احتمال وقوع جنگ ایران و رژیم صهیونیستی، پیامدهای آن و واکنش آمریکا
نوشتار حاضر برگرفته از مقاله مایکل اورن سفیرسابق رژیم صهیونیستی در آمریکا در مورد جنگ احتمالی رژیم صهیونیستی با ایران است که ۴ نوامبر در آتلانتیک منتشر شده است. اورن در مقاله خود به پیامدهای جنگ احتمالی میان ایران و رژیم صهیونیستی، ضعفها و قابلیتهای این رژیم و نقش احتمالی آمریکا در جنگ میپردازد.
جنگ ایران و رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن
اورن با اشاره به اعلام طرحی اضطراری توسط نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی که به طور قابل توجهی ظرفیت دفاع موشکی رژیم صهیونیستی، توانایی آن برای جمعآوری اطلاعات در مورد اهداف دشمن و آمادگی سربازانش برای جنگ شهری را افزایش میدهد، بیان میکند که سربازان رژیم صهیونیستی به ویژه در شمال، در وضعیت جنگی قرار گرفتهاند و رژیم صهیونیستی درحال آمادهشدن برای بدترین وضعیت و در حال عمل بر اساس این فرض است که جنگ ممکن است در هر زمانی رخ دهد.
تصور اینکه جنگ چگونه شروع شود، دشوار نیست. مانند موارد بسیار دیگری در خاورمیانه، حریق میتواند توسط یک جرقه ایجاد شود. جنگندههای رژیم صهیونیستی تا کنون صدها بمباران علیه اهداف ایرانی در لبنان، سوریه و عراق انجام دادهاند. رژیم صهیونیستی که بازدارندگی را نسبت به برآشفتن تهران ترجیح میدهد، به ندرت در مورد چنین اقداماتی اظهار نظر میکند، اما شاید محاسبات اشتباه رژیم صهیونیستی در ضربهزدن به هدفی به ویژه حساس (مثلاً در سوریه) منجر به ضدحمله توسط ایران، با استفاده از موشکهای کروز شود که به دفاع هوایی رژیم صهیونیستی نفوذ کند و اهدافی مانند مرکز فرماندهی کایراه[۱] در تلآویو که معادل پنتاگون است را در هم بکوبد. رژیم صهیونیستی به طور گسترده با حمله به مقرهای حزب الله در بیروت و نیز دهها جایگزین آن در امتداد مرز لبنان تلافی میکند و پس از یک روز تبادل آتش بزرگمقیاس، جنگ واقعی آغاز میشود.
راکتها که بسیاری از آنها چندین تن تی ان تی حمل میکنند، بر رژیم صهیونیستی خواهند بارید. هواپیماهای بدون سرنشین به تأسیسات حیاتی، نظامی و غیرنظامی برخورد خواهند کرد. در طی جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶، نرخ چنین شلیکهایی به بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ پرتاب در روز رسید. امروز ممکن است به ۴۰۰۰ هزار پرتاب در روز برسد. اکثریت سلاحها در زرادخانه حزبالله، موشکهای با مسیر ثابتند که میتواند توسط سیستم گنبد آهنین رژیم صهیونیستی مورد ردیابی و ممانعت قرار گیرند، اما گنبد آهنین به طور متوسط ۹۰ درصد مؤثر است، بدین معنا که از هر ۱۰۰ موشک، ۱۰ موشک از آن عبور میکند و ۷ آتشبار عملیاتی آن قادر به پوششدادن کل کشور نیستند.
تمام رژیم صهیونیستی، از شمال تا جنوب در تیررس آتش دشمن قرار خواهد گرفت، اما موشکهای با قابلیت هدایت دقیق که تعداد فزایندهای از آنها در زرادخانه ایران است، تهدیدی بسیار خطرناکتر را تحمیل میکند. مسیر بسیاری از آنها میتواند در میانه پرواز تغییر کند. سیستم فلاخن داود که در هماهنگی با آمریکا ایجاد شده، میتواند آنها را متوقف کند؛ البته در نظر، زیرا این سیستم هرگز عملاً در یک نبرد آزمایش نشده و هر کدام از رهگیرهای آن یک میلیون دلار هزینه دارد، حتی اگر این سیستم از نظر فیزیکی ویران نشود، رژیم صهیونیستی به لحاظ اقتصادی آسیب خواهد دید.
اگر راکتها در نزدیکی فرودگاه بنگوریون بیفتند، گرچه این فرودگاه فلج میشود، همانند جنگ ۲۰۱۴ با حماس در غزه، ترافیک بینالمللی ایجاد خواهد شد. بنادر رژیم صهیونیستی که بخش عمدهای از مواد غذایی و مواد ضروری از طریق آنها وارد میشود، ممکن است تعطیل و شبکههای برق رژیم صهیونیستی با اختلال مواجه شوند. ایران در سالهای اخیر از ابزارهای هک خود استفاده کرده و رژیم صهیونیستی هرچند در زمینه دفاع سایبری در سطح جهانی پیشروست، اما نمیتواند به طور کامل از خدمات رفاهی همگانی حیاتی خود محافظت کند.
میلیونها شهرکنشین در پناهگاهها ازدحام خواهند کرد. صدها هزار نفر از نواحی مرزی که تروریستها سعی در نفوذ به آنها را دارند، تخلیه میشوند. رستورانها و هتلها همراه با دفاتر شرکتهای فناوری پیشرفته خارجی خالی میشوند. بیمارستانها که بسیاری از آنها به امکانات زیرزمینی متوسل میشوند، حتی قبل از اینکه آسمان رژیم صهیونیستی با دود سمی کارخانههای فروزان و پالایشگاههای نفت تاریک شود، به سرعت منکوب میشوند.
البته، رژیم صهیونیستی با هواپیماها و توپخانههای خود پاسخ میدهد و ارتش آن بسیج میشود. ارتش این رژیم بیش از دو برابر ترکیبی از ارتش فرانسه و بریتانیا -حداقل بر روی کاغذ- میتواند در کمتر از ۲۴ ساعت دهها هزار نفر از سربازان ذخیره را بخواند، تجهیز کند و به صف قرار دهد، اما آنها را کجا خواهد فرستاد؟ اغلب راکتها از جنوب لبنان پرتاب خواهند شد، جایی که پرتابگرها در حدود ۲۰۰ روستا تعبیه شدهاند. دیگر راکتها از غزه پرتاب میشوند، جایی که حماس و جهاد اسلامی که مورد حمایت ایران هستند، حداقل ۱۰ هزار راکت دارند؛ اما موشکهای دوربردتر، شامل موشک شهاب ۳، از سوریه، عراق، یمن و از ایران به رژیم صهیونیستی خواهد رسید. این چالشی هولناک برای نیروی هوایی رژیم صهیونیستی است که دارای بمبافکنهای استراتژیک قادر به رسیدن به ایران نیست و باید با سامانه پدافند هوایی پیشرفته روسی مستقر در سوریه مقابله کند. نیروهای زمینی رژیم صهیونیستی مجبور خواهند بود به درون لبنان و غزه، خانه به خانه حرکت کنند، در حالی که نیروهای ویژه به عمق سوریه و عراق اعزام میشوند.
موشکهای متعارف رژیم صهیونیستی میتواند اهداف ایرانی را ویران کند، اما حتی اگر این اقدامات متقابل بتواند بخش بزرگی از آتش موشک را مهار کند، هزاران تلفات غیرنظامی را نیز تحمیل میکند، دقیقاً همان چیزی که ایران میخواهد. نیروهای نیابتی از پرواز ساکنان نواحی جنگی به منظور متهمکردن رژیم صهیونیستی به ارتکاب جنایات جنگی ممانعت میکنند. کرانه باختری و غزه، احتمالاً صحنه اعتراضات خشونتآمیزی خواهد بود که رژیم صهیونیستی به شدت با آن برخورد میکند. این برخورد، صحنه را برای شورای امنیت جهت محکومیت رژیم صهیونیستی و برای شورای حقوق بشر سازمان ملل برای جمعآوری شواهد برای دیوان کیفری بینالمللی تنظیم میکند. آنچه ایران و متحدانش نمیتوانند در صحنه نبرد انجام دهند، میتوانند از طریق بایکوت، منزویکردن و فشردن گلوی رژیم صهیونیستی انجام دهند.
واکنش آمریکا
اورن بیان میکند که همۀ اینها برای وزرای ارشد دولت رژیم صهیونیستی دور از ذهن نیست. آنها دقیقاً در مورد این سناریوها فکر میکنند و بیش از همه یک سؤال مهم را مطرح میکنند: آمریکا چگونه واکنش نشان خواهد داد؟
این سؤال به دلایل مختلف مهم است، نقطۀ شروع، نقش آمریکا در تسریع پتانسیل درگیری است. آمریکا، خواه به طور ناخواسته از طریق کاهش دشمنان اصلی سنی ایران -عراق صدام حسین، طالبان، داعش- یا به طور هدفمند، از طریق امضای توافق هستهای، ایران را توانمند کرده است. رئیس جمهور باراک اوباما در حالی که برای برکناری حسنی مبارک و معمر قذافی -که هردو سنی بودند- سریع عمل کرد، از میانجیگری علیه متحد سوری ایران، یعنی بشار اسد خودداری کرد. دونالد ترامپ در پاسخدادن قوی به حملات ایرانیها علیه عربستان سعودی و علیه کشتیرانی بینالمللی یا حتی سقوط پهباد آمریکایی در ژوئن گذشته شکست خورد. خروج شتابزده نیروهای آمریکایی از سوریه در نظر بسیاری در خاورمیانه به عنوان یک حرکت دیگر آمریکایی دیده میشود که باعث تقویت ایران میشود. اگر ترامپ تحریمها را کاهش دهد و با همتای ایرانی خود مذاکره کند، تعداد کمی در منطقه شگفتزده خواهند شد.
در عین حال، همراه با چرخاندن یک چشم نابینا به سمت تجاوزگری ایران، آمریکا همچنین آن را تحریک کرده است. ایران از مشروعیت و سود توافق هستهای برای تسلط بر قسمتهای بزرگی از خاورمیانه استفاده کرده و رژیم صهیونیستی را با موشکها احاطه کرده است. پس از انقضای بندهای برجام، ایران میتواند صدها سلاح هستهای بسازد؛ اما اگر این آرزوی ایرانیان بوده، با تصمیم ترامپ برای خروج از برجام و تحمیل دوباره تحریمها آرزوهای ایرانیان یکشبه نابود شده است. رژیم در مواجهه با اقتصاد در حال فروپاشی دو گزینه دردناک داشت: یا واردشدن به مذاکرات با ترامپ تحت شرایطی که ایرانیان آن را تحقیرآمیز میدانند یا آغاز یک خصومت دیگر؛ اول در عربستان و خلیج فارس و در صورت شکست، علیه رژیم صهیونیستی. ایران با چرخش به سوی این اقدامات، باید امید داشته باشد که به آمریکا ثابت خواهد کرد بدون کاهش تحریمها و پیمان هستهای تجدیدشده، میتواند کل منطقه را در هرجومرج فرو ببرد.
رهبران رژیم صهیونیستی از این خطرات آگاهند. با وجود این، از باطلکردن برجام که معتقدند مسیر ایران برای هژمونی و زرادخانه هستهای را فراهم میکند، حمایت کردند. آنها کاملاً از تحریمها حمایت کردند، هرچند خطر راهاندازی یک جنگ را داشته باشند. آنها استدلال کردند که مواجهشدن با خطر ایران اکنون بهتر از پنج سال دیگر است: بعد از اینکه ایران فتوحات خاورمیانه خود را کامل کرده، رژیم صهیونیستی را محاصره کرده و به بمبهای هستهای دست یافته باشد. بهتر این است که مناقشه در دوره دولت کنونی آمریکا رخ دهد که میتوان روی سه منبع کمک آمریکایی برای رژیم صهیونیستی که به طور سنتی در دوره جنگ دریافت میکند حساب کرد:
اول مهمات است. با شروع جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ و در ادامه دو جنگ لبنان و سه درگیری عمده با غزه، مهمات حیاتی رژیم صهیونیستی کاهش یافته است. در هر مورد، آمریکا موافقت کرد ارتش رژیم صهیونیستی را مجدداً تأمین کند. تنها یک بار، طی عملیات تیغه حفاظتی در سال ۲۰۱۴، دولت اوباما انتقال سلاح به رژیم صهیونیستی را برای ابراز نارضایتی خود از افزایش تلفات در فلسطین به تعویق انداخت.
دومین نوع حمایت، قانونی است، زیرا سازمان ملل با اطمینان به محکومکردن رژیم صهیونیستی رأی میدهد. آمریکا کشورهای همفکر برای مخالفت یا حداقل نرمکردن قطعنامههای یکطرفه سازمان ملل را گرد هم آورده و در شورای امنیت از حق وتوی خود برای رژیم صهیونیستی هزینه کرده است. آمریکا همچنین برای محافظت از رژیم صهیونیستی در برابر هیأتهای حقیقتیاب سازمان ملل که همواره آن را محکوم میکنند و از طریق تحریمهای تحمیلشده توسط دادگاههای بینالمللی اقدام کرده است.
در نهایت، آمریکا در روزهای پس از جنگ، در مذاکرات آتشبس، عقبنشینی نیروها و تبادل زندانیان و تثبیت چارچوبی برای صلح، از رژیم صهیونیستی حمایت کرده است. این سنت پس از جنگ ۱۹۶۷ آغاز شد و ادامه یافت. تنها پس از نبرد ۲۰۱۴، رژیم صهیونیستی پیشنهاد آمریکا برای میانجیگیری را به دلیل عدم ایمان دولت به وزیر امور خارجه، جان کری، رد کرد.
در حال حاضر، چنین بیاعتمادی در روابط رژیم صهیونیستی با وزیر امور خارجه آمریکا مایک پمپئو وجود ندارد و درباره تمایل دولت آمریکا برای تأمین سه نوع کمک سنتی مذکور تردید کمی وجود دارد، اما اگر رژیم صهیونیستی بیشتر از آن نیاز داشته باشد چه؟ اگر وضعیتی وجود داشته باشد که در آن بقای حکومت یهودی مورد تهدید قرار گیرد چه؟ آیا آمریکا مداخله خواهد کرد؟
وی بیان میکند که پاسخ این سؤالات تا حدی مثبت است. هر دو سال یک بار، نیروهای آمریکایی و رژیم صهیونیستی مانور مشترکی به نام جونیپر کبرا را برای تقویت پدافند هوایی این رژیم برگزار میکنند. هرچند جزئیات خیلی محرمانه است، آمریکا به وضوح متعهد به کمک به حفاظت از آسمانهای رژیم صهیونیستی است؛ اما اینکه نیروهای آمریکایی به حمایت از رژیم صهیونیستی حمله بکنند و به پایگاههای ایرانی ضربه بزنند، هنوز قطعی نیست.
نتیجهگیری
مایکل اورن معتقد است آمریکا در جنگ رژیم صهیونیستی با ایران از آن رژیم حمایت خواهد کرد، اما حمله نیروهای آمریکایی برای ضربهزدن به ایران به حمایت از رژیم صهیونیستی هنوز قطعی نیست. این ابهام در یک سال منتهی به انتخابات عمیقتر میشود؛ چراکه ترامپ و مخالفانش در حال مبارزه برای پایاندادن به جنگهای قدیمی خاورمیانه هستند نه گرفتارشدن در جنگهای جدید. نظرسنجیهای صورتگرفته پس از تصمیم رئیس جمهور برای خروج از سوریه، فقدان حمایت دوحزبی برای حتی مداخله نظامی کوچکمقیاس آمریکا در منطقه را نشان داد. با این حال، مقامات دولت بارها اطمینان دادهاند که رژیم صهیونیستی، سوریه یا عربستان سعودی نیست و اینکه رژیم صهیونیستی در صورت لزوم میتواند روی حمایت گسترده آمریکا حساب کند. اورن معتقد است این گفته درست است. وی به گفتههای رئیس جمهور اوباما به نخست وزیر بنیامین نتانیاهو در شش سال پیش اشاره میکند که بیان کرد: «آمریکا در صورت وقوع جنگ همیشه به رژیم صهیونیستی کمک میکند، زیرا این چیزی است که مردم آمریکا انتظار دارند». در نهایت، اورن با اشاره وضعیت رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۷۳، بیان میکند در آن زمان رژیم صهیونیستی در جنگ بعدی خود پیروز شد، اما با هزینهای مشقتبار. در مقطع کنونی، جنگ بعدی رژیم صهیونیستی میتواند پرهزینهتر باشد.
ترجمه فاطمه سادات امیراحمدی
[۱] Kiryah