به بهانه یکسالگی برجام
امروز در یکسالگی اجرایی شدن برجام قرار داریم. توافقی که به ۱۲ سال کشمکش میان ایران و قدرتهای جهانی پایان داد و از سوی تمامی طرفهای این توافق از آن به عنوان بزرگترین دستاورد دیپلماتیک خود نام برده شد. برجام در طول این یک سال نه تنها صحنه بازی سیاسی در سطح بینالمللی را با فضای جدیدی روبرو ساخت، بلکه به عنوان عیاری برای سنجش میزان کارآمدی یا ناکارآمدی دولت در صحنه سیاست داخلی مورد استناد و استفاده جریانهای مختلف سیاسی قرار گرفت.
در طول تمام یک سال گذشته در کشاکشی طاقتفرسا، از یک سو دولت و جریانهای همسوی آن با ذکر دستاوردهای برجام تلاش داشتند ثمربخش بودن آن را به عنوان یک موفقیت بزرگ داخلی و بینالمللی اثبات نمایند؛ و از سوی دیگر، مخالفان دولت و جریانهای رقیب با کوششی وافر و خستگیناپذیر سعی کردند فرجام برجام را شکست و بیثمری نشان دهند. در چنین فضایی، در اولین سالگرد برجام این سوال پیش روی ما قرار دارد که براستی آیا برجام آنگونه که موافقان از آن دفاع میکنند یک دستاورد موفقیتآمیز است، یا آنگونه که مخالفان بدان مینگرند توافقی بی حاصل.
به نظر میرسد برای پاسخی دقیق و فارغ از دیدگاههای جناحی به این سوال، برجام را باید در ظرف خود برجام و اهدافی که دولت و نظام در قالب توافق هستهای به دنبال آن بودند، نگریست و تحلیل نمود. با وجود همهی اهداف ریز و درشت و مستقیم و غیرمستقیمی که مسئولان نظام در چارچوب توافق هستهای به دنبال دستیابی به آن بودند، دو هدف عمده و کلان را میتوان از جمله اهداف اصلی برجام دانست که همهی اهداف دیگر ذیل آن جای میگیرند: نخست، حفظ دستاوردهای فناوری هستهای و به رسمیت شناختن حق فعالیت صلحآمیز ایران در این زمینه و لغو قطعنامههای فصل ۷ منشور سازمان ملل؛ و دوم، رفع موانع اقتصادی به واسطه لغو و از میان برداشتن تحریمهای هستهای.
با همهی نقاط ضعف و قوتی که برجام دارد، اما اگر این دو هدف کلان را ملاک ارزیابی قرار دهیم، در مورد هدف نخست باید گفت، در بخش فنی، جمهوری اسلامی ایران توانست همه تاسیسات هستهای خود را حفظ نماید، به غنیسازی صنعتی خود ادامه دهد و بجز در مورد راکتور اراک و آن هم در بخش تولید پلوتونیوم، همهی محدودیتهایی که پذیرفت موقتی و زماندار هستند و با گذر دورههای چندساله این محدودیتها نیز برداشته خواهد شد. اگرچه در روزهای نخست بعد از توافق و اجرایی شدن آن مباحثهها و مناظرههایی در مورد مسائل فنی از جمله درصد غنیسازی، تعداد سانتریفیوژها، راکتور اراک و … میان موافقان و مخالفان برجام در جریان بود، اما به تدریج از بحثهای فنی عبور شد و آن چیزی که محل نقد و ارزیابی قرار گرفت، تمرکز بر دستاوردهای امنیتی و اقتصادی برجام بود.
در بخش امنیتی و براساس توافق صورت گرفته و در یک دستاورد بیسابقه، تمامی قطعنامههای شورای امنیت در مورد پرونده هستهای ایران که ذیل فصل ۷ منشور بودند، لغو و پروژه امنیتیسازی جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولت تهدیدکننده صلح و امنیت بینالمللی با شکست مواجه گشت. جمهوری اسلامی ایران در طول تاریخ نزدیک به ۷ دهه حیات شورای امنیت توانست بدون عمل به قطعنامههای الزامآور آن، از ذیل آنها خارج شده و با نظر همین شورا آنها را فسخ نماید.
با وجود این، چیزی که در داخل کشور و در یک سال گذشته بیش از همه محل منازعه و مباحثه جریانهای رقیب برای سنجش کارآمدی یا ناکارآمدی برجام در کشور مورد توجه قرار گرفته، هدف دوم یعنی دستاوردهای اقتصادی برجام است. چرا که برداشتن فشار تحریمهای ظالمانه و بهبود شرایط اقتصادی اصلیترین مطالبه مردم در انتخابات سال ۹۲ از کاندیدای پیروز یعنی دکتر حسن روحانی بود. تا جایی که به سبب این مطالبه عمومی، اگر بگوییم انگیزه و هدف اصلی دولت در دستیابی به توافق هستهای پاسخ به آن بود، پر بیراه نگفتهایم.
این مسئله در کنار همهی ویژگیهای دیگر، به برجام کارویژهای انتخاباتی هم برای موافقان و هم برای مخالفان در طول یک سال گذشته که سال منتهی به انتخابات ریاست جمهوری میباشد، داده است. در این چارچوب، موفقیت برجام یعنی تضمین تداوم حضور موافقان در قدرت و شکست آن بهترین ابزار در دست مخالفان برای به زیر کشیدن رقیب از اریکه قدرت تلقی میشود.
ورای از این کشاکش، این سوال مطرح میشود که آیا اساسا برجام به ماهو برجام این ظرفیت اقتصادی را در خود نهفته دارد که به شکوفایی اقتصاد کشور آن هم با گذر یک سال بینجامد. واقعیت این است که تنها ظرفیت برجام گسستن بندهایی است که به ناحق و از روی سیاستی نادرست در گذشته به واسطه تحریمهای بینالمللی بر پای اقتصاد کشور بسته شد. داشتن انتظار جهش اقتصادی از برجام و حل تمام مشکلات اقتصادی کشور از آن، انتظاری نسنجیده و غیرمعقول است.
اقتصاد کشور پیش از تحریمهای بینالمللی هم وضعیت بسامانی نداشت و فارغ از بحث تحریمها دارای مشکلات ساختاری که هم اکنون نیز با آن مواجهیم بوده است. تحریمها زخمی عمیق بر پیکرهی جان از پیش بیمار اقتصاد ایران بود که برجام تنها به درمان آن زخمها میپردازد و نه برطرف کردن ضعفهای ساختاری آن. در واقع، آنچه را که باید از برجام در حوزه اقتصادی انتظار داشت بازگرداندن کشور به وضعیت عادی پیش از تحریمها آن هم از لحاظ ساختاری و زیرساختی است و نه چیز دیگری.
واقعیت این است که دولت هم به واسطه انتظارسازی در مردم در نتیجه حل تمام مشکلات اقتصادی کشور در صورت توافق در دوره مذاکرات و هم به واسطه دفاع ناصحیح امروز خود از برجام در طول یکسال پس از توافق، همچنان به این دیدگاه غلط مخالفان خود دامن میزند که اگر مشکلات اقتصادی مردم حل نشد، یعنی برجام ناکارآمد بوده است. مخالفان دولت نیز با استفاده از این خطای استراتژیک دولت، به واسطه مشکلات اقتصادی دیرپایی که با هیچ منطقی نمیتوان آنها را به برجام و توافق هستهای نسبت داد، هم برجام را به پاشنه آشیل دولت تبدیل کردهاند و هم خود برجام را به عنوان یک دستاورد مستقل از پیامدهای اقتصادی آن نزد افکار عمومی زیر سوال بردهاند.
با این همه، اگرچه مسئله اقتصادی برجام، مسئله زیرساختهاست و مسئله زیرساختها نیز مسئلهای زمانبر است و با گذر تنها یک سال از توافق قابل جبران و ارزیابی دقیق نیست، اما برجام در زمینهی اقتصادی آنچه را که در متن توافق مورد تصریح و تاکید قرار گرفته، تا حدود زیادی عملی ساخته است. با گذشت یک سال اگرچه هنوز بخشی از مبادلات مالی و بانکی با مشکل مواجه است، اما تمامی تحریمهایی که در متن توافق قرار بود لغو و یا تعلیق شوند، شدند؛ میزان تولید و صادرات نفت به روزهای قبل از تحریم بازگردانده شد؛ وضعیت بیمه و حمل و نقل به شکل سابق بازگشته است؛ امکان سرمایهگذاری خارجی برای کشور فراهم شده است؛ به دیپلماسی سیاسی، تجاری و اقتصادی کشور تحرک بخشیده و کشور را به مسیر رشد اقتصادی بازگردانده است.
فراتر از این نباید از برجام انتظار داشت و انتظار حل مشکلات ساختاری و دیرپای اقتصاد ایران همچون فقر، تورم، بیکاری، فساد، افزایش تولید، پیشی گرفتن صادرات کشور بر واردات آن و … از برجام انتظاری غیرمنصفانه و غیرمعقول است و اساسا اینها کارویژه برجام نبوده و نیست. اگر با این دیدگاه به قضاوت برجام بنشینیم خواهیم دید که برجام دست کم به اهداف مصرح خود رسیده است و در مورد دستاوردهای ضمنی و پیامدی آن هم باید منتظر گذر زمان و نحوه مدیریت دولت از ظرفیتهای پسابرجام ماند.