثری از فرصتی که انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا در اختیار این رژیم قرار داده است و همچنین مماشات کاخ سفید در برابر تصمیمات اسرائیل و واگذارنمودن ابتکار عمل به آنها در موضوعات امنیتی این رژیم، مهمترین بسترهایی است که اسرائیل را در اعمال سیاستهای خصمانه در برابر ایران، موفقتر از قبل کرده است.
بهرهبرداری از فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید
به قدرترسیدن دونالد ترامپ در آمریکا برای اسرائیل آبستن بهترین رویدادهای ممکن بود؛ رویدادهایی که وقوع آنها برای این رژیم پس از تنشهای بیسابقهای که با اوباما و تیم وی به وجود آمده بود، موفقیت در خور توجهی به شمار میآید. مخالفت کاخ سفید با خلف وعدههای صهیونیستها در مذاکرات سازش، شهرکسازیهای گسترده در کرانه باختری و نیز نبود تفاهم میان این دو در قضیه توافق هستهای ایران، برای نخستین بار سنت دیرینه پیوند استراتژیک ناگسستنی واشینگتن و تلآویو در دوره باراک اوباما را معلق گذاشت. بیم از تکرار چنین تجربهای بود که مقامات صهیونیستی تلاش کردند در بحبوحه انتخابات آمریکا، نهایت احتیاط را به کار گیرند تا کاندیدای پیروز را با خود همسو کرده و شکستهای دوره قبل را جبران نمایند.
با این حال مقامات حاکم در این رژیم، ترامپ را برخوردار از چنین ظرفیتهای بالایی برای خود تصور نمیکردند. حمایت محتاطانه از هیلاری کلینتون نامزد دموکراتها و سکوت در برابر ترامپ در مراحل آغازین رقابت اتخاباتی، حاکی از جدی نیانگاشتن این چهره جدید در عالم سیاست آمریکا به رغم شعارهای سرسختانه وی در حمایت از اسرائیل بود. با وجود این ترامپ پس از دستیابی به قدرت، ثابت کرد که ماه عسل جدیدی در رابطه اسرائیل و آمریکا آغاز شده است که شکستهای دوره اوباما از قِبَل آن ترمیم خواهد یافت. این در حالی بود که تلاش ترامپ برای انتقاد و مخالفت با سیاستهای اوباما در حوزههای داخلی و خارجی و استقبال از هر گونه برنامهای که در ضدیت با رئیس جمهور قبلی آمریکا، تدوین میشد، دقیقاً همسو با مواضع اسرائیل در قبال تیم قبلی کاخ سفید بود. «غیر» مشترکی که ترامپ و مقامات حاکم در اسرائیل بر آن تأکید دارند، در حال حاضر در تفاهمهای این دو بر مسائل مختلف از جمله جمهوری اسلامی ایران بازتاب پیدا کرده است.
واگذاری ابتکار عمل به اسرائیلیها
اسرائیل به دنبال آن است که تجربههای دوره اوباما یک بار دیگر تکرار نشده و حداکثر تلاش خود را برای بهرهگیری از حضور ترامپ در کاخ سفید داشته باشد. با این حال آنچه دست این رژیم را بازتر گذاشته است، واگذاری ابتکار عمل به اسرائیل در مورد موضوعات امنیتی این رژیم از سوی کاخ سفید است. این نکته کلیدی را نفتالی بنت وزیر آموزش اسرائیل در دیدار خود با مشاوران ترامپ، به صراحت به مقامات اسرائیلی انتقال داد. وی پس از سفر به نیویورک به نتانیاهو گفت: «آنها آمادگی بسیار دارند تا آنچه ما برای خود میپسندیم را بشنوند». این پیام به معنای آن بود که صهیونیستها بدون هیچ دغدغهای از جانب کاخ سفید میتوانند جاهطلبیهای خود را در دستور کار قرار دهند. دستور بنیامین نتانیاهو در مورد منع هرگونه دیدار معاونان و وزرای خود با دولت جدید آمریکا به جز از طریق دفتر نخست وزیری، در روزهای نخستین آغاز به کار ترامپ، نشان داد که اسرائیلیها با این چراغ سبز کاخ سفید، فرصت را غنیمت شمرده و تمام تلاش خود را به کار بستند تا در مورد خواستههای خود به بهترین شکل ممکن اجماعسازی کرده و سپس آن را به ترامپ انتقال دهند به گونهای که رئیس جمهور جدید، شنوای ابتکار عملها و سیاستهای یکپارچه در مورد مسائل امنیتی اسرائیل باشد.
در واقع در پی فضای جدید و امیدآفرینی که ترامپ به اسرائیلیها، هدیه داد، هیئت حاکمه این رژیم جرأت پیدا کرد تا خواستهای حداکثری خود را در سه محور اساسی و حیاتی در دستور کار قرار دهد. کنار گذاشتهشدن طرح دو دولت و دو ملت در فضای داخلی فلسطین، تنشزدایی با کشورهای منطقه با وساطت آمریکا و مقابله همهجانبه با جمهوری اسلامی ایران، در حال حاضر مهمترین استراتژیهایی است که اسرائیل به پشتیبانی رئیس جمهور آمریکا و بدون هیچ مانع قابل توجه، ابتکار عملهای خود را به پیش میبرد. هدف کلی اسرائیل آن است تا قبل از به پایانرسیدن دوره ریاست جمهوری ترامپ، مهمترین پروندههای امنیتی خود را به نفع خود حل و فصل کرده و وضعیت آنها را تثبیت نماید. مسلماً رویدادهایی همچون شکست ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری که به نظر میرسد اسرائیل آن را محتمل میداند و سربرآوردن سیاستمداران مستقلتر در کاخ سفید، نقطه پایان ماه عسل واشینگتن و تلآویو را رقم خواهد زد؛ بنابراین عجله برای اعمال فشارهای بیشتر بر ایران در قالب سندهای مشترکی که اخیراً به امضا رسید، تثبیت وضعیت اسرائیل در سرزمینهای اشغالی همچون پایتختی بیتالمقدس و نزدیکی هرچه بیشتر به کشورهای عربی همچون عربستان و امارات، سیاستهایی است که اسرائیل ناگزیر است هر چه سریعتر آنها را به پیش برد.
دکتر وحیده احمدی- عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی