تحلیلی بر چیستی، مؤلفهها و الزامات «گام دوم انقلاب اسلامی»
مفهوم «گام دوم انقلاب» تأکید میکند که به رغم تأسیس نظام سیاسی مستقر که چهل سال پیش به وقوع پیوست، انقلاب پایان نیافته است و هنوز ادامه دارد. لذا در آغاز بیانیه تصریح میشود که «انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و… از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند». هدف نهایی اعلامشده برای استمرار انقلاب، تأسیس «تمدن نوین اسلامی» است که ابعاد داخلی دارد و هم ابعاد بینالمللی. «تمدن نوین اسلامی» در بعد داخلی با پیشرفت در تمامی حوزهها اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و بهویژه گفتمانی قرین است و در حوزه بینالمللی نظام تکقطبی را به چالش میکشد. یعنی همانطور که انقلاب اسلامی در زمان وقوع، نظام دوقطبی جهان را به چالش کشید و نظامی سه قطبی را ایجاد کرد، اکنون نیز در پی تثبیت قدرت بینالمللی خود باید گام دوم را به پیش ببرد. این نوشته که با محور قراردادن متن بیانیه رهبر معظم انقلاب به نگارش درآمده است، تلاش دارد به تحلیل چیستی، مؤلفهها و الزامات گام دوم انقلاب اسلامی بپردازد.
گام دوم انقلاب؛ استمرار ماهوی گام نخست
برای شناخت ماهیت و چیستی گام دوم انقلاب، تأکید بر این نکته ضروری است که گام دوم به لحاظ ماهوی نمیتواند از گام نخست جدا باشد و از همان ارزشها تشکیل شده است. در واقع، گام دوم تنها مرحله جدیدی از تحققبخشیدن و عملیاتیساختن گفتمان و ارزشی است که در سال ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی را پدید آورد و نظام جمهوری اسلامی را به دنبال آن مستقر ساخت. اما مهمترین تفاوت گام نخست و گام دوم انقلاب در این است که گام دوم مهمترین هدف خود را ایجاد و تثبیت تمدن نوین اسلامی قرار داده است، درحالیکه در گام نخست مهمترین هدف ایجاد و تثبیت حکومت اسلامی بود. ایجاد یک تمدن بسیار مهمتر، دشوارتر و پیچیدهتر از تأسیس یک حکومت و نظام سیاسی است. حکومت تنها یکی از مهمترین ابزارهای تمدن به شمار میآید. یک تمدن ترکیبی از فرهنگ، ایدئولوژی، صنعت، اقتصاد، علم، فناوری، شهرسازی، سبک زندگی و روایتهای گوناگونی است که با یکدیگر در تعامل هستند. انقلاب اسلامی از ابتدا نیز به این مرحله نظر داشته است اما حرکت به سوی این هدف به دلیل طولانیبودن مسیر به سرعت به دست نمیآید و چه بسا در دوران حیات یک یا دو نسل محقق نشود. از همین روست که در آن بیانیه جوانان مهمترین مخاطبان به شمار میآیند. زیرا عمده فعالیت در این گام را آنان باید انجام دهند و این مسیر توسط آنان باید طی شود. این فعالیتها زمانی به مقصود میرسد که تمدن اسلامی در حوزههای علمی و فرهنگی از دست برتر و قدرت بالایی برخوردار باشد. مهمترین ابعاد بیانیه گام دوم، بدین شرح است:
- در گام دوم و در تمدن نوین اسلامی، کشور باید در حوزههای مختلف علمی؛ از علوم پایه تا علوم انسانی و مهندسی، تولیدکننده باشد. از این روست که در بیانیه مذکور از «موتور پیشران کشور در عرصه علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی» سخن گفته شده و بر رابطه تعاملی آن با انقلاب اسلامی تأکید شده است. در واقع انقلاب اسلامی همانطور که به موارد زیر انجامیده، در گام دوم و برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی به رشد روزافزون آنها نیاز دارد:
«هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حملونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکرده دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخه سوخت هستهای، سلولهای بنیادی، فناوری نانو، زیستفناوری و غیره با رتبههای نخستین در کل جهان، ۶۰ برابرشدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ۱۰ برابرشدن واحدهای صنعتی، دهها برابرشدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فناوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی شامل صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حساس پزشکی و جایگاه مرجعیت در آن و دهها نمونه دیگر از پیشرفت، محصول روحیه و حضور و احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد».
بنابراین تمدن اسلامی و تحقق گام دوم، از طریق تأکید بر علم بومی، به معنای داشتن پارادایم همسو با تمدن اسلامی، به دست میآید. نکته مهمی که در پیش از انقلاب وجود نداشت و تأکید بر علم همسو با روایت و پارادایم غربیان بود. اینجاست که رهبری تأکید دارند که در پیش از انقلاب «تولید علم و فناوری صفر بود» و «در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.» در واقع چنین راهبرد و پارادایمی تمدنساز نیست و ایران را همواره متغییری از تابع غرب قرار میدهد.
- قدرت فرهنگی برتر در تولید کالاهای فرهنگی متناسب با گفتمان اسلامی (کالاهای فرهنگی از قبیل رمان، سینما، تئاتر، موسیقی، طراحی، معماری و…).
روشن است که تمدن اسلامی نوین، روایت خود را از جهان و نظام سیاسی جهان دارد. در تمدن نوین که در گام دوم باید به آن رسید، نمیتوان روایتها و فراروایتهایی را که تمدن رقیب از خود و ما برای ما میسازد، پذیرفت. برای برداشتن گام دوم، یکی از مهمترین اقدامات شکستن روایت غربیان است که امروز خود را به صورت فراروایت نشان میدهد اما این شکستن روایت بیش از آنکه از طریق سلبی قابل تحصیل باشد از طریق ایجابی و خلق روایتهای جدید قابل تحصیل است. غرب از داستانهایی که برای کودکان در حوزه نثر و تصویر میسازد تا داستانهایی که برای بزرگان پدید میآورد، بیش و پیش از هر چیز به تعریف هویت ما پرداخته است.
این موضوع در پارادایمهای علمی مخصوصاً در حوزه علوم انسانی نیز خود را به وضوح نشان میدهد. برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی و برداشتن گام دوم انقلاب، باید روایتی منسجم و دقیق پدید آورد، کما اینکه تسلط غرب در گذشته نیز صرفاً با تسلط نظامی و اقتصادی صرف نبوده بلکه تابعی از هژمونی و تسلط ایدئولوژیک آنان بوده که خود را در مقام یوتوپیا قرار داده است. از این جهت روایتسازی در گام دوم جنبه راهبردی دارد که خود تابعی از پارادایمهای علمی و کالاهای فرهنگی هستند.
برای ساخت این روایت باید از چه گفتمانی بهره برد؟ چه گفتمانی توانایی آن را دارد که گام دوم انقلاب را بردارد و ما را به تمدن نوین اسلامی برساند؟ آنچنان که از بیانیه رهبر انقلاب برمیآید:
اولاً این گفتمان در ماهیت تغییری نکرده است و بر اصول و ارزشهای زیر تأکید دارد: آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت و برادری. استدلالی که برای این موضوع هست، اینکه ارزشهای بالا ارزشهایی فطری و جاودانه هستند و در گذر زمان تغییر نمیکنند. آنها در گفتمان اولیه انقلاب بودند و عامل حیات آن در امروز و آینده نیز به شمار میروند.
ثانیاً این روایت و گفتمان وارد تقابل دوگانههایی چون ایمان و عقلانیت، دین و دنیا، چپ و راست و سنت و مدرنیته نمیشود. گام دوم انقلاب برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی از تقابل با مدرنیته به بهانه دفاع از سنت برنمیآید. تمدن نوین اسلامی روایت و گفتمان فرامدرنیستی خود را دارد. از این روست که در بیانیه مقام معظم رهبری مشاهده میشود که بر پذیرش «پدیدهها و موقعیتهای نوبهنو، در کنار پایبندی به اصول خود» و مرزبندی با رقیبان تأکید میشود.
ویژگی و مؤلفههای گام دوم
ویژگی و مؤلفههای گام دوم را در مقایسه با گام اول چنین میتوان برشمرد و توضیح داد:
- تأکید بر هویت دینی همچون دوره نخست؛
- تأکید بر جمع دین و دنیا همچون دوره نخست؛
- همچون دوره نخست، انقلاب اسلامی باید قدرتمند امّا محتاط و عقلمدار پیش رود و مرتکب افراطها و چپرویها نشود؛
- بر عنصر دفاع از نهضتهای رهاییبخش که در قانون اساسی آمده است، همچون دور اول تأکید ورزد؛
- بر مردمسالاری و جنبه مردمیبودن حکومت همچون دور نخست تأکید ورزد؛
- گام اول انقلاب در جهان دو قطبی روی داد؛ اما گام دوم در جهان تکقطبی حاضر باید محقق شود؛
- «نظریه نظام انقلابی» نمیتواند با مقوله «عدالت اجتماعی» بیگانه باشد و از این جهت یکی از ضرورتهای آن را عدالت تشکیل میدهد. در طول چند دهه گذشته در کنار دستاوردهایی که به دست آمده است، نابرابریهای اجتماعی نیز خود را نشان داده است. لذا از ویژگیهای گام دوم در اولویت قراردادن مبارزه با فساد و نابرابری است؛
- در گام دوم نیز، نگاه راهبردی به جهان اسلام و منطقه غربآسیا نه تنها به عنوان اصول سیاست خارجی انقلاب وجود دارد، بلکه باید تقویت شود. به عبارت دیگر الگوی مقاومت در برابر صهیونیسم باید بیش از گذشته تقویت شود؛
- گرچه سیاست تقویت اقتصادی و جلوگیری از نفوذ اقتصادی در طول دهههای گذشته نیز وجود داشته است، اما در گام دوم باید به صورت عملی به عینیت برسد تا زمینههای استقلال سیاسی را تسهیل نماید؛ در واقع در این مرحله و در شرایطی که نقاط ضعف شناسایی شدهاند که مهمترین آنها اقتصاد متکی به بودجه نفت است، باید برنامههای معینی به اجرا درآیند. سیاستی که رهبر معظم انقلاب طی سالهای گذشته، از آن به عنوان «اقتصاد مقاومتی» یاد کردهاند؛
- تأکید بر معنویت و اخلاق در گام دوم توصیهای اخلاقی نیست. در سندی که خاصیت راهبردی دارد و مانیفست سیاستهای جمهوری اسلامی را در سالهای آینده تعیین میسازد، اخلاق و معنویت بخش مهمی از روح سبک زندگی معطوف به تمدن نوین اسلامی را تشکیل میدهد. درباره این موضوع، آنچه اهمیت دارد، نحوه عملیاتیساختن آنهاست که باید متناسب با شرایط جدید اجتماعی باشد، اگرنه در ارزش بودن اخلاق و معنویت سخنی وجود ندارد. مهم این است که سیاستهای کلان کشور و ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی چگونه میتوانند به رشد آنها بینجامند.
الزامات گام دوم انقلاب
بر اساس مطالب بالا از مهمترین الزامات گام دوم انقلاب، ایمان نخبگان کشور به این گفتمان و روایت و سعی در تولید و پرورش آن است. به عبارت دیگر این روایت و گفتمان از قبل ساختهشده نیست که از قبل موجود باشد، بلکه باید در تعامل ذهن و عمل و متناسب با شرایط زمانه ساخته شود. اما شرط اول آن ایمان به اندیشه «گام دوم» و ایجاد روایت برای ایجاد تمدن نوین اسلامی است. از همین روست که تأکید میشود برای طی این مسیر و «برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت». درواقع، نخبگان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور باید «خود» را آنگونه که در طراز تمدن نوین اسلامی است، بشناسند نه آنطور که غرب در طول سدهها و دهههای گذشته معرفی ساخته است.
در تعریف و روایت غربی از ایرانیان، «ایران» کشوری همسو با غرب و غرب نقطه آرمانی محسوب میشود. در اینجا در کنار علوم معطوف به سازندگی و عمران همچون اقتصاد، مهندسی، پزشکی و علوم پایه بیش از همه علوم انسانی و هنر است که میتواند نقش راهبردی را بر عهده بگیرد. نخبگان این حوزه با شناخت گذشته و هدف غایی که در گام دوم تعیین شده است، باید در طول حرکت، مسیر را نشان دهند. این موضوع در گام نخست نیز وجود داشت. یعنی در گام نخست نیز برنامه از پیش مدونی وجود نداشت. آن گام نیز از صفر آغاز شد و در طول مسیر به بلوغ و پختگی رسید. اکنون نیز باید با همین شیوه و با اتکای به خود برای طی مسیر برنامهریزی کرد:
«انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه صفر آغاز شد… [علاوه بر آنکه موانع خارجی و داخلی وجود داشت] هیچ تجربه پیشینی و راه طیشدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه بزرگ امام خمینی، به دست نیامد و این نخستین درخشش انقلاب بود».
از سوی دیگر، از مهمترین الزامات آن انتقال تجربه و ایدئولوژی نسل نخست انقلاب به نسل جوان است. واقعیت این است که با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی بسیاری از طلیعهداران انقلاب اسلامی یا از دنیا رفتهاند و یا در سنین کهولت بهسر میبرند. در این شرایط، شکاف نسلی در دهه آتی میتواند گسست فرهنگی و ایدئولوژیک نیز ایجاد کند؛ مطلبی که قدرتهای خارجی به آن امیدوار هستند. از این رو، باید تحت مکانیسمهایی که در طول چهل سال گذشته به وجود آمده است، از انتقال این میراث مطمئن بود.
جمهوری اسلامی در طول این سالها نهادهای انقلابی گوناگونی را برای انتقال این فرهنگ پدیدآورده است و از این جهت در کنار «ریزشها» بر «رویشها» نیز تأکید شده است اما به هر طریق دستیابی به مکانیسمهایی مطمئن برای انتقال این سرمایه از الزامات گام دوم انقلاب است؛ در دورانی که دیگر نسل نخست بسیار کم حضور دارد. از این روست که در بیانیه رهبر انقلاب مشاهده میکنیم که بر جوانان تأکید میشود و تصریح میشود که «دهههای آینده دهههای شما است»، یعنی در دهههای بعدی که عملاً نسل پدیدآورنده انقلاب حضور ندارد، گام دوم را باید نسل های دوم و سوم و چهارم بگردانند. پس باید این تجربه و ارزش به آنها منتقل شود. در چنین وضعیتی است که تصریح میشود «باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید».
از الزامات دیگر گام دوم، بعد از ایمان به مسیر، اعتقاد به خویشتن و خودباوری است که رهبر انقلاب از آن با عنوان اصل «ما میتوانیم» یاد میکنند و آن را از آموزههای امام خمینی میدانند. در واقع از پیوند این ویژگی با اعتقادات دینی و سبک زندگی اسلامی است که «مدیریت جهادی» به عنوان یکی دیگر از الزامات گام دوم پدید میآید. مدیر جهادی به دلیل باوری که به مقصد و خویشتن دارد و با پیگرفتن رویکرد مدیریت کمهزینه توانایی اجرای اقتصاد مقاومتی را خواهد داشت. از نظر رهبر انقلاب این ویژگی در مدیران جوان بیشتر یافت میشود.
نتیجهگیری
در شرایطی که جمهوری اسلامی در اثر فشارهای اقتصادی و سیاسی نظام سلطه روزهای دشواری را میگذراند و دولتهای غربی با اعمال این سیاست در پی تغییر رفتار جمهوری اسلامی هستند، بیانیه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران از معنای خاصی برخوردار بود. امید غرب از اعمال این فشارها، تغییر رفتار جمهوری اسلامی تا جایی است که ماهیت آن را تغییر دهد و بدون هزینههای دیگر به تدریج انقلاب اسلامی را در نظام تکقطبی موجود منحل سازد. این موضوع بعد از سیاستهای هستهای، بهخصوص در قبال سیاستهای منطقهای ایران و جهان اسلام با حساسیت بیشتری همراه بوده است. غرب منتظر آن است که جمهوری اسلامی چه زمانی از پای درمیآید و رسماً پایان انقلاب را ادعا میکند. در چنین شرایطی بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران سیاستهای دیگری را نشان داد که عملاً بر همان سیاستهای انقلابی تأکید داشت.
«گام دوم انقلاب» به صراحت نشان داد که هدف اصلی انقلاب اسلامی، ایجاد «تمدن نوین اسلامی» است. معنایی که با مفاهیم کلیدی دیگری چون تولید علم و فناوری، تولید علم بومی، تولید روایتهای جدید، رویشهای انقلابی، خودباوری و مدیریت جهادی پیوند خورده است. این مفاهیم نیز به نوبه خود با رشد اقتصادی، صنعتی و سبک زندگی متناسب با تمدن اسلامی در ارتباط هستند. بیانیه رهبر معظم انقلاب در حقیقت چکیدهای از سیاستگذاریهایی بود که ایشان در طول چند دهه گذشته ارائه کرده بودند. در این بیانیه بهطور بسیار مشخص بر این راهبرد تأکید میشود که نظریه نظام انقلابی باید تداوم یابد و امنیت داخلی و خارجی کشور در گرو همین نظریه راهبردی است؛ کمااینکه در آنجا تصریح میشود که این انقلاب بود که به «ثبات و امنیت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها» انجامید.
گام دوم مسیر «شدن» را نشان میدهد؛ نه مسیر «بودن» را. این مسیر وقتی با تلاش علمی و فرهنگی پیوند میخورد به این معناست که باید مختصات مسیری که در آن طی طریق کرد، روشن شود. اندیشه گام دوم بر این معنا دلالت دارد که مسیر کاملاً از پیش تعیینشده نیست. در طی این مسیر است که روایتها و دستورالعملها به دست میآید. لذاست که در اینجا نقش نخبگان سیاسی، فرهنگی، علمی و اقتصادی بیش از دیگران برجسته میشود. نخبگانی که بیشتر آنان را جوانان تشکیل میدهند. بر این اساس، آنها باید دو ویژگی داشته باشند؛ نخست اینکه به هدف، یعنی ساختن تمدن نوین اسلامی، ایمان داشته و دیگر اینکه به تواناییهای خود در رسیدن به آن مرحله باور داشته باشند. با وجود این ویژگیهاست که گام دوم انقلاب اسلامی محقق خواهد شد و به ثمر خواهد نشست.
حمیدرضا اسماعیلی