امام خمینی (ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در دفاع از فلسطین مظلوم یکی از تاثیرگذارترین اقدامها را تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام داده و آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را با نام «روز قدس» نامگذاری کردند. جمعه آینده چهل و یکمین سالگرد روز قدس است. در این نوشتار چرایی اهمیت روز قدس در نظم امنیتی غرب آسیا بررسی می شود.
چرایی اهمیت روز جهانی قدس در نظم امنیتی غرب آسیا را باید از سه بعد چرایی، اهداف و پیامدها بررسی کرد.
امام خمینی (ره) در شرایطی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس نامگذاری کردند که یک خیانت بزرگ در جهان عرب و منطقه غرب آسیا رخ داده بود و آن خیانت هم پیمان کمپ دیوید بود. مصر که بعد از تاسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ چهار جنگ با این رژیم در سال های ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ داشت، در تغییر رویکردی آشکار پیشگاه صلح با رژیم صهیونیستی و به رسمیتشناختن این رژیم شد.
کمپ دیوید نام پیمانی است که توسط “انور سادات”، رئیس جمهور وقت مصر و “مناخیم بگین”، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در تاریخ ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۷۸ به امضا رسید. پیمان کمپ دیوید پس از ۱۲ روز مذاکرات مخفی و با میانجی گری آمریکا در کمپ دیوید که یکی از استراحتگاههای ریاست جمهوری در آمریکا است نهایی شد و با حضور “جیمی کارتر”، رئیس جمهور وقت آمریکا در کاخ سفید به امضا رسید. این پیمان اولین پیمان صلح بین طرفین جنگ اعراب و اسراییل بود که به صلح میان مصر و اسراییل انجامید. انور سادات نیز اولین رئیس وقت یک کشور عربی از طرفین جنگ اعراب و اسراییل بود که به صلح با این رژیم و به رسمیتشناختن آن اقدام کرد.
در چنین فضایی، امام خمینی با نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس، ضمن اینکه در حفظ محوریت مساله فلسطین در جهان اسلام تاثیرگذار بودند، نقطه عطف جدیدی را در مساله فلسطین ایجاد کردند چرا که روز قدس در ذات خود «مقاومت» در مقابل رژیم صهیونیستی را دارد و زمینه تاسیس جنبشهای مقاومت فراهم شد. نکته مهم این است که اگرچه انعقاد قرارداد کمپ دیوید با مخالفت عمومی اعراب روبرو شـد و بـاعث اخـراج مصر از اتحادیه عرب گردید، امّا تـاثیرات مـهمی بـر جهان عرب باقی گذاشت و برخی از رهبران کشورهای عربی به منظور مقابله با این قرارداد، طرحهای جدیدی را ارائه دادند که در همه آنها موجودیت رژیم صهیونیستی به رسمیت شـناخته مـیشد. این در حالی است که ابتکار امام خمینی به منزله شکلگیری جریان مقاومت در مقابل جریان سازش در منطقه غرب آسیا و مخالفت با به رسمیت شناختهشدن رژیم جعلی اسرائیل بود.
اهداف امام خمینی در ابتکار روز قدس
بعد دیگر چرایی اهمیت روز قدس بر نظم امنیتی غرب آسیا، اهدف این نامگذاری است. به نظر میرسد بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران اهداف چندگانهای را در خصوص این ابتکار پیگیری میکردند. هدف اولیه و اصلی، احیای مسئله فلسطین بود. رژیم جعلی اسرائیل با طراحی بریتانیا در منطقه غرب آسیا تاسیس شد و پس از جنگ جهانی دوم و خروج بریتانیا از خلیج فارس، آمریکا حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی انجام داد و تلاش کرد روابط کشورهای عربی با این رژیم از خصومت و درگیری به صلح و سازش تغییر پیدا کند. این در حالی است که بازنده بزرگ این صلح و سازش، فلسطین بود چرا که هم بخش ناچیزی از جغرافیای خود را در اختیار داشت و هم به مسالهای حاشیهای و فراموششده تبدیل میشد. لذا امام خمینی با ابتکار روز قدس در صدد احیای مساله فلسطین و زنده نگهداشتن آرمان فلسطین بودند.
هدف دیگر امام خمینی (ره) ممانعت از سلطه جریان استکباری بر منطقه غرب آسیا بود. سکوت در مقابل پیمان کمپ دیوید و حاشیهای شدن مساله فلسطین در عمل میتوانست سلطه بدون دردسر جریان استکباری به رهبری آمریکا را در منطقه غرب آسیا در پی داشته باشد، اما روز قدس و پیام درونی آن یعنی مقاومت در مقابل استکبار و صهیونیسم سبب شد یک جریان جدی و دارای مبنای دینی در منطقه شکل گیرد که هدف غایی خود را مقابله با سلطه استکبار و صهیونیزم در منطقه غرب آسیا قرار داد.
هدف مهم دیگر امام خمینی (ره) تغییر ماهیت مسئله فلسطین از موضوعی ملی و عربی به موضوعی اسلامی بود. در نظر گرفتن مسئله فلسطین به عنوان یک موضوع ملی و عربی یعنی اینکه صرفاً کشور فلسطین و کشورهای عربی باید با رژیم صهیونیستی رویارو شوند، اما فلسطین به عنوان مسئله اسلامی یعنی بهرهگیری از ظرفیتهای جهان اسلام برای مقابله با رژیم صهیونیستی. در واقع، امام (ره) به دنبال گسترش «اسلام شهروندی» و ایجاد فرهنگ جدید سیاسی مبتنی بر وفاداری به امت اسلامی به جای وفاداری به طایفه و قوم در موضوع فلسطین بودند. امام خمینی(ره) معتقد بودند که فلسطین یک اولویت مهم در سطح امت اسلامی است که همه امکانات برای آزادسازی آن باید به کار گرفته شود.
پیامدهای روز قدس بر نظم امنیتی غرب آسیا
برای ارزیابی تاثیرگذاری روز قدس بر نظم امنیتی غرب آسیا باید پیامدهای این نامگذاری را عنوان کرد.
می توان گفت مهمترین پیامد این نامگذاری، شکلگیری محور مقاومت است که امروز به ژئوپلتیک مقاومت تبدیل شد. امروز منطقه غرب آسیا شاهد تکثیر گروههای مقاومت در کشورهای مختلف به خصوص در لبنان، یمن، سوریه و عراق است و این پیامد ابتکار امام خمینی (ره) در نامیدن آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس است. اگر آرمان فلسطین با جریان سازش به سمت فراموشی حرکت میکرد، امروز منطقه غرب آسیا در سیطره جریان استکبار و صهیونیسم بینالملل بود، اما اقدامهای مهم و ابتکاری نظیر روز قدس، نه تنها به مانع مهمی پیش روی استکبار و صهیونیسم بینالملل تبدیل شد بلکه زمینه ظهور بازیگر جدیدی با نام مقاومت را فراهم کرد. امروزه مقاومت یکی از اصلی ترین جریان های مؤثر در منطقه است که توانسته در برابر دشمنان اسلام ایستادگی قطعی داشته باشد. تقویت جایگاه منطقهای محور مقاومت در منطقه غرب آسیا سبب شد که افسانه شکستناپذیری رژیم صهیونیستی در مقابل اعراب شکسته شد و در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ این رژیم نه در مقابل یک کشور عربی بلکه در مقابل گروهی عربی با عنوان حزب الله لبنان متحمل شکست شد و این شکستها در جنگهای سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و جنگهای کوتاهمدت ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نیز تکرار شد.
پیامد مهم دیگر روز قدس بر منطقه غرب آسیا این است که در میان سکوت قدرتهای غربی و محور سازش منطقهای در مقابل جنایتهای همهجانبه و آشکار رژیم صهیونیستی، روزهای نمادین و مهمی نظیر روز قدس سبب آشکارسازی این جنایتها برای افکار عمومی جهانی شد. اگرچه قدرتهای جهانی در مقابل جنایتهای رژیم صهیونیستی سکوت و حتی دولتهایی نظیر دولت کنونی آمریکا به ریاست دونالد ترامپ رسماً حمایت کردهاند، اما افکار عمومی جهانی و همچنین نهادهای حقوق بشری غیردولتی از رژیم صهیونیستی به عنوان رژیمی جنایت کار و کودک کش یاد میکنند.
اگرچه ریشه مشکلات درونی امروزی رژیم صهیونیستی که به خصوص در یک سال اخیر با بحران بی سابقه سیاسی در تشکیل کابینه مواجه بود و نهایتاً نیز این بحران را با یک توافق شکننده و به طور موقت پایان دادند ناشی از مسایل داخلی این رژیم است، اما بدون شک دستاوردهای محور مقاومت در مقابل این رژیم و فشارهای افکار عمومی جهانی نیز در بروز این مشکلات نقش داشته است. امروز رژیم صهیونیستی در شکنندهترین وضعیت بیش از ۷ دههای خود قرار دارد.
اهمیت روز جهانی قدس ۲۰۲۰
روز قدس ۲۰۲۰ اهمیت زیادی دارد. دلیل این اهمیت این است که رژیم صهیونیستی و حامیان آن که متحمل شکستهای سنگین شده و شاهد قدرتگیری جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا هستند، به توطئه آشکار علیه فلسطین روی آوردند که معامله نژادپرستانه قرن نمونه آشکار این توطئه است. “داود شهاب”، عضو ارشد جنبش جهاد اسلامی فلسطین در این خصوص عنوان میکند: «مسئله فلسطین در خطرناکترین مراحل توطئهها قرار دارد که هدف از آن حذف مسئله فلسطین و پایاندادن به حقوق فلسطینیها در سایه کابینه جدید رژیم اسرائیل است.»
دکتر “شهاب حسابی”، عضو کمیسیون سیاسی و امور بینالملل جمعیت دفاع از ملت فلسطین نیز معتقد است که: «آمریکا و صهیونیستها تلاش می کنند با اقداماتی همچون تصویب معامله قرن و الحاق کرانه باختری، آرمان فلسطین برای همیشه به فراموشی سپرده شود و در مقابل این اقدامات آنان، دفاع از آرمان فلسطینی بیش از گذشته حائز اهمیت است.»
سرعت بخشیدن به فرآیند عادیسازی و سپس علنیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و همچنین ترور فرماندهای فراملی مقاومت نظیر سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نیز از دیگر توطئه هایی است که فراموشی آرمان فلسطین را هدف قرار داد. با توجه به این توطئهها که با شیوع گسترده کرونا و لغو راهپیمایی همهساله روز جهانی قدس نیز همراه شد، گرامیداشت روز جهانی قدس سال جاری اهمیت به مراتب بیشتر از سالهای قبل دارد.
سیدرضی عمادی/ دکتری روابط بینالملل
https://risstudies.org/wp-content/uploads/2020/05/11924910_506.jpg6001250یاسر نورعلی وندhttps://risstudies.org/wp-content/uploads/2016/10/RISS-Logo-Web.pngیاسر نورعلی وند2020-05-20 15:08:252020-05-21 00:03:29به مناسبت روز قدس؛ چرایی و چگونگی تاثیرگذاری روز جهانی قدس در نظم امنیتی غرب آسیا
طی ماههای اخیر نوشتههای بسیاری درباب تاثیر کرونا بر زیست جهان ما به رشته تحریر درآمده است. اما نوشتههای اندکی هستند که با نگاهی بیطرفانه به درسهایی که حکمرانی ایرانی از تجربه کرونا آموخته است بپردازند. گزارههای زیر درسهایی هستند که بحران کرونا به ما داده است.
اولین درسی که کرونا آموخت، اهمیت سرمایهگذاری مستمر در زیرساخت سلامت از سوی دولت است. کرونا نشان دادن که نهاد سلامت یکی از بنیانهای کارآمدی نظام و درعین حال یک کارگزار مهم در تامین امنیت ملی است.
دومین آموزه، اهمیت سرمایهگذاری در نظام آموزش و پرورش هوشمند است. کرونا به ما آموخت که هوشمندسازی مدارس، یک الزام برای کارآمدی دولت در زمینه آموزش و پرورش ملی و عادلانه است.
درس سوم، نقش وحدت فرماندهی و همدلی و انسجام نهادهای اجرایی کشور در تامین انتظارات و رضایت افکار عمومی است. انسجام و اقتدار ستاد ملی مبارزه با کرونا نشان داد که وحدت در امر اجرا، یکی از ضرورت های کارآمدی نظام است.
درس چهارم اثر اعتمادساز شفافیت در ارائه آمارهای تخصصی توسط نهادهای تخصصی به افکارعمومی است. ارائه منظم و روزانه آمار مبتلایان به کرونا، به تدریج افکارعمومی را نسبت به عملکرد و صداقت مسئولین کشور مطمئن کرد و حتی فراتر از آن تا حد زیادی جنگ روانی علیه اعتبار رسانه ملی را خنثی کرد.
https://risstudies.org/wp-content/uploads/2020/05/iran-corona.jpg10801080rsauhttps://risstudies.org/wp-content/uploads/2016/10/RISS-Logo-Web.pngrsau2020-05-18 20:42:282020-05-18 20:45:50درسهای کرونا برای حکمرانی ایرانی
این کتاب مجموعهای از دانش گسترده «تد رابرت گِر» را عرضه کرده و پرسشهای کلیدی این حوزه را مورد توجه قرار داده است. مقالات کتاب حاضر براساس مضامین تحقیقاتی نویسنده بهروزرسانی و سازماندهی شده است که شامل مباحث نظری، تفاسیر و شواهدی است که در تحقیقات تجربی و مطالعات موردی وی بهدست آمدهاند. در این اثر گِر خشونت سیاسی را بهعنوان حملات گستردهای بررسی میکند که در جامعه سیاسی علیه حکومت سیاسی و کنشگران آن انجام میشود. این مجموعه ضمن نشاندادن نحوه کار علوم اجتماعی درباره سیاستهای پیچیده مربوط به شورش مطالب بسیار مفید دیگری را هم معرفی میکند که تحول اندیشههای اصیل گِر و نیز معماری برنامه پژوهشی برجسته را نشان میدهد و الهامبخش نسلهای جدید دانشگاهی خواهد بود.
نویسندهی کتاب، سعید صادقی جقه، کاندیدای دریافت دکترای جامعهشناسی فرهنگی از دانشگاه تربیت مدرس است. حوزههای مورد علاقـه ایشان سیاستگـذاری اجتماعی و امنیت انسانی، سرمایه و آسیبهای اجتماعی و شبکههای اجتماعی است. میتوان به برخی از آثار وی چون؛ مقدمهای بر سیاستگذاری اجتمـاعی، جـامعهشناسی کـار و جـامعهشناسی انتخابات در ایران اشاره کرد.
شورش سیاسی علل، نتایج و بدیلها نویسنده: تد رابرت گر مترجم: سعید صادقی جقه ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی نوبت چاپ: اول ۱۳۹۹ قیمت: ۳۲۰٫۰۰۰ ریال
اتحاد سنتی و استراتژیکی ریاض – واشنگتن با وجود چالشها و نوسانات متعدد تاکنون ادامهدار بوده است. این اتحاد که در دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، تحتتأثیر مؤلفههایی نظیر: سیاست نگاه به شرق و کاهش مداخلهگری آمریکا در خاورمیانه، حلوفصل برنامه هستهای ایران و حمایت عربستان سعودی از تروریسم متزلزل شده بود با تکیه زدن دونالد ترامپ بر مسند ریاستجمهوری دوباره قدرتمند شد. عربستان از سال ۲۰۱۶ و در پی انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا، توانست پل ارتباطی خود با این کشور را ترمیم کند و بهسرعت پلهای ارتباطی جدیدی را مانند ارتباط شخصی با سران و مقامهای آمریکایی از جمله شخص ترامپ و جرد کوشنر ایجاد کند. با این حال سه مؤلفه: جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن، قتل خاشقچی و اخیراً شکلگیری بحران نفتی، روابط ریاض و واشنگتن را در آستانه تحول بنیادین قرار داده که محور اصلی نوشتار پیشرو است.
جنگ نفتی و واگرایی در اتحاد ریاض – واشنگتن
روابط ۷۵ ساله عربستان و آمریکا چالشهای متعددی را به خود دیده است که رهبران دو کشور موفق به پشت سر گذاشتن آن شدهاند. روابط دوجانبه ریاض – واشنگتن که در دوره دوم ریاستجمهوری اوباما به سردی گراییده بود با روی کار آمدن ترامپ بیش از هر زمان دیگری گرمتر شد. دونالد ترامپ، عربستان سعودی را به عنوان نخستین مقصد سفر خارجی خود در ژانویه سال ۲۰۱۷ انتخاب کرد. ترامپ توانست روابط محکمی با ملک سلمان و محمد بن سلمان ولیعهد سعودی برقرار کند که تاکنون به انعقاد قراردادهای تسلیحاتی هنگفت منجر شده است. از جمله این قراردادها میتوان به قرارداد تسلیحاتی و خدمات دفاعی به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار و قرارداد ۳۷۰ میلیارد دلاری اشاره کرد.
سود سرشار حاصل از قراردادهای تسلیحاتی هنگفت موجب شده است که دولت ترامپ همه اقدامات ریاض شامل بازداشت زنان فعال و ترور جمال خاشقچی و همچنین جنایتهای جنگی در یمن را نادیده بگیرد. به عنوان مثال اگرچه دونالد ترامپ در ابتدا اعلام کرده بود، در صورتی که اثبات شود عربستان سعودی مسئول قتل خاشقچی است با مجازاتهای سنگینی روبهرو خواهد شد اما پس از اعتراف عربستان به قتل و بهرغم شکلگیری انتقادات گسترده از ریاض بابت این ترور وحشیانه، از روابط واشنگتن – ریاض دفاع کرد. این در حالی است که کریس مورفی، سناتور دموکرات در واکنش به خبر احتمال کشته شدن خاشقچی گفته بود: «اگر این موضوع واقعیت داشته باشد که عربستان یک ساکن آمریکا را به کنسولگری خود کشانده و او را به قتل رسانده است، این یک شکاف اساسی و شکست بنیادین در روابط ما با عربستان سعودی ایجاد خواهد کرد.»
درخصوص پرونده یمن نیز بسیاری از سیاستمداران آمریکایی منتقد رویکرد حمایتی دولت ترامپ از ریاض در یمن هستند. باب منندز، سناتور دموکرات ایالت نیوجرسی گفته بود: «دونالد ترامپ باید حمایت از ریاض را متوقف کند.» سال گذشته نیز سنای آمریکا به طرح لایحهای که خواستار پایان مداخله آمریکا در جنگ تحت امر سعودیها در یمن میشود، رأی مثبت داد اما این طرح با وتوی ترامپ مواجه شد. در حقیقت، انگیزه دولت ترامپ جهت ادامه روابط استراتژیک با عربستان تنها فروش تسلیحات است؛ همانگونه که ترامپ خطاب به اعضای کنگره گفت: «شما افرادی هستید که خواهان قطع روابط با عربستان هستید. ما تاکنون میلیاردها دلار اسلحه به عربستان سعودی فروختهایم. من نمیخواهم این مبلغ را از دست بدهم.»
لیکن با سقوط بیسابقه قیمت نفت آمریکا به دنبال تنش میان روسیه و عربستان سعودی، بسیاری در واشنگتن در خصوص لزوم ادامه روابط استراتژیک با ریاض سؤال و ابراز تردید کردهاند. در واقع، کاهش بیسابقه بهای نفت ناشی از جنگ نفتی عربستان و روسیه و رکود اقتصادی متأثر از بحران کرونا، عاملی است که حاشیه امن روابط استراتژیک ریاض – واشنگتن را به شدت تهدید میکند.
روابط آمریکا و عربستان با سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی و بیاعتمادی متقابل با تهدیدی جدی مواجه شده است. منفی شدن بیسابقه بهای نفت آمریکا در ماه آوریل که صنعت نفت این کشور را به لبه پرتگاه ورشکستگی کشانده، سبب شد تا نمایندگان ایالتهای نفتخیز تگزاس، وئیزیانا، داکوتای شمالی و آلاسکا، عربستان سعودی را به جنگ اقتصادی متهم و برای تصویب قوانینی که نظامیان آمریکایی را از این کشور بیرون و چتر به اصطلاح امنیتی چند دههای آمریکا را از سر این کشور آسیبپذیر بردارند، تلاش کنند. در همین راستا، کوین کریمر، سناتور جمهوریخواه ایالت داکوتای شمالی گفته است: «سیاستهای اخیر دولت سعودی در حوزه نفت آن سیاستهایی نیست که متحدان در پیش میگیرند و سعودیها در سنجش حجم عکسالعمل آمریکا دچار اشتباه شدهاند… ائتلاف استراتژیک واشنگتن – ریاض از بین رفته و روند بازسازی اعتماد به زمان طولانی نیاز دارد.»
به هر روی، تحت تأثیر فشارهای متعدد سناتورهای آمریکایی، ترامپ در پایان ماه آوریل در تماس تلفنی خود با محمد بن سلمان، عربستان را در صورت عدم توقف اشباع بازار از نفت به توقف حمایت نظامی تهدید کرد. ترامپ در گفتوگوی تلفنی خود با بن سلمان اعلام کرد اگر سازمان اوپک اقدام به کاهش تولید نفت نکند او نمیتواند مانع از تصویب قانون خروج نیروهای آمریکایی از عربستان سعودی شود.
خروج سیستم دفاع موشکی پاتریوت از عربستان سعودی
رسانههای آمریکایی در هفتم ماه مه از اختلافات عربستان سعودی و آمریکا درباره تولید نفت و قصد واشنگتن برای خارج کردن سامانه موشکی پاتریوت و ۳۰۰ سرباز آمریکایی از عربستان خبر دادند. در همین راستا، والاستریت ژورنال گزارش داد که مقامات پنتاگون در حال خارج کردن چهار باتری سامانه موشکی پاتریوت از عربستان سعودی هستند و دو اسکادران جنگنده آمریکایی هم پیشتر از منطقه خارج شدهاند و احتمالاً حضور نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس کمرنگتر خواهد شد.
اگرچه آمریکاییها هدف خود برای خروج تدریجی از خاورمیانه را پنهان نکردهاند، اما زمان انتخاب شده برای این خروج سؤالاتی را مطرح میکند. به خصوص که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی پس از مکالمه تلفنی با ترامپ با کاهش تولید نفت عربستان موافقت کرده بود اما با وجود موافقت بن سلمان با کاهش تولید و صادرات نفت، خروج دو سیستم دفاع موشکی پاتریوت انجام شد.
در خصوص اقدام دولت ترامپ برای خروج تجهیزات نظامی از عربستان چند دلیل قابل ذکر است. نخست با توجه به تلاش سناتورهای جمهوریخواه برای بازبینی روابط واشنگتن – ریاض پس از جنگ قیمت نفت، به نظر میرسد این تصمیم در این راستا گرفته شده باشد. در واقع، قانونگذاران آمریکایی فایده حفظ ۲۵۰۰ سرباز آمریکایی و سامانه پاتریوت در عربستان را در سایه جنگ نفتی عربستان علیه شرکتهای نفتی آمریکا زیر سؤال بردند و خواستار بازنگری واشنگتن در نحوه مناسبات راهبردی با عربستان شدند که مسئول زیانهای سنگین به حوزه نفتی آمریکا است. به نظر میرسد بحران قیمت نفت، ترامپ را در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ به سوی حمایت از صنعت نفت این کشور و کاهش و حتی قطع واردات نفت از عربستان سوق بدهد.
دوم اینکه دونالد ترامپ احساس کرده که ضروری است به عربستان در زمینه وابستگی این کشور به چتر حمایت نظامی آمریکا یادآوری کند. در همین رابطه دان دیبرتیس، پژوهشگر نظامی و امور خارجی آمریکایی معتقد است مناسبات آمریکا و عربستان نیازمند یک ارزیابی مجدد و جامع براساس حقایق و واقعیتهای کنونی است به طوری که ایالات متحده نیروهای خود برای حمایت از عربستان به این کشور گسیل میکند، این در حالی است که عربستان چیزی در حدود ۶۲ میلیارد دلار هزینه ارتش خود میکند، این وضعیتی است که باید با واقعیتهای قرن بیستویکم همخوانی داشته باشد و بعد از آن باید حضور نظامی آمریکا در عربستان مورد ارزیابی دوباره قرار گیرد.
سومین دلیل را میتوان در تلاش دولت ترامپ برای تغییر معادله «نفت در مقابل امنیت» جستوجو کرد. هسته اصلی اتحاد استراتژیکی ریاض – واشنگتن توافقنامه نفت در برابر امنیت سال ۱۹۴۵ است که به مرور زمان اهمیت خود را برای ایالات متحده از دست داده است. آمریکا در سالهای ۲۰۰۸ – ۲۰۱۹ تولید نفت شیل را حدود ۶۰ درصد افزایش و واردات نفت خلیج فارس را ۶۲ درصد کاهش داد. اکنون نفت عربستان سعودی اهمیت کمتری برای ایالات متحده دارد. همانگونه که جنگ سعودیها و روسیه بر سر قیمت نفت در ماههای مارس و آوریل نشان داد، عربستان اکنون بیشتر یک رقیب برای صنعت نفت شیل ایالات متحده بهشمار میرود. آمریکا که اکنون روزانه ۱۲ میلیون بشکه نفت تولید میکند و بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان بهشمار میرود خود به یک تأمین کننده قابل اطمینان نفت تبدیل شده که به دنبال حفظ و افزایش سهم خود در بازارهای جهانی است.
در حقیقت، جنگ نفتی عربستان و روسیه منجر به شکلگیری نقطه عطفی در مواضع ترامپ در قبال ریاض شد و این سؤال را مطرح کرد که آیا آمریکا همانند گذشته نیاز به حمایت از صنایع نفتی عربستان دارد، نفتی که بخش اعظم آن اکنون به چین و دیگر کشورهای آسیایی و نه آمریکا و اروپا فروخته میشود. در همین راستا تعدادی از کارشناسان آمریکایی در خصوص اساس رابطه واشنگتن و ریاض سؤالاتی مطرح کردهاند. مایکل سینگ، کارشناس آمریکایی در اندیشکده واشنگتن معتقد است روابط ریاض – واشنگتن نیازمند بازنگری جدی است؛ زیرا تولید نفت آمریکا از میزان تولید عربستان بیشتر شده و ایالات متحده در این زمینه خودکفا شده است. دان دیبرتیس، پژوهشگر نظامی آمریکا نیز معتقد است نمونه قدیم که پایه و اساس مناسبات دو کشور در ۷۵ سال گذشته بود و طبق آن آمریکا در مقابل تأمین نفت، امنیت ریاض را تضمین میکرد، دیگر مانند گذشته قابل اجرا نیست؛ زیرا با افزایش انتقادات و اعتراضات افکار عمومی آمریکا نسبت به حضور نیروهای این کشور در خاورمیانه و نیز اشتباهات مکرر عربستان در زمینه سیاست خارجی، دیگر تفاهم سال ۱۹۴۵ برای امروز مناسب نیست و زمان آن سپری شده است.
نتیجهگیری
با در نظر داشتن شرایط فعلی نفت و تغییر نگاه و دیدگاه کارشناسان و مقامات آمریکایی به عربستان سعودی به نظر میرسد، روند روابط دو کشور به تدریج سیر نزولی خواهد داشت. اکنون دیگر تنها دموکراتها نیستند که خواهان تجدیدنظر در روابط ریاض – واشنگتن به دلایل حقوق بشری هستند، بلکه جمهوریخواهان نیز بر این امر تأکید دارند؛ نیاز کمتر آمریکا به نفت عربستان و خاورمیانه نیز عامل مهمی در این تجدیدنظر است. بروس ریدل، معتقد است در حال حاضر تنها عامل بقای رابطه واشنگتن – ریاض، شخص دونالد ترامپ است و او رابطه نزدیکی با دولت سعودی دارد. از اینرو میتوان گفت که در صورت پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، روابط واشنگتن – ریاض بر لبه پرتگاه قرار خواهد گرفت. به خصوص که بایدن، دولت سعودی را دولت یاغی و مطرود خوانده و متعهد شده است که صادرات سلاح به ریاض را متوقف کند.
این در حالی است که تزلزل و ایجاد تنش در روابط استراتژیک عربستان و آمریکا از مهمترین نگرانیهای رهبران سعودی است. سعودیها معتقدند که تداوم تنش و تشدید اختلافات کنونی در روابط دو کشور و تهدید روابط راهبردی با واشنگتن تهدیدی امنیتی برای رژیم سعودی است؛ زیرا هرگونه خلل در این روابط میتواند به مثابه سرآغاز تضعیف و فرسایش تدریجی حاکمیت آلسعود در چارچوب روندهای گسترده سیاسی – امنیتی و اجتماعی منطقه باشد.
این نکته در پایان لازم به ذکر است که ایجاد شکاف عمیق در اتحاد استراتژیکی ریاض – واشنگتن در پرتو تحولات منطقه و تنشزا بودن روابط ریاض با ایران، ترکیه و قطر موجب خواهد شد مقامات سعودی به سوی تقویت روابط خود با تلآویو تلاش کنند. بهخصوص که نخبگان سعودی به این نتیجه رسیدهاند که ائتلافسازی با تلآویو در راستای منافع و امنیت ملی عربستان است؛ زیرا اسرائیل به عنوان یگانه بازیگر دارای تسلیحات هستهای در خاورمیانه توانایی مقابله با تهدیدات ناشی از گسترش نفوذ رقبای عربستان در منطقه را داراست.
سیدعلی نجات – پژوهشگر مسائل خاورمیانه
https://risstudies.org/wp-content/uploads/2020/05/1096401_607.jpg6001250یاسر نورعلی وندhttps://risstudies.org/wp-content/uploads/2016/10/RISS-Logo-Web.pngیاسر نورعلی وند2020-05-18 09:10:132020-05-18 13:15:34شکاف در اتحاد استراتژیکی ریاض – واشنگتن
به مناسبت ولادت با سعادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی(ع) و به منظور تسهیل دسترسی پژوهشگران و مخاطبان گرامی فروش فوقالعاده با ۲۰ درصد تخفیف برای خرید کلیه محصولات از فروشگاه اینترنتی محصولات پژوهشکده از روز ۲۰ تا ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ برقرار خواهد بود. کلیه عزیزانی که در این بازه زمانه نسبت به خرید اقدام نمایند یک نسخه فایل مقاله از ماهنگار دیدهبان امنیت ملی به رسم هدیه دریافت خواهند کرد.
https://risstudies.org/wp-content/uploads/2020/05/sale20.jpg525800rsauhttps://risstudies.org/wp-content/uploads/2016/10/RISS-Logo-Web.pngrsau2020-05-09 19:01:192020-06-17 09:23:50فروش فوقالعاده با ۲۰ درصد تخفیف به مناسبت ولادت با سعادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی(ع)
اندیشکدهها یا اتاقهای فکر تاثیر فزایندهای بر تصمیمات و سیاستگذاریهای دولتها دارند. این مساله در ایالات متحده آمریکا بیش از هر جای دیگری صدق میکند و سابقه طولانیتری دارد. دولتها در این کشور بیش از آن که از گزارشهای مراکز پژوهشی نسبتا دولتی مانند مرکز پژوهشهای کنگره[۱] استفاده کنند، خروجیها و دستورکارهای اندیشکدهها را مبنای تصمیمات و اقدامات خود قرار می دهند.
از سوی دیگر، سیاستمداران نیز با هدف تاثیرگذاری بر سیاستها و تصمیمات دولت، به عضویت اندیشکدهها در میآیند. جابجایی افراد از اندیشکدهها به دولتها و بالعکس موضوعی است که با تغییر دولتها و روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا به شکل گسترده شاهد آن هستیم. اندیشکدهها به شیوههای مختلفی نفوذ سیاسی خود را بر دولت اعمال میکنند: اعضا و روسای آنها سمتهای دولتی میگیرند، روابط دوستانه و نزدیک با مقامات دولت ایجاد میکنند، در جلسات استماع کنگره شهادت میدهند، سرمقاله و گزارشهای متعدد مینویسند و به مباحث عمومی جهت داده و حول آن اجماعسازی میکنند.
اندیشکدهها و دولت ترامپ
در طول نیم قرن گذشته همواره نقش و تاثیر اندیشکده در عرصه سیاسی آمریکا رو به افزایش بوده اما در دوره ترامپ این روند تا حدودی متوقف شد زیرا او بیش از هر کسی به افراد تاجر و بازرگانان نزدیک بود. او برای مقامهای مختلف در دولت افرادی را که در بخش خصوصی فعالیت کرده و ثروت زیادی اندوخته بودند را به کسانی که تحصیلات آکادمیک و تجربه فعالیت سیاسی داشتند، ترجیح میداد. افراد نزدیک به ترامپ مانند جارد کوشنر و استیو بنن نیز اندیشکدهها را به عنوان بخشی از فرهنگ سیاسی در واشنگتن میدانستند که نتوانسته بودند به تحقق حکمرانی خوب کمک کنند.
علاوه بر این، سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ بیشتر شخص محور است و متاثر از دیدگاهها و ویژگیهای فردی اوست؛ با این حال، نمیتوان نفوذ و اثرگذاری اندیشکدهها را در این زمینه نادیده گرفت. بیش از ۳۰۰ اندیشکده در شهر واشنگتن دی سی فعال هستند که همواره به دنبال تاثیرگذاری و اعمال نفوذ بر برنامهها و سیاستهای مختلف دولتها در آمریکا هستند. آنها به گفتمان دولتها شکل میدهند و پیشنویس دستور کار سیاسی آنها را تهیه میکنند.
هرچند در دولت ترامپ اندیشکدهها و اتاقهای فکر شاید وزن سابق خود را نداشته باشند، اما با توجه به گستردگی دولت و موضوعات درگیر در سیاست خارجی و همچنین نزدیکی غالب کسانی که در دولت به کار گماشته میشوند به برخی اندیشکدهها یا سوابق حضور آنها در این اندیشکدهها، آنها همچنان نقش و نفوذ خود را حفظ کردهاند. اما طبیعتا این نقش و تاثیرگذاری برای همه آنها یکسان نیست؛ برخی اندیشکدهها که گرایشهای دموکرات داشته و اعضا و مدیران آنها از مقامات سابق دولت اوباما هستند، به حاشیه رفته و در عوض اندیشکدههای محافظه کار و راستگرا بیش از پیش نقش و نفوذ یافتهاند.
علاوه بر این، میزان نفوذ و تاثیرگذاری اندیشکدهها بر سیاستهای دولت در موضوعات مختلف متفاوت است؛ در رابطه با سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، اندیشکدههای مختلفی به تولید گزارش، انتشار مقاله و برگزاری نشست میپردازند و حتی برخی از آنها (مانند شورای روابط خارجی و شورای آتلانتیک) صفحه یا پروژهای مجزا در ارتباط با ایران دارند. با این حال، میزان نفوذ و اثرگذاری آنها بر سیاستهای دولت در قبال ایران یکسان نیست.
شاخصهای مهم در تشخیص اندیشکدههای اثرگذار بر سیاست ترامپ در قبال ایران
برای فهم اینکه کدام اندیشکدهها بیشترین تاثیرگذاری را بر سیاست دولت ترامپ در قبال ایران داشتهاند، میتوان شاخصهای مختلفی را تعریف کرد و مبنای ارزیابی قرار داد. شاخص نخست در این زمینه، میزان افراد استخدام شده در دولت ترامپ از میان اعضای اندیشکده مذکور به ویژه در حوزههای مرتبط با جمهوری اسلامی ایران است. یکی از مهمترین مولفههای اثرگذاری اندیشکدهها بر سیاستهای دولت، میزان استخدام و حضور نیروهای این اندیشکدهها در دولت است؛ به عبارت دیگر، آنها با حضور و نفوذ در روندهای سیاستگذاری دولت، بر سیاستها تاثیر میگذارند.
یکی از نخستین چالشهای روسای جمهور در آمریکا پس از به قدرت رسیدن، استخدام و انتصاب افراد جدید برای سمتهای مختلف است. به ویژه که با بزرگتر شدن دولت آمریکا، تعداد افرادی نیز که باید توسط رئیس جمهور در قوه قضائیه و مجریه منصوب شوند افزایش یافته و از ۲۰۰ نفر در سال ۱۹۹۳ به ۴۱۰۰ نفر در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما رسیده است. این مساله به اندیشکدهها امکان میدهد تا با تامین کارشناسان و نیروی انسانی مورد نیاز دولتها، بر سیاستهای آنها اثر بگذارند.
مولفه مهم دیگر، میزان حضور اعضای دولت در اندیشکدهها و سخنرانی آنان در ارتباط با ایران است. همانطور که اشاره شد، در آمریکا پیوند بسیار نزدیک و متقابلی بین اندیشکدهها و دولتها وجود دارد و معمولا اعضای دولت در اندیشکدهها حاضر شده و به سخنرانی یا پاسخ به سوالات در موضوعات گوناگون میپردازند. بر این اساس، میتوان گفت که به هر میزان که اعضای دولت ترامپ در اندیشکدهای حضور یافته و راجع به ایران و مسائل مربوط به آن به سخنرانی پرداخته باشند، آن اندیشکده در تصمیمات و سیاستهای این دولت در قبال ایران تاثیرگذاری بیشتری دارد.
علاوه بر مورد فوق، نکته دیگری که حائز اهمیت میباشد این است که مهمترین نقاط عطف و سیاستهای دولت ترامپ در قبال ایران برای نخستین بار در کجا و کدام اندیشکده مطرح شدهاند؟ طبیعتا هنگامی که وزیر خارجه یا معاون رئیس جمهور آمریکا و یا حتی رئیس جمهور این کشور اصول سیاست دولت خود را در قبال جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار در یک اندیشکده مطرح میکنند، این مساله میتواند بیانگر نفوذ و اثرگذاری بالای اندیشکده مذکور بر سیاست دولت آمریکا در قبال ایران باشد.
شاخص دیگر در این زمینه، حامیان مالی اندیشکدهها هستند؛ یکی از روشهایی که لابیگران و حتی کشورهای خارجی تلاش میکنند از طریق آن بر سیاستهای دولت آمریکا اثر گذاشته و آن را در مسیر مطلوب خود هدایت کنند، اقدام از طریق اندیشکدهها و تامین مالی آنها است. هرچند این تلاش معمولا به صورت مخفیانه و غیرشفاف صورت میگیرد. هر میزان حامیان مالی اندیشکدهای از چهرهها و دولتهای ضدایرانی باشند، میتوان حدس زد که آن اندیشکده تاثیر بالایی بر سیاستهای دولت در قبال ایران دارد. به ویژه هنگامی که این حامیان مالی با حامیان مالی دولت و شخص رئیس جمهور در رقابتهای انتخاباتی مشترک باشند.
بر اساس شاخصهای ذکر شده و با توجه به بررسی و رصد عملکرد برجستهترین اندیشکدههای آمریکایی در طی دوره ریاست جمهوری ترامپ در رابطه با ایران، میتوان مهمترین و تاثیرگذارترین اندیشکدهها در رابطه با سیاست دولت در قبال جمهوری اسلامی ایران را شامل موارد زیر دانست:
بنیاد دفاع از دموکراسیها [۲]
اندیشکدههای مختلفی در آمریکا (شورای روابط خارجی، بروکینگز، شورای آتلانتیک، کارنگی و…) راجع به ایران گزارش تولید میکنند اما هیچکدام از آنها به اندازه بنیاد دفاع از دموکراسیها به طور گسترده و تخصصی بر روی ایران متمرکز نبوده و توصیههای سیاسی دقیق و با جزئیات برای دولت و کنگره تهیه نمیکنند. بنیاد دفاع از دموکراسیها از زمان تاسیس خود در سال ۲۰۰۱ به نوعی مرکز فعالیت تندروهای ضدایرانی در آمریکا بوده است. مارک دوبوئیتز مدیر اجرائی این بنیاد که به شدت ضدایرانی است ارتباطات گستردهای دارد و مقالات اعضا و گزارشهای این اندیشکده در مجلات و روزنامههای مختلفی مانند آتلانتیک، وال استریت ژورنال، نیویورک تایمز و واشنگتن پست منتشر میشود. علاوه بر این، دوبوئیتز و برخی اعضای این بنیاد (مانند ریچارد گلدبرگ، سعید قاسمی نژاد و علیرضا نادر) در توئیتر به شدت علیه جمهوری اسلامی ایران فعال بوده و به تبلیغ و ترویج افکار و ایدههای خود درباره ایران میپردازند.
حتی پیش از روی کار آمدن ترامپ و محوریت یافتن تحریمها در سیاست دولت او در قبال ایران، مارک دوبوئیتز به طراحی، اعمال و پیشبرد تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران کمک کرده است. او در سال ۲۰۱۱ نیز نقشی محوری در تحریمهای نفتی و بانک مرکزی ایران داشت. در جریان مذاکرات هستهای با ایران، دوبوئیتز تلاش بسیاری کرد تا مانع از تحقق این توافق شود اما نتوانست مانع از امضای توافق بین اوباما و ۵ کشور دیگر با ایران شود. بنا بر گزارشها، پیش از امضای برجام کارشناسان بنیاد دفاع از دموکراسیها ۱۷ بار علیه این توافق در کنگره شهادت دادهاند.
پس از توافق هستهای (برجام)، دوبوئیتز و بنیاد دفاع از دموکراسیها کمپینی گسترده برای توضیح، تحلیل و نقد آنچه که «نواقص برجام» مینامیدند به راه انداختند و اعضای این اندیشکده بیش از هر اندیشکده دیگری در جلسات استماع کنگره و شبکههای تلویزیونی برای صحبت در این زمینه حاضر میشدند. دوبوئیتز در سال ۲۰۱۵ در مقالهای در «فارین پالیسی» توافق هستهای با ایران را به یک بمب ساعتی تشبیه کرد و گفت علاوه بر مساله بند غروب این توافق به ایران این امکان را میدهد که برنامه هستهای خود را از سر بگیرد. از آن زمان تا کنون شعار و ادعای دوبوئیتز و بنیاد دفاع از دموکراسیها، «اصلاح برجام» بوده است اما واقعیت آن است که آنها هدفی جز نابودی برجام و حتی تغییر رژیم در ایران را دنبال نمیکنند.
روی کار آمدن ترامپ و در پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری و اعمال تحریمهای گسترده که هم راستا با تجویزهای بنیاد دفاع از دموکراسیها است، باعث شده تا بسیاری این اندیشکده را بانفوذترین و اثرگذارترین اندیشکده بر سیاستهای دولت ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران بدانند و حتی تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از برجام را به آن نسبت دهند. قبل از خروج ترامپ از برجام، اولی هاینونن مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها در شهات خود در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان گفت الان زمان اقدام در رابطه با توافق هستهای است نه ۶ سال دیگر که بندهای غروب برجام سر رسیده است و ایران خود را به عنوان یک قدرت هسته ای تثبیت کرده و مشکلات اقتادی خود را نیز برطرف کرده است.
دو هفته بعد از خروج ترامپ از برجام نیز مارک دوبوئیتز و ریچارد گلدبرگ در مقالهای در وال استریت ژورنال پیشنهاد کردند که دولت ترامپ تحریمهای گستردهای را علیه بخش معدن، ساخت و ساز، صنایع مهندسی و دیگر بخشهای با اهمیت اقتصاد ایران وضع کند. آنها همچنین خواستار فشار بر اروپاییها جهت قطع ارتباط بانک مرکزی ایران با سوئیفت شدند. کارشناسان بنیاد دفاع از دموکراسیها همچنین در مقالات و توصیههای سیاستی متعدد خود خواستار آن شدهاند که دولت ترامپ با تقویت حضور نظامی خود در منطقه با نفوذ منطقهای ایران مقابله کند و فعالیتهای آن را در سوریه و عراق محدود کند. تجویز آنها این است که دولت ترامپ با اتخاذ رویکرد تهاجمی نظامی به نوعی در مقابل ایران بازدارندگی معتبر ایجاد و به موثر بودن کمپین فشار حداکثری و تحریمهای اقتصادی کمک کند.
پس از آنکه ریچارد گلدبرگ یکی از اعضای برجسته و ضدایرانی بنیاد دفاع از دموکراسیها توسط جان بولتون در یک سمت بسیار مهم در شورای امنیت ملی آمریکا منصوب شد، این بنیاد بیش از پیش امکان تاثیرگذاری بر سیاستهای دولت ترامپ در قبال ایران و پیشبرد طرح خود برای تشدید فشار حداکثری بر ایران را پیدا کرد. گلدبرگ رویکردی به شدت ضدایرانی داشته و او از طرفداران تغییر رژیم در ایران است که توسط بولتون به سمت مدیر مبارزه با سلاحهای کشتارجمعی ایران منصوب شد. او همکاری نزدیکی با برایان هوک داشت پیش از اینکه در این سمت گماشته شود، مقالات متعددی علیه برنامه هستهای ایران، لزوم تحریم و مقابله با نفوذ منطقهای ایران نوشته و در اندیشکدههایی مانند هادسن و هریتیج در این باره به سخنرانی پرداخته است. بعد از اینکه اخیرا از این سمت کنار گذاشته شد نیز بار دیگر به فعالیتهای خود علیه ایران به ویژه در صفحه توئیتر ادامه میدهد.
نشانه مهم دیگر از تاثیرگذار بنیاد دفاع از دموکراسیها در سیاست دولت ترامپ در قبال ایران، حضور گسترده مقامات این دولت در جلسات و نشستهای این موسسه در رابطه با ایران است؛ یک ماه بعد از خروج آمریکا از برجام، سیگال مندلکر[۳] معاون وزیر خزانهداری دولت ترامپ در سخنرانی خود در اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها به متحدان آمریکا به ویژه دولتها و شرکتهای خصوصی اروپایی راجع به هرگونه تجارت با ایران هشدار داد و گفت شرکتهایی که با ایران تجارت میکنند ریسک بسیار بزرگی را متحمل میشوند و با وضع تحریمهای جدید از سوی آمریکا این ریسک بیشتر و پر هزینهتر هم میشود. در جولای ۲۰۱۸، خانم یلیم پابلت معاون وزیر امور خارجه در بخش کنترل تسلیحات در اندیشکده بنیاد دفاع ازدموکراسیها سخنرانی کرد و ضمن طرح این ادعا که ایران به دنبال گسترش سلاحهای شیمیایی است و به بشار اسد نیز در این زمینه کمک میکند، از تلاشهای دولت تراپ برای مقابله با تولید و گسترش این سلاح ها توسط ایران سخن گفت.
در ماه جولای سال گذشته (۲۰۱۹) ناتان سیلز هماهنگکننده مبارزه با تروریسم در وزارت خارجه آمریکا در سخنرانی خود در بنیاد دفاع از دموکراسیها به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد بمبگذاری آمیا، ایران را متهم به گسترش تروریسم در منطقه آمریکای لاتین کرد و بر لزوم مقابله با شبکههای وابسته به آن و حزب الله در منطقه تاکید نمود. پس از اعتراضات آبان ماه ۱۳۹۸ در ایران، برایان هوک در بنیاد دفاع از دموکراسیها به سخنرانی در این زمینه پرداخت و ضمن طرح این ادعا که بیش از ۱۰۰۰ نفر در این اعتراضات کشته شدهاند، حمایت دولت ترامپ از این اعتراضات را اعلام کرد. همچنین، بنیاد دفاع از دموکراسیها پروژه ای با عنوان نشست امنیت ملی[۴] دارد که در طی چند سال اخیر همواره شاهد حضور مقامات رده بالای دولت ترامپ بوده است؛ در سال ۲۰۱۷، مایک پمپئو رئیس وقت سیا و هربرت مک مستر مشاور امنیت ملی ترامپ در این نشست شرکت کردند. در سال ۲۰۱۸، نیکی هیلی سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل و برایان هوک نماینده ویژه وزارت خارجه در امور ایران از سخنرانان نشست بودند. مهمترین محور سخنرانیها و سوالاتی که از افراد فوق در این نشستها پرسیده شده است، ایران بود.
علاوه بر موارد فوق در رابطه با اثرگذاری بنیاد دفاع از دموکراسی در سیاست ترامپ در قبال ایران، یکی از مهمترین حامیان مالی بنیاد دفاع از دموکراسیها، شلدون ادلسون[۵] سرمایهدار یهودی است که به طرفداری از حزب لیکود، تامین مالی کمپین انتخاباتی ترامپ و ضدیت با ایران مشهور است. او قبل از انعقاد توافق هستهای با ایران توصیه کرده بود تا آمریکا برای اینکه ایران را به گفته او سر عقل بیاورد یک بمب اتمی کوچک به یکی از مناطق کویری ایران بزند. بعد از توافق هستهای نیز ادلسون همواره از اصلیترین منتقدان و مخالفان آن بوده است.
بنیاد هریتیج [۶]
بنا بر گزارشهای متعدد، «بنیاد هریتیج» بیش از دیگر اندیشکدههای آمریکایی در دولت دونالد ترامپ نفوذ کرده و تاثیر میگذارد. اِد فئولنر[۷] بنیانگذار و رئیس سابق هریتیج رئیس بخش سیاست داخلی تیم انتقالی و اِد کوریگان[۸] از مدیران برجسته این بنیاد یکی از کسانی بود که رهبری تعیین تیم ترامپ در دوره انتقال دولت را به عهده داشت. بنیاد هریتیج بیش و پیش از تیم اصلی ترامپ برای تعیین کارمندان جدید دولت آماده بود و در سال ۲۰۱۴ یعنی یک سال قبل از اعلام کاندیداتوری ترامپ بیش از ۳ هزار اسم را از جریانات محافظه کار سراسر آمریکا که مشتاق بودند در دولت بعد از اوباما حضور داشته باشند، در قالب پروژهای تحت عنوان «پروژه احیای آمریکا»[۹] جمع آوری کرده بود.
بنیاد هریتیج و دونالد ترامپ پیش از این پیوند خاصی با هم نداشتند و حتی در مواردی نیز دیدگاهها و مواضع آنها در تضاد بود؛ بنیاد هریتیج در یکی از گزارشهای خود اعلام کرده بود که حتی دشوار است ترامپ را یک «محافظه کار» بدانیم. علاوه بر این، پس از حمله ترامپ به مک کین در جریان رقابتهای انتخاباتی، یکی از مدیران هریتیج خواستار کنار گذاشتن ترامپ از جریان رقابتهای انتخاباتی شده بود. ضمن اینکه ترامپ تا حدودی دیدگاههای ساختارشکنانه داشت که با ماهیت و مواضع محافظهکارانه بنیاد هریتیج چندان همخوانی نداشت. با این حال، پس از رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری او و بنیاد هریتیج به هم نزدیک شدند زیرا هم حامیان مالی و هم پایگاه اجتماعی مشترکی داشتند. بسیاری از کسانی که هریتیج برای استخدام در دولت ترامپ پیشنهاد کرده بود مانند ریک پری (وزیر انرژی) و جف سشنز (دادستان کل از ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸) و همچنین بسیاری از کارشناسان این بنیاد در دولت ترامپ به استخدام درآمدند.
بنا بر گزارش وبسایت «پروبابلیکا»، که پروژهای تحت عنوان شهر ترامپ[۱۰] تعریف کرده است و در آن به ردیابی افرادی که در دولت ترامپ استخدام میشوند و سوابق و وابستگی سازمانی آنها میپردازد، در میان اندیشکدههای مختلف آمریکایی بنیاد هریتیج با حضور ۳۶ نفر از اعضای خود در دولت ترامپ در رتبه نخست اندیشکدهها در این زمینه قرار دارد. البته این آمار شامل کسانی که بنیاد هریتیج برای سمتهای مختلف در دولت معرفی و پیشنهاد کرده است، نمیشود. علاوه بر این، بنیاد هریتیج در ژانویه ۲۰۱۸ اعلام کرد که دولت ترامپ تا آن زمان به حدود دو سوم توصیههای سیاسی آن عمل کرده است. تاثیر و نفوذ بنیاد هریتیج در دولت ترامپ امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست. اعضای برجسته دولت در گردهماییهای سالانه این بنیاد شرکت میکنند و مایک پنس در گردهمایی اکتبر سال گذشته این بنیاد گفت «هریتیج از روز اول در کنار این دولت و رئیس جمهور مبارزه کرده است».
ترامپ در اولین سال ریاست جمهوری خود در اکتبر ۲۰۱۷ در گردهمایی رهبران جریان محافظهکاری در آمریکا که سالانه در بنیاد هریتیج برگزار میشود[۱۱] شرکت و به سخنرانی پرداخت. او ضمن قرار دادن ایران در کنار کره شمالی، از آنها به عنوان اصلیترین دشمنان آمریکا یاد کرد و ضمن تاکید بر اینکه هرگز اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد، گفت که دولت او تحریمهای گستردهای را علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وضع کرده است.
اما مهمترین نشانه از تاثیرگذاری و نفوذ هریتیج بر سیاست دولت ترامپ در قبال ایران را میتوان سخنرانی مایک پمپئو در تاریخ ۲۱ می ۲۰۱۸ (دو هفته بعد از خروج آمریکا از برجام) در این اندیشکده دانست که در آن پمپئو به ترسیم سیاست دولت ترامپ در قبال ایران پرداخت و برای اولین بار از ۱۲ پیش شرط برای گفتگو و مذاکره با ایران سخن گفت. او ضمن طرح این ادعا که ایران همچنان به طور مخفیانه برنامه هستهای خود را پی میگیرد و برجام به ایران در این زمینه کمک کرده است، به اقدامات ایران در زمینه به گفته او حمایت از تروریسم، گسترش برنامه موشکی، دستگیری شهروندان آمریکایی، تهدید متحدان آمریکا در منطقه و سرکوب شهروندان خود اشاره کرد و از ۱۲ اقدامی که ایران باید در راستای تغییر رفتار خود و تبدیل شدن به یک کشور عادی انجام دهد، سخن گفت و از آنها به عنوان خواستههای دولت آمریکا از ایران نام برد. خواستههایی که به اذعان بسیاری همان سیاست تغییر رژیم اما با زبانی متفاوت است و در صورت اجرای آنها تقریبا چیزی به نام جمهوری اسلامی ایران باقی نمیماند. از آن زمان تا کنون، اگرچه در برخی موارد ترامپ یا اعضای دولت او برای مذاکره و گفتگو با ایران ابراز تمایل کرده و یا تلاشهایی نیز در این راستا (تبادل زندانی) انجام دادهاند، اما همواره بر چارچوب مذکور برای تعامل با ایران تاکید داشتهاند.
موسسه هادسن [۱۲]
موسسه هادسن یکی از مهمترین اندیشکدههای محافظهکار در آمریکا است که تاثیرگذاری زیادی بر دولت ترامپ به ویژه در حوزه رویکرد نسبت به چین و همچنین سیاست خاورمیانهای او داشته است. مایکل دوران یکی از مهمترین کارشناسان این اندیشکده که به شدت ضدایرانی و طرفدار اسرائیل است، نقش تعیین کنندهای در جهتدهی به سیاست خاورمیانهای دولت ترامپ داشته و ترامپ چندبار در توئیتر صحبتهای او را بازنشر کرده است. او برخلاف بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران محافظه کار در آمریکا از اقدام ترامپ برای رها کردن کردها در سوریه در مقابل ترکیه حمایت کرد و آن را در راستای منافع آمریکا و متحدان سنتی خود (ترکیه) دانست. از دید دوران، محور سیاست خاورمیانهای آمریکا باید مقابله با هژمونی ایران باشد و راه رسیدن به این هدف هم تقویت اتحاد با متحدان (اسرائیل، ترکیه و عربستان) است.
در سپتامبر ۲۰۱۸، برایان هوک در هادسن راجع به برنامه موشکی ایران سخنرانی کرد. او ادعا کرد که جمهوری اسلامی ایران برخلاف قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به توسعه برنامه موشکی خود و ارسال این سلاحها برای متحدان منطقهای خود به ویژه حزب الله و حوثیها میپردازد. هوک ضمن انتقاد از انفعال جامعه بینالمللی در این زمینه که ایران را در گسترش برنامه موشکی خود جسورتر کرده است، اعلام کرد که آمریکا به هرگونه حمله موشکی از جان ایران و متحدانش که منجر به مرگ شهروندان آمریکایی یا آسیب به پایگاههای این کشور در منطقه خاورمیانه شود، قاطعانه پاسخ خواهد داد.
او همچنین ضمن اشاره به شروط ۱۲ گانه مطرح شده از سوی پمپئو در رابطه با ایران، از تداوم فشارها بر ایران با هدف کاهش درآمدهای آن، تقویت ارتباط با مخالفان حکومت، تلاش برای انزوای دیپلماتیک و فشار حقوقی به حکومت ایران تا زمان تغییر رفتار این کشور سخن گفت. نیکی هیلی سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل نیز در مراسمی که موسسه هادسن در دسامبر ۲۰۱۸ برای تقدیر از او برگزار کرد، ضمن حمایت از خروج آمریکا از برجام که به گفته او باعث محرومشدن حکومت ایران از درآمدهای حاصل از آن شد، از اعتراضات در ایران (دی ماه ۱۳۹۶) حمایت کرد و گفت با دولت فعلی در آمریکا مردم ایران می دانند که حالا یک حامی بزرگ دارند.
موسسه هادسن از زمان روی کار آمدن ترامپ حدود ۳۰ نشست درباره موضوعات مختلف در رابطه با جمهوری اسلامی ایران برگزار کرده است؛ نکته مهم در این رابطه این است که در اغلب این جلسات چهرههای ضدایرانی مانند کارشناسان اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها یا چهرههای اپوزیسیون ایرانی نقش محوری را داشتهاند؛ در مهمترین نمونههای اخیر، پس از اعتراضات آبان ماه در ایران این موسسه یک نشست با حضور مریم معمارصادقی، مدیر اندیشکده توانا که از مخالفان جمهوری اسلامی است و ارتباط نزدیکی با جریان سلطنتطلب دارد، برگزار کرد. او در سخنان خود از رضا پهلوی به عنوان رهبر جریانهای اپوزیسیون و همچنین معترضان داخلی در ایران نام برد و خواستار حمایت بیشتر آمریکا و اروپا از معترضان شد. چند هفته بعد، هادسن از رضا پهلوی برای سخنرانی در این اندیشکده دعوت کرد. در این جلسه که با عنوان «آینده ایران: گفتگو با رضا پهلوی» و با مدیریت مایکل دوران برگزار شد، رضا پهلوی از هرگونه مذاکره دولت آمریکا با حکومت ایران انتقاد کرد و گفت که با این کار آمریکا به مردم ایران خیانت میکند. او خواستار حمایت بینالمللی از اعتراضات ایران و فراهمکردن شرایط گذار دموکراتیک با حمایت خارجی در ایران شد.
علاوه بر سه اندیشکده مذکور، اندیشکدههای عمدتا محافظهکار دیگری هستند که به تولید گزارش یا توصیه سیاستی در رابطه با ایران پرداختهاند اما میزان اثرگذاری آنها به اندازه اندیشکدههای فوق نبوده است. انستیتو واشینگتن [۱۳] که بر سیاست آمریکا در خاورمیانه متمرکز است، یکی از مهمترین موارد در این زمینه است. این اندیشکده در دسامبر ۲۰۱۸ میزبان رضا پهلوی بود و گزارشها و توصیههای سیاستی متعددی به دولت ترامپ برای مهار ایران به ویژه در عراق و سوریه تولید کرده است. موسسه علوم و امنیت بین الملل[۱۴] از دیگر اندیشکدههایی است که به طور تخصصی در رابطه با برنامه هستهای ایران فعالیت داشته و آرشیو ادعایی اسرائیل را در رابطه با برنامه هستهای ایران برجسته نموده است. این اندیشکده همکاری نزدیک و گستردهای با بنیاد دفاع از دموکراسیها داشته و دیوید آلبرایت[۱۵] رئیس و بنیانگذار آن در جلسات متعدد در کنگره راجع به برنامه هستهای ایران شهادت داده است. اندیشکده محافظهکار امریکن اینترپرایز[۱۶] نیز که جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی ترامپ سابقه حضور در آن را داشته و کارشناسان ایران ستیزی مانند مایکل روبین دارد، از اندیشکدههای مهم و اثرگذار در رابطه با ایران در دوره ترامپ بوده است.
کارشناسان برجسته در حوزه ایران
تعداد نشست های برگزار شده با محوریت ایران (از زمان روی کار آمدن ترامپ)
حضور و سخنرانی مقامات دولتی در نشست ها و جلسات مرتبط با ایران
نام اندیشکده
مارک دوبوئیتز، ریچارد گلدبرگ، جان هانا، اُلی هاینن(مشاور)، تونی بادران، رائول مارک گرشت، مایکل لدین، بهنام بن طالب لو، سعید قاسمی نژاد، علیرضا نادر
۲۱
– حضور مایک پمپئو مدیر وقت سازمان سیا و هربرت مک مستر مشاور امنیت ملی ترامپ در نشست امنیت ملی بنیاد دفاع از دموکراسی ها (اکتبر ۲۰۱۷) – سخنرانی سیگال مندلکر معاون وزیر خزانه داری در حوزه تروریسم و اطلاعات مالی (۵ ژوئن ۲۰۱۸) – – سخنرانی خانم یلیم پابلت معاون وزیر امور خارجه در امور کنترل تسلیحات (جولای ۲۰۱۸) – حضور و سخنرانی برایان هوک مسئول امور ایران و نیکی هیلی نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل در نشست امنیت ملی بنیاد دفاع از دموکراسی ها(اوت ۲۰۱۸) – سخنرانی ناتان سیلز هماهنگ کننده مبارزه با تروریسم در وزارت خارجه آمریکا (جولای ۲۰۱۹) – سخنرانی برایان هوک درباره اعتراضات ایران (دسامبر ۲۰۱۹)
بنیاد دفاع از دموکراسی ها
جیمز فیلیپس، پیتر بروکس،
۱۲
– سخنرانی ترامپ در اکتبر ۲۰۱۷ در گردهمایی رهبران جریان محافظه کاری – مایک پمپئو (۲۱ می ۲۰۱۸)
https://risstudies.org/wp-content/uploads/2020/05/pompeo-zarate-fdd-ap-img.jpg6001250یاسر نورعلی وندhttps://risstudies.org/wp-content/uploads/2016/10/RISS-Logo-Web.pngیاسر نورعلی وند2020-05-06 10:09:482020-05-06 17:24:50مهمترین اندیشکدههای تاثیرگذار بر سیاست دولت ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران
در شماره ۹۷-۹۷ ماهنگار دیدهبان امنیت ملی میخوانید:
اقتصاد سیاسی شعار سال ۱۳۹۹: «جهش تولید»/محمد جعفری اعلام سال ۱۳۹۹، به عنوان سال جهش تولید، نوعی کنش گفتاری برای برونرفت از چالشهای اقتصادی و نشانگر نیاز به سیاستگذاری منسجم و هدفمند برای امیدآفرینی و بخش مولد جامعه است. با توجه به شرایط امروز کشور که از یک سو، هجوم خارجی و از سوی دیگر، مشکلات داخلی را در مقابل خود دارد، اصلاح ساختارها موضوعی ضروری به شمار میرود. این مهم الزاماتی دارد که مهمترین آن ایجاد بازده رقابتی در تولید است. از نظر بسیاری از صاحبنظران اقتصادی، راه نجات کشور از معضلات و مشکلات فعلی، توجه به تولید و … خرید این مقاله
چالشها و مسائل کشور در سال ۱۳۹۹/حسن صدرانیا مسئلهشناسی یکی از مهمترین فرایندهای سیاستگذاری برای پیشبرد فرایند کشورداری است. این گزارش چهارمین گزارشی است که انتشار آن از چهار سال گذشته در دستور کار پژوهشکده مطالعات راهبردی قرار گرفته است. این گزارش به نوعی تکمیل کننده کتاب «سالنمای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران» است که توسط پژوهشکده تهیه و منتشر میشود، اما توصیه میشود خوانندگان و به خصوص دولتمردان، قبل از مطالعه کتاب سالنمای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ابتدا این گزارش را مطالعه کنند و… خرید این مقاله
اپیدمی کرونا و آسیبپذیریهای حکمرانی در ایران/مجتبی قلیپور بحران کروناویروس به مثابه بزرگترین آزمون حکمرانی کشور پس از جنگ ایران و عراق شد، آزمونی دشوار که در عین رقم زدن صحنههایی باشکوه از همیاری اجتماعی و ایثار، برخی از مهمترین نقاط ضعف نظام حکمرانی کشور را نیز آشکار کرد. ایران نتوانست به سرعت استراتژی مشخص، یکپارچه و مورد اجماع بخشهای گوناگون نظام سیاسی طراحی کند. بخشهای مختلف حکمرانی در ایران، به ویژه در روزها و حتی هفتههای نخست، رویکردهای مختلف و گاه متضادی نسبت به وضعیت نمایش میدادند؛ رویکردهایی که… خرید این مقاله
کرونا، زیرساختهای سلامت، امنیت ملی/سعید صادقیجقه شیوع جهانی ویروس کرونا، نشانهای دیگر از مخاطرات جهانی شدۀ حوزه سلامت بود که در کنار مخاطرات اقلیمی، از جمله عوامل تهدیدکنندهای هستند که بدون همکاری توامان فروملی و فراملی قابل کنترل نخواهند بود. با اینکه نظام بهداشت و درمان در ایران در مقایسه با کشورهای منطقه، از سابقه و عملکرد مناسبی برخوردار است، اما برخی ناکارآمدیهای اجرایی و مدیریتی و نیز دشواریهای برخاسته از تحریمهای یکجانبه و غیرانسانی ایالات متحده، نظام خدمات سلامت و حوزههای… خرید این مقاله
آموزش آنلاین در بحران کرونا: فرصتها و چالشها/گروه مطالعات ایران شکاف دیجیتال، مهمترین چالش پیش روی گسترش آموزش مجازی در ایران است. منظور از شکاف دیجیتال، توزیع نابرابر دسترسی و کاربرد فناوریهای اطلاعاتی- ارتباطی است. آموزش مجازی بدون بهرهمندی دانشآموزان و دانشجویان از لپتاپهای نسبتا بهروز، تلفن همراه هوشمند و دسترسی به اینترنت پرسرعت بیمعناست و با اینکه ایران در سالهای اخیر در افزایش ضریب دسترسی به این امکانات رشد قابل قبولی داشته، اما شکاف در دسترسی کیفی هنوز بسیار جدی و غمانگیز است… خرید این مقاله
صدا و سیما و آموزش و پرورش مجازی؛ فرصتها و چالشها/سیدمسعود موسویآشان تعطیلی مدارس و دانشگاهها، یکی از جدیترین پیامدهای شیوع بحران کرونا در کشورهای مختلف بوده است. محیطهای دانشآموزی و دانشجویی، با توجه به گستردهگی و فراگیری، یکی از پرریسکترین محیطها از نظر شیوع و ابتلا به ویروس کرونا محسوب میشوند. تصمیمات مربوط به کنترل ریسک شیوع بیماری کووید- ۱۹ باعث شده میلیونها دانشآموز در قرنطینه خانگی قرار گیرند. نخستین حرکتی که بلافاصله پس از تعطیلی مدارس بر اثر شیوع ویروس کرونا برای تداوم روند آموزشی… خرید این مقاله
مدارس غیردولتی: مشارکت یا خصوصیسازی؟/محمد حسنی ایجاد مدارس غیردولتی به شکل کنونی، بنای نامناسبی بود که با روح حاکم بر قانون اساسی، انقلاب، آموزههای دینی و حتی تجربه تاریخی کشور سر ناسازگاری داشت. این وضعیت، امروزه به گسترش شکاف طبقاتی و فرهنگی انجامیده و روند آن در آینده سریعتر خواهد شد. یکی از نشانههای این شکاف طبقاتی، پدیده مدارس لاکچری است، مدارسی که دانشآموزانش برای اردو به مسافرتهای خارج از کشور میروند. عامل زمینهساز بروز این مدارس، نخست، ظهور نوعی سرمایهداری افسارگسیخته ناشی از جریان خصوصیسازی نامعقول اقتصادی است که منجر به شکلگیری ابرثروتمندان… خرید این مقاله
شورش زندانیان در پیِ همهگیری کرونا: راهبردهای پاسداشت همزمانِ حقوق جامعه و حقوق زندانیان/حسن عالیپور ایران بر پایه آمارهای داخلی و بینالمللی، رقمی بیش از دویست هزار تن زندانی دارد که در فهرست ده کشور دارای شمار بالای زندانی است. مدیریت چنین جمعیتی، به ویژه با امکانات محدود میتواند چالشزا باشد. این چالش، به ویژه با شورش زندانیان در چندین شهر در سال فروردین ۹۹ برجسته شد. با همهگیری ویروس جدید کرونا در ایران، این دغدغه که سپهر زندان میتواند همهگیری بیماری را باشتاب کند، سبب شد تا نزدیک به نیمی از زندانیان در ایران از مرخصی برای نوروز ۹۹ بهره بگیرند. با این حال، نگرانی از همهگیری بیماری… خرید این مقاله
سقوط قیمتها در بازار نفت؛ ملاحظاتی درباره اقتصاد ایران/عبداله قنبرلو در سایه بحران پاندمی کرونا، بهای نفت در بازارهای جهان طی هفتههای اخیر به نحو کمسابقهای سقوط کرده است، طوری که نفت اوپک در اوایل کانال ۲۰ دلار قرار گرفته است. روند کلی بهای جهانی نفت در دو ماه اول سال ۲۰۲۰ با شیب نسبتاً آرامی به تنزل میل داشت. در ماه مارس گذشته، افزایش شدید شتاب گسترش ویروس کرونا خصوصاً در کشورهای غربی سبب شد این تنزل سرعت بیشتری به خود بگیرد. در این میان، جنگ نفتی روسیه و عربستان سعودی که به تولید جهانی.. خرید این مقاله
کمکهای بینالمللی در بحران کرونا؛ موانع و الزامات/محمود یزدانفام در ماههای اخیر شیوع ویروس کرونا در چین و سپس گسترش آن به سایر کشورهای جهان از جمله ایران موجب طرح موضوع کمکهای خارجی به ایران در ساختار تصمیمگیری و فضای عمومی شد. مفروض کمکهای انسانی در جامعه بینالمللی این است که روابط کشورها فراتر از روابط دوجانبه و کانالهای رسمی دیپلماتیک است. دولتها کمکهای خارجی را در قالب دیپلماسی عمومی کشورها تعریف و اقدام مینمایند. چهره مثبت انسانی از یک دولت در جامعه جهانی هزینههای سیاست خارجی را… خرید این مقاله
بحران کرونا و تأثیر آن بر روندهای نظام بینالملل/یاسر نورعلیوند مسئله شیوع کرونا و پیامدهای آن از آنجا که با سیاست بنیادی بقا پیوند دارد، در حوزه تحلیل سیاسی و امنیتی قابل قیاس با یک جنگ یا بحران تمام عیار جهانی است. نخستین پیامد این بحران، به چالش کشیدن نظم مسلط لیبرال فعلی و عریانترکردن آسیبپذیریها و ناتوانایی این نظم در پاسخ به بحرانهاست. از این رو، دومین پیامد مهم بحران کرونا برای نظم جهانی، بازگشت به حاکمیت ملی و اقتدار دولتها برای حل بحران است. کرونا با همه پیامدهایش، گرچه موجب تقویت نقش دولتها و…
راهبردها و راهکارهای تقویت همکاریهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران/گروه مطالعات بینالملل امنیت و منافع ملی کشورها به شدت تحت تأثیر رویدادها و تحولات محیط راهبردی است. جمهوری اسلامی ایران در یک منطقه پرآشوب و در عین حال ثروتمند و تاریخی قرار گرفته است. پرسش اساسی این است که جمهوری اسلامی ایران چگونه میتواند در محیط راهبردی پرآشوب خود، پیوندهای منطقهای را تقویت نماید؟ سازمانهای بینالمللی نتیجه اهداف، تهدیدات، ارزشها و فرصتهای مشترک است. سازمانهای بینالمللی زمانی شکل میگیرند و مؤثر میشوند که کشورها…
غرب آسیا؛ بحران اقتصادی، بیثباتی سیاسی و فشارهای فزاینده بر محور مقاومت/مهدی شاپوری بیشتر کشورهای غرب آسیا از نظر اقتصادی وابسته به دو منبع درآمدی فروش نفت و گردشگری هستند. با کاهش کم سابقه قیمت نفت و رکود شدید گردشگری که هر دو ناشی از همهگیری ویروس کرونا بوده و البته، هزینههای دیگری که کرونا بر اقتصادها تحمیل میکند، در سال ۱۳۹۹ برخی از کشورهای غرب آسیا با مشکلات و دشواریهای اقتصادی بسیار جدیتر و حتی بیسابقهای مواجه خواهند شد و این به احتمال زیاد باعث افزایش شدید بیثباتی سیاسی به شکلی فراگیر و با شدت زیادی نسبت…
تحولات عراق/جعفر حقپناه در ماههای اسفند و فرودین، عراق شاهد تحولات گستردهای بود که در خلال آن علاوه بر تداوم بیثباتی و چالشهای گذشته، معضلات تازهای نیز به منصه ظهور رسیدهاند. شیوع ویروس کووید- ۱۹ و ضعف زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی این کشور برای مقابله و کنترل این ویروس همهگیر، بر شدت مشکلات مردم و دولت افزوده است. علاوه بر آن چالش در مورد حضور نیروهای ائتلاف ضد داعش، عملیات متقابل نیروهای مقاومت و نظامیان آمریکایی علیه یکدیگر و نیز تخلیه برخی پایگاههای نظامی و تحویل آن به ارتش عراق نیز ادامه داشته است. از سوی دیگر تلاش آمریکا برای تجهیز…
تحولات سوریه در آغاز دهمین سال جنگ داخلی/امین پرتو جنگ داخلی سوریه در میانه اسفند ۹۸ وارد دهمین سال خود شد. تحول مهم نهمین سال این جنگ این بود که ترکیه برای نخستین بار به صورت وسیع ارتش سوریه را هدف خود قرار داد و از تداوم پیشروی آن به سوی ادلب و جسرالشغور، ممانعت کرد. به علاوه، ترکیه برای نخستین بار، نیروهای ایرانی و مدافع حرم را هدف قرار داد و تعدادی زیادی از آنان را به شهادت رساند. حجم وسیع صدمات نظامی واردشده به ارتش سوریه (سه هواپیمای جنگنده، دو هلیکوپتر، دهها فروند تانک و نفربر زرهی و…
عرضه سهام شستا؛ مزایا و آسیبها/مهدی حیدری سهام شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی (شستا) به عنوان یکی از بزرگترین هولدینگهای سرمایهگذاری کشور در بورس تهران عرضه شده است. تخمین اولیه از ارزش این شرکت حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است و در صورت عرضه در دو مرحله، این شرکت احتمالاً بزرگترین یا دومین شرکت بزرگ بورس تهران خواهد بود. عرضه سهام شرکتهای بزرگ در بازار سرمایه باعث افزایش ظرفیت بورس و شفافیت در شرکتهای بزرگ خواهد شد،اما آیا ایجاد زنجیرهای از شرکتهای سرمایه گذاری و فروش سهام حداقلی هریک از حلقههای این زنجیره، وضعیت نابسامان حا کمیت شرکتی را نابسامانتر و…
براندازی جمهوری اسلامی از نگاه نومحافظهکاران/فرزاد پورسعید اریک ادلمن و ری تکیه در مقالهای در آخرین شماره نشریه فارین افرز، با عنوان «انقلاب بعدی ایرانی؛ چرا واشینگتن باید در پی تغییر رژیم در تهران باشد؟»، بار دیگر و به شدت از ایده ضرورت مداخله آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران دفاع و برای آن استدلال کردهاند. ری تکیه، دانشپژوه روابط ایران و آمریکا، مقام سابق امور خارجه ایالات متحده و محقق ارشد شورای روابط خارجی است. همچنین، او استاد کمکی در دانشگاه جرجتاون است. اریک ادلمن نیز مشاور مرکز ارزیابی راهبردی و تخصیص بودجه و استاد مشاور در مؤسسه دفاع از دموکراسیهاست…
بیشتر کشورهای غرب آسیا در شرایط عادی وضعیت شکنندهای از نظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی دارند و در تازهترین گزارش «شاخص دولتهای شکننده[۱]» بین وضعیت هشدار[۲] تا خطر[۳] قرار دارند. از نظر اقتصادی، کشورهای این منطقه وابسته به دو منبع درآمدی فروش نفت و گردشگری هستند. با کاهش کمسابقه قیمت نفت و رکود شدید گردشگری، که هر دو ناشی از همهگیری ویروس کرونا بوده است و البته هزینههای دیگری که کرونا بر اقتصادها تحمیل میکند (مانند هزینههای بهداشتی، افزایش بیکاری، تشدید فقر و…)، در سال ۱۳۹۹ برخی از کشورهای غرب آسیا از جمله کشورهای حوزه محور مقاومت با مشکلات و دشواریهای اقتصادی بسیار جدیتر و کمسابقهای مواجه خواهند شد. محور مقاومت در شرایط عادی و بدون همهگیری ویروس کرونا نیز در سال پیش رو شرایط اقتصادی با شرایط دشواری مواجه میشد، اما کرونا روند فشارها و سختیها را تسریع و تشدید کرده است.
تأثیر کاهش شدید قیمت نفت بر اقتصادهای ایران و عراق
در اثر همهگیری ویروس کرونا و البته تلاش دیرهنگام کشورهای نفتی برای کاهش میزان تولید نفت خود، از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون قیمت نفت حدود ۷۰ درصد کاهش پیدا کرده است و برای اولین بار از اوایل دهۀ ۲۰۰۰ به این سو، به زیر ۲۰ دلار رسیده است. حتی در بعضی جاها قیمت نفت به کمتر از ۱۰ دلار و قیمتهای منفی نیز رسیده است. همه کشورهایی که بخش زیادی از درآمدهایشان از طریق فروش نفت تأمین میشود، از این اتفاق زیان میبینند. با این حال، برخی از این کشورها بیشتر با مشکل مواجه خواهند شد.
ایران تحت تأثیر تحریمهای شدیدی از جانب دولت آمریکا قرار دارد و برخلاف برخی اظهارنظرها، کاملاً نیازمند درآمدهای نفتی است. در واقع، هرچند در دوسال اخیر تحت تأثیر تلاشهای دولت آمریکا برای به صفررساندن فروش نفت ایران، کاهش اساسی در میزان فروش نفت کشورمان رخ داده است، اما هنوز هم منابع حاصل از فروش نفت در اقتصاد و بودجه دولت اهمیت بسیار زیادی دارد. بر اساس برآورد کارشناسان اقتصادی، با توجه به سهم نفت در بودجه ۱۳۹۹ دولت ایران باید بتواند روزانه حداقل یک میلیون بشکه نفت با قیمت هر بشکه ۵۰ دلار به فروش برساند تا بتواند کالاهای اساسی مورد نیاز مردم را تأمین کند. این در حالی است که در خوشبینانهترین برآوردها نیز قیمت این منبع در سال جاری از ۴۰ دلار فراتر نخواهد بود. در چنین شرایطی، بعید است جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۹۹ بتواند روزانه حداقل یک میلیون بشکه نفت با قیمت ۵۰ دلار بفروشد یا بیش از یک میلیون بشکه با قیمتهای کمتری بفروشد تا سهم فروش نفت در بودجه محقق شود.
این در حالی است که به دلیل شیوع کرونا در کشور، وضعیت پیچیدهتر نیز شده است و بخش مهمی از منابع درآمدی پیشبینیشده در بودجه ۱۳۹۹ بهویژه در بخش مالیات ممکن است محقق نشوند. ضمن اینکه دولت ناچار است به کسبوکارهای آسیبپذیر نیز کمک کند و البته هزینههای بهداشتی قابل توجهی را نیز تقبل نماید. بهنظر میرسد تحت فشار آمریکا، جمهوری اسلامی ایران امکان استفاده از تسهیلات نهادهای مالی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول برای جبران بخشی از کمبودها را نیز نخواهد داشت.
در عراق، با وجود اینکه دولت این کشور مانند ایران تحت فشار تحریم نیست، اما با چالشهای اساسی مواجه است. اقتصاد عراق کاملاً وابسته به فروش نفت است (بیش از ۹۰ درصد درآمدهای این کشور از محل فروش نفت تأمین میشود) و با کاهش شدیدی که در قیمت نفت رخ داده است، معضلات این کشور چند برابر خواهد شد. بودجه عراق بر مبنای قیمت حدود ۵۶ دلاری برای نفت بسته شده است. دولت عراق ۳ میلیون کارمند دارد که برای پرداخت ماهانه حقوق آنها نیاز به ۵ میلیارد دلار دارد. این در حالی است که با کاهش قیمت نفت به زیر ۲۰ دلار، بین ۲ تا ۳ میلیارد دلار از این ۵ میلیارد دلار قابل حصول نخواهد بود. همچنین، حدود ۱٫۵ میلیون نفر از نیروی کار عراق نیز در قالب قراردادهای پیمانکاری برای دولت این کشور کار میکنند و درآمدشان از سوی دولت تأمین میشود (در مجموع، حدود ۳۰ درصد نیروی کار عراق از دولت حقوق میگیرند). در ضمن، عراق از جمله کشورهای نفتی منطقه است که فاقد ذخایر ارزی و مالی قابل توجه برای جبران کاهش منابع درآمدی خود است.
پیامدهای رکود گردشگری برای اقتصادهای لبنان، ایران و عراق
تنها کاهش قیمت نفت نیست که اقتصادهای منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد. کرونا باعث بستهشدن مرزها و مناطق گردشگری و توقف یا حداقل کاهش خدمات به گردشگران در کشورهای مختلف شده است. گردشگری در این غرب آسیا تحت تأثیر ظهور و اقدامات گروههای تکفیری بهویژه داعش در سالهای گذشته دچار رکود شده بود، اما در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به شرایط رونق برگشته بود و تا قبل از شیوع کرونا، انتظار بهبود و رونق بیشتر این صنعت و درآمدهای آن برای کشورهای منطقه در سالهای پیش رو وجود داشت. اما حالا تحت تأثیر همهگیری کرونا، گردشگری در سراسر جهان دچار رکود اساسی شده است.
رکود گردشگری بر اقتصاد لبنان اثرات منفی جدی در پی دارد. در نیمه اول سال ۲۰۱۹ ارزش واردات لبنان ۱۰٫۱۴ میلیارد دلار و ارزش صادرات آن ۱٫۷۳ میلیارد دلار بوده؛ یعنی کسری تجاری این کشور برابر با ۸٫۴۱ میلیارد دلار بوده است. گردشگری یکی از منابع اصلی اقتصاد لبنان است. بر اساس پیشبینی آودیس گیدانیان، وزیر گردشگری لبنان در نیمههای سال ۲۰۱۹، درآمدهای حاصل از گردشگری برای لبنان در سال ۲۰۱۹ با رشدی حدود ۴۶ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۸، به بیش از ۷ میلیارد دلار خواهد رسید. همانطور که مشاهده میشود، درآمدهای مستقیم و غیرمستقیم ناشی از گردشگری چند برابر کل صادرات کالا و خدمات لبنان در سال ۲۰۱۹ است.
لبنان علاوه بر رکود گردشگری، مشکلات جدی دیگری هم دارد. این کشور بیش از ۳۰ میلیارد دلار قروض خارجی دارد که سررسید ۱٫۲ میلیارد دلار آن فرارسیده است. حسان دیاب، نخستوزیر لبنان، اعلام کرده است که ذخایر ارزی لبنان به سطح بحرانی و خطرناکی رسیده است و کشورش نمیتواند قروض خود را پرداخت کند. ارزش حوالههایی که از خارج لبنان بهویژه توسط کارگران لبنانی در کشورهای دیگر در سال ۲۰۱۹ به اقتصاد لبنان تزریق شده، ۷٫۳ میلیارد دلار معادل ۱۲٫۵ درصد کل اقتصاد این کشور بوده است. پیشبینیها بر آن است که در اثر همهگیری کرونا، این منبع درآمدی نیز بهشدت در سال جاری کاهش پیدا خواهد کرد. این در حالی است که لبنان میزبان ۱٫۵ میلیون آواره سوری نیز است که این آوارگان هزینههای زیادی بر اقتصاد این کشور تحمیل کردهاند.
تلاش آمریکا برای اعمال فشار بر حزبالله که در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ تشدید شد، نیز مسئلۀ قابل توجهی برای اقتصاد لبنان است. فشار بر اقتصاد لبنان، تنها لبنانیها را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه پیامدهای جدی برای حکومت سوریه نیز در پی خواهد داشت. اقتصاد سوریه از سه طریق به لبنان وابستگی زیادی دارد: ۱٫ لبنان بازاری برای کالاهای سوری است؛ ۲٫ پولی که کارگران سوری مقیم لبنان به سوریه میفرستند؛ و ۳٫ لبنان مرکزی مالی برای سرمایه و واردات سوریهاست. به دلیل همین وابستگی است که در سال ۲۰۱۹ و در پی وقوع اعتراضات و شورشها در لبنان، ارزش پول سوریه نصف شد (از ۵۰۰ پوند سوریه در برابر یک دلار آمریکا به حدود ۱۰۰۰ پوند در برابر یک دلار). نمودار زیر که توسط «اکونومیست» تهیه شده است، ارتباط تنگاتنگ میان سقوط لیره لبنان با پوند سوریه در ماههای اوت، اکتبر و دسامبر را نشان میدهد.
در شرایط تحریمهای شدید آمریکا و کاهش شدید ارزش پولی ملی ایران، گردشگری در ایران تقویت شده بود و میتوانست بخشی از تنگناهای اقتصادی ناشی از تحریمها را کاهش دهد؛ که با همهگیری کرونا، این بخش نیز بهشدت آسیب دیده است. حتی گردشگری داخلی که میتوانست منجر به توزیع بیشتر درآمدها در سطح کشور شود، دچار رکود بیسابقهای شده است. پیشبینیها بر این است که تنها به دلیل کاهش گردشگری مذهبی در اثر کرونا، تولید ناخالص داخلی عراق حداقل ۵ درصد کاهش خواهد یافت.
نتیجهگیری
محور مقاومت در سال ۱۳۹۸ سال سختی را پشت سر گذاشت. با این حال، در سال ۱۳۹۹ با شرایط بسیار پیچیدهتر و دشوارتری روبروست. جمهوری اسلامی ایران بهعنوان «دولت مقاومت» (به تعبیر مقام معظم رهبری) و پشتیبان بازیگران و گروههای مقاومت، تحت فشارهای شدید تحریمی آمریکا و پیامدهای همهگیری ویروس کرونا، سال بسیار سختی پیش رو دارد. پس از خروج دولت ترامپ از برجام و بازگرداندن تحریمها و اعمال تحریمهای جدید، اقتصاد ایران در دو سال اخیر در مجموع حدود ۱۴ درصد رشد منفی را تجربه کرده و بر اساس ارزیابی صندوق بینالمللی پول، در سال پیش رور نیز با رشدی منفی ۶ درصدی مواجه خواهد بود (در حالی که قبل از کرونا، پیشبینی این نهاد این بود که رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۰ به صفر درصد میرسد).
اقتصاد عراق به فروش نفت وابسته است و اگر برای مدت شش ماه قیمت نفت در سطوح پایین بماند، وضعیت این کشور بسیار وخیم خواهد شد. لبنان اوضاع شکنندهتری نسبت به عراق دارد. در واقع، لبنان در شرایط عادی نیز امسال با وضعیت دشوار و حتی شاید ورشکستگی اقتصادی روبرو میشد و حالا با تحولات ناشی از کرونا، برخی معتقدند لبنان به وضعیتی دچار میشود که اوضاع ونزوئلا در برابر شرایط این کشور، عادی به نظر برسد. اگر اقتصاد لبنان دچار فروپاشی شود، دولت سوریه نیز در وضعیت بسیار وخیمتری گرفتار خواهد شد؛ همچنان که اگر اقتصاد عراق آسیب اساسی ببیند، اقتصاد ایران نیز با شرایط دشواری مواجه خواهد شد، چون عراق یکی از مقصدهای اصلی صادرات ایران در شرایط دشوار تحریمهاست و البته گردشگران عراقی نیز در سالهای اخیر در جایگاه اول ورود گردشگران خارجی به ایران بودهاند و نقش مهمی در رونق گردشگری ایران داشتهاند.
مهدی شاپوری / عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی
پانوشتها؛
۱٫ Fragile State Index 2019
۲٫ Warning
۳٫ Alert
https://risstudies.org/wp-content/uploads/2020/05/1962966.jpg6001250یاسر نورعلی وندhttps://risstudies.org/wp-content/uploads/2016/10/RISS-Logo-Web.pngیاسر نورعلی وند2020-05-02 14:45:562020-05-03 14:28:44کرونا و سال دشوار اقتصادی محور مقاومت