زیارت کربلا
امسال نیز چون سالهای پیش توفیق زیارت خاک پاک کربلا و بوسه بر آستان امام شهیدان آقا امام حسین(ع) نصیبمان شد.
امسال نیز چون سالهای پیش توفیق زیارت خاک پاک کربلا و بوسه بر آستان امام شهیدان آقا امام حسین(ع) نصیبمان شد.
پژوهشکده مطالعات راهبردی در نظر دارد با همکاری مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در ۳۰ مهرماه نشستی برای بررسی و تبادل نظر پیرامون کتاب “مطالعات امنیت معاصر” با حضور آقایان دکتر علیرضا خسروی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر محمود یزدان فام عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی و دکتر علیرضا ثمودی مترجم کتاب در سالن کنفرانس مرکز مطالعات عالی بینالمللی برگزار نماید. لذا از کلیه اساتید، دانشجویان و محققان علاقمند به این حوزه مطالعلاتی دعوت میشود در این نشست علمی حضور یابند.
عراق بار دیگر شاهد اعتراض های ضد دولتی بود. این اعتراضها نیز مانند رخدادهای سال گذشته به خشونت کشیده شد که مطابق اعلام وزارت بهداشت عراق بیش از ۱۰۰ کشته و بیش از ۶ هزار زخمی داشته است. در این نوشتار ماهیت اعتراضها، علل آن و چرایی بروز خشونتهای گسترده بررسی میشود. عراق طی سالهای اخیر همواره شاهد شکلگیری اعتراضهای ضددولتی بود که اغلب این اعتراضها نیز به خشونت کشیده میشد. اعتراضهای مردم بصره در سپتامبر ۲۰۱۸ و آتش زدن کنسولگری ایران در این شهر، یکی از بارزترین اعتراضها در عراق بود. نکته حایز اهمیت و وجه مشترک این است که اغلب اعتراضهای عراق در سالهای اخیر در بغداد، پایتخت و استانهای شیعهنشین برگزار شد.
با این حال، اعتراضهای اخیر با اعتراضهای سالهای گذشته پنج تفاوت مهم دارد. نخستین تفاوت مربوط به تلفات بالای اعتراضهای اخیر در عراق است که بیش از ۱۰۰ کشته و بیش از ۶ هزا زخمی داشته است. دومین تفاوت این است که ناآرامیهای اخیر برخلاف سالهای گذشته که با فراخوان مقتدی صدر، رهبر جریان صدر شکل میگرفت، این بار هیچ گروه سیاسی شناسنامهداری بانی و طراح تجمعات نبوده است و حتی مقتدی صدر طی بیانیهای از مردم خواست تا آرامش را حفظ کنند.
سومین تفاوت مهم این است که در اعتراضهای اخیر برای نخستین بار علیه مرجعیت عراق شعار سر داده شد، در حالی که از یک سو فتوای سال ۲۰۱۴ آیتالله سیستانی برای تشکیل حشد الشعبی و استقبال گسترده جوانان عراقی از این فتوا نشان از جایگاه برجسته مرجعیت نزد مردم عراق دارد و از سوی دیگر مرجعیت عراق نه تنها دخالتی در سیاست ندارد بلکه همواره حمایت از مطالبهها و منافع مردم را اولویت خود قرار میدهد. چهارمین تفاوت این است که در اعتراضهای اخیر، معترضان شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» (ملت براندازی نظام را میخواهد) را سر دادند.
این در حالی است که این شعار در کشورهای دارای نظام دیکتاتوری کاربرد داد نه در عراق که انتخابات پارلمانی آن به موقع برگزار میشود و مردم هر ۴ سال یک بار اعضای پارلمان را انتخاب میکنند و پارلمان منتخب مردم نیز رئیسجمهوری و نخست وزیر را انتخاب میکند. پنجمین تفاوت این است که معترضان، برخی از رسانهها، شبکههای اجتماعی و برخی گروهها و شخصیتهای عراقی در حالی برگزاری انتخابات پارلمانی جدید و استعفای دولت را خواستار شدند که از عمر این دولت کمتر از یک سال میگذرد و نارضایتیها از گذشته انباشت شده است. بر همین اساس نیز عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق، خطاب به مردم این کشور اعلام کرد تظاهراتکنندگان حق دارند خواستار مبارزه با فساد شوند، اما تغییر اوضاع زمانبر است.
علل شکلگیری اعتراضها در عراق
مهمترین علت اعتراضها و در واقع جرقه آن در نارضایتیهای مردمی است. عراق به دلیل در اختیار داشتن دومین ذخایر بزرگ نفتی در جهان و صادرات روزانه بیش از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه نفت در زمره کشورهای ثرومند عربی است، اما مردم عراق از وضعیت اقتصادی و اجتماعی ناراضی هستند. مطابق برخی آمارها، میزان بیکاری در میان جوانان تحصیلکرده عراقی به بیش از ۴۰ درصد میرسد.
بر همین اساس نیز بازیگران اصلی اعتراضهای اخیر عراق را جوانان تحصیلکرده تشکیل میدادند. پیش از اعتراضهای اکتبر ۲۰۱۹، گروهی از فارغالتحصیلان بیکار مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری، در بغداد به مدت ۵۰ روز در مقابل وزارت آموزش عالی عراق تحصن کرده بودند. علاوه بر این، مردم عراق به شدت از ضعف خدمات اجتماعی ناراضی هستند. مردم ساعتها در روز به برق دسترسی ندارند، وضعیت بهداشتی در این کشور ضعیف است و دستیابی مردم به آب آشامیدنی نیز سخت است.
دومین عامل مهم در شکلگیری اعتراضها، فساد گسترده در عراق است. عراق دوازدهمین کشور در میزان بالای فساد است. برخی گزارشها حاکی از این است که از زمان سرنگونی رژیم بعثی در عراق، دستکم ۴۳۱ میلیارد دلار اختلاس شده است. فساد اقتصادی به پدیدهای افسار گسیخته در عراق تبدیل شده و بخش زیادی از بودجههای دولتی را میبلعد بدون اینکه در مقابل آن خدماتی به مردم ارائه شود. مردم عراق از این میزان بالای فساد به ستوه آمدهاند، در حالی که وضعیت معیشتی و اجتماعی آنها وضعیت نامناسبی دارد.
در واقع، میزان بالای فساد و ناتوانی دولت در مبارزه با آن سبب شکلگیری بحران ناکارآمدی دولت و همچنین بحران اجتماعی ناشی از نارضایتی مردم از دولت شد. نکته مهم این است که دولت عراق اکنون در حالی وعده خدمات رفاهی و استخدام جوانان در دستگاههای دولتی را داده است که هماکنون نیز سالیانه مبلغی در حدود ۵۱ میلیارد دلار در عراق صرف پرداخت حقوق میشود. این میزان پرداخت حقوق به کارمندان سبب کاهش شدید بودجه عمرانی و تداوم ضعف خدمات اجتماعی به مردم عراق شده است.
چرایی تبدیل اعتراضهای مسالمتآمیز به خشونتهای گسترده
تبدیل اعتراضهای مسالمتآمیز مردم عراق به خشونت دلایل داخلی و خارجی دارد که برخی از مهمترین این دلایل عبارتند از:
الگوی رفتاری برخی جریانهای داخلی و نادیده گرفتن “استبداد صدامی” از سوی جوانان عراقی
واقعیت این است که جامعه عراقی یک جامعه یکدست و منسجم نیست. این یکدست و منسجم نبودن، عراق را به یک کشور مستعد نزاع و ناآرامی تبدیل کرده است. این استعداد به حدی است که هسته مرکزی داعش در عراق شکل گرفت. در همین حال، نزاع سیاسی درونگروهی نیز در عراق در سطح بالایی قرار دارد، به نحوی که برخی شخصیتها و جریانهای عراقی بدون اینکه در نظر بگیرند دولت عبدالمهدی عمری کمتر از یک سال دارد، همه مسئولیت اعتراضها را متوجه این دولت کرده و برکناری آنرا خواستار هستند. از سوی دیگر، بازماندههای بعثیها که مورد حمایت بازیگران خارجی نیز قرار دارند، در مناطق مختلف عراق فعال هستند و جوانان این کشور را که فقر، ظلم و “استبداد صدامی” را ندیدهاند به ضدیت با دولت، رفتارهای هیجانی و خرابکاریهای اجتماعی سوق میدهند و این از علل مهم شکلگیری خشونت از درون اعتراضهای ضد دولتی در عراق است.
الگوی رفتاری دولت عراق
اگرچه دولت عراق در اعتراضهای اخیر بر حق مردم برای برگزاری تظاهرات و همچنین تلاش دولت برای رسیدگی به مطالبههای مردم تاکید کرد، اما نیروهای امنیتی عراق پیش از آغاز اعتراضهای اخیر به شکل خشونتآمیز به تحصن ۵۰ روزه فارغالتحصیلان این کشور که در اعتراض به بیکاری انجام شده بود، پایان دادند. در جریان این برخورد، تعدادی از دختران و زنان مجروح و به شدت احساسات عمومی جریحهدار شد. پس از این واقعه، جوانان بصره برای همدردی با این دختران و زنان، به دولت هشدار دادند که در بصره تظاهرات بزرگی برپا خواهند کرد.
مداخله محور عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی
یکی از مهمترین دلایل کشیده شدن اعتراضهای مسالمتآمیز مردم عراق به خشونتهای خیابانی، مداخله محور سهگانه عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی است. مداخله این بازیگران در امور داخلی عراق از طریق شبکههای مجازی، برجستهسازی اعتراضها، بهرهگیری از عناصر داخلی و همچنین نیروهای نظامشان در عراق انجام شد. در همین راستا، در شبکههای مجازی هشتگ «العراق ینتفض» یعنی «عراق به پا خیز» ساخته شد که تحلیلها نشان داد ۷۹ درصد از توئیت این هشتگ از داخل عربستان و توسط ربات انجام شد. ۵۸ هزار اکانت سعودی در ترند کردن هشتگ آشوبهای عراق مشارکت کرده و ۲۰۰ ربات نیز ۱۳ هزار توئیت را برای ترند استفاده کردند.
در واقع، شبکهسازان و شبکهداران نقش مهمی در برجستهسازی و بزرگنمایی اعتراضهای مردمی عراق و تبدیل این اعتراضها به خشونتهای داخلی ایفا کردند. برخی عناصر داخلی به خصوص بازماندههای بعثی و «الصرخیه» که تحت حمایت کشورهای خارجی قرار دارند، در خشونتهای عراق نقش ایفا کردند. شمار زیادی از نظامیان آمریکایی نیز در عراق حضور دارند و برخی از منابع نیز از نقش این نظامیان در جهت دادن اعتراضها به سمت خشونت خبر دادند. اما سوال مهم این است که چه دلایلی برای مداخله بازیگران خارجی در اعتراضهای مردمی عراق وجود دارد؟ در این خصوص میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دولت عراق به خصوص در کمتر از یک سالی که از عمر دولت عبدالمهدی میگذرد، نشان داد در عرصه سیاست خارجی به دنبال استقلال در تصمیمسازی است. در همین راستا، دولت عراق با تحریمهای ضد ایرانی آمریکا همراه نشد، به طرح امنتی دریانوردی آمریکا نپیوسته است و مرز القائم در مرز عراق با سوریه را بازگشایی کرد. همچنین پس از اینکه، در ماههای گذشته به مواضع حشد الشعبی در عراق حمله کرد، این کشور در صدد خرید تجهیزات نظامی از روسیه از جمله سامانههای دفاعی S400 و S300 روسی برآمد و “فالح فیاض”، مشاور امنیت ملی عراق در همین راستا به روسیه کرد.
نارضایتی از سیاست خارجی مستقل سبب بهرهگیری از اعتراضهای ضددولتی در عراق و کشاندن آن به سمت خشونت از سوی بازیگران خارجی به خصوص مثلث عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی شد. در همین زمینه “سید جلال سادتیان”، سفیر سابق ایران در بریتانیا، گفت: «زمینههای سیاسی نارضایتی از نفوذ خارجی در عراق مزید بر علت شده، ولی اصل قضیه همان بیکاری و ضعف اقتصادی و تبعیضهایی است که در عراق وجود دارد. نارسایی در خدمترسانی به مناطق و قشرهای مختلف وجود دارد، اما بعضاً جریانهای داخلی و جریانهای بیرونی عراق از این بسترها سوء استفاده کردند. در این مقطع به نظر میرسد جریانهای بیرونی قویتر وارد شده اند.»
چند روز پیش از آغاز اعتراضها در عراق، عادل عبدالمهدی، پس از پایان کار کمیته بررسی حملههای هوایی به انبارهای مهمات حشد الشعبی، نتایج آن را اعلام و رسماً رژیم صهیونیستی را عامل این حمله معرفی کرد. حشد الشعبی نیز پس از این موضوع اعلام کرد که رژیم صهیونیستی منتظر پاسخ این حملهها باشد. این موضوع عامل مهمی برای اعمال فشار بر دولت عراق و متمرکز کردن توجه آن به مسایل داخلی محسوب میشود.
عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق و فرمانده نیروهای مسلح این کشور چند روز پیش از آغاز اعتراضهای اخیر، ژنرال عبدالوهاب ساعدی، قائم مقام نیروهای ضدتروریسم عراقی را از سمت خود برکنار کرد. ژنرال الساعدی در جریان مبارزه با تروریسم داعشی نقش زیادی داشته است. این تصمیم عبدالمهدی مورد بهرهبرداری بازیگران خارجی قرار گرفت. آمریکا تلاش زیادی انجام داد تا عبدالوهاب ساعدی را به عنوان فاتح موصل معرفی و اعتراضهای مردم عراق را علیه این تصمیم عبدالمهدی فراهم کند. در همین حال، تلاش زیادی انجام شد تا برکناری الساعدی به حشد الشعبی و فشار فرماندهان آن بر نخست وزیر عراق نسبت داده شود. بر همین اساس نیز هشتگی با عنوان (# کلنا عبدالوهاب الساعدی) ساخته شد و ذیل آن نیز عکسها و فیلمهایی را به نمایش گذاشتهاند که نشان میدهد ژنرال الساعدی در جریان جنگ با داعش و آزاد سازی موصل به غیرنظامیان کمک میکند.
یکی از دلایل اصلی بهرهگیری بازیگران خارجی از اعتراضهای عراق برای اعمال فشار بر دولت این کشور، تأثیرگذاری بر محور مقاومت است. اعتراضهای عراق با شکستهای متوالی عربستان سعودی در جنگ علیه یمن و همچنین با موفقیتهای ارتش سوریه در عملیات آزادسازی ادلب همزمان شد. محور عربی/عبری/غربی این شکستها را به طور مجزا ارزیابی نمیکند بلکه آنرا در سطح کلان محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران میبیند. بر همین اساس، عراق برای ایجاد شکاف در محور مقاومت و تضعیف این محور انتخاب شد زیرا عراق هم روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران دارد و هم اینکه حشد الشعبی جایگاه مهم و برجستهای در عراق دارد. از این رو، در تظاهرات اخیر عراق نیز مانند رخدادهای سال گذشته علیه جمهوری اسلامی ایران و همچنین در مخالفت با حشد الشعبی شعار سر داده شد.
تظاهرات اخیر در عراق همزمان با آغاز راهپیمایی اربعین شروع شد. راهپیمایی اربعین یکی از بزرگترین اجتماعات انسانی با محوریت مذهب است. راهپیمایی اربعین به نوعی قدرت نرم محور مقاومت در منطقه غرب آسیا است که هر ساله نیز با افزایش شمار راهپیمایان همراه است. ممانعت از برگزاری گسترده راهپیمایی اربعین یکی از اهداف اصلی به انحراف کشاندن اعتراضهای مسالمتآمیز مردم عراق و تبدیل آن به خشونتهای خیابانی است.
نتیجهگیری
اعتراضهای ضد دولتی در عراق موضوع تازه و عجیبی نیست. بسترهای داخلی برای شکلگیری اعتراضها نیز به دلیل آمار بالای بیکاری جوانان تحصیلکرده، ضعف شدید خدمات اجتماعی و حجم گسترده فساد اداری فراهم است. با این حال، برخی بازیگران ناراضی داخلی و عربستان سعودی و آمریکا به همراه رژیم صهیونیستی که به خصوص از پیروزیهای محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و سیاست خارجی مستقل دولت بغداد رضایت ندارند، تلاش کردند اعتراضهای مسالمتآمیز مردمی را که دولت عبدالمهدی نیز حق مردم را برای برگزاری این اعتراضها به رسمیت شناخت، به انحراف کشانده و آنرا به سمت خشونتهای خیابانی هدایت کنند. اگرچه این اعتراضها با تصمیمهای دولت متوقف شده، اما بدون شک آخرین اعتراضهای مردمی نخواهد بود و بسترهای چرخه تداوم این اعتراضها همچنان فراهم است.
سید رضی عمادی- دکترای روابط بینالملل
شهریور ماه گذشته تفاهمنامه همکاری سازمان منطقه آزاد کیش با قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) امضا شد که ساخت جزیره مصنوعی پانصد هزار مترمربعی توسط این قرارگاه یکی از درونمایههای تفاهمنامه یاد شده است. برخاسته از فعالیتهای انسانی، خلیج فارس یکی از آلودهترین پهنابهای جهانی است.
طی دو دهه گذشته فرایند ساخت جزایر مصنوعی، فروسایی بیشتر محیط زیست و نابودی زیستمندان این پهنه آبی را در پی داشته است. از دیگر سو، هزینه بالای سفر به کیش عملاً بخش گستردهای از جامعه را به دلیل ناتوانی مالی برای استفاده از این گونه مناطق و سازههای تفریحی محروم میکند. این در حالی است که کرانههای جنوبی کشورمان توانش بالایی در طرحی و پیادهسازی این گونه سازهها دارند. نوشتار حاضر بر آن است که پیامدهای طبیعی و بازتابهای اجتماعی ساخت جزیره مصنوعی در کیش را بررسی و واکاوی کند.
از زمان پیدایش نخستین جوامع انسانی در کنار پهنابهای بزرگ در اشکال دریاها و اقیانوسها تا به امروز دریاها در رشد و گسترش امنیت، ثبات و توسعه در قالب بازرگانی، ماهیگیری، گردشگری، تولید برق، برداشت منابع و معادن بستر دریا و مزیت و فرصتآفرینی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برای کشورها نقش بنیادی و فزاینده داشتهاند. در این میان، رهبران و کارگزاران کشورهای پیونددار با دریاها کوشیدهاند که این فرصتها را برای رشد اقتصادی و کسب درآمد بیشتر به امتیاز تبدیل کنند.
گزارشها گویای آن هستند که طی یک سد سال گذشته گامها و کنشهای دریامحور کشورها در قالب ساخت انواع سازهها به آلودگی گسترده و فزاینده دریاها انجامیده بهگونهای که در بسیاری از مناطق، زیستگاهها و زیستمندان دریایی به شدت آسیب دیده و نابود شدهاند. در این میان، خلیح فارس از دیدگاه گوناگونی زیستی و منابع شیلاتی یکی از مهمترین پهنابهای جهانی است که به واسطه داشتن منابع کلان انرژی(نفت و گاز) و وجود تنگه استراتژیک هرمز که گذرگاه تأمین انرژی اروپا و کشورهای خاور و جنوب خاوری آسیاست در مناسبات قدرتهای جهانی و منطقهای کارکرد بیهمتایی دارد.
بر بنیاد گزارشها، بهرهبرداری پُرشتاب و بیرویه از منابع کرانهای و بستر این دریا بهویژه نفت توسط کشورهای پیرامونی به تخریب و آلودگی این بومسازگان (اکوسیستم) حساس و شکننده انجامیده است. این در حالی است که طی دو دهه گذشته ساخت جزایر مصنوعی با اهداف اقتصادی و کسب درآمد از راه گردشگری در کرانههای جنوبی خلیج فارس به فزایندگی مسائل محیط زیستی و آشفتگی و نابهسامانی چرخش طبیعی آب از راه تنگه هرمز بیشتر دامن زده و همواره نیز مورد سرزنش و نکوهش پژوهشگران و دانشگاهیان بهویژه در کشورمان بوده است.
در آغازین هفته شهریورماه گذشته و همزمان با هفته دولت، خبری در رسانهها پخش شد که میان سازمان منطقه آزاد کیش و قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) تفاهمنامه همکاری امضا شده که ساخت جزیره مصنوعی پانصد هزار مترمربعی برای کاربریهای تفریحی و مسکونی یکی از درونمایههای تفاهمنامه یاد شده است. بر بنیاد برخی برآوردها هزینه هتل و ماندن در جزیره کیش با شهرهای ترکیه برابری میکند.
از این رو، درصد بالایی از هممیهانمان امکان بهرهمندی از این جزایر و سازهها و جاذبههای گردشگری را ندارند. این در حالی است که در میان کشورهای پیرامون خلیج فارس هیچ یک به اندازه کشورمان کرانه دریایی گسترده، رها شده و ارزان بها در خلیج فارس و دریای عمان ندارند. در کناره دریای عمان مناطقی با جاذبههای طبیعی بیمانندی وجود دارد که توسعه آنها بارها مورد تأئید و تأکید بلندپایگان ج.ا.ایران بهویژه مقام معظم رهبری بوده است.
پهناب خلیج فارس با گسترده نزدیک به ۲۳۷۴۰۰ کیلومترمربع از راه تنگه راهبردی هرمز در پیوند با دریای عمان و اقیانوس هند در میانه کشورمان و شبه جزیره عربستان (کشورهای عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان) گسترده است. این خلیج به نگرش به موقعیت جغرافیاییاش، آب و هوایی خشک و نیمه استوایی دارد بهگونهای که دما در تابستان گاه به پنجاه درجه سانتیگراد نیز میرسد و اندازه تبخیر بیشتر از میزان آبهای وارده و شوری آن بیش از اقیانوس است.
وضعیتی که به روان شدن جریان آب از اقیانوس هند به خلیج فارس انجامیده است. این جربان به موازات کرانههای کشورمان به شمال غرب روان شده در غرب حوضه به جنوب تغییر مسیر میدهد. در راه پیمودن مسیر و در پی فرآیند تبخیر، آب چگالتر میشود و شوری آن رو به فزونی مینهد و سرانجام این جریان آب پس از پیمودن کرانههای جنوبی پُر چگالتر شده و از بستر تنگه هرمز به دریای عمان و اقیانوس هند وارد میشود.
تراز آب خلیج فارس
ردیف | ورودی یا خروجی آب | اندازه |
۱ | تبخیرخالص در خلیج فارس | ۸۰۰-۳۵۰ کیلومتر مکعب بر سال |
۲ | ورودی آب رودها | ۱۳۳-۳۵ کیلومتر مکعب بر سال |
۳ | جریان آب سطحی وارده از تنگه هرمز | ۷۲۵۰ کیلومتر مکعب بر سال |
۴ | خروجی آب خلیج فارس از تنگه هرمز | ۶۶۲۰ کیلومتر مکعب بر سال |
۵ | حجم کل آب خلیج فارس | ۸۶۰۰ کیلومتر مکعب بر سال |
خلیج فارس یکی از پهناورترین پناهگاههای آبزیان دریایی (مرجانها و ماهیان) و جنگلهای حرا در جهان است اما طی چند دهه گذشته آلودگی محیطزیست یکی از چالشهای مهم این پهنه آبی بودهاست. از آن جایی که ۶۰ درصد از ذخایر نفت جهان در خلیج فارس است، ساخت سکوهای نفتی، مجتمعها و پالایشگاهها پیرامون خلیج فارس و ورود نفت، مواد شیمیایی و پسابها به این پهناب از عوامل بنیادی این آلودگی هستند. یکی از مهمترین آلودگیهای خلیج فارس در زمان جنگ ایران و عراق رخ داد بهگونهایکه نزدیک به شش میلیون بشکه نفت در آب رها شد همچنین آتشسوزی چاههای نفت، به ورود حجم کلانی از نفت خام به دریا انجامید.
همچنین گذر سالانه بیش از صد هزار شناور از خلیج فارس و دریای عمان که ۷۵درصد آنها درگیر ترابری نفت خام و فراوردههای نفتی هستند و در پی آن رهاسازی مواد دور ریز گوناگون مانند آب شستوشوی موتور، فاضلاب، آب توازن کشتی و موارد دیگر به سرازیر شدن پیوسته انواع آلودگیها به منطقه شده که پیامدهای ویرانگری بر محیطزیست داشته است. بر بنیاد برآوردها سالانه نزدیک به یک و نیم میلیون تُن نفت به خلیج فارس نشت میکند بهگونهای که آلودگی این منطقه بیشتر از میانگین جهانی است. بر این پایه، محیط زیست خلیج فارس به شدت شکننده است و هر گونه اضافه بار محیطی، محیطزیست این منطقه را درگیر نابهسامانی و نابودی بیشتر خواهد کرد.
طی یک و نیم دهه اخیر با وجود سرزنشهای پیونددار با محیطزیست، ساخت آبخُستهای (جزایر) مصنوعی در خلیج فارس بهویژه در کرانه کشورهای جنوبی آن با اهداف سیاسی و اقتصادی روندی فزاینده یافته است. ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس نخستین بار توسط کویت با نام جزیره سبز در ۱۹۸۸ انجام شد. در پناه فناوری پیشرفته و واردات شن، صخره، نهال و بوته از بیرون خاک کویت، ساخت سازهها و جاذبههای گردشگری رونق گرفت. هر چند این جزیره در سنجش با دیگر آبخُستهای ساخته شده چندان شکوهمند به نظر نمیرسد.
با این حال، گزافه نیست اگر گفته شود امارات متحده عربی در قالب طرح ساخت «پروژه نخیل» به سفارش شیخ محمد بن راشد آل مکتوم (نایب رئیس امارات متحده عربی و حاکم دبی) در سال ۲۰۰۱ آغازگر این راه در خلیج فارس شد. طرح یاد شده شامل سه آبخُست (جزیره) مصنوعی به شکل نخل با نامهای نخل جمیرا، نخل جبل علی و نخل دیرا یا دیره است. افزون بر این، آبخُستهای مصنوعی دیگری به نامهای مجمعالجزایر جهان و جزیره السعدیات ساخته شدهاند. گزارشها گویای آن هستند که این آبخُستها جزو بزرگترین جزایر بشر ساخته به شمار میروند.
پس از امارات متحده عربی دیگر کشورهای عربی حوضه خلیج فارس نیز این کار را نوعی گُزیدگی و شکوه پنداشتند که انجام آن به سرافرازی جهانی میانجامد از اینرو، بهفکر ساخت آبخُستهای مصنوعی افتادند بهگونهای که قطر در قالب ساخت جزیره مصنوعی چهارصدهکتاری مروارید قطر[۱] در نزدیکی شهر دوحه پایتخت کشور، جزیرهای به پهنه ۳۲ کیلومتر کرانه تازه به کرانههای کشور افزوده است. این آبخُست مصنوعی متشکل از سیزده جزیره کوچک است که در آنها هجده هزار ویلای بسیار مجلل، سه هتل پنج ستاره و چندین مرکز خرید اَشرافی(لاکچری) و سرگرمیهای گوناگون وجود دارد.
پیشبینی میشود پس از فروش همه ساختمانهای یاد شده بیش از چهل هزار تَن در آنها ساکن شوند. گزارشها گویای آن هستند که برای پیسازی این آبخُستها میلباردها تُن ماسه، سنگ و صخره نیاز است که قطعاً فراهمسازی آنها بی آنکه به محیط زیست منطقه و دیگر مناطق آسیب وارد شود ناشدنی مینماید. چند سال پیش همزمان با گشایش و راهاندازی نخستین جزیره نخل آشکار شد که برای این انجام این طرح ۱٫۶۵ میلیارد متر مکعب ماسه و ۸۷ میلیون تن سنگهای صخرهای برای پیسازی و ساخت محوطهها نیز یک میلیارد تن صخره که به گفته دستاندرکاران به صورت عمده بهواسطه تخریب خاکها و سنگهای صخرهای و قاچاق سنگهای صخرهای کوهستانهای ایران به جایگاه آورده و بهرهبرداری شده است.
ایران جزایر طبیعی مسکونی و نامسکونی کوچک و بزرگ بسیاری در خلیج فارس دارد که بیشتر در قلمرو آبی دو استان هرمزگان و بوشهر قرار دارند. جزایر قشم و کیش بزرگترین این جزایر به شمار میروند. در این میان، جزیره کیش با گسترهای برابر نود کیلومتر مربع یکی از شکوفاترین جزایر کشور از دیدگاه توسعه گردشگری و تجارت است. بر پایه آمار سالانه به طور میانگین نزدیک به دو میلیون تَن گردشگر از جزیره کیش بازدید میکنند. به گفته دست اندرکاران کوشش بر آن است با افزایش گنجایش پایانه در مجموعه جدید فرودگاهی و دیگر زیرساختها، افزون بر تنوعبخشی به گردشگران شمار آنها را در آینده به هشت میلیون تَن در سال برسد.
شاید از چنین دیدگاهی است که در شهریور ماه گذشته همزمان با هفته دولت و در نشست مشترک دبیر شورای عالی مناطق آزاد با فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص) تفاهمنامه همکاری در زمینه لایروبی حوضچه شرقی بندر تجاری کیش و ساخت جزیره مصنوعی پانصد هزار مترمربعی برای آن کاربری های تفریحی و مسکونی تا دو سال آینده امضا شد. بنیاد واکاوی ابعاد ساخت این آبخُست مصنوعی بر گزارشهای باتاب یافته در رسانهها است که چکیده آن در پایین آورده شده است:
«هدف از لایروبی حوضچه شرقی و بندر تجاری کیش فراهم کردن امکان پهلوگیری شناورهای سنگین در اسکله ۳۵ تنی کیش است. ژرفای آب در برخی نقاط پیرامون اسکله به یک و نیم متر است، این در حالی است که کمینه عمق مناسب برای پهلوگیری شناورهای بزرگ، یازده متر است. از این رو، بهرهبرداری از اسکله، لایروبی کف بندرگاه کیش گریزناپذیر است که در نتیجه لایروبی حجم کلانی از املاح و مصالح برخاسته از لایروبی تولید میشود که انباشت آنها در جزیره کیش به هدررفت چندین هکتار زمین و ایجاد مشکلات محیطزیستی میانجامد، حمل این حجم مصالح به شهرهای دیگر نیز افزون بر هزینههای کلان به تخریب گسترده محیطزیست آن منطقه خواهد انجامید. از این رو، چاره را در خشکاندن دریا به واسطه ۳.۵ میلیون متر مکعب مصالح برگرفته از لایروبی در بخشی از پیرامون جزیره و تبدیل آن به جزیره مصنوعی با ارزش افزوده بالا با گستره پانصد هزار مترمربع به عنوان منطقه گردشگری ویژه دیدهاند. اعتبار پیشبینی شده برای لایروبی این اسکله نزدیک به پانصد میلیارد تومان و هزینه تجهیز آن ۲۲۲صد میلیارد تومان برآورد شده است که برابر دستور و مصوبه هیئت دولت همه هزینهها و منابع مالی طرح از راه تهاتر فراهم خواهد شد. بازه زمانی لازم برای انجام طرح یاد شده نیز در قالب لای روبی و خشکاندن دریا دستکم دو سال پیشبینی شده است. سازمان منطقه آزاد کیش بر این باور است که کف دریا و جایی که برای انباشت مصالح و گرفتن زمین از دریا در نظر گرفته شده مرجانی نیست و مشکلات حاد و ویرانگر برای مرجانها و بستر دریا نخواهد داشت و مباحث رعایت مقررات محیط زیست به جد مورد توجه سازمان منطقه آزاد کیش است و در این باره از دیدگاه کارشناسان و خبرگان حوزه محیط زیست دریایی استفاده شده است».
یافتههای زمینشناسی نشان میدهند که جزیره کیش ادامه چینخوردگی زاگرس در ژرفای آبهای خلیج فارس است. کیش پس از پیدایش، هراز گاه با دگرگونی سطح آب خلیج فارس و بالا آمدن آن در عمق کمی از آب فرو میرفت. گرمای نسبی این زمانها، ژرفای اندک آب و نور فراوان بههمراه دیگر زمینههای محیطی سازگار، بستر مناسبی برای رشد مرجانها، آبزیان و آبسنگها، صدفها و دیگر جانواران و آبزیان (روی جزیره فرو رفته در آب) را فراهم کرد و با گذشت زمان بهصورت لایهای فشرده از پوستههای آهکی آنها به شکل سنگهای آهکی مرجانی بر روی جزیره غرقه در آب پدید آورد.
آبخَست کیش به علت قرارگیری در آبهای آزاد تنوع ماهی بسیاری دارد. وجود انواع صدف، حلزون، شقایق و عروس دریایی و گونههای مختلف ماهیان زینتی از جاذبههای کیش به شمار میآید. دادهها و دیدهها نشان میدهند که کرانه مرجانی کیش به سبب وجود مرجانهایی به اشکال گوناگون، صدفهای رنگارنگ، انواع حلزونها و سنگهای دریایی که گاه آب آنها را به ساحل میآورد، چنان آبی و نمایان است که هر جنبنده و آبزی درون آب را میتوان به تماشا نشست.
وجود چنین شناسههایی در باره جزیره کیش و پیرامون آن گویای آن است که ادعای سازمان منطقهای کیش که «… که کف دریا و جایی که برای انباشت مصالح و گرفتن زمین از دریا در نظر گرفته شده مرجانی نیست و مشکلات حاد و ویرانگر برای مرجانها و بستر دریا نخواهد داشت و مباحث رعایت مقررات محیطزیست به جد مورد توجه سازمان منطقه آزاد کیش است و در این باره از دیدگاه کارشناسان و خبرگان حوزه محیطزیست دریایی استفاده شده است». جای درنگ و پرسش جدی دارد. کارشناسان بر این باور هستند که گرفتن زمین از راه خشکاندن دریا و ساخت هر سازه دریایی از نظر تَهنشین شدنها و فرسایشها پیامدهای ویژهای بر حوضه رسوبگذاری دارد بهگونهای در سامانه رسوبگذاری بومسازگان آبی و محیطزیست کرانهای بازتاب ناگواری به جای میگذارد.
از دیگر سو در متن گزارشهایی که درباره این آبخَست مصنوعی منتشر شده توضیحی نیامده است که آیا افزون بر مواد و مصالح برگرفته از لایروبی حوضچه شرقی که اتفاقاً بیشترین حجم مرجانها نیز در آنجا هستند از مناطق دیگر هم، سنگ و صخره کوهستانی نیز وارد خواهد شد یا نه؟ در این صورت، هر گونه نقد و نکوهشی که بر جزیره مصنوعیسازی کشورهای کرانه جنوبی خلیج فارس وارد است بر چنین گامها و کردارهایی نیز وارد است و نشان میدهد اگر ج.ا.ایران تا کنون به این دست کردارها نپرداخته از سر مهر با زیست آبزیان و مرجانهای دریایی نبوده بلکه برخاسته از نبود فناوری یا فراهم نشدن منابع مالی چنین برنامههایی بوده است.
طی چند دهه گذشته خط فقر در کشور رو به گسترش بوده است. فقری که نشان از ناکارامدی در مقیاس کلان حاکمیت، وجود فساد گسترده و فزاینده و نارسایی نظام توزیع دارد. بر پایه آمار در خوشبینانه حالت، نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. بیگمان، این درصد با نگرش به گستردگی و فزایندگی تحریمها ایالات متحده علیه کشورمان رو به فزونی خواهد نهاد. در همه جای جهان شهرهای و نواحی کرانهای نماد ثروت و رونق اقتصادی هستند اما کرانههای کشور ما نشان از درماندگی، بیکاری، فقر، قاچاق، اعتیاد،حاشیهنشینی مهاجرت و دهها چالش اجتماعی دیگر دارند. از دیدگاه کرانههای شمالی خلیج فارس که سراسر در قلمرو جغرافیای سیاسی کشورمان قرار دارد، توانشهای محیطی و جغرافیایی بیمانندی نسبت به کرانههای کشورهای جنوبی دارد. اما بیشتر استانهای جنوبی کشورمان در زمره استانهای نابرخودرادر هستند. گزارشها و دیدهها درباره کرانههای جنوبی کشور به ویژه در استان سیستان و بلوچستان نشان میدهند که کمتر جایی اگر نگوییم در دنیا در منطقه هست که جاذبهها و گیراییهای طبیعی و انسانی این نواحی را داشته باشد. اما کمترین زمینهها و زیرساختهای پذیرش گردشگر را دارند.
با نگرش به اینکه هزینه گردشگری هم در خود کیش و هم آبخَست مصنوعی که سخن از ساخت آن رفت و بر سر آن نیز تفاهمنامه تهیه شده بالاست و دستکم نیمی از ساکنان این سرزمین توان مالی سفر به چنین جاهای تجملی را ندارد و از دیگر سو در زندگانی ساحلنشینان نیز نمود چندانی ندارند نویسنده هر چند از دیدگاه محیط زیستی باوری به ساخت چنین سازههای ندارد اما میشود از راه ساخت همین سازهها با هزینهای به مراتب کمتر و در عین پاسداری از محیط زیست شکننده خلیج فارس و دریای عمان زمینه حضور درصد بیشتری از هم میهنان را به این نواحی فراهم کرد و هم زمینه رونق را به این مناطق برگرداند.
خلیج فارس بهواسطه داشتن ذخایر کلان انرژی طی یک سده گذشته کانون تولید، صادرات و کسب میلیاردها دلار نفتی بوده است. این فرایند نیازمند نصب و راهاندازی انواع سازهها و زیرساختهایی است که آلودهسازی گسترده و فزاینده این پهناب، بازتاب چنین گامها و کردارهایی بوده است. طی دو دهه گذشته نیز کشورهای این حوضه در پناه درآمدهای کلان نفت و گاز، طرحها و برنامههایی در قالب آبخَستهای مصنوعی در پیش گرفتهاند که نشان دهنده گرایش گسترده آنها آوازهجویی در رسانههای بینالمللی و از آن راه کشاندن سرمایهداران بزرگ جهانی و منطقهای به این مناطق است.
گزارشها هم گویای آن هستند که به اندازه زیادی هم در این راه کامیاب بودهاند. به نظر میرسد برخاسته از چنین فضایی ذهنی دستاندرکاران جزیره کیش نیز با آگاهی از پیامدهای زیستمحیطی ساخت چنین آبخَستهایی به ساخت جزیره مصنوعی روی آوردهاند. که از دو دیدگاه جای درنگ دارد: نخست آنکه اطلاعرسانی درستی از وضعیت جغرافیایی و بومسازگان جزیره مورد نظر به دست ندادهاند و جاهایی هم که برای ساخت آبخَست مصنوعی در نظر گرفتهاند کاملاً زیست آبزیان برقرار است و آشکار نکردهاند که آیا برای ساخت جزیره به انتقال سنگ و صخره کوهستانی از استانهای پیرامونی نیاز دارند یا خیر؟.
در این صورت ساخت آبخست مصنوعی از دید تخریب محیط زیست دریایی چه تمایزی با جزایر مصنوعی امارات و قطر دارد؟که پیش از این بارها مورد انتقاد قرار میگرفت. در هر حالت واقعیتی انکارناپذیر است که ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس تا به امروز آسیبها و زیانهای کلان و جبرانناپذیری به محیطزیست و بومسازگان این پهناب وارد کرده است. طی همین دو دهه که از روند ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس میگذرد، بخشهایی بزرگ و بیمانندی از مرجانهای خلیج فارس همراه با بسیاری از زیستگاههای آبزیان از میان رفتهاند. دوم آنکه به جای پاسخ به منتقدان آنها را به همراهی با دشمنان متهم کردهاند. واقعیت آن است که با نگرش به وضعیت اقتصادی کشور، بیش از نیمی هممیهنانمان نمیتوانند از چنین مناطقی دیدار کنند و اقلیتی از منافع کلان حضور گردشگران برخوردار خواهند شد. از این رو، ساخت چنین سازههای در مناطق ساحلی کشور که بسیار پهناور و ارزانبها هستند و آسیب کمتری به محیطزیست وارد میکند و به اقتصاد ساحل نشینان نیز کمک خواهد کرد توصیه میشود.
مراد کاویانیراد / عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی
[۱] The Pearl-Qatar
کتاب «هیدروپلتیک؛ سویهها و رویکردها» دویستمین اثر منتشر شده توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی است. پژوهشکده نیز به همین مناسبت، چهاردهم مهرماه با حضور کارشناسان، استادان و دانشجویان مراسم رونمایی از کتاب «هیدروپلیتیک سویهها و رویکردها» را به جای آورد. در قالب این برنامه کارشناسان و استادان این حوزه به طرح دیدگاه درباره کتاب و لزوم توجه مراکز علمی و دانشگاهی در قالب همکاری با سازمانها و و نهادهای دستاندرکار تأکید کردند.
نویسنده کتاب آقای دکتر کاویانیراد بعد از خیر مقدم به مهمان معرفی این کتاب گفتند: “از محموع آبهای سطح زمین کمتر از نیم درصد آن در قالب آب شیرین در شکل روانابهای سطحی و آبخوانها در دسترس بشر هستند. همین میزان اندک نیز بسیار ناهمسان و نابرابر در سطح کره زمین پراکنده است و امروزه بنیاد امنیت، ثبات و توسعه کشورها قرار گرفته است. این در حالی است که طی چند دهه گذشته برخاسته از تغییرات اقلیمی، افزایش جمعیت، شهرنشین شدن جمعیت، گسترش کشاورزی ناکارا و توسعه صنعتی در بسیاری کشورها و مناطق همین منابع محدود آب آلوده و رو کاهش گذاشتهاند. از آنجا که محدودیت منابع در مقیاس فرو و فراملی به رقابت و تنش بازیگران مناسبات قدرت انجامیده است بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران و کارگزاران از واژه «هیدروپلیتیک» برای تبیین چنین وضعیتی استفاده میکنند. یافتهها گویای آن هستند که کشورهای واقع بر کمربند خشک جهان از جمله کشور خودمان در حوزه پایدارای منابع آب شیرین وضعیت بغرنجی خواهد داشت. اما دشوار آنگاه رخ می نمایاند که برداشت واحدی از مفهوم هیدروپلیتیک وجود ندارد و برداشت های موجود نیز از منظر جغرافیای سیاسی ناقص و تک بعدی است. کتاب «هیدروپلیتیک سویهها و رویکردها» در قالب ده مقاله از اندیشمندان برخی حوزههای علوم انسانی که به کوشش دکتر مراد کاویانیراد هیات علمی جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی و همکار علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی گرداوری شده رویکردی همافزایانه برای تبیین این مفهوم و سویه های مختلف آن به شمار می رود. کتاب یاد شده دویستمین اثر منتشر شده توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی است.”
در پایان مراسم کتاب «هیدروپلتیک؛ سویهها و رویکردها» با امضای دکتر کاویانیراد به رسم یادبود به مهمانان تقدیم شد.
خرید اینترنتی کتاب «هیدروپلتیک؛ سویهها و رویکردها»
انتخابات کنست در رژیم صهیونیستی در اواخر شهریور با هدف تشکیل دولت این رژیم یک بار دیگر برگزار شد. این انتخابات تلاش برای به سرانجامرساندن انتخابات ناکام در فروردینماه بود که بر اساس آن حزب لیکود نتوانست کرسی لازم برای تشکیل دولت را طی ائتلاف با سایر احزاب به دست آورد.
در رقابتهای انتخاباتی رژیم صهیونیستی که به انتخابات نافرجام فروردینماه منجر شد، علاوه بر احزاب سابق یعنی لیکود و رقیبِ تقریباً بازنده آن یعنی کارگر، چند حزب جدید در عرصه سیاسی این رژیم سر برآورده بودند: «امنیت –یا پایداری- برای اسرائیل» به رهبری بنی گانتس رئیس اسبق ستاد ارتش این رژیم؛ حزب «تیلیم» که مخفف «جنبش قومی همگانی» است به رهبری موشه یعلون وزیر سابق جنگ این رژیم و حزب «راست جدید» به رهبری دو وزیر دولت نتانیاهو یعنی نفتالی بنت وزیر آموزش که در سودای عهدهداری وزارت دفاع به دلیل مخالفت نتانیاهو ناکام ماند و همحزبی وی، آیلد شاکیت وزیر سابق دادگستری[۱].
با توجه به آنکه در میان جریانهای راستگرا، اراده برای کنارزدن بنیامین نتانیاهو در مقایسه با دورههای قبل، چشمگیرتر شده بود، احزاب راست همچون حزب «پایداری برای اسرائیل» برای بهدستآوردن آرای بیشتر با احزاب میانهرویی همچون «یشعاتید» به رهبری یائیر لاپید و نیز «جنبش قومی همگانی» به رهبری موشه یعلون ائتلافی با عنوان آبی و سفید را ایجاد کردند.
رهبران حزب ائتلافی آبی و سفید در سخنرانیهای خود، وعدههای چشمگیرتری به دروزیها و عربهای ۴۸ داده، شهرکها و بلندیهای جولان را بخش جداییناپذیر اسرائیل دانسته و همانند نتانیاهو، برای اثبات خود در میان ساکنان این رژیم، به ایران، حزبالله و حماس تاخته و اعلام کردند که هیچ تهدیدی را از جانب آنها تحمل نمیکنند.
این شعارها به معنای آن بود که سرکردگی نتانیاهو در ایجاد فضای امنیتی و بهرهگیری از این فضا به پایان رسیده و حزب راستگرای رقیب، همان شعارهای نتانیاهو را سر داده است با این تفاوت که در مقایسه با نتانیاهو که با پرونده سنگین فساد مالی روبرو بوده و اعتماد ساکنان این رژیم را تا حدودی از دست داده، موجهتر و قابل اعتمادتر بودند. با این همه، حزب لیکود که در نظرسنجیها نیز گوی سبقت از احزاب رقیب اعم از آبی و سفید را با اختلاف اندک ربوده بود، توانست در نهایت با یک کرسی اضافهتر از آبی و سفید، یعنی ۳۶ در مقابل ۳۵ کرسی، رهبر خود یعنی بنیامین نتانیاهو را کاندیدای نخست برای تشکیل کابینه سازد.
با اینکه آویگدور لیبرمن رهبر حزب ملیگرای افراطی «اسرائیل خانه ما»، در نخستین مواضع خود، بر ائتلاف با لیکود تأکید داشت و حزب آبی و سفید را ناتوان از تشکیل دولت باثبات دانسته بود اما با تغییر مواضع خود و خودداری از ائتلاف با نتانیاهو به دلیل مخالفتها و اختلاف دیدگاههای ملیگرایانهاش با دیدگاههای مذهبی حریدیها و اولتراارتدوکسها، نتیجه انتخابات فروردینماه را بر هم زد و از تشکیل دولت ممانعت کرد. از این رو تناقض درونی احزاب افراطگرای صهیونیست، تشکیل یکی از راستگراترین دولتهای رژیم صهیونیستی را بر باد داد و انتخابات دوبارهای را در شهریور بر این رژیم تحمیل کرد.
انتخابات دوباره کنست که در روزهای آخر شهریورماه برگزار شد، نتایج ناامیدکنندهای را برای حزب پیروز قبل یعنی لیکود که از سال ۲۰۰۶، کرسی ساختار سیاسی این رژیم را بر عهده دارد، رقم زده است. حزب آبی و سفید با دستیابی به ۳۳ کرسی (دو کرسی از انتخابات قبل کمتر) کنست در مرتبه نخست قرار گرفته و پس از آن حزب لیکود با دستیابی به ۳۲ کرسی (شش کرسی از انتخابات قبل کمتر) در مرتبه دوم قرار دارد.
بدین شکل حزب لیکود که در انتخابات نافرجام فروردین گذشته توانسته بود با تعداد اندک رأی بیشتری که کسب کرده بود، ادعای پیروزی در انتخابات را داشته باشد، در انتخابات شهریورماه به سمت شکست از رقیب خود یعنی آبی و سفید رفته است. هرچند کرسیهای ازدسترفته دو حزب یادشده که به معنای ریزش آرای آنان است، ادعای پیروزی برای هر دو را بیاعتبار کرده است.
در انتخابات شهریور، حزب ائتلافی «فهرست مشترک» که احزاب عربی «بلد»، «تعال»، «حداش» و «فهرست مشترک عربها» را در برگرفته است، با کسب ۱۳ کرسی در مرتبه سوم قرار گرفته است. این ائتلاف سومین ائتلاف بزرگ کنست از سال ۲۰۱۵ به بعد بوده و در حدود ۸۲درصد از آرای عربهای ۴۸ را به خود اختصاص داده است. ائتلاف «فهرست مشترک عربها» با مطالبات مشخصی در انتخابات شرکت کردند. آنها خواستار لغو قانون «کامینیتس»[۲] هستند که بر اساس آن مجازات برای ساخت و ساز غیرقانونی افزایش پیدا کرده است؛ موضوعی که عربها به دلیل دشورایهای مجوزهای ساختمانی بسیار با آن روبرو هستند.
نگرانی در مورد روند فراگیر جرم و خشونت و انفعال و ناکارامدی پلیس در ممانعت از آن، هزینه ناعادلانه آموزش برای دانشآموزان عرب و ناعدالتی در قبال خدمات و زیرساختها در جامعه عرب از مهمترین مطالباتی است که نمایندگان عرب کنست آنها را نمایندگی میکنند. علاوه بر احزاب عرب، ائتلافهای دیگری به امید دستیابی به رأی بیشتر در میان احزاب دیگر نیز روی داد. حزب کار با حزب گشر (پل) ائتلاف کرد، حزب «یامینا» از ائتلاف احزاب شکستخورده راست جدید، خانه یهود و حب اتحاد راست یا تکوما تشکیل شد و میرتز در ائتلاف «اتحاد دموکراتیک» با حضور حزب سبز و حزب دموکراتیک اسرائیل منحل شد.
جدول زیر نتایج کامل به دست آمده و ویژگی احزاب واردشده در انتخابات بیست و یکم کنست در فروردینماه و نیز نتایج انتخابات بیست و دوم کنست را به ترتیب کرسیها نشان میدهد.
نام حزب |
جناح |
ویژگیها | رئیس حزب | تعداد کرسیها در کنست بیست و یکم | تعداد کرسیها در کنست بیست و دوم |
لیکود | میانه راست سکولار | تأکید بر مسائل امنیتی داخلی و خارجی- الحاق شهرکهای کرانه باختری- |
بنیامین نتانیاهو |
۳۶ |
۳۲ |
آبی و سفید (پایداری برای اسرائیل، یشعاتید، تیلیم) | ائتلافی از احزاب راست میانه «پایداری برای اسرائیل» و «جنبش قومی همگانی» و حزب چپ یشآتید | دولت پاک- صلح- امنیت |
بنی گانتس |
۳۵ |
۳۳ |
شاس | راست افراطی مذهبی | دریافت بودجه بیشتر و حفظ مزایای آنها همچون نرفتن به
سربازی |
آریه درعی |
۸ |
۹ |
اتحاد یهودی تورات | راست افراطی مذهبی | دریافت بودجه بیشتر و حفظ مزایای آنها همچون نرفتن به سربازی |
یعکوف لیتزمان |
۷ |
۷ |
کار | چپ سکولار | اصلاحات اقتصادی و اجتماعی- صلح با فلسطینیها از طریق راهحل دودولتی |
آوی گابای |
۶
|
۶ |
کار -گشر[۳] | تأکید بر دموکراسی اجتماعی و سیستم مالیاتی پیشرفته |
عمیر پرتص و اورلی لوی |
|||
حداش تعال | حزب عربی با گرایشهای سوسیالیستی | مبارزه با نژادپرستی و نابرابری اجتماعی | ایمن عوده و احمد طیبی |
۶ |
۱۳
|
فهرست مشترک[۴] (حداش، تعال، بلد، فهرست مشترک عربها) |
ایمن عوده |
||||
اسرائیل خانه ما | راست افراطی سکولار | تأکید بر ملیگرایی اسرائیلی با محوریت یهودیان-تداوم اشغال کرانه باختری | آویگدور لیبرمن |
۵ |
۸ |
اتحادیه جناح راست | راست افراطی مذهبی (نماینده شهرکنشینان)
راست افراطی |
ارتباط مقدس و مذهبی یهودیان با تمام سرزمینهای فلسطین شامل کرانه باختری
محافظهکاری ملیگرایانه- طرفدار محدودیت قضایی- حامی منافع شهرکنشینان |
رافی پرتص |
۵ |
۷ |
یامینا[۵] (راست جدید، خانه یهود، تکوما یا اتحاد ملی) |
آیلت شاکد |
||||
کولانو | راست میانه سکولار | متمرکز بر مسائل اقتصادی | موشه کهلون | ۴ | انحلال در لیکود |
میرتز | چپ سکولار | راه حل دو دولتی | تمار زاندبرگ |
۴ |
۵ |
اتحاد دموکراتیک[۶] (میرتز، حزب سبز، حزب دموکراتیک اسرائیل) | لیبرالیسم اجتماعی- دموکراسی اجتماعی- سیاستهای زیستمحیطی- راهحل دودولتی |
نیتزان هوروویتز[۷] |
|||
رعام بلد | ترکیبی از اسلامگراها و ملیگراهای عرب | مخالفت با اشغال سرزمینهای فلسطین | منصور عباس و امتانس شیهاده |
۴ |
منحل در فهرست مشترک |
انتخابات بیست و دوم کنست نه تنها بنبست سیاسی انتخابات قبلی را برطرف نکرد بلکه بر پیچیدگی اوضاع افزود. در حالی که در انتخابات قبل، نتانیاهو با یک کرسی بیشتر، مأمور تشکیل کابینه شد، این بار بنیگانتس آن یک کرسی بحثبرانگیز را به دست آورده و ادعای پیروزی بر رقیب خود یعنی لیکود را سر داد. با وجود این، در واقعیت نه تنها هر دو حزب چند کرسی خود را در مقایسه با انتخابات قبلی از دست دادهاند بلکه هر دو از دستیابی به اکثریت آرا یعنی ۶۰ کرسی برای تشکیل دولت بازماندهاند. از این رو تشکیل دولت همچنان در هالهای از ابهام باقی ماند.
پس از مشخصشدن نتایج آرا، رووین ریولین رئیس جمهور رژیم صهیونیستی، تلاش کرد ابتکار عمل را در دست بگیرد و روزنهای برای خروج از این بنبست بیابد. از همین رو نتانیاهو و گانتس را دعوت به مذاکره در مورد دولت وحدت ملی کرد. ریولین در این باره عنوان کرد که «دولت پاثبات نمیتواند شکل بگیرد مگر اینکه دو حزب بزرگ در آن باشند. این خواست اصلی رأیدهندگان نیز هست». در این میان حتی پیشنهاد نخستوزیری دورهای نیز که بر اساس آن دو سال نتانیاهو نخستوزیر بوده و و دو سال دیگر بنی گانتس این مأموریت را انجام دهد، به میان آمد.
با این حال این پیشنهاد نیز با پیچیدگیهای خود همراه بود. گانتس حاضر به ائتلاف با حزب لیکود تحت سکانداری نتانیاهو نشد با این استدلال که حزب آبی و سفید یک کرسی بیشتر از لیکود را به دست آورده و باید رهبر حزب آبی و سفید مأمور تشکیل کابینه شود. ضمن اینکه گانتس پرونده فساد نخستوزیر کنونی را مانع مشروعیت و ادامه کار نتانیاهو میداند. حتی در صورت اجراییشدن این ابتکار، باید قانونی گذاشته میشد که بر مبنای آن هر دو نفر فرصت نخستوزیری یافته و تا پایان دوره هر کدام از آن دو ائتلاف تشکیلشده منحل نشود.
در این میان آرایش احزاب برای ائتلاف نیز پرماجرا و سرشار از تناقض است. ائتلاف راست به رهبری لیکود در حدود ۵۵ کرسی (شاس، اتحاد یهودی تورات، یامینا) و ائتلاف چپ میانه به رهبری آبی و سفید در حال حاضر ۴۴ کرسی (کار-گشر و اتحاد دموکراتیک) و با حمایت عربها ۵۴ کرسی را در اختیار دارد. در این میان آویگدور لیبرمن رئیس حزب «اسرائیل خانه ما» که در دوره قبلی انتخابات، با سماجت از ائتلاف با نتانیاهو سرباز زد و انتخابات دوباره را رقم زد، بر مواضع مخالف خود علیه نتانیاهو و احزاب مذهبی اولتراارتدوکس ایستاده است و گانتس را برای نخستوزیری آینده توصیه میکند.
گانتس نیز بر این امر تأکید داشته است که در هر ائتلافی که به رهبری خودش تشکیل شود، لیبرمن را سهیم خواهد کرد. حزب «اسرائیل خانه ما» با هشت کرسی میتواند صحنه را به نفع هر کدام از احزاب تغییر دهد. از این رو مهره شاهساز[۸] انتخابات به شمار میآید. با این حال آویگدور لیبرمن رئیس این حزب نه حاضر است با لیکود به واسطه حضور مذهبیهای حریدی ائتلاف کند و نه ائتلاف با آبی و سفید را به واسطه حضور چپها و نیز حضور احتمالی «فهرست مشترک عربها» برمیتابد. وی که نتانیاهو را برای پیشنهاد دولت وحدت ملی متهم به فریبکاری کرده است، تمایل به تشکیل دولتی «لیبرال و ملیگرا» مبتنی بر ائتلافی متشکل از احزاب لیکود و آبی و سفید با حمایت حزب خود دارد.
در این شرایط هم دردسر احزاب حریدی و اولتراارتدوکس را خنثی کرده است و هم از نبود احزاب عرب در ائتلاف پیروز خرسند است. از نظر لیبرمن وی همچون ریولین از وزن قابل قبولی برای مذاکره با احزاب و تقسیم وزارتخانهها در این دولت برخوردار است. هدف لیبرمن، تشکیل دولت سکولار است که برای موضوعات مذهبی نیز سیاستهای سکولار اتخاذ کند؛ موضوعی که مطالبات احزاب مذهبی متحد لیکود را از گردونه خارج میکند. اصرار لیبرمن برای تشکیل دولت وحدت ملی در حالی است که دو حزب بزرگ یعنی لیکود و آبی و سفید، حاضر به ائتلاف با یکدیگر نیستند. گفته میشود یائیر لاپید رئیس حزب یشعاتید یکی از احزاب متحد بنیگانتس تهدید کرده که در صورت ائتلاف با نتانیاهو از اتحاد با گانتس خارج خواهد شد. از سوی دیگر نتانیاهو نمیتواند از حمایت احزاب مذهبی دست بردارد در حالی که هیچ بدیلی برای آنان وجود ندارد، زیرا در این صورت اکثریت را از دست میدهد.
هرچند حزب ائتلافی عربها که در این دور از انتخابات نتیجه خوبی را کسب کرده است، با هدف اخراج نتانیاهو از قدرت، وعده حمایت از گانتس را داده است اما از ائتلاف با وی سرباز زدهاند، هرچند افکار عمومی این رژیم و همینطور قانون ملت یهودی نیز حضور عربها در دولت را با موانع بسیار مواجه میکند. طی سالها عربهایی که در حزب کارگر، میرتز و حتی لیکود بودهاند، به برخی سمتها در دولت دست یافتهاند، هرچند بیشتر افرادی که منصوب شدهاند، از اقلیتهای دروزی یا بدوی بودهاند که باید در قالب برنامه صهیونیست برای دولت، گام بردارند و به صورت انحصاری نمیتوانند بر مسئله عربها تمرکز کنند.
آخرین باری که عربها از نخستوزیر این رژیم در جریان تشکیل دولت حمایت کردند، به سال ۱۹۹۲ و انتخاب اسحاق رابین برمیگردد. حمایت آنها از گانتس، عهدشکنی بیش از دو دههای آنها در این زمینه، به امید اخراج نتانیاهو از قدرت را نشان میدهد. عربها در این دور از انتخابات اعلام کردهاند که همچنان گانتس را مسئول ویرانی نوار غزه در جنگ ۲۰۱۴ میدانند با این حال به امید شکست نتانیاهو که به دنبال اعمال فشار بر شهروندان عرب و تبدیل آنها به شهروند درجه دو در چارچوب قانون ملت یهودی است، گانتس را برای نخستوزیری توصیه میکنند.
با این حال ریولین در ۲۳ سپتامبر یعنی یک روز پس از ملاقات با ایمن عوده و احمد طیبی رؤسای حزب فهرست مشترک، افشا کرد که حزب مسیحی بلد که در فهرست مشترک سه عضو دارد، از پیشنهاد نخستوزیر خودداری میکند. بنابراین تعداد حامیانی که گانتس را برای نخستوزیری توصیه میکنند از ۵۷ تن به ۵۴ تن رسید. نکته مهم آنکه هرچند ۱۰ عضو از فهرست مشترک عربها گانتس را برای نخستوزیری توصیه کردهاند اما همانطور که گفته شد، اعلام کردهاند که با گانتس وارد ائتلاف نخواهند شد. البته باید گفت هردو طرف تمایلی به ائتلاف پایدار با یکدیگر ندارند.
گانتس اعلام کرده که هرچند حامی مطالبات حقوقی و مدنی عربهای ۴۸ است اما به دلایل دیپلماتیک نمیتواند با آنها ائتلاف کند. جالب آنکه نتانیاهو در رقابتهای انتخاباتی برای تحت فشارقراردادن حزب آبی و سفید و هراس رأیدهندگان از حزب بنی گانتس، به سخره وی را خطاب قرار میداد که کدام وزارت را به عربها خواهد سپرد. انشقاق عربهای ۴۸ و یهودیها از ملیگرا گرفته تا حریدی، بیش از آن است که حتی به صورت تاکتیکی و موقت، بدون هزینه باشد. در این میان عربها نیز نمیتوانند وارد ائتلاف شوند. آنها همواره بر این نظر بودهاند که حضور و مشارکت آنها در دولت به معنای آن است که در اقدامات رژیم صهیونیستی علیه کرانه باختری، نوار غزه و حتی سایر عربهای منطقه سهیم و شریک هستند.
بنابراین برای آنکه متهم به خیانت به همنوعان خود نشوند، از این کار صرفنظر میکنند. ضمن اینکه قانون دولت یهود هرگونه انگیزه عربها برای حضور در دولت و پیشبرد مطالبات و منافعشان را از میان برده و حضور عربها را در واقعیت موجود نادیده گرفته است. در این شرایط عربها از فهرست احزاب آماده ائتلاف با بنی گانتس خط خورده و شرط اکثریت برای حزب گانتس از اعتبار ساقط شد. در نتیجه رئیسجمهور رژیم صهیونیستی نتانیاهو را برای تشکیل دولت انتخاب کرد. وی در سخنرانی معرفی نتانیاهو برای نخستوزیری گفت: «برای من مسئله فقط آن است که چه کسی امکان تشکیل ائتلاف را دارد. در حال حاضر ۵۵ عضو انتخابی از نتانیاهو و ۵۴ نفر از گانتس حمایت میکنند اما ۱۰ عضو از «فهرست مشترک عربها» اعلام کردهاند که در ائتلاف گانتس نخواهند ماند در حالیکه بلوک ۵۵ عضوی حامی نتانیاهو بر حفظ ائتلاف خود تأکید کردهاند. بنابراین شانس نخستوزیر برای تشکیل ائتلاف بالاست».
هرچند نتانیاهو برای تشکیل دولت انتخاب شد اما چالشهای موجود بیش از آن است که انتظار موفقیت وی بالا باشد. مهمترین چالش کنونی تشکیل دولت در رژیم صهیونیستی نفی مطالبات یکدیگر و نبود اجماع نسبی بین آنهاست. همانطور که در بالا به آن پرداخته شد، احزاب اولتراارتدوکس یا همان حریدیهای افراطی از سوی ملیگراها پذیرفته نمیشوند، حتی گانتس رئیس حزب آبی و سفید نیز لیکود را برای اینکه میخواهد مطالبات این احزاب را نمایندگی کند، محکوم کرده است. گانتس در سرمقالهای که قبل از شروع انتخابات با عنوان «فرصتی نادر» منتشر کرد، تکیه نتانیاهو بر حریدیها ومذهبیها را هشدار داد و از ساکنان این رژیم خواست برای اجتناب از دولت غیرسکولار و مذهبی، باید از رأی به حزب نتانیاهو حذر کنند.
حزب «اسرائیل خانه ما» نیز در صورتی ائتلاف تثبیتشدهای با نتانیاهو برقرار میکند که از نبود احزاب مذهبی در ائتلاف اطمینان یابد. موضوعاتی همچون سربازی طلبههای یهودی که خواست ملیگراها در چاچوب قانون برابری تمام یهودیان در رژیم اسرائیل است، از سوی حریدیها پذیرفته نیست. در مقابل، ملیگراهایی همچون حزب لیبرمن و حتی راست میانه یعنی آبی و سفید نیز خواست و مطالبه این لایه از جامعه صهیونیستی را خلاف موازین دولت سکولار رژیم صهیونیستی میپندارند.
علاوه بر این، بین ملیگراهای صهیونیست و حریدیها با عربها و دروزیها نیز شکافهای عمیقی وجود دارد که هرگونه اجماع میان آنها را بعید و دور از تصور ساخته است. از این رو ریولین که در سمت ریاستجمهوری این رژیم ادعای اجماع حداکثری در میان ساکنان این رژیم را به پیش میبرد و حتی در سال ۲۰۱۶، شعار «ایجاد هویت اسرائیلی جدید بر اساس مبانی دولت یهودی و دموکراتیک» را مطرح کرد، از احزاب و اعضای کنست فعلی درخواست کرده که به دنبال «بایکوت بخشهای مختلف جامعه» نباشند، زیرا در این صورت «دولت باثباتی تشکیل نخواهد شد و باید منتظر سومین انتخابات در کمتر از یک سال باشند».
ریولین همچنین در روز معرفی نتانیاهو برای تشکیل دولت عنوان کرد که حتی پیشنهاد تغییر قانون و ایجاد سمت «نخستوزیر موقت» را داده است که بر مبنای آن، هر زمان که نخستوزیر نتواند وظایف خود را انجام دهد، نخستوزیر موقت وارد کار شده و گرههای دولت را بگشاید و پس از آنکه مسائل حل و فصل شد، نخستوزیر اصلی به سِمَت خود بازگردد که البته موافقت نتانیاهو و گانتس را به دست نیاورده است. این طرح ریولین از سویی ناظر به محکومیت احتمالی نتانیاهو در پرونده قضائیاش و از سوی دیگر تشکیل ائتلاف باثبات میان آنها و دست به دست شدن قدرت میان این دو بدون انحلال ائتلاف بوده است؛ یعنی دولت در سایهای که در برخی فواصل قدرت کامل را برای پیشبرد اهداف در دست داشته باشد. از این رو باید گفت پرونده قضائی نتانیاهو، خود یکی دیگر از چالشهای مهم انتخابات کنونی است زیرا در صورتی که رأی به محکومیت وی داده شود، دردسرهای بیشتری برای ساختار سیاسی اسرائیل در شرایطی که وی نخستوزیر باشد، به وجود خواهد آمد.
به گفته ریولین در حال حاضر نتانیاهو این شرط را پذیرفته که در صورت ناکامی در تشکیل ائتلاف، این امکان برای نفر بعد یعنی گانتس فراهم آید بدون اینکه دستور انحلال کنست و انتخابات جدید را صادر کند. ساختار سیاسی این رژیم به شدت برگزاری انتخابات سوم را مطلوب ندانسته و خواهان تعین تکلیف دولت در وضعیت فعلی هستند، از این رو این شرط برای نتانیاهو از سوی رئیس این رژیم گذاشته شده است.
در صورتی که نتانیاهو بتواند حمایت حزب اسرائیل خانه ما و رهبر آن یعنی آویگدور لیبرمن را به دست آورد، موفق به تشکیل دولت خواهد شد. در صورت ائتلاف با اسرائیل خانه ما تعداد کرسیهای لیکود به ۶۳ کرسی میرسد و شرط اکثریت ۶۰ به علاوه یک برای نتانیاهو فراهم خواهد شد. به نظر میرسد حزب آبی و سفید، ترجیح میداد که نتانیاهو نخستین شانس را برای تشکیل دولت امتحان کند زیرا احتمال موفقیت خود را پس از ناکامی وی بالاتر میداند. برای حزب آبی و سفید ائتلاف با اسرائیل خانه ما و همچنین عربهای ۴۸ تنها گزینه است. در صورتی که لیبرمن موافقت خود را برای ائتلاف با این چینش اعلام نکند، بنبست تشکیل دولت همچنان برقرار است.
گزینه دیگر که بسیار بعید به نظر میرسد جلب حمایت احزاب چپ از سوی نتانیاهو یا جلب حمایت حزب یامینا از سوی گانتس است. البته اختلاف دیدگاههای این دو جریان، این ائتلاف را بسیار دور ازتصور کرده است. گزینه آخر و تنها راه حل باقیمانده برای اینکه انتخابات سوم رقم نخورد، دولت وحدت ملی به رهبری مشترک نتانیاهو و گانتس به تنهایی یا با حضور آن دو به علاوه حمایت لیبرمن است که در مذاکرات دوجانبه آنها قبل از نتانیاهو هیچ چشمانداز روشنی برای این موضوع اتفاق نیفتاده است. در صورتی که نتانیاهو به نخستوزیری گانتس و تشکیل کابینه به رهبری وی رضایت دهد، دولت وحدت ملی شکل خواهد گرفت. این در صورتی است که نتانیاهو خروج از قدرت را بالاخره بپذیرد و به ائتلاف شکلگرفته به امید سکانداری این رژیم در دور دوم یعنی پس از اتمام دوره دوساله گانتس راضی شود.
از زمان معرفی نتانیاهو برای نخستوزیر از سوی رئیس رژیم صهیونیستی، وی ۴۲ روز فرصت دارد تا کابینه را تشکیل دهد. در صورت شکست، شانس به بنی گانتس میرسد. اگر گانتس در رقابتهای انتخاباتی، تشکیل دولت راستگرای مذهبی و افراطی را هشدار میداد، نتانیاهو بر مباحث امنیتی یعنی ایران و سوریه و همکاری با عربستان برای مقابله با ایران و همچنین انضمام شهرکهای کرانه باختری که در این رژیم مشتریهای پروپاقرصی دارند، همچنان تأکید میکرد. گانتس در مسائل امنیتی و در مواضع خود در قبال ایران و حزبالله، تفاوت چندانی با نتانیاهو ندارد اما به نظر میرسد در رابطه با کرانه باختری و شهرکها که مورد تأکید نتانیاهو است، تحت تأثیر احزاب چپ، ملایمتر از نتانیاهو عمل کند.
نکته بعد آنکه نتانیاهو تجربه چندین دوره نخستوزیری را دارد و تقریباً قواعد نوشته و نانوشته موجود را میداند، بنابراین قابل پیشبینیتر از گانتس عمل خواهد کرد. با این حال با ترامپ و تیم تندروی وی مناسبات تنگاتنگی را برقرار کرده که برای جمهوری اسلامی ایران خطرسازتر خواهد بود. در حالی که گانتس چنین سرمایهای را در حال حاضر ندارد و نیاز به زمان و تجربه بیشتری در این باره دارد. به نظر میرسد خروج نتانیاهو از قدرت، در این مقطع به سود ایران باشد هرچند باید هوشیارانه در مقابل ژنرال کارکشته صهیونیستها یعنی گانتس عمل کرد زیرا در صورتی که وی سکان دولت را به دست بگیرد، برای اثبات خود ممکن است اقدامات نابخردانهای را در دستور کار قرار دهد. با همه اینها بازماندن نتانیاهو به معنای قطع تلاشهای مستمر بیش از یک دههای وی علیه ایران است که این خود فرصتهای تأملبرانگیزی برای کشورمان فراهم خواهد کرد.
دکتر وحیده احمدی/ عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی
پانوشتها؛
[۱] در رقابتهای انتخاباتی فروردینماه حزب راست جدید به رهبری نفتالی بنت و آیلد شاکد شکست سنگینی را متقبل شد، در حالی که در دوره قبل سه کرسی را در اختیار داشت. زهوت یا هویت نیز دیگر حزب جامانده از کنست بود که هرچند به دلیل دنبالکردن آزادسازی مصرف ماریجوانا در میان جوانان این رژیم، تا حدی مورد استقبال قرار گرفت اما از به دستآوردن کرسی در کنست ناکام ماند. این حزب همچنین پیشنهادهایی برای الحاق کرانه باختری، انتقال داوطلبانه فلسطینیها به کشورهای دیگر و ساخت یک معبد سوم یهودی را مطرح کرده بود.
[۲]Kaminitz
[۳]Labor-Gesher
[۴]Joint List
[۵] Yamina
[۶] Democratic Union
[۷]Nitzan Horowitz
[۸]kingmaker