دیپلماسی فرهنگی؛ گزینهای قدرتمند با هزینهای کمتر
رئیسجمهوری جدید آمریکا در روزهای نخست شروع به کار خود فرمانی اجرایی را امضا کرد که بر اساس آن ورود اتباع ایران و شش کشور دیگر به مدت حداقل ۹۰ روز به خاک آمریکا متوقف میشد. عنوان این فرمان اجرایی، «حفاظت از ملت در برابر ورود تروریستهای خارجی به آمریکا» است. اگرچه این فرمان اجرایی با حکم دادگاههای آمریکا ناکام مانده و متوقف شده است، اما در همان روزهای نخست با واکنش دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران همراه بود و وزارت امورخارجه در اقدامی مرسوم بر اساس اصل عمل متقابل به این فرمان پاسخ داد.
با این حال، به سبب ظرفیتهای محدود دستگاه دیپلماسی کشور به واسطه مسدود بودن کانالهای رسمی ارتباطی با آمریکا و همچنین تعداد اندک آمریکاییهای وارد شده به ایران، همانگونه که انتظار میرفت این اقدامات دیپلماتیک رسمی چندان به چشم نیامد و موثر واقع نشد. با این همه، امری که به عنوان یک اهرم فشار و یک نیروی تاثیرگذار در مقیاس جهانی در روزهای پس از صدور فرمان اجرایی ترامپ به کمک سیاستهای اعلامی و رسمی دستگاه دیپلماسی کشور آمد بهرهگیری از ظرفیتهای تاثیرگذار فرهنگی و ورزشی کشور در صحنهی جهانی بود. مقولهای که در ادبیات روابط بینالملل از آن تحت عنوان «دیپلماسی فرهنگی» یاد میکنند.
نمونههایی موفق از دیپلماسی فرهنگی ایرانی
در پی مخالفتها و اعتراضهای داخلی به فرمان اجرایی دونالد ترامپ، عکسهایی منتشر شده که حمایت شهروندان آمریکایی و به ویژه جریانهای علمی و نخبگان سیاسی و دانشگاهی این کشور از مهاجران ایرانی را نشان میدهد. در یک نمونه، شهروندی آمریکایی با در دست گرفتن نوشتهای با این مضمون که «من جانم را مدیون یک پزشک ایرانی هستم» به خوبی ظرفیت تاثیرگذار نخبگان علمی ایرانی حاضر در خارج از کشور را که یکی از مولفهها و ابزارهای مهم دیپلماسی فرهنگی هستند، را به تصویر کشیده است. علاوه بر این، حضور کشتیگیران آمریکایی در ایران چند روز پس از صدور فرمان اجرایی ترامپ، نمونهی موفق دیگری از کاربرد دیپلماسی فرهنگی برای مقابله با این اقدام ضدایرانی بود.
در حالی که رئیس جمهور آمریکا با صدور فرمان اجرایی خود راه ورود به آمریکا را بر روی ایرانیها بسته بود، اما موافقت ایران با ورود کشتیگیران آمریکایی برای حضور در جام جهانی کرمانشاه، بسترساز کنش ایرانیان در حوزهی دیپلماسی فرهنگی شد. در حالی که اعتراضها به اقدام توهینآمیز ترامپ هنوز از سوی افکار عمومی داخلی و خارجی آمریکا در جریان بود، استقبال گرم مردم ایران از کشتیگیران آمریکایی بازتاب جهانی یافت و تاثیر فرهنگی این رویداد ورزشی تا جایی بود که جردن باروس قهرمان نامدار آمریکایی بعد از سفر به ایران گفت: «من و دونالد ترامپ دیدگاههای متفاوتی نسبت به ایران داریم. اطمینان دارم که اگر او به ایران سفر کرده بود، شناخت بهتری از مردم ایران پیدا میکرد و قدردان آنها میشد».
نمونهی مهمتر و موفقتر کاربرد دیپلماسی فرهنگی، دریافت جایزه بهترین فیلم خارجیزبان آکادمی علوم و هنرهای نمایشی آمریکا (اسکار) از سوی فیلم ایرانی «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی بود. فیلمی که خیلی پیشتر از اینها روزنامه عربستانی مکه در مورد شهاب حسینی که به سبب بازیگری در آن در جشنواره ۲۰۱۶ کن به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد انتخاب شد، نوشت: «شهاب حسینی خطرناکتر از قاسم سلیمانی است»، و در حالی که این روزنامه به عقبماندگی کشور خود در عرصه فرهنگی اذعان میکند، معتقد است ایران جهان را با صنعت حرفهای سینمایی خود درنوردیده است و امروز فرهنگ ایران، به ویژه سینمای آن، بیش از سیاست این کشور برای سعودیها خطرناک است.
همزمانی صدور فرمان اجرایی ترامپ با مراسم اسکار موجب شد تا اصغر فرهادی و ترانه علیدوستی کارگردان و بازیگر نقش اول زن این فیلم در اعتراض به فرمان جنجالی مذکور و همصدا با مردم خود و شش کشور دیگر در مراسم اسکار شرکت نکنند. همچنین، در روز اعطای جوایز، اصغر فرهادی در انتخابی هوشمندانه دو تن از مهاجران ایرانی موفق در آمریکا (خانم انوشه انصاری اولین کیهانگرد زن و از موفقترین کارآفرینان زن در آمریکا و فیروز نادری از مدیران موفق ناسا) را برای دریافت جایزه به نمایندگی از خود راهی این جشنواره نمود. گفتنی است چند ساعت قبل از مراسم اسکار شهردار لندن صادق خان که یک مسلمان هندیتبار است در یک حرکت جالب فیلم فروشنده فرهادی را در مرکز شهر به طور عمومی اکران کرد و در این مراسم نیز هزاران نفر شرکت داشتند. صادق خان در این مراسم حرکت ترامپ را خجالت آور خواند.
با وجود اینکه صرف حضور ایرانی موفق ساکن در آمریکا به جای اصغر فرهادی حاوی پیامهای بسیاری برای مقامات آمریکایی و افکار عمومی جهان بود، اما خانم انصاری به نمایندگی از فرهادی پیام وی را خطاب به حضار و سایر بینندگان جهانی این مراسم اینچنین بیان کرد: «متاسفم که امشب در کنار شما نیستم، من به احترام مردم کشورم و شش کشور دیگر که با قانون غیرانسانی منع ورود مهاجران مورد بیاحترامی واقع شدند به آمریکا نیامدم. تقسیمبندی جهان به ما و دشمنان ما توسط سیاستمداران افراطی، باعث ترس میشود، ترسی که توجیهیست دروغین برای خشونتها و جنگها. جنگهایی که مانع بزرگی بودهاند برای رسیدن به دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورهایی که مورد تهاجم واقع شدهاند».
دکتر ظریف نیز در یادداشتی به مناسبت دریافت جایزهی اسکار، تاثیر این جایزه را در عرصه سیاسی چنین به رشته تحریر درآورد: «اصغر فرهادی، فیلمساز شناختهشده کشورمان با ساخت آثار قابل تامل در چارچوب مقررات رسمی کشور نقشی انکارناپذیر در درخشش نام ایران در جهان داشته است. تصمیم او و سرکار خانم ترانه علیدوستی برای عدم حضور در مراسم اسکار امسال و نشاندادن اعتراضشان به دولتمردان آمریکا سبب شد تا اثر رفتار افراطیون آمریکایی برای بسیاری از هنرمندان و دیگر ملتها روشن شود. دو هنرمندی که در ایران مشغول فعالیت هستند و به شکلی دیگر سخن ملت ما را که صلح، شرافت و غیرت ملی است، منعکس کردند. حالا اتحاد کمنظیری را در حمایت از فرهادی و مخالفت با اراده دور از منطق دولتمردان تازه روی کار آمده آمریکا شاهد هستیم که ظاهرا هنوز نمیدانند جهان امروز از ممنوعیتها و دیوار کشیدنها عبور کرده است».
علاوه بر این، در کنار جو حاکم بر مراسم اسکار -که امسال کاملا تحت تاثیر این اقدام ترامپ بود- تیترهای خبری روزنامههای غربی در واکنش به این اقدام فرهادی به خوبی بر عمق و گسترهی این پیام فرهنگی افزود. به عنوان نمونه، روزنامه «ایندیپندنت» با اشاره به اینکه این فیلم به نشانه اعتراض به فرمان مسافرتی دونالد ترامپ در روزهای اخیر در صدر اخبار بسیاری از رسانهها بوده است، اینگونه تیتر زد: «وقتی “فروشنده” اسکار بهترین فیلم خارجی را برد، اصغر فرهادی قانون ضدمهاجرت ترامپ را هدف قرار داد». روزنامه گاردین از لحظه گرفتن اسکار اصغر فرهادی به عنوان لحظهای یاد کرده است که باعث شرمساری حزب جمهوریخواه شد. لس آنجلس تایمز نیز نوشت: «تهران این فرصت را پیدا کرد که با جایزه اسکار پیام اخلاقیاش را به سراسر آمریکا برساند».
«فیگارو»، «واشینگتن اگزماینر»، «اسلیت مگزین»، «نیوز ۱۸»، «تیوی گاید»، «یوروپ ۱»، «پاریسین»، «پرمیر» از دیگر رسانههای بینالمللی بودند که کسب اسکار بهترین فیلم خارجی از سوی «فرهادی» را تیتر خود کردند. حضور انوشه انصاری و فیروز نادری در مراسم اسکار برای دریافت این جایزه به جای فرهادی از دیگر نکاتی بود که این رسانهها به آن توجه کردند. شبکه خبری ایبیسی نیوز در مصاحبهای با فیروز نادری دلیل انتخابش برای حضور در این مراسم را از وی پرسید که نادری در جواب گفته است: «انصاری یک فضانورد است و من برای ناسا کار میکنم، به نظرم دلیل انتخاب ما این بوده که اگر فردی از زمین دور شود و از بالا به زمین نگاه کند؛ مرزها را نمیبیند و تنها شاهد یک زمین زیبا خواهد بود».
همچنین، هشتگ انگلیسی فروشنده (#The Salesman) در مدت کوتاهی در شبکه اجتماعی توییتر ترند جهانی شد. بسیاری از چهرههای شناختهشده جهان همچون شهردار لندن و رسانههای بینالمللی در این زمینه توییت کردهاند. از نکات جالب این هشتگ، خلاقیت برخی کاربران است که با کشیدن کارتون، دستیابی اصغر فرهادی به جایزه اسکار را پیروزی این فیلمساز ایرانی بر دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا تفسیر کردهاند.
نقش و جایگاه دیپلماسی فرهنگی
همه این نمونهها نشان دهنده نقش و اهمیتی است که دیپلماسی فرهنگی یک کشور بر عهده دارد. دیپلماسی فرهنگی حوزهای از دیپلماسی به طور کلی و دیپلماسی عمومی به طور خاص است که به برقراری، توسعه و پیگیری روابط با کشورهای خارجی از طریق فرهنگ، هنر و آموزش میپردازد. دیپلماسی فرهنگی فرآیند موثری است که در آن فرهنگ یک ملت به جهان بیرون عرضه میشود و خصوصیات منحصربفرد فرهنگی ملتها در سطوح دوجانبه و چندجانبه ترویج مییابند. دیپلماسی فرهنگی به عنوان نوعی از دیپلماسی عمومی شناخته میشود که در قالب «تبادل ایدهها، اطلاعات، هنر و دیگر جنبههای فرهنگی میان دولت- ملتها بهمنظور ارتقای درک متقابل و پیشبرد بهتر سیاستها و اهدافشان» تعریف میشود.
همچنین به دلیل اینکه دیپلماسی فرهنگی به کشورها این امکان را میدهد که خود را ملتی صاحب فرهنگ و تمدن نشان دهند، رکن اصلی دیپلماسی عمومی شناخته میشود. همچنین دیپلماسی فرهنگی نوعی از قدرت نرم محسوب میشود و به بازیگران سیاسی توانایی میدهد آنچه را که میخواهند، از طریق جذب و اقناع به دست آورند و نه زور و اجبار. هدف کشورها از اعمال دیپلماسی فرهنگی تأثیرگذاری بر افکار عمومی ملتهای دیگر و جلب آنها بهسوی دیدگاهها و نگرشهای خود بهمنظور کسب حمایت گسترده برای اهداف سیاسی و اقتصادیشان است.
علاوه بر این، دیپلماسی فرهنگی نمایشی از قدرت ملی است، زیرا به مخاطبان خارجی جنبههای مختلفی از فرهنگ شامل ثروت، پیشرفتهای علمی و فنآوری، رقابت در همه چیز از ورزش و صنعت تا قدرت نظامی و اعتمادبهنفس کلی یک ملت را نشان میدهد. دیپلماسی فرهنگی شامل بحثهای سیاسی و ایدئولوژیک با استفاده از زبان اقناعی فرهنگ و هنر است.
دیپلماسی فرهنگی از تمامی ابزارهای فرهنگی یک کشور سود میبرد؛ این ابزارها شامل: هنرها شامل فیلم، موسیقی، نقاشی و …؛ نمایشگاههای مختلف بهمنظور در معرض دید قراردادن ظرفیتهای مختلف فرهنگی خود؛ برنامههای آموزشی مانند مبادلات دانشگاهی و برنامههای ترویج زبان؛ مبادلات علمی، هنری و آموزشی؛ ایجاد کتابخانه در خارج از کشور و ترجمه آثار محبوب و ملی؛ تأسیس رسانههای دستهجمعی بینالمللی مانند رادیو، تلویزیون و اینترنت؛ دیپلماسی مذهبی در چارچوب بحثهای بینمذهبی؛ توسعه و ترویج ایدهها و سیاستهای اجتماعی؛ مسابقات ورزشی و کسب عناوین جهانی. استفاده درست از این ابزارها در چارچوب دیپلماسی فرهنگی منجر به درک و تأثیرپذیری کشور هدف از فرهنگ مبدأ و ارائه تصویری درست از فرهنگ و تمدن خودی میشود.
نمونههای موفقی که این روزها اتفاق افتاد نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران از ظرفیتهای بالایی در حوزهی قدرت نرم و دیپلماسی عمومی و فرهنگی برخودار است. شناخت این ظرفیتها و حمایت از آنها میتواند با صرف هزینههای کمتر و اثرگذاری و مانایی بیشتر، جمهوری اسلامی را در دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود به خوبی یاری نماید. برای مقابله با تهدیدات خارجی و کسب و ارتقاء منافع ملی، صرفا سرمایهگذاری در حوزهی قدرت سخت و تمرکز بر پیشبرد امور از مجاری دیپلماسی رسمی کفایت نمیکند، بلکه با توجه به دنیای جهانیشدهی امروز و انقلابی که در حوزهی ارتباطات بینالمللی و جهانی رخ داده است، توجه به پتانسیلهای قدرت نرم و ابزارهای فرهنگی یک ضرورت گریزناپذیر به حساب میآید.