جهاد اکبر خواص؛ ضرورت ورود به گام دوم انقلاب

بیانیه راهبردی رهبری که در آستانه دهه پنجم انقلاب اسلامی منتشر شده است بواسطه برخورداری از متنی فصیح و شفاف نیازمند طرح پرسش‌های از نوع چیستی نیست که نیازمند تولید متن‌های توضیحی و تحلیل‌ها و تفسیرهای بعضاً تکراری باشد. برای اینکه متن این بیانیه راهبردی همچون برخی از ایده‌ها محدود و متوقف در شعار نماند و بالعکس در کلیت نظام جریان بیابد؛ آنچه که باید از سوی همگان و بویژه نهادها و مراکز متولی امر انجام شود؛ طرح بحث از چرایی و چگونگی است. اینجاست که بیانیه راهبردی با کاربست مفهوم«گام دوم»، خود وارد مبحث چگونگی می شود.

بدیهی است لازمه‌‏ی برداشتن گام دوم همچون دوی امدادی مستلزم دونده‌ای چابک، تازه نفس و پرانگیزه است که نه بخواهد مسیری که دونده پیشین طی نموده است را غیرمعقولانه از نو بپیماید و هم اینکه ضمن تقدیر و قدرشناسی از مجموعه‌ای از دوندگان با عزم که پیشگامان جهاد و مبارزه بوده‌اند؛ راهشان را مجاهدانه بپیماید. اما مسأله کلیدی اینجاست که پیش از ورود دونده جدید، دونده پیشین باید عزم و اراده لازم برای اهدای چوب به دونده جوان را داشته باشد؟! بنابراین، معمای بیانیه، همین نقطه وصل است و لازمه حل این معما جهاد اکبرِ صاحبان نقش.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در آستانه دهه پنجم انقلاب اسلامی و ورود به فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی ایران در شرایطی که کشور از یک سو در برخی حوزه‌های موضوعی دستاوردهای خیره‌کننده‌ای را ثبت کرده و از سویی دیگر بواسطه هجمه همه‌جانبه دشمن و نیز برخی کژکارکردی‌های نهادهای داخلی با مشکلات متعددی بویژه در موضوع معیشت مواجه است، در بیانیه‌ای راهبردی، ضمن تبیین ویژگی‌های مسیر پرافتخار پیموده‌شده در چهل سال گذشته و البته تصریح بر وجود مشکلاتی که ریشه در زاویه‌داشتن سیاست‌ها و رویکردهای مجریان از اصول لایتغیر گفتمان انقلاب اسلامی دارد[۱]؛ با تأکید بر امید واقع‌بینانه به آینده در برداشتن گام بزرگ دوم به سمت آرمانها، الزامات این جهاد بزرگ را در ۷ سرفصل اساسی بیان کردند.

نکته‌ای که شاید در مقدمه این نوشته توجه به آن مورد تذکر است اینکه متن بیانیه بگونه‌ای شفاف و فصیح سازماندهی شده که ضرورتی بر تفسیر و تحلیل محتوای متن برای احصاء گزاره‌های مستتر یا ایده‌های پنهان در آن نیست. این تذکر از این منظر حائز اهمیت است که بدانیم متنی فصیح و شفاف همچون بیانیه رهبری نیازمند طرح پرسش‌های از نوع چیستی نیست، بلکه تمرکز باید بر پرسش‌هایی از نوع چرایی و بویژه چگونگی باشد. بنابراین، نه اینکه بخواهیم بازنشر، مرور و بازخوانی متن را انکار کنیم، اما ضرورت چندانی بر تولید متن‌های متعدد و البته تکراری از سوی نهادها و موسسات مختلف در تحلیل محتوای متن نیست که متأسفانه تأمل اساسی در بیانیه راهبردی را در حد تحلیل و تفسیرهای سطحی تقلیل می‌دهد و چه بسا از فصاحت و وزن عبارات آن می‌کاهد. برای اینکه متن این بیانیه راهبردی همچون برخی از ایده ها محدود و متوقف در شعار نشود و بالعکس در کلیت نظام جریان بیابد؛ آنچه که باید از سوی همگان و بویژه نهادها و مراکز متولی امر انجام شود؛ طرح بحث از چرایی و چگونگی است.

  • چگونه می‌توان ضمن پایبندی به اصول لایتغیر، منعطفانه برخی رویه‌های ناکارآمد را تغییر داد؟
  • چگونه می‌توان با ابتنای بر دال‌های گفتمانی انقلاب اسلامی و توجه عمیق‌تر به به مبادی و مبانی مکتب امام (ره)، راه پیش رو را جهشی پیمود؟
  • جمهوری اسلامی ایران چرا و چگونه بماند؟

بدون تردید، پاسخ به این پرسش‌های چالش برانگیز، مستلزم مرور گذشته انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران و بیش از آن بازبینی و درکی عمیق از گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان موتور و شالوده سیاست‌گذاری‌های نظام است. از طرفی دیگر، ورود به سوالات چرایی و چگونگی مستلزم نگاهی واقع‌بینانه و آسیب‌شناسانه به گذشته انقلاب و نظام است:

  • جمهوری اسلامی ایران در کدام حوزه‌های موضوعی موفق و در کدام حوزه‌ها ناموفق یا کم‌موفق بوده است؟ چرا؟
  • آیا اندام‌واره‌های نظام بطور متعادل و متناسب با هم رشد کرده است یا اینکه دست‌ها بلند و پاها کوتاه شده است؟
  • چه رابطه‌ای میان این حوزه‌های موضوعی با یکدیگر وجود دارد؟
  • برای یافتن راه پیش رو، چه تناسبی باید میان این حوزه‌های موضوعی و بطور خاص سیاست‌گذاری‌های کلان نظام با یکدیگر ایجاد شود؟
  • چرا نظام جمهوری اسلامی ایران همزمان با دستاوردهای راهبردی انقلاب عظیم اسلامی، گاهاً در تامین برخی نیازهای سهل و روزمره دچار ضعف و ناکارآمدی است؟
  • چرا باید اجازه داد انقلاب اسلامی و اصول مترقی و الهی آن بواسطه عده‌ای معدود از چپاولگران و مال‌اندوزان مفسد و مدیران ناشایست و بی‌انگیزه به حاشیه کشانده شود و مورد نقد بدخواهان قرار گیرد؟ چرا هزینه این عده معدود را همه‏ی انقلاب پرداخت کند؟

علی ایحال، هرچند که پرداختن به پرسش‌های فوق برای برداشتن گام‌های بعدی ضروری است؛ لیکن آنچه که رهبر معظم انقلاب مقتدرانه و در کوران القای یأس و ناامیدی مردم از سوی دشمن و نیز در مواجهه با طرح‌ها و پیشنهادات برخی عناصر داخلی بر آن پای می‌فشرد، تداوم راه انقلاب در مسیر آرمان‌ها و در ظرف گفتمان انقلاب اسلامی است. اینجاست که بیانیه راهبردی با کاربست مفهوم«گام دوم»، خود وارد مبحث چگونگی می‌شود.

بدیهی است لازمه برداشتن گام دوم همچون دوی امدادی مستلزم دونده‌ای چابک، تازه‌نفس و پرانگیزه است که نه بخواهد مسیری که دونده پیشین طی نموده است را غیرمعقولانه از نو بپیماید و هم اینکه ضمن تقدیر و قدرشناسی از مجموعه‌ای از دوندگان با عزم که پیشگامان جهاد و مبارزه بوده‌اند؛ راهشان را مجاهدانه بپیماید. اما مسأله کلیدی اینجاست که پیش از ورود دونده جدید، دونده پیشین باید عزم و اراده لازم برای اهدای چوب به دونده جوان را داشته باشد؟! بنابراین، معمای بیانیه، همین نقطه وصل است و لازمه حل این معما جهاد اکبرِ صاحبان نقش.

اکنون باید دید آنها که برای چهل سال با جانفشانی و البته شجاعت و پایمردی راه انقلاب را پیموده‌اند و در انواع بحران‌ها و نبردها با دشمن مجاهدانه ایستاده‌اند، می‌توانند در جهاد اکبر نیز سرافراز بمانند یا اینکه همچون بسیاری از خواص تاریخ، تاب گذر از گذرگاه نهایی یا همان جهاد با نفس را ندارند. باید دید، در کارزار و امتحان سخت ولایت‌پذیری، عیار هر یک از این پیشگامان چند است. کدامیک حاضراند عاملانه ولی زمانه را یاری کنند و کدامیک خط‌شکنانه مشمول السابقون فی الخیرات می‌شوند، کدامیک مشمول منتظرین و توابین؟ انتظار می‌رود، بیش از همه و پیش از همه این انتقال از منصوبین رهبر فرزانه انقلاب در مجموعه‌های متنوعی همچون امامان جمعه، مسئولین محترم و نمایندگان محترم ولی فقیه در استان‌ها و نهادهای انقلابی و نظایر آن آغاز شود تا زمینه برای جابجایی‌های مشابه در سایر قوای کشور فراهم شود.

علیرضا خسروی / عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

 

[۱] – «بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود ــ که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود ــ بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت»

ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی 82

ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی – شماره ۸۲

شماره ۸۲ ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی همچون شماره‌های گذشته به بررسی مهمترین رویدادهای داخلی و خارجی کشور پرداخته است. بررسی دستاوردهای راهبردی انقلاب اسلامی در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب، بررسی وضعیت تصویب لوایح مربوط به FATF، بحران ناایمنی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور با توجه به سانحه دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، توجه به نقش کارگزاران نظام در حفظ زیرساخت‌های حیاتی کشور، سیاست منطقه‌ای دولت ترامپ، مذاکرات ایران با طالبان، بررسی تبعات و پیامدهای خروج آمریکا از سوریه و نهایتا پیش‌بینی سالانه ۲۰۱۹ از مهمترین موضوعات این شماره است که مطالعه آن به خوانندگان ماه‌نگار توصیه می‌شود.

جایگاه ایران در گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا از تهدیدات آمریکا در سال ۲۰۱۹

جامعه اطلاعاتی آمریکا سالیانه گزارش خود مبنی بر “ارزیابی تهدیدات جهانی” آمریکا در سال پیش رو را منتشر می­‌سازد. آخرین سند از این دست، در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۹ و پیرو جلسه استماع کمیته اطلاعات سنا منتشر شد. دن کوتس، رئیس “اطلاعات ملی” این گزارش را با همکاری ۱۶ سازمان و آژانس مجزای اطلاعاتی تهیه کرده است.

این گزارش در دو بخش اصلی شامل “تهدیدات جهانی” و “تهدیدات منطقه‌­ای” تهیه شده است که بخش اول این گزارش، تهدیدات امریکا را شامل حوزه‌های سایبر، عملیات نفوذ آنلاین و مداخله انتخاباتی، گسترش و تکثیر تسلیحات کشتار جمعی، تروریسم، ضداطلاعات، فناور‌‌ی­های نوظهور و رقابت‌پذیری اقتصادی، فضا و ضد فضا، جرایم سازمان یافته فراملی و انرژی و امنیت انسانی دانسته است و حوزه منطقه‌­ای نیز شامل چین و روسیه، شرق آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا، جنوب آسیا، روسیه و اوراسیا، اروپا آفریقا و نیمکره غربی معرفی کرده است. گزارش حاضر در پی آن است تا به این موضوع بپردازد که جامعه اطلاعاتی آمریکا، چه تهدیداتی را از طرف ایران متوجه خود می‌داند؟ به عبارت دیگر، سوال آن است که آمریکا چه تهدیداتی را در سال ۲۰۱۹ از سوی ایران انتظار دارد؟

تهدیدات ایران برای منافع آمریکا

در ابتدای گزارش به کلیات تهدیداتی که آمریکا در سال ۲۰۱۹ در پیش روی خود می‌بیند اشاره شد، اما تهدیداتی[۱] که آمریکا از سوی ایران برای خود در سال ۲۰۱۹ متصور می‌شود، کدامند. به طور کل، این گزارش تهدیدات ایران برای آمریکا را ذیل ۶ دسته کلی‌تر ذیل می‌داند: سایبری، عملیات نفوذ آنلاین و مداخله انتخاباتی، گسترش و تکثیر تسلیحات کشتار جمعی، تروریسم، ضداطلاعات و انرژی.

ایران در این سند، اهمیت به نسبت بیشتری نسبت به گزارش سال پیش جامعه اطلاعاتی پیدا کرده است و در حوزه‌های مختلفی به آن توجه شده است و در واقع، جامعه اطلاعاتی آمریکا، در سال ۲۰۱۹ تهدید بیشتری از جانب ایران را انتظار دارد. برخی از تهدیدهای ایران نظیر نفوذ منطقه‌ای و حامیان ایران خصوصا در کشورهای یمن، سوریه و عراق همچنان به روال سال‌های قبل ادامه دارد. اما برخی موارد دیگر، تغییر یافته است که همین موضوع تهدید ایران را جدی­‌تر ساخته است.

ایران در بحث سایبری در سال گذشته صرفا به لحاظ جاسوسی سایبری تهدید تلقی می‌شد و انتظار حمله سایبری از ایران نبود. اما در سال ۲۰۱۹، بحث سایبری ایران چند بعدی شده است. حملات سایبری ایران خصوصا نسبت به زیرساخت‌های حیاتی آمریکا، نفوذ ایران در میان مقامات، سازمان‌ها و شرکت‌های آمریکایی، جاسوسی، استفاده از رسانه جمعی و فضای اجتماعی، نفوذ آنلاین و تضعیف نهادهای دموکراتیک آمریکا و نهایتا دخالت در انتخابات  ۲۰۲۰ امریکا، از جمله تهدیدات ایران در این رابطه تلقی می‌شوند که تغییر توان ایران در حوزه سایبر، از علل این پیچیده‌ترشدن تهدید سایبری ایران برشمرده شده است. موضوع بعدی، تهدید انرژی (شامل جریان انتقال آن، قیمت آن و منافع ناشی از ان برای کشورهای صادرکننده) نیز بحث دیگری است که بازهم کلیشه­‌ای و در ادبیات مختلف به آن پرداخته شده است. مورد آخر نیز، نقش دو کشور ایران و کوبا در بحث ضداطلاعات است. آمریکا معتقد است که ایران شهروندان این کشور را ناعادلانه دستگیر می­‌کند.

در رابطه با تسلیحات کشتار جمعی، از سال ۲۰۱۸، دغدغه آمریکا از هسته ای شدن ایران، حتی با وجود خروج این کشور از برجام، برطرف شده است و در رابطه با توان هسته ای و اتمی ایران، آمریکایی ها دغدغه ای ندارند. در جلسه استماع دن کوتس نیز اذعان داشت که :”ما باور داریم که ایران در حال حاضر فعالیت مهمی که منجر به تولید قطعه (تسلیحات) هسته­ای شود را انجام نمی دهد…”.(که این موضوع در متن گزارش اصلاح شده و به واژه “ارزیابی” تبدیل شده است.) در واقع این دوگانه باور/ ارزیابی، نکته­ای است که این نظر را تایید می­کند. جالب اینجاست که کوتس در صحبتهای خود در رابطه با مکزیک، روسیه، داعش، افغانستان، ترکیه و کره شمالی از واژه ارزیابی استفاده کرده بود و برای ایران، از “باور” استفاده کرد. از این رو تنها دغدغه آنها، مساله موشکی ایران خواهد بود که به باور آنها ایران بزرگترین زرادخانه موشکهای بالستیک در منطقه را دارد. حتی برنامه فضایی ایران نظیر ارسال ماهواره سیمرغ را نیز در همین راستا تحلیل می­کنند و هدف اصلی آن را، تقویت توان موشکی ایران می بینند.

بحث تروریسم نیز به بیشتر به نفوذ منطقه‌ای ایران مربوط می‌شود و مطلب جدیدی نیست. تنها نکته در این راستا این است که آمریکایی‌ها به شدت از هرگونه پیوند نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حضور بلندمدت ایران در کشورهای منطقه، خصوصا یمن، سوریه و عراق نگران‌اند. همچنین به بحث تکنولوژیهای روز و توان دفاعی-نظامی ایران نیز، اشاره‌ای شده است که نسبت درجه و موضوع تهدید آن، تفاوت خاصی با گذشته نداشته است.

تهدیدات آمریکا و اولویت ایران

قطعا در این نوشتار، مجالی برای صحبت از برنامه آمریکا برای ایران نیست و به موضوع نوشتار نیز بی ارتباط می­‌باشد، اما آنچه می‌توان به آن اشاره کرد، اولویت آمریکا برای اقدام علیه ایران با توجه به سند “ارزیابی تهدیدات جهانی ۲۰۱۹” است. آمریکا سه هدف اصلی در رابطه با تهدیدات سال ۲۰۱۹ خود علیه ایران دارد:

  1. توان سایبری ایران؛
  2. توان موشکی ایران؛
  3. مسائل و امنیت داخلی ایران.

آمریکا با توجه به عللی که پیشتر ذکر شد، از توان سایبری ایران نگران است و در این راستا اقدام به تحریم کلیه اقلام، نهادها و افراد مربوط به توان سایبری ایران نظیر مجموعه‌های مرتبط با جنگ الکترونیک و سایبری ایران خواهد نمود. همچنین احتمال جاسوسی در این حوزه نیز، نظیر حوزه موشکی و هسته‌­ای که بسیار حاثز اهمیت هستند نیز بسیار بالاست. علاوه بر این موضوعات و با توجه به نگرانی آمریکا از شکل­‌گیری کمپین نفوذ آنلاین توسط ایران بر علیه مخاطبین آمریکایی، زیرساخت‌ها و اکانت‌های ایران (حتی با هویت واقعی) در شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار آمریکا نظیر فیسبوک و توییتر، مسدود و یا در بهترین حالت، محدود خواهند شد و لذا باید شاهد محدودیت و مسدودشدن اکانت‌های بیشتری از طرف آمریکایی‌ها خصوصا در نزدیکی بازه برگزاری انتخابا ۲۰۲۰ آمریکا بود. طبق گفته توییتر، صرفا در اخرین اقدام این شبکه اجتماعی، حدود ۲۶۰۰ کاربر ایرانی مسدود شده‌­اند.

در رابطه با بحث موشکی نیز، حصول توافق موشکی قطعا از اولویت برخوردار خواهد بود و در این راستا تلاش می‌کنند اروپایی‌ها را بیش از گذشته با خود همراه سازند تا بتوانند فشاری بیشتری در این زمینه بر ایران وارد سازند. اروپا در مذاکرات خود در رابطه با حفظ برجام (پس از خروج آمریکا از آن)، بارها به موضوع موشکی اشاره کرده­‌اند و به نظر می رسد این فشارها همچنان ادامه خواهند داشت.

اما مورد آخر و مهمترین موضوع، بحث سیاست داخلی ایران است. جامعه اطلاعاتی آمریکا، ضمن اشاره به مشکلات اقتصادی در ایران، به مشکلات دیگری که این آشوب‌ها را تضعیف می­‌کنند اشاره کرده است و در واقع این موارد را تهدیدی برای خود می­داند. عدم وجود انسجام در بین ناآرامی­‌های داخلی در ایران، عدم وجود رهبری واحد در ناآرامی‌ها و عدم وجود حمایت گسترده از ناآرامی‌ها از سوی گروه‌های سیاسی و یا از این جمله‌­اند. به نظر می‌رسد آمریکا در حال برنامه‌­ریزی برای مدیریت بهتر ناآرامی­‌ها در سال ۱۳۹۸ است ولی پیش از آن، به دنبال رفع مشکلات و ضعف‌های آشوب‌های پیشین است. گره‌زدن مسائل سیاسی با قومیتی و ارتباط آنها با مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، و تشویق و تحریک گروه‌های قومیتی، البته با تکنیک‌های پیچیده‌­تر از گذشته، عمده فعالیت آمریکا در فضای داخلی ایران خواهد بود.

طه اکرمی / کارشناس مسائل آمریکا

[۱] واژه تهدید با توجه به متن سند “ارزیابی تهدیدات جهانی” انتخاب شده است.

فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات راهبردی – شماره ۸۱

پژوهشکده مطالعات راهبردی به منظور توسعه و انباشت سرمایه پژوهشی در خصوص مسایل بنیادین ایران اسلامی و با هدف ارتقاء جایگاه و تعمیق مطالعات بومی در حوزه بررسی‏‏‏‌های راهبردی و امنیت ملی، از بهار ۱۳۷۷ اقدام به انتشار فصلنامه مطالعات راهبردی نمود تا محملی برای پیوند میان حوزه علمی و نظام تصمیم‌گیری و اجرایی کشور باشد و به ارتقاء سطح دانش مدیران نظام جمهوری اسلامی و پژوهش‏گران کشور کمک نماید. فصلنامه مطالعات راهبردی از آغاز تاکنون، به طور منظم انتشار یافته و از شماره ۴۶ (زمستان ۱۳۸۸)، موفق به اخذ درجه علمی- پژوهشی از کمیسیون نشریات علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شده است. فهرست مقالات این شماره به شرح زیر است:

 

تحلیل الگوهای فضایی – مکانی طبقه خلاق در شهرستان‌های ایران / باقر فتوحی مهربانی؛ سید عباس رجایی

جایگزینی صنعت گردشگری با درآمد نفت؛ ضرورت تحقق امنیت پایدار / ارسلان فتحی پور؛ محسن قدمی؛ عبداله هندیانی؛ علی اکبر رضایی

دولت ترامپ و شوروی‌سازی جمهوری اسلامی ایران؛ چرایی و چگونگی / فرزاد پورسعید؛ مهدی شاپوری

تاملی بر توسعه، تحول و چشم‌انداز پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با تاکید بر برجام / صالح رضایی پیش رباط

عربستان سعودی و بازدارندگی شبکه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران / فرهاد قاسمی؛ محمد حسین جمشیدی؛ سجاد محسنی

روابط فراآتلانتیک پس از برگزیت و ترامپ؛ پیامدها برای ایران / عزیزاله حاتم‌زاده؛ یاسر نورعلی‌وند

استقلال‌خواهی کردی در عراق: تحلیل ساختاری و سناریوها / علیرضا خسروی؛ علی اکبر اسدی

راهبرد کلان آمریکا در دوره ترامپ: درس‌هایی برای ایران (یادداشت راهبردی) / امین پرتو

 

 

 

 

 

 

 

دستاوردهای راهبردی انقلاب اسلامی

مردم ایران بهمن‏‌ماه امسال چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را در حالی جشن می‌‏گیرند که مهم‏ترین دستاورد این انقلاب یعنی نظام جمهوری اسلامی در معرض شدیدترین تهدیدات ممکن دشمنان از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون قرار گرفته است. دشمنان انقلاب از یک سو در سیاست اعلامی خود تهدید به براندازی جمهوری اسلامی می‏‌کنند و از سوی دیگر در جنگ روانی علیه جامعه ایرانی تلاش دارند در عمل این جامعه را از انقلاب خود پشیمان و شرمنده کنند. در این فضاست که اهمیت بازخوانی و برجسته‏‌سازی دستاوردهای انقلاب اسلامی مردم ایران دوچندان می‌‏شود. بر این اساس، در نوشتار حاضر به تبیین و تشریح بخشی از مهم‏ترین دستاوردهای راهبردی انقلاب اسلامی می‏‌پردازیم.

برچینش الگوی دست‌نشاندگی در روابط خارجی

نخستین و مهم‌ترین دستاورد راهبردی و امنیتی انقلاب اسلامی، برچینش و خاتمه‌بخشی به الگوی دست‌نشاندگی یا حامی‌پروری در مناسبات راهبردی میان ایران و آمریکا و به تبع آن، در ترتیبات امنیتی منطقه‌ای بود. بسیاری از تحلیل‌گران همچون مارک جی. گازیوروسکی و علیرضا ازغندی، رژیم پهلوی در دوره (۱۳۵۷ـ۱۳۲۰) را با عنوان دولت دست‌نشانده (یا آمریکاساخته) بررسی و توصیف کرده‌اند. رابطه دست‌نشاندگی[۱] بین قدرت حامی و کشور دست‌نشانده دارای اهمیت استراتژیک عمدتاً با هدف تقویت ثبات سیاسی این رژیم‌ها، برقرار می‌شود. این رابطه متضمن مبادله دوجانبه کالاها و خدماتی است که برای افزایش امنیت حامی و دست‌نشانده ضرورت دارند و عموماً نمی‌توان از منابع دیگر آن‌ها را به دست آورد. در دهه ۱۹۷۰، این اعتقاد که شاه، وابستگی شدیدی به کمک ایالات متحده داشت و بنابراین، به جای منافع ملت، منافع خارجی‏ها را تأمین می‏کرد، نقش عمده‏ای در جلب مشارکت مردم در ‏ انقلاب اسلامی ایفا کرد.

به دلیل تسلط مناسبات دست‌نشاندگی، بسیاری از نخبگان و گروه‏‌ها به این نتیجه ‏رسیدند که مخالفت با شخص یا رژیم شاه، مترادف با مخالفت با ایالات متحده و اعاده حق تعیین سرنوشت ملی و تأمین «کرامت و شأن ملی» است. خواست ارج‏شناسی و کرامت ملی و در واقع، پایان تحقیر ملی، خواسته‏‌ای تاریخی از زمان جنگ‏‌های ایران و روس بود که در انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن، محقق ‏شد. در مقابل، انقلاب اسلامی و رهبری آن حضرت امام خمینی (ره) تلاش نمود درکی عزیزانه و عزتمندانه از سیاست و حکومت و حتی نحوه تأمین امنیت را در جامعه تزریق کرده و ایرانیان را آقا و عزیز کند و مجد و عظمت را به آنان بازگرداند.

در این چارچوب می‌توان به دستاورد دیگری نیز اشاره کرد که همانا پیش‌گیری از ایجاد دولت دست‌نشانده اردوگاه شرق در ایران بود. پس از مشخص‌شدن بیماری شاه مخلوع، بسیاری از تحلیل‌گران بر این باور بودند که به سبب ناآمادگی جانشین وی و همچنین نفوذ در ارکان حکومتی و نیرومندی چپ مارکسیستی در ایران، اگر جریان مذهبی انقلاب نمی‌کرد و سیاست و حکومت را در اختیار نمی‌گرفت، چه‌بسا دولت ایران در اختیار چپ مارکسیستی قرار می‌گرفت و در این صورت، ایران به دست‌نشانده شوروی در منطقه تبدیل می‌شد. در این صورت شاهد طول عمر بیشتر مارکسیسم در نظام بین‌الملل نیز بودیم. بر این اساس، وقوع انقلاب اسلامی در ایران از انقلاب سوسیالیستی و حاکمیت چپ پیش‌گیری کرد و این یکی از بزرگترین خدمات راهبردی و امنیتی جمهوری اسلامی به ایران و بلکه کلیت منطقه و نظام بین‌الملل بود.

برسازی انسان تراز نوین انقلاب

دستاورد مهم راهبردی انقلاب اسلامی در بعد ایجابی، برسازی انسان تراز نوین و انقلابی بود که می‌توان آن را سوژه معنوی/ مؤمن و عزت‏مند دانست. همه دیگر دستاوردهای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در همه عرصه‌ها از جمله عرصه‌های علمی- صنعتی- هنری و مانند آن‌ها، مرهون همین دستاورد است. این سوژه که می‌توان ایدئال تایپ یا نمونه آرمانی آن را در چهره شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بازشناسی و بازنمایی کرد، در جریان و فرآیند انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و به گونه‌ای سازه‌‏انگارانه برساخته شد. برای شناخت این سوژه می‌بایست انقلاب اسلامی را به مثابه تجربه‌ای معنویت‌گرا و جنبشی برای ابراز و احراز هویتی تبیین و تفسیر کرد که جامعه ایرانی در آن زمان می‌پنداشت در حال فراموشی و به حاشیه رانده‌شدگی است.

انقلاب اسلامی مرهون تحول وجودی و درونی ایرانیان با تکیه بر معنویت و اسلام شیعی بود و همین انسان‌ها بودند که همه مناسبات سیاسی و راهبردی داخلی و منطقه‌ای را تغییر دادند و امام (ره) با تکیه بر آن‌ها الگویی درون‌زا برای سیاست و حکومت و حتی تأمین امنیت ارائه کرد. تحول معنوی و روحی که در ملت ایران هویدا شد، به نظر امام (ره)، دو جنبه اساسی داشت که عبارت بودند از شهادت‏‌طلبی و آمادگی برای از خودگذشتگی. این آمادگی برای از خودگذشتگی در بیان امام با استعاره «دست خالی» تبلور می‌‏یافت. به بیان ایشان: «تمام ابرقدرت‏ها پشت سر او ایستاده بودند و آن هم دارای همه سلاح‏‌های مدرن بود و ملت ما دست خالی بود؛ تفنگ هم نداشت. هیچ نداشت، لکن قدرت ایمان بود».

استعاره دست ‏خالی، تعبیری است که میشل فوکو نیز برای توضیح آنچه در انقلاب ایران روی داد، استفاده کرده است. وی در یکی از یادداشت‏‌های خود با عنوان «شورشی با دست خالی»، می‏‌نویسد: «ده ماه است که مردم با رژیمی که از مسلح‌‏ترین رژیم‌‏های جهان است و با پلیسی که از هولناک‌‏ترین پلیس‌‏های جهان است در‏افتاده‏‌اند. آن هم با دست خالی، بدون روی‏‌آوردن به مبارزه مسلحانه و با سرسختی و شجاعتی که ارتش را بر جای میخکوب کرده است».

بر این اساس، برسازی انسان باایمان، پاک، ساده‌زیست و متعهد که توانایی، اعتماد به نفس و تخصص کافی دارد، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای راهبردی انقلاب اسلامی است که بسیاری از دیگر دستاوردها بر آن بنا شده و مرهون آن است. الگوی امنیت‌سازی در جمهوری اسلامی نیز در اساس، الگویی انسان‌پایه و مؤمن‌پایه است که بر مبنای نسبت میان ایمان و امان شکل می‌گیرد. به بیان دیگر، تربیت انسان مؤمن سبب می‌شود دیگران نیز از دست و زبان او در امان باشند و در پی آن، نوعی عرصه عمومی مبتنی بر جامعه ایمانی شکل گیرد که با اقامه آموزه امر به معروف و نهی از منکر، بدون آنکه موجب شکاف اجتماعی و قطبی‌‏شدن جامعه شود و بدون آنکه نیازمند اعمال خشونت باشد و بدون سیاسی‏‌کردن روابط اجتماعی و تقلیل نظم اجتماعی به نظم سیاسی، فرد، جامعه و دولت را در یک راستا قرار داده و با برقراری گفتگوی متقابل میان آن‌ها و هم‌‏طراز قراردادن آن‌ها، از یک سو آن‌ها را از شر یکدیگر (منکر) در امان قرار می‏‌دهد و از سوی دیگر، با هم‏‌افزایی خیرها (معروف) موجبات رستگاری و سعادت آن‌ها را فراهم می‏‌کند و از این طریق، امنیت را به گونه‌‏ای اجتماعی و اخلاقی تأمین و برقرار می‏‌کند و در عین حال، همین جامعه ایمانی است که رافع تهدیدات بیرونی و حافظ امنیت کشور است. در این الگو، بعد سخت‌افزاری و دولتی امنیت جایگاهی حداقلی و آخری می‌یابد نه اولی و حداکثری.

عمومی‌سازی؛ راهبرد تأمین امنیت و پیشرفت

مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی از منظر راهبردی، تأسیس نظام جمهوری اسلامی است که جمهور[۲] ایرانی را از طریق سازوکار اسلامی و شرعی وارد عرصه عمومی[۳] سیاست، حکومت و جامعه کرد و این مقولات را عمومی کرد و از این طریق، پیشرفت و نوسازی جامعه مذهبی ایران و حضور و مشارکت اقشار گوناگون آن، به‏ویژه زنان را در چارچوب مناسبات و ساختارهای دنیای جدید امکان‌پذیر نمود. نقش‌‏آفرینی زنان و پیش‏گامی آن‏ها در بسیاری از حوزه‌‏ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مهم است، زیرا آن‏ها نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌‏دهند و پیشرفت و بالندگی آن‏ها به منزله پیشرفت و بالندگی کلیت جامعه ایرانی است. مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی در حوزه زنان، هویت‌یابی آن‏ها فارغ از جنسیت‏‌شان است. زنان امروز دریافته‌‏اند که جنس دست دوم و ابزار نیستند و فقط جنسیت آن‏ها مطرح نیست، بلکه فکر، شعور، استعداد، هنر، توانمندی و نقش‏های اجتماعی‏‌شان اهمیت بسیار در پیشبرد امور جامعه دارد.

بخشی از پدیده گسترش و ارتقای علم، هنر، صنعت و آگاهی و همچنین، مشارکت سیاسی- اجتماعی در قالب نهادهایی چون انتخابات و یا حتی «بسیج مستضعفین» پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ناشی از همین سازوکار یعنی عمومی‏‌سازی بود. در واقع، انقلاب اسلامی ایران نوعی آزمون تاریخی یا فیصله‌‏بخش میان دو راهبرد خشونت‌‏آمیز و مسالمت‏‌جو در مبارزه و سرنگونی دیکتاتورها به شمار می‌رود. راهبرد نخست عمدتاً در جنبش چریکی ایران تبلور یافت که در آغاز دهه ۱۳۵۰ به بن‏‌بست رسید و سرکوب شد. این راهبرد بر چند اصل اساسی بنا شده بود که عبارت بودند از مبارزه مسلحانه و خشونت‌‏آمیز برای تغییر رژیم، انضباط خشک و متصلب سازمانی، پنهان‏کاری حداکثری و اولویت کسب قدرت بر ابراز هویت. این اصول در جزوه «مبارزه مسلحانه؛ هم استراتژی، هم تاکتیک» که مانیفست مبارزات چریکی در ایران خوانده می‏‌شود و از سوی مسعود احمدزاده از اعضای چریک‏‌های فدایی خلق نوشته شده بود، به تفصیل آمده است.

پس از شکست این راهبرد، آنچه مبنای عمل و پیروزی انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت، راهبرد «حضور علنی و سراسری جمهور مردم» در اعتراضات و تظاهرات سیاسی علیه رژیم بود که عمدتاً وجهی مسالمت‏‌آمیز، علنی، فاقد انضباط خشک سازمانی (یعنی مشابه جنبش‌‏های نوین اجتماعی، هر کس می‏‌توانست هر زمان خواست به آن وارد و هر زمان خواست، خارج شود) و هویت‏‌گرا داشت. این راهبرد، مورد تأکید رهبری فقید انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) قرار داشت و در معنایی که ایشان از واژه «حضور» مراد می‌‏کرد، به‏‌ویژه در بعد مردمی آن، تبلور ‏می‏‌یافت. مزیت این راهبرد بر راهبرد خشونت‌‏آمیز و مخفیانه، آن بود که پارادوکس یا تناقض‌‏نمای آن را در خصوص دوگانگی میان زندگی و مبارزه از میان می‌‏برد و از این طریق، همه جامعه و به‌‏ویژه اقشار مذهبی و سنتی جامعه را وارد عرصه عمومی سیاست و مبارزه کرد.

راهبرد پیشین، با زندگی عادی جامعه ناسازگار بود و مردم برای پیوستن به جنبش‌‏های چریکی، اعم از مذهبی یا غیرمذهبی، می‏‌بایست از زندگی عادی و روزمره خود دست شسته و سبک دیگری از زندگی را تجربه می‏‌کردند. از این رو، امکان فراگیرشدن آن وجود نداشت. در مقابل، راهبرد مسالمت‏‌جو در زندگی عادی ایجاد اختلال نمی‏‌کرد و جامعه می‏‌توانست در متن اعتراض جمعی، زندگی گذشته خود را ادامه دهد. بنابراین، کمک کرد بسیج انقلابی به امری همگانی و فراگیر تبدیل شود. فراگیرشدن جنبش موجب می‏‌شد امکان و مشروعیت سرکوب گسترده و خشونت‌‏آمیز جنبش انقلابی از بین برود و نیروی سرکوب با فروپاشی مواجه شود، در حالی که سرکوب جنبش چریکی به سادگی امکان‏پذیر بود. این ویژگی، از جمله مواردی بود که انقلاب اسلامی را به منبع الهامی برای انقلاب‏‌های پس از خود تبدیل کرد و به دستاوردی جهانی برای گسترش مردم‌سالاری تبدیل شد. تصاویر گذاشتن گل بر لوله‏‌های تفنگ نظامیان که یکی از کنش‌‏های خشونت‏‌پرهیز انقلابیون ایران بود، به وضوح در انقلاب‏‌های ۱۹۸۹ اروپای شرقی، مورد تقلید و تکرار قرار گرفت. دنیل شیرو، از نظریه‏‌پردازان انقلاب‏‌های اروپای شرقی در مقاله «در ۱۹۸۹ در اروپای شرقی چه گذشت؟» و جف گودوین در مقاله «انقلاب‏‌های ۱۹۸۹ اروپای شرقی»، هر دو تأکید می‏‌کنند که کمتر کسی از ناظران به شباهت رویدادهای ۱۹۸۹ اروپای شرقی با وقایع ۱۹۷۹ ایران و عنصر یادگیری و الهام‏‌بخشی در آن‏ها توجه کرده است.

همنشین‌سازی مردم با دولت در مقام مرجع امنیت

مرجع امنیت، از جمله ارکان تحلیلی مفهوم امنیت در مکاتب و رهیافت‏‌های نظری مختلف است که در پاسخ به پرسش امنیت برای چه کسی؟ یا برای چه چیزی؟ شکل می‌‏گیرد و نقطه عزیمت بسیاری از مطالعات در تحلیل ایده امنیت است. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مرجع امنیت و سیاست «رژیم شاهنشاهی» بود که در عمل به شخص شاه فروکاسته می‌‏شد. وقوع انقلاب اسلامی و ورود جمهور مردم به عرصه عمومی سیاست و قدرت، این امکان و فرصت را فراهم کرد که اولاً مرجع امنیت به دولت (اسلامی) ارتقا یابد و در ثانی، دولت در هم‏نشینی و هم‏نوایی مردم و حکومت فهم‌‏پذیر شود. بدین‏سان مردم در پرتو انقلاب اسلامی به رکن اساسی مرجع امنیت و مرجع هر ارزش دیگری از جمله سیاست، پیشرفت، عدالت و مانند آن‏ها تبدیل شدند. انقلاب اسلامی این فرصت و امکان را به‏‌ویژه در قانون اساسی نهادینه کرده و از این رو، قانون اساسی جمهوری اسلامی، یکی از مهم‏ترین دستاوردهای راهبردی انقلاب اسلامی در جهت‌‏دهی به نحوه تأمین ارزش‌‏های اساسی همچون امنیت، پیشرفت، عدالت و آزادی به شمار می‏‌آید.

مطابق قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی او» و «سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‏‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏‌شناسد». علاوه بر این، مواردی که ذیل فصل اول قانون اساسی با عنوان «اصول کلی» آورده شده‌‏اند، نشان می‏‌دهند قانون‏گذار یکی از کارویژه‏‌های دولت جمهوری اسلامی را حراست و حمایت از افراد و توان‏مندسازی آن‏ها می‏‌داند و شأنی برای دولت مستقل از افراد جامعه قائل نیست. فصل سوم این قانون نیز ذیل عنوان «حقوق ملت»، انواع ممنوعیت‌‏ها و محدودیت‌‏ها را برای دولت جمهوری اسلامی در ارتباط با کنش آن نسبت به افراد جامعه مقرر نموده است. این موارد نشان می‌‏دهد قانون‏گذار به درستی به این نکته واقف بوده که دولت، خود می‏‌تواند به منبعی برای تهدید امنیت فردی و انسانی تبدیل شود و از این ‏رو می‏‌بایست محدود شود تا همچنان حامی افراد جامعه و توان‏مندساز آن‏ها در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و شخصی باشد.

اصل نهم قانون اساسی از این نیز فراتر می‏‌رود و بر تفکیک‏ناپذیری این دو مفهوم در جمهوری اسلامی ایران تأکید می‌‏کند: «در جمهوری اسلامی ایران، آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک‏‌ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌‏ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‏‌های مشروع را هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند». این تلقی که می‏‌توان آن را درهم‌‏تنیدگی آزادی‏‌های مشروع و امنیت ملی در ایده جمهوری اسلامی دانست، نشان می‏‌دهد امنیت ملی در ایده جمهوری اسلامی، مفهومی مردم‏‌پایه یا مردم‏‌محور است و از این ‏رو با ایده کلی امنیت انسانی و نسبت آن با امنیت ملی تناسب دارد.

این ترتیبات نشان می‌‏دهد قانون اساسی جمهوری اسلامی، انسان را به مفهوم جهانی و به ماهو انسان به رسمیت می‏‌شناسد؛ هرچند به لحاظ معطوف‌‏بودن به چارچوب‌‏های ملی و کشوری، مفهوم تبعه و هویت شهروندی را نیز مطمح نظر قرار داده است. در تبیین نسبت میان مردم و دولت، رویکردی وستفالیایی ندارد. در سیستم وستفالیایی، دولت‏ها ماهیتی مستقل یا در خود داشتند، اما مطابق ایده امنیت انسانی، دولت‏ها باید باشند تا از افراد حمایت و حراست کنند و از این رو، مردم به رکن اساسی مرجع امنیت تبدیل می‌‏شوند. این همان نسبتی است که قانون اساسی جمهوری اسلامی میان مردم و دولت برقرار کرده است. در عین حال، چون قانون اساسی معطوف به ظرف ملی ایران است، ملاحظات و شناسه‏‌های امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز به تمامی پاس می‏‌دارد، اما آن را چونان مرزها و حدود امنیت انسانی طرح می‏‌کند نه جانشین یا مزاحم آن. این تلقی با ایده امام خمینی (ره) در خصوص مرجع امنیت در جمهوری اسلامی نیز منطبق است.

حفظ جمهوری اسلامی از نظر امام (ره)، منوط به خدمت به مردم به عنوان پشتیبان و در واقع، پایگاه اجتماعی نظام اسلامی و التزام به اقتضائات آن است. به همین دلیل است که جامعه ایرانی امروز یکی از مطالبه‌‏گرترین جوامع دنیاست و توسعه انسانی و امنیت انسانی خود را از دولت مطالبه می‏‌کند و این از برکات انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است.

مردم‏سالارانه‌‏کردن بعد پنهان حکومت

ابعاد پنهان ساختار حکومت‏ها عمدتاً با سازمان‏‌های اطلاعاتی و امنیتی مشخص می‏‌شود. یکی از مهم‏ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در این حوزه، مردم‏سالارانه‌‏کردن این بعد و نظارت‌‏پذیرکردن آن در ساختار نظام جمهوری اسلامی است که باز هم با تأیید و پذیرش امام خمینی(ره) امکان‏پذیر شد. دلیل اصلی این مسئله نیز تجربه دهشتناک مردم از سازمان اطلاعات و امنیت رژیم طاغوت و نحوه مواجهه آن با اقشار مختلف جامعه ایرانی بود. بر این اساس، دستگاه اطلاعاتی در جمهوری اسلامی به جای سازمان به صورت وزارتخانه درآمد که وزیر آن همچون دیگر وزرا از مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مردم رأی اعتماد می‏‌گیرد و همچون دیگر وزرا موظف به پاسخ‏گویی به مقام معظم رهبری، رئیس‏ جمهور و نمایندگان مجلس است و حتی مصون از استیضاح هم نیست، در عین حال که رسانه‏‌های عمومی و مطبوعات نیز عملکرد آن را مورد نظارت و ارزیابی یا کنترل قرار می‏‌دهند.

مثال بارز این موضوع ادعای چندی پیش اسماعیل بخشی نماینده شورای کارگری در سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه مبنی بر شکنجه‌‏شدن در بازداشتگاه‌‏های وزارت اطلاعات است. در پی این ادعا، چندین دستور بررسی و تحقیق و همچنین دستور تشکیل کمیته بررسی از سوی مجلس، قوه قضائیه و دادستان کل کشور صادر شد. این گروه‏‌ها به صورت فعال به موضوع ورود کرده و کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز فعالانه به موضوع رسیدگی کرد، به گونه‌‏ای که وزیر اطلاعات چند بار در کمیسیون حاضر شده و به پرسش‏‌های نمایندگان در این خصوص پاسخ گفت. البته در این رابطه به‏ رغم وجود دستاوردهای مهم، همچنان نیازمند اهتمام بیشتر به قانون‏گرایی و نظارت‏‌پذیری و تکمیل دستاوردهای انقلاب اسلامی هستیم. 

نتیجه‏‌گیری

در این نوشتار نشان داده شد که انقلاب اسلامی دستاوردهای سترگی همچون برپایی نظام جمهوری اسلامی، تدوین قانون اساسی، تأمین استقلال در مناسبات خارجی، برسازی انسان‏‌های مؤمن و معنوی و ارتقا جایگاه مردم در مقام مرجع خدمت و امنیت داشته است که حفظ و تداوم آن‏ها بیش از هر چیز منوط به حفظ توأمان جمهوریت و اسلامیت، حفظ و تداوم جامعه ایمانی و بر صدرنشینی و قدربینی انسان‌‏های متعهد و مؤمنی است که پیروزی انقلاب اسلامی مرهون تحول روحی و وجودی آن‏ها بوده است.

[۱] cliency

[۲] Republic

[۳] Public