خروج ترامپ از برجام و تأثیر آن بر آینده روابط ایران و چین

خروج ایالات‌ متحده از برجام سؤالات مختلفی را درباره آینده رفتار راهبردی ایران و تعامل آن با قدرت‌های بزرگ بین‌المللی مطرح کرده است. یکی از سؤال‌های مهم در این زمینه، تأثیر خروج ایالات‌ متحده از برجام در روابط ایران و چین است. چین به‌عنوان مهم‌ترین شریک تجاری و سیاسی ایران، برجسته‌ترین قدرت در حال ظهور در عرصه جهانی و یکی از طرف‌های متعهد و پیشگام در امضای توافق برجام در سال ۲۰۱۵ بود. تأثیرات و پیامدهای احتمالی خروج آمریکا از برجام بر روابط ایران و چین را می‌توان در ذیل دو حوزه اقتصادی و ژئوپلیتیک تحلیل کرد.

  • اثرات اقتصادی

چین مهم‌ترین شریک تجاری ایران در یک دهه گذشته بوده است. حجم تجارت بین دو کشور در سال ۲۰۱۷ به ۳۷٫۸ میلیارد دلار رسیده است[۱]. اهمیت و جایگاه چین در تجارت خارجی ایران با توجه به این آمار که کل تجارت خارجی ایران در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۰۰ میلیارد دلار (یک‌سوم کل تجارت خارجی ایران) بوده است[۲] بیشتر قابل‌درک است. به‌طورکلی تأثیرات اقتصادی خروج آمریکا از برجام بر روابط چین و ایران را می‌توان در سه حوزه نفت، تجارت و سرمایه‌گذاری بررسی کرد.

  • نفت:

نفت خام، بخش اصلی صادرات ایران به چین را تشکیل می‌دهد. طبق آمارهای مارس ۲۰۱۸، ایران روزانه ۷۲۶۰۰۰ بشکه نفت به چین صادر می‌کند[۳]. با توجه به اینکه بخش اصلی تحریم‌­هایی که در ماه‌های آینده مجدد به ایران تحمیل خواهد شد، صادرات نفت ایران را هدف قرار می­‌دهد، نقش‌آفرینی چین به‌عنوان مهم‌ترین مشتری نفت ایران در مقابل تحریم‌های آمریکا بسیار اساسی خواهد بود. این نقش آفرینی را می‌­توان با توجه به چند مؤلفه یا عامل ذیل تحلیل کرد. نخست، برخلاف دور قبلی تحریم‌ها، تحریم‌های جدید دولت آمریکا علیه ایران از اجماع بین‌المللی لازم برخوردار نیست.

با توجه به افزایش تنش‌های تجاری میان چین و آمریکا در ماه‌های اخیر و نیز مناقشات سیاسی روسیه با آمریکا دو کشور مخالفت خود را با خروج آمریکا از برجام اعلام کرده‌اند. مهم‌تر از همه اتحادیه اروپا به‌عنوان متحد سنتی آمریکا در دو دهه اخیر، تاکنون با تحریم‌های جدید ایالات‌متحده مخالفت کرده و برای مقابله با تحریم‌های یک‌جانبه آن، سعی در تصویب قوانین جدید باهدف محافظت از مبادلات تجاری خود با ایران و تداوم سرمایه‌گذاری شرکت‌های این اتحادیه در ایران دارد. این اقدام اتحادیه اروپا می‌تواند به چین کمک کند تا تحریم‌های جدید ایالات‌متحده را متوقف کند. در سایه چنین وضعیتی کاهش قابل‌توجه واردات نفت چین از ایران در دور جدید تحریم‌ها، دور از انتظار است.

نکته دوم اینکه، تلاش‌های دولت ترامپ در صورت فشار هم‌زمان بر ایران و ونزوئلا ممکن است موجب کاهش قابل‌توجه عرضه نفت در بازار جهانی شود و مشتریان نفت آسیا را بیشتر متمایل به ادامه خرید نفت ایران کند. با توجه به اعلام خروج برخی از شرکت‌های اروپایی از ایران مثل توتال فرانسه و انی ایتالیا، به احتمال زیاد شرکت‌های چینی و روسی در ماه‌های آتی نفت ایران را با استفاده از ارزهای محلی (مثل پترو یوان) یا اوراق بهادار خریداری کنند و آن را در بازار جهانی به فروش برسانند.[۴] گفته شده که خروج شرکت‌های اروپایی و ژاپنی از بخش انرژی ایران پس از اعلام خروج ایالات‌متحده از برجام می‌­تواند فرصت‌های جدیدی را برای شرکت‌های چینی فراهم ‌کند و حتی ممکن است به افزایش حضور آن‌ها در ایران منجر شود[۵].

بنابراین، به نظر می‌رسد که میزان صادرات نفت ایران به چین در آینده نزدیک تحت تأثیر روابط راهبردی ایران و چین و نیز فرصت‌های بوجود آمده از خروج آمریکا برای چین است. آنچه پیداست با توجه به پیوند راهبردی دو کشور، به‌ احتمال‌ زیاد چین آخرین کشور برای کاهش خرید نفت ایران در واکنش به فشارهای آمریکا خواهد بود. ضمن اینکه در دور قبلی تحریم‌ها در زمان دولت اوباما، چین همچنان به خرید نفت از ایران ادامه می‌داد و به‌عنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت ایران باقی ماند. در دور جدید تحریم‌ها، چین به‌ احتمال‌ زیاد حضور خود را در بازار انرژی ایران را با استفاده از روش‌های جدید، به‌ویژه از طریق حضور شرکت‌های کوچک و متوسط ​​که منافع قابل‌توجهی در ایالات‌متحده ندارند، تقویت خواهد کرد.

عامل سومی که به‌ احتمال‌ زیاد به ادامه صادرات نفت از ایران به چین کمک خواهد کرد، بین‌المللی کردن یوآن به‌عنوان یکی از اهداف کلیدی دیپلماسی اقتصادی چین است. یکی از استراتژی‌های چین برای مقابله با دلار در ماه‌های اخیر تلاش برای استفاده از پترو یوآن در قراردادهای نفتی و قیمت‌گذاری نفتی است. ایران به‌ احتمال‌ زیاد از اولین کشورهایی خواهد بود که فعالیت‌های صادرات نفت خود را بر اساس پترو یوآن انجام خواهد داد. ضمن اینکه باید توجه داشت در دهه ۱۹۹۰، ایران و سودان جزء اولین کشورهای تحت تحریم بودند که به مدد شرکت‌های نفتی چین فعالیت‌های بین‌المللی خود را آغاز کردند.

نکته چهارمی که باید در نقش‌آفرینی چین به‌عنوان مهم‌ترین کنشگر در بازار نفتی ایران مورد توجه قرار داد مربوط به اتحادیه اروپاست. اقداماتی که اتحادیه اروپا برای کمک به ایران برای تداوم صادرات نفت در چارچوب ارائه خدمات بیمه‌ای برای تانکرهای نفتی ایران، نه‌تنها تأثیرات عمیقی بر آینده‌ی برجام و حفظ آن خواهد داشت، بلکه تأثیر مستقیمی بر منافع شرکت‌های چینی در واردات نفت از ایران خواهد داشت.

۲-۱- معاملات تجاری و سرمایه‌گذاری

علاوه بر نفت، چین می‌تواند در حوزه تجارت نیز نقش مهمی در کاهش اثرات تحریمی آمریکا علیه ایران ایفا کند. تجارت دوجانبه کالا بین ایران و چین عمدتاً از طریق شرکت‌های کوچک و متوسط ​​چینی انجام می‌شود که منافع عمده‌ای در ایالات‌متحده ندارند و روابط آن‌ها با ایران به‌ احتمال‌ زیاد کمتر متأثر از تحریم‌های آمریکا خواهد شد. هرچند باید توجه داشت معاملات بانکی احتمالاً با مشکلاتی مواجه خواهند شد. آینده معاملات بانکی بین دو کشور به‌ احتمال‌ زیاد تحت تأثیر تصمیم اتحادیه اروپا برای ادامه معاملات بانکی خود با ایران خواهد بود.

به‌عبارت‌دیگر، جدیت و عزم اتحادیه اروپا برای ادامه معاملات بانکی با ایران و روش‌های جدید آن، می‌تواند تصمیمات چین را مبنی بر تداوم یا قطع روابط بانکی با ایران را تحت تأثیر قرار دهد. در شرایط کنونی اتحادیه اروپا در تلاش است تا راه‌هایی برای ادامه معاملات بانکی با ایران پیدا کند. هرگونه راه‌حل‌های ارائه‌شده از سوی اتحادیه اروپا برای ادامه این معاملات بانکی، تأثیرات مهمی بر روابط بانکی ایران و چین خواهد داشت. مهم‌ترین موضوع در این زمینه، سرمایه‌گذاری ۱۰ میلیارد دلاری خط اعتباری سیتیک گروپ ( CITIC GROUP ) چین با ۵ بانک ایرانی  است. اجرای این توافق احتمالاً با اعمال دور جدید تحریم‌ها پیچیده خواهد شد.

 اثرات اقتصادی خروج ایالات‌متحده از برجام در بخش سرمایه‌گذاری‌های چین بیش از حوزه تجارت دوجانبه دو کشور نمایان خواهد شد. مهم‌ترین سرمایه‌گذاری چین در ایران پس از برجام، قرارداد ۴٫۷۹۷ میلیارد دلاری برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی (میدان گاز) بین شرکت ملی نفت ایران و یک کنسرسیوم متشکل از توتال، شرکت چینی CNPC و شرکت پتروپارس ایران در ژوئیه ۲۰۱۷ است. در این قرارداد سهم توتال، CNPC و پتروپارس به ​​ترتیب ۵۰٫۱، ۳۰ و ۱۹ درصد است. بلافاصله پس از خروج آمریکا از برجام، توتال طی بیانیه‌ای اعلام کرد، این شرکت پروژه توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را ادامه نخواهد داد و کلیه عملیات مرتبط را تا پیش از ۴ نوامبر ۲۰۱۸ ملغی خواهد کرد، مگر آن‌که این شرکت بتواند از سوی مسئولان فرانسوی و اروپایی از آمریکا مجوز دریافت کند.

در پاسخ به این اعلامیه، زنگنه وزیر نفت اظهار داشت که ایران در صورت خروج توتال از ایران، شرکت CNPC را در قرارداد جایگزین خواهد کرد. این در حالی است که شرکت چینی هیچ واکنشی به این مسئله نشان نداده است. در نگاه اول، خروج توتال از ایران به CNPC کمک خواهد کرد تا سهم توتال را خریداری کند. بر اساس قرارداد، اگر شرکت فرانسوی از قرارداد خارج شود، CNPC سهام شرکت توتال را در این پروژه خریداری می‌کند[۶]. بااین‌حال، از آنجا که CNPC یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های چینی است و در بسیاری از کشورهای دیگر حضور دارد، تحریم‌های ایالات‌متحده ادامه فعالیت‌های این شرکت را در ایران با ابهامات و پیچیدگی‌هایی روبرو خواهد کرد.

علاوه بر این، چین سرمایه‌گذاری‌های قابل‌توجهی نیز در صنایع ریلی و صنایع دیگر در ایران انجام داده است و اعمال تحریم‌های جدید عواقب تازه‌ای برای پیشرفت این پروژه‌ها به دنبال خواهد داشت. در شرایط کنونی، مهم‌ترین پروژه‌هایی که دو کشور به موافقت‌نامه‌های همکاری اولیه دست‌یافته‌اند، عبارت‌اند از خط آهن سریع‌السیر تهران-قم-اصفهان و پروژه برق تهران-مشهد. انتظار می‌رود که چینی‌ها ۴ میلیارد دلار در این پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کنند[۷]. البته باید توجه داشت که این دو پروژه به‌ مانند سرمایه‌گذاری در پارس جنوبی، هنوز در مراحل اولیه خود هستند.

افزون بر موارد بالا، اعمال مجدد تحریم‌های ایالات‌متحده می‌تواند به مشارکت ایران در مهم‌ترین پروژه اقتصادی چین، «کمربند و جاده» ضربه بزند. یکی از مهم‌ترین مسیرهای مهم زمینی این طرح ابتکاری، کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی و غرب آسیا است که از طریق ترکمنستان وارد ایران می‌شود و در ادامه به ترکیه و دریای مدیترانه برای رسیدن به جنوب اروپا می‌رسد. توافق اولیه برای سرمایه‌گذاری چینی برای بهبود سرعت قطار راه‌آهن تهران-اصفهان برای همین منظور صورت گرفته است. با اعمال مجدد تحریم‌ها، پیشرفت در این راهرو با مشکلات مهمی مواجه خواهد شد.

پیامدهای ژئوپلیتیک

برجام فراتر از مسائل اقتصادی، اساساً یکی از مهم‌ترین توافقنامه­‌های امنیتی در دوران پسا جنگ سرد محسوب می‌شود. این توافق نه‌ تنها اعتماد به حفظ رژیم منع گسترش سلاح‌های هسته­‌ای در منطقه پرآشوب خاورمیانه را تقویت کرده، بلکه از وقوع یک بحران پیچیده ژئوپلیتیک در این منطقه نیز جلوگیری کرده است. با خروج ایالات‌متحده از برجام انتظار می‌رود بحران‌های امنیتی خاورمیانه و روابط ژئوپلیتیک ایران با دیگر قدرت‌های بزرگ از جمله چین وارد مرحله جدیدی شود.

در رابطه با چین می‌توان گفت، با خروج ترامپ از برجام و فروپاشی احتمالی این موافقت‌نامه، به‌ احتمال‌ زیاد مثلث راهبردی روابط چین-ایران-آمریکا ویژگی‌های جدیدی پیدا می‌کند. استفاده از واژه مثلث به این دلیل است که روابط دوجانبه ایران و چین همواره تحت تأثیر نقش‌آفرینی ایالات‌متحده بوده است. در اوایل دهه ۱۹۷۰، پس از دیپلماسی پینگ‌پنگ[۸]، ایالات‌متحده مشوق روابط حسنه بین ایران و چین بود. بااین‌حال، پس از انقلاب ۱۹۷۹، این کشور تلاش کرد تا چین را از گسترش روابط خود با ایران منصرف کند. این نقش آمریکا در طول جنگ ایران و عراق و همچنین در طول مسئله هسته‌ای نیز ظاهر شد. در دهه ۱۹۹۰، چین تحت‌فشار ایالات‌متحده به همکاری هسته‌ای خود با ایران پایان داد. علاوه بر این، فشارهای ایالات‌متحده در دوران ریاست جمهوری اوباما نقش مهمی در رأی چین به قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران و محدود کردن تعاملات اقتصادی و تجاری چین با ایران داشت.

با اجرای برجام در ژانویه ۲۰۱۶، فشار ایالات‌متحده بر روابط ایران و چین نیز کاهش یافت. شی جین پینگ رئیس‌جمهور چین بلافاصله پس از امضای توافق برجام از ایران دیدار کرد. در طی این سفر، دو کشور ۱۷ قرارداد را در زمینه‌های مختلف امضا کردند. موضوع مذاکرات دو کشور توسعه یک نقشه راه ۲۵ ساله برای تقویت همکاری بیشتر بین ایران و چین بود و دو کشور روابط خود را به‌عنوان یک همکاری راهبردی توصیف کردند. حال با خروج ایالات‌متحده از برجام، فشار ایالات‌متحده بر این روابط به‌ احتمال‌ زیاد افزایش خواهد یافت.

شرایط کنونی ممکن است باعث تغییر الگوی این مثلث راهبردی شود. از یک‌ طرف، پس از یک دوره کوتاه سازش میان ایالات‌متحده و ایران در چارچوب برجام، که نویدبخش نزدیکی روابط دو کشور در آینده بود، دو کشور بار دیگر به نگرش‌های تقابل­‌جویانه­‌ای بازگشته‌اند که از زمان انقلاب اسلامی بر روابط دو کشور سایه افکنده است. آنچه در شرایط کنونی می‌تواند به ایران کمک کند، افزایش مناقشات تجاری میان دو کشور چین و آمریکا است. نشانه‌های مهمی وجود دارد که الگوی روابط چین و آمریکا در حال تغییر به‌سوی رقابت استراتژیک است. بعضی از کارشناسان استدلال می‌کنند که خطر به دام افتادن چین و ایالات‌متحده در تله توسیدید[۹] در حال افزایش است[۱۰]. بسیاری نیز حتی از اتخاذ استراتژی مهار چین از سوی ایالات‌متحده سخن می‌گویند.

با افزایش رقابت استراتژیک بین چین و ایالات‌متحده در دوران ترامپ، به‌احتمال‌زیاد ایران بتواند جایگاهی مهم در استراتژی چین پیدا کند؛ بنابراین به نظر می‌رسد چین اهمیت بیشتری برای حفظ تهران به‌عنوان یک شریک استراتژیک در غرب آسیا و تلاش‌های هماهنگ برای کاهش فشار ژئوپلیتیکی ایالات‌متحده برای ایران قائل خواهد بود. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که برجام نماد دستورالعمل بین‌المللی در مورد نظم است که چین همواره تلاش داشته از آن محافظت کند. این توافقنامه از آن‌ جهت برای چین اهمیت دارد که نمایانگر حضور فعال چین در تعیین برخی معادلات امنیتی است[۱۱].

نتیجه‌گیری

با اعمال مجدد تحریم‌های ایالات‌متحده، ایران تلاش‌های خود را برای حفظ روابط اقتصادی و سیاسی خود با چین تشدید می‌کند و در مقابل چین تلاش خواهد کرد تا از منافع چندگانه خود در برابر بحران ناشی از برجام محافظت کند. پکن احتمالاً تعاملات اقتصادی خود را با تهران در چارچوب واردات نفت از ایران و حمایت از برجام ادامه خواهد داد. به‌ احتمال‌ زیاد چین تعاملات دیپلماتیک خود با ایران را طوری ادامه خواهد داد که میزان حساسیت واشنگتن برای مجازات شرکت‌های بزرگ چینی را به حداقل ممکن برساند. بااین‌حال بخشی از احتمالات رفتاری چین با ایران پس از خروج آمریکا از برجام به‌شدت تحت تأثیر رفتارهای اتحادیه اروپا و ایران قرار خواهد گرفت. اولویت چین در رابطه با برجام بدون ایالات‌متحده، حفظ تعادل شکننده بین منافع متعدد آن است.

مرتضی شکری- پژوهشگر گروه مطالعات بین‌الملل اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاست‌گذاری

 

پانوشت‌ها؛

[۱]  Iran-China trade hit $37bn. in 2017, Iran Daily, March 17, 2017

http://www.iran-daily.com/News/211821.html

[۲] – ran’s foreign trade volume reached $100 billion, Tabnak News, April 9, 2018

https://goo.gl/WKhCmy

[۳] – Asia’s March Iran oil imports hit five-month high, Reuters, April 27, 2018

https://uk.reuters.com/article/asia-iran-crude/asias-march-iran-oil-imports-hit-five-month-high-idUKL3N1S43AT

[۴] – Sanctions on Iran and Venezuela May Empower U.S. Rivals, The New York Times, May 17,2018,

https://www.nytimes.com/2018/05/17/business/energy-environment/venezuela-oil-sanctions-iran-china-russia.html

[۵] – China tipped to profit after Donald Trump quits Iran nuclear deal, South China Morning post, May 18, 2018

http://www.scmp.com/news/china/diplomacy-defence/article/2146768/china-tipped-profit-after-donald-trump-quits-ira

[۶]China’s CNPC to replace Total in South Pars if French firm withdraws, Trend News Agency, May 17, 2018, available at: https://en.trend.az/iran/business/2904491.html

[۷] – RPT-China firms push for multi-billion-dollar Iran rail and ship deals, March 11,2016,

https://www.reuters.com/article/iran-china-transportation-idUSL5N16I45H.

[۸] – دیپلماسی پینگ‌پنگ به گفتگوهای پنهانی ایالات‌متحده آمریکا و چین در اواسط دهه ۱۹۷۰ اطلاق می‌شود. در آن زمان دو کشور هنوز روابط سیاسی با یکدیگر نداشتند و برای انجام مذاکرات برگزاری یک تورنمنت پینگ‌پنگ را بهانه کردند. در مارس ۱۹۷۱ چینی‌ها که در جریان مذاکرات صلح ویتنام گفتگوهایی را با آمریکایی‌ها شروع کرده بودند تیم ملی پینگ پنگ آمریکا را به پکن دعوت کردند. در این تیم تعدادی از دیپلمات‌ها نیز حضور داشتند که مخفیانه با مقامات چینی گفتگو کردند. این مذاکرات سرانجام به سفر پنهانی هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی دولت ریچارد نیکسون به پکن در ژوئیه سال ۱۹۷۱ انجامید.

[۹]– تله توسیدید( Thucydides Trap) به فشاری ساختاری اشاره دارد که ظهور سریع قدرتی تازه، مثل چین، توازن قوا را برای قدرت‌ مستقر بر هم می‌زند و کار به جنگ می‌کشد. قدرت نوظهور نقش بیشتری در اداره جهان می‌خواهد، اما قدرت مستقر خواهان حفظ وضع موجود است. توسیدید این سیر را که به جنگ آتنِ رو به رشد با اسپارت در قرن پنجم پیش از میلاد منتهی شد شناسایی کرد.

[۱۰] – Graham Alison, How America and China Could Stumble to War, The National Interest, April 12, 2017 http://nationalinterest.org/feature/how-america-china-could-stumble-war-20150

[۱۱] – China, Europe must defend global order together, Global Times, May 8, 2018

http://www.globaltimes.cn/content/1101354.shtml

 

توسعه بندر چابهار؛ الزامات و چالش‎ها

بندر چابهار تنها بندر اقیانوسی ایران است که کشور را از طریق خلیج عدن و دریای عرب به اقیانوس هند متصل می‎کند. این بندر دارای دو پایانه شهید بهشتی و شهید کلانتری است که هر کدام پنج لنگرگاه و مساحتی در حدود ۴۸۵ کیلومتر مربع دارند. به لحاظ تاریخی، بنادر جنوبی استان سیستان و بلوچستان به دلیل استقرار بر سواحل دریای عمان و اقیانوس هند، همواره مرکز تجارت و رفت و آمد دریایی بوده است. تاریخچه ساخت بندر چابهار به سال ۱۳۵۲ بازمی‏‌گردد که پیشبرد پروژه پس از انقلاب اسلامی و به دلیل کمبود منابع به تعویق افتاد. در سال ۲۰۰۳ ایران و هند مذاکراتی را در خصوص توسعه این بندر آغاز نمودند که با فشارهای سیاسی آمریکا بر هندوستان اجرای آن به تأخیر افتاد.

در سال ۱۳۹۵، توافقنامه ترانزیتی چابهار در تهران با حضور حسن روحانی رئیس جمهور ایران، نارندا مودی نخست وزیر هند و اشرف غنی رئیس‎جمهور افغانستان، توسط وزرای راه سه کشور امضا شد و در اوایل آذرماه ۱۳۹۶، فاز اول بندر شهید بهشتی با حضور مقامات ۱۷ کشور توسط رئیس جمهور ایران افتتاح شد. بندر چابهار در مسیر کریدور شمال – جنوب قرار دارد و قرار است که به عنوان آلترناتیوی برای مسیر کانال سوئز تعریف شود که به موجب آن، هزینه ترانزیت ۳۰ درصد ارزان‎تر و مسیر آن ۴۰ درصد کوتاه‎تر خواهد شد. چابهار، علاوه بر متصل کردن کشورهای آسیای جنوبی به آسیای مرکزی، کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای مرکزی و حوزه قفقاز را نیز به یکدیگر پیوند می‎دهد.

اهمیت ژئواکونومیک و ژئوپولیتیکی بندر چابهار

وزیر حمل و نقل هندوستان، نیتین گادگاری، بندر چابهار را «دروازه فرصت‎های طلایی» نامیده است. بهره‎برداری از این بندر تاکنون یک میلیارد دلار هزینه در برداشته و قرار است شرکت اپراتور ایرانی از محل تسهیلات صندوق توسعه ملی ۴۰۳ میلیون دلار تسهیلات وارد این بندر نماید. شرکت هندی ۸۵ میلیون دلار در گام نخست و ۱۵۰ میلیون دلار در گام دوم در این بندر سرمایه‎گذاری می‎کند. پیش‎بینی می‎شود سرعت ترانزیت و تجارت به طور چشم‎گیری افزایش یافته و حجم مبادلات هند و کشورهای حوزه اقیانوس هند با کشورهای آسیای میانه، روسیه، قفقاز و اروپا گسترش یابد. وضع معیشتی مردم شرق کشور از جمله سیستان و بلوچستان و به ویژه چابهار به دلیل ترانزیت کالا از بندر چابهار به کشورهای همسایه نظیر افغانستان، پاکستان و آسیای میانه رو به بهبود خواهد گذاشت و از مهاجرت و اشتغال کاذب در این نواحی خواهد کاست.

به خاطر قرار گرفتن در مسیر کریدور شمال – جنوب، بندر چابهار به توسعه همکاری بین بنادر ایران با بنادر دیگر کشورهای واقع در مسیر شمال – جنوب منجر خواهد شد که به کاهش تنش و ایجاد صلح و دوستی کمک شایانی خواهد کرد. آغاز به کار این بندر می‎تواند برای هر یک از کشورهایی که در مسیر کریدوری آن قرار دارند درآمد سالانه‌ای بالغ بر یک میلیارد دلار داشته باشد و سه بازار و مرکز حمل و نقل و توزیع بار جهانی یعنی خلیج فارس، اوراسیا و حوزه کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا با شرایطی سهل‎تر به یکدیگر دسترسی پیدا خواهند کرد. با ایجاد قطب‎های خارجی جدید تولیدی، اقتصادی و تجاری، پویایی هر چه بیشتر اقتصادی منطقه را شاهد خواهیم بود. همچنین به لحاظ استراتژیک بهره‎برداری و فعال‌شدن آن می‎تواند به عنوان یک وزنه متوازن‌کننده برای تنظیم روابط سیاسی _امنیتی دو همسایه و رقیب هسته‎ای جنوب آسیا، یعنی هند و پاکستان تلقی شود.

بندر چابهار برای هند به عنوان خروجی اقیانوس هند در کریدور ترانزیتی بزرگ بین‎المللی شمال – جنوب می‎باشد که دسترسی هند به آسیای میانه و روسیه و در نهایت بازارهای اروپایی را فراهم کرده است. در سال ۲۰۰۳، ایران، هندوستان و روسیه مذاکراتی را در خصوص کریدور شمال – جنوب آغاز کرده بودند که به دلیل نزدیکی هند به آمریکا و ترس از دست دادن حمایت آمریکا عملیاتی کردن مذاکرات با تأخیر مواجه شد. پس از برجام و به دنبال فعالیت‎های گسترده چین برای احداث و راه‎اندازی بندر گوادر در پاکستان (با فاصله دریایی ۱۰۰ کیلومتر و فاصله خشکی ۴۰۰ کیلومتر از بندر چابهار) و ایجاد زیرساخت‎های لازم برای ورود به اقیانوس هند و ساخت بزرگراه کاشغر در استان سین‎کیانگ چین و اثبات جدیت حضور پاکستان در کریدور شمال – جنوب، هندوستان بار دیگر به تکاپوی حضور در پروژه افتاد؛ چرا که توسعه بندر گوادر توسط چین سبب خواهد شد که پاکستان موقعیت اقتصادی و استراتژیک خود را در منطقه بهبود بخشد و به علت گذر بزرگراه کاشغر از منطقه مورد مناقشه هند و پاکستان یعنی منطقه کشمیر، پاکستان دست بالاتری را نسبت به هند در منطقه پیدا کند. از طرف دیگر، اختلافات ارضی بین چین و هند در مورد تبت و رقابت‎های تجاری و نظامی دو کشور و ترس از دست دادن بازارهای آسیای میانه، نگرانی هند از حضور چین را بیشتر کرده است. در سال ۲۰۱۶ که پروژه بندر گوادر تکمیل شده بود قرارداد بین افغانستان، ایران و پاکستان امضا گردید و در نوامبر ۲۰۱۷ تنها فاز اول پروژه مورد بهره‎بردای قرار گرفت.

موانع و الزامات توسعه بندر چابهار

موانع توسعه و بهره‎برداری از بندر چابهار را می‎توان در ابعاد بین‎المللی و داخلی بیان کرد. در بعد بین‎المللی وجود تحریم‎ها و کارشکنی‎های آمریکا تاکنون موجب تأخیر در عملیاتی‌شدن پروژه گردیده است. روابط چند جانبه هند با ایالات متحده آمریکا و تأکید آمریکا بر تضعیف نقش ایران و به ویژه در دوره تحریم و حتی منع کشورها از هرگونه روابط تجاری و اقتصادی با ایران و تحریم بانک مرکزی ایران و نیز سیاست‎های پرابهام و برخی مصوبات ضد ایرانی دولت ترامپ و کنگره آمریکا باعث دلسرد شدن شرکای ایران به خصوص هندوستان در کریدور شمال – جنوب گردیده است.

در عرصه مسائل و چالش‎های داخلیِ توسعه این بندر، می‎توان به ضعف زیرساخت‌های ارتباطی از جمله فرسودگی شبکه راه‎های کشور به خصوص شبکه ریلی و جاده‎ای اشاره نمود. با وجود توسعه و یا نوسازی این شبکه‎ها هنوز زیرساخت مناسب و در سطح استاندارهای بین‎المللی برای ترانزیت کالا در کریدور شمال – جنوب در کشور وجود ندارد و بازسازی آنها برای توسعه حمل و نقل منطقه‎ای و بهره‎گیری بهینه از بندر چابهار  ضروری و الزامی است. این در حالیست که بزرگراه در حال ساخت گوادر- سین‎کیانگ توسط چین به دلیل ظرفیت‌های بالا می‎تواند جذابیت بیشتری برای کشورها و تجار داشته باشد و از این حیث عدم توسعه و نوسازی به هنگام زیرساخت‎های ضروری و منطقه‎ای این بندر در بلندمدت می‎تواند فرصت‎های بهره‎برداری شایسته از چنین پروژه راهبردی را به شدت کاهش دهد.

همچنین از جمله چالش‎های غیرمسقیم طرح توسعه منطقه‎ای و بندر چابهار برخی ناامنی‎های مقطعی می‎باشد که توسط برخی گروه‎های تروریستی شکل می‏‌گیرد. وجود برخی جریان‎های رادیکال قومی- مذهبی در مرزهای بلوچستان ایران امنیت این منطقه و چابهار را با خطر مواجه کرده است به طوری که بارها شاهد اقدامات تروریستی و ضد امنیتی این گروه‎ها بوده‎ایم و همین مسئله نگرانی تجار را از امنیت کالاها و به تبع آن انتخاب مسیر امن رقیب را می‎تواند در پی داشته باشد.

در مجموع بایستی اشاره نمود که کریدور شمال _ جنوب یکی از بزرگترین مسیرهای حمل و نقل بین‎المللی و مسیر پیونددهنده اقیانوس هند با روسیه، آسیای میانه، قفقاز و بالاخره اروپا می‎باشد و به طبع وجهه و قدرت ژئوپلیتیکی کشورهایی که در مسیر این کریدور قرار دارند را افزایش خواهد داد. از طرفی افتتاح راه آهن باکو – ‎تفلیس – قارص در آبان ماه و موفقیت آن و امکان پیوند این خط آهن با کریدور شمال جنوب منجر به توسعه هر چه بیشتر این مسیر می‌شود. با وجود اینکه مذاکرات اولیه در مورد توسعه این کریدور بین ایران، هند و روسیه صورت گرفته بود و دیگر کشورها بعدا به این طرح پیوسته‎اند و لیکن به دلیل کارشکنی‏‎های هند و عدم جدیت ایران، ابتکار عمل به دست چین و پاکستان افتاد و با ساخت بندر رقیب گوادر در پاکستان و بزرگراه تازه تاسیس کاشغر – گوادر در مقابل شبکه راهی و ریلی فرسوده ایران و امنیت این منطقه، پاکستان انحصار تعیین شرایط را از ایران گرفت. در حال حاضر مزیت بندر چابهار ایران به بندر گوادر پاکستان، در امکان پیوستن کریدور شمال _جنوب به کریدور شرق_ غرب از طریق خط آهن باکو – تفلیس – قارص از مسیر ریلی است که برای این منظور باید هر چه سریعتر نسبت به ساخت راه آهن بین آذربایجان و ایران اقدام کرد.

سولماز حسن‌پور- کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای

کره شمالی در دام ماجراجویی‏‌های ترامپ

دونالد ترامپ رئیس جمهور ماجراجویی است که از همان ابتدای ورود به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاکنون، که بیش از هفت ماه از حضورش در کاخ سفید می‏‌گذرد، شعارها و مواضع هنجارشکنانه و تحریک‏‌آمیزی نسبت به بحث‏‌های مختلف سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا و نیز برخی از مسائل مهم بین‏‌المللی داشته است. با این حال، وی در بیشتر موارد نتوانسته شعارها و مواضع خود را پیش ببرد و مجبور به عقب‏‌نشینی شده و یا دچار سردرگمی است.

ناکامی در لغو بیمه درمانی اوباما (Obamacare)، ایجاد دیوار در مرز مکزیک، وضع تعرفه‏‌های بالا بر واردات به‏‌ویژه از چین و بازنگری در توافق هسته‌‏ای ایران (برجام)، عقب‌‏نشینی از مواضع سابق در مورد ناتو، اتحادیه اروپا، روسیه و شرق آسیا و همچنین سردرگمی در برخی موضوعات دیگر مانند مسائل خاورمیانه، مهاجران و … از جمله نمونه‏‌های بارز در این مورد به شمار می‏‌روند.

ترامپ در مواردی که موفق به اجرای تفکرات و شعارهای خود شده نیز با انتقادات فراوان مواجه بوده و منزوی شده است. نمونه بارز آن، خروج از پیمان آب و هوایی پاریس بود، که باعث رنجش جهانی به‌‏ویژه در میان نزدیک‏ترین متحدان ایالات متحده شد. تنها در یک مورد رئیس جمهور ماجراجوی آمریکا توانسته با موفقیت دستورکار خود را بر اساس اجماع داخلی و بین‌‏المللی پیش ببرد و آن بحث کره شمالی است.

کره شمالی همیشه مغضوب همه دولت‏های آمریکا و مورد انتقاد و فشار جامعه بین‏‌المللی بوده است، اما با وجود این، موفقیت دولت ترامپ در تشدید فضای امنیتی‏ علیه این کشور و ایجاد اجماع داخلی و جهانی در برخورد با پیونگ‏‌یانگ موضوع مهمی است. اما آیا این موفقیت واقعاً دستاورد سیاست خارجی ترامپ است؟ تردیدی نیست که ترامپ فرد چالش‌‏طلبی است و نشان داده است در برانگیختن و تحریک دیگران مهارت و جسارت بالایی دارد.

با این حال، وی در موارد کمی توانسته از این ویژگی‏‌ها و توانایی‏‌های خود برای پیشبرد شعارها و مواضع خویش بهره گیرد؛ که مهم‏ترین آن، موضوع کره شمالی است. در هیچ مورد دیگری ترامپ به این اندازه در ایجاد فضای لازم و مناسب برای برخورد با موضوعات دستورکار سیاست خارجی خود موفق نبوده است. ترامپ نسبت به دیگران و حتی متحدین نزدیک آمریکا نیز مواضع چالش‏‌برانگیز و تحریک‏‌آمیزی داشته است، اما نه تنها نتوانسته موفق شود اهداف و نیات خود را پیش ببرد، بلکه در موارد بسیاری تنها مانده و منزوی شده است.

بنابراین، به‌‏نظر می‏‌رسد تشدید فضای امنیتی علیه کره شمالی و فشار گسترده‌‏تر علیه این کشور بیش از آنکه دستاورد دولت ترامپ باشد، به مسائل دیگری برمی‌‏گردد. مهم‏ترین نکته در این مورد، نوع پاسخ پیونگ‌‏یانگ به ماجراجویی‏‌ها و چالش‏‌طلبی‏‌های عمدتاً لفظی ترامپ است. ترامپ مواضع تند و بی‌‏پروایی علیه بسیاری از کشورها داشته است و همچنان به برخی از آن‏ها نیز ادامه می‏‌دهد، اما تجربه نشان می‏‌دهد اینکه مخاطبان مواضع وی چگونه به او پاسخ دهند بسیار مهم است.

افراد با ویژگی‏‌های شخصیتی چالش‌‏طلب و ماجراجو، هویت و وجود خود را در ایجاد چالش و ماجراجویی تعریف می‏‌کنند و زمانی موفق می‌‏شوند که دیگرانی به سخنان و اقدامات آن‏ها پاسخ مثبت دهند و با آن‏ها وارد چالش شوند. کسی که به رفتارها و اقدامات این‏گونه افراد پاسخ مثبت دهد، در واقع خود را در دام آن‏ها انداخته است.

کره شمالی به چالش‏طلبی‌‏ها و ماجراجویی‏‌های ترامپ پاسخ مثبت داده است و این نیز عمدتاً به دلیل برخی ویژگی‏‌های مشترک شخصیتی رهبر پیونگ‏‌یانگ با رئیس جمهور ایالات متحده آمریکاست. چنین روند و تقابلی می‌تواند هزینه بسیار سنگینی برای مردم هر دو کشور و جهان داشته باشد. اجتناب از افتادن در چنین روندی شرط عقل است و لازمه حکومت‌داری در جهان امروز به شمار می‌آید. پاسخ افراد ماجراجو و چالش‌طلب باید نه در میدانی که آن‌ها ترسیم کرده‌اند، بلکه باید در میدان و با ابزاری و سازوکاری داد که نقطه پاسخ‌دهنده است.