ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی – شماره ۸۱

ماه‌نگار شماره ۸۱ دیده‌بان امنیت ملی در مجموعه گزارش‌های تحلیلی کوتاه به رصد و ارزیابی رویدادهای داخلی و خارجی آذرماه اختصاص دارد. از جمله رویدادهای مهم این ماه که برآورد و ارزیابی آنها در این شماره ماه‌نگار انعکاس یافته می‌توان به کلیات لایحه بودجه سال آینده، تداوم روند کاهشی نرخ ارز و تاثیر آن بر تورم، رویداد تروریستی در بندر چابهار، تحولات سیاسی اروپا به ویژه اعتراض موسوم به جلیقه‌زردهای فرانسه، بررسی آخرین رویکردهای اروپا و آمریکا در قبال برجام و ایران، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و افغانستان و جنگ رژیم صهیونیستی با حماس اشاره کرد.

ائمه جمعه و جماعات: نهاد میانجی در جمهوری اسلامی

فرهنگ مذهبی مردم در ایران از ویژگی‏‌های پایداری است که در همه دوره‏‌ها، نمودهای خاص خود را نشان داده است. رویدادهای منتهی به انقلاب مشروطه به عنوان یکی از مهم‏ترین تحولات سیاسی این مرز و بوم، نماد روشنی از درهم‏‌تنیدگی نقش مذهب در جهان‏‌زیست ایرانیان با رویدادها و تحولات سیاسی است. اصطلاحات سیاسی نوین همچون آزادی، قانون و مجلس و… زمانی توانستند در میان لایه‏‌های مردمی نفوذ کنند که از زبان نه روشنفکران بلکه روحانیون و نخبگان مذهبی، شنیده شدند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نهادمند نماز جمعه در سراسر کشور و شکل‌گیری نهاد مختص به شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه و جماعات، خطبای مذهبی و امامان جمعه، نقش جدیدی در جامعه اسلامی ایران برعهده گرفتند که از آن می‌توان به نقش میانجی یا وساطت میان جامعه و حکومت یاد کرد. از همین روست که حضرت امام (ره) در نخستین پیام‌های خود به ائمه جمعه فرمودند که: «آقایان باید … به این مسئله اهمیت بدهند که… منصب امامت جمعه، یعنی منصب تماس روحانیت با ملت و روحانیت با مجلس و دولت و این از اموری است که با دست توانای ائمه جمعه انجام می‌گیرد».

در این معنا، ائمه جمعه و جماعات، نماینده مردم و جامعه و نهاد پی‌جویی منافع و مسائل آن‌ها در حوزه عمومی و در ادامه آن حوزه سیاسی هستند و به یک معنا پناه و ملجأ جامعه به شمار می‌روند؛ همچنانکه از سوی دیگر نماینده حاکمیت در جامعه بوده و با حکومت‌پذیرکردن جامعه به مردم می‌آموزند که تحصیل هرچه بیشتر منافع و علائق، در گرو احترام به قواعد و هنجارهای رسمی موجود و عمل به تکالیف سیاسی است.

براین اساس، نهاد ائمه جمعه و جماعات، می‌تواند نقش میانجی‌گری را از طریق دو کارکرد مهم انجام دهد. کارکرد نخست، ایجاد نوعی تعادل نسبی میان گروه‌های حاشیه‌ای و متن جامعه (برخوردار/ نابرخوردار) است. منظور از گروه‌های حاشیه‌ای، گروه‌هایی است که به هر ترتیب در جامعه احساس تبعیض می‌کنند؛ مانند گروه‌های قومی، محرومین اقتصادی و حاشیه‌نشین‌های جغرافیایی.

البته، روحانیت با توجه به فقه شیعه، همواره در طول تاریخ، ملجأ و پناه این اقشار بوده است اما امروز می‌تواند این نقش را به گونه‌ای سازمان‌یافته‌تر و در راستای منافع و مصالح ملی انجام دهد و از یک سو، برخورداران جامعه از منابع مادی و معنوی را متوجه وضعیت این اقشار کند و از سوی دیگر، توجه سیاسی– اقتصادی و حقوقی حکومت را به سوی آنان معطوف کند تا بی‌تعادلی‌های احتمالی موجود در این حوزه تا حد امکان برطرف شود.

کارکرد دوم برقراری تعادل نسبی میان جامعه و حکومت در کلیت آن‌ها از طریق برقراری نوعی تعادل نهادی است. به بیان دیگر، این نهاد می‌تواند از یک سو، مطالبات و تقاضاهای جامعه را معقول و متناسب با ظرفیت‌های نظام سیاسی و ارکان آن کرده و از سوی دیگر، از حکومت در قبال این مطالبات تقاضای پاسخ و رسیدگی نماید و از این طریق شکاف جامعه/ حکومت را تقلیل دهد. همچنانکه می‌تواند در خطبه‌ها و سخنرانی‌های خود نظام ارزشی و معنایی حکومت و جامعه را تا حد امکان به هم نزدیک و بر هم منطبق کند تا از این طریق نوعی اعتماد متقابل را میان آن‏ها برقرار و نهادینه نماید.

در نوشتار حاضر به بایسته‏‌های ایفای این نقش که بخشی از آن‏ها متوجه دیگر ارکان و نهادهای نظام بوده و برخی دیگر معطوف به خود نهاد ائمه جمعه و جماعات است، پرداخته می‌‏شود.

بایسته‏‌های کارکردی ایفای نقش میانجی‏گری

با اینکه خطیبان مذهبی و به صورت ویژه، ائمه جمعه از آغاز انقلاب تا کنون، تلاش بسیاری را برای تحکیم پیوند نظام و مردم به کار بسته‌‏اند اما شرایط کنونی کشور، اعم از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که با آن مواجه است، لزوم تعمیق نقش میانجی‏گری این نهاد را ضروری کرده است. ضمن اینکه به همان اندازه، اجتناب از برخی رویکردها و اظهارات ناخواسته که به زیان انسجام اجتماعی کشور است، از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. برای تبیین این مهم، به برخی شیوه‌ها که به نظر می‌‏رسد به ارتقای کارویژه‏‌های این نهاد منجر می‏‌شود، پرداخته شده است.

اطلاع‏‌رسانی به‏‌روز و جامع به ائمه جمعه و جماعات

 یکی از مهم‏ترین اقداماتی که موجب تقویت مواضع ائمه جمعه و انطباق هرچه بیشتر خطبه‏‌های آن‏ها با مصالح کشور می‏‌شود، در اختیار نهادن  منابع غنی و جامع از اطلاعات و تحلیل‏‌های سیاسی و اجتماعی کشور است. بدیهی است در حال حاضر معاونت سیاسی شورای سیاست‏گذاری ائمه جمعه[۱]، این امر را بر عهده گرفته و مجموعه بولتن‏‌هایی که در مورد مسائل روز ایران و نیز منطقه و جهان است را تهیه می‌‏کند. با این حال در تهیه این جزوه‏‌های آگاه‏‌سازی، توجه به نکات زیر الزامی است:

– منابع حاوی اطلاعات باید جامع بوده و دربرگیرنده رویدادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد. باید تعادل قابل قبولی بین هر کدام از حوزه‏‌های یادشده وجود داشته و تنها وزن یک حوزه خاص مانند حوزه سیاسی، در مقایسه با سایرین سنگین نشود.

– منابعی که در قالب بولتن، جزوه و تحلیل‏‌های کوتاه به ائمه جمعه عرضه می‌‏شود باید از دو بخش تشکیل شده باشد. در بخش نخست، رویدادها و اخبار خام و در بخش دوم تحلیل‌‏های مربوط به رویدادهای مهم گنجانده شود. این تقسیم‏‌بندی به ائمه جمعه کمک می‏‌کند که در مرحله نخست، دید درست و جامعی از اخبار و رخدادها داشته باشند و در مرحله بعد بر تحلیل‏‌های مرتبط با هر کدام از رویدادهایی که مد نظر سیاست‏گذاران شورای سیاست‏گذاری است، متمرکز شوند.

– یکی از نکات بسیار مهم در ارائه تحلیل‏‌ها، بی‏طرفی و تنوع منابع تحلیلی است. در صورتی که تحلیل‌‏های مرتبط با رویدادها از یک منبع و نهاد سرچشمه بگیرد، جامع‏‌نگری و همه‏‌جانبه‏‌نگری ائمه جمعه تحت شعاع مستقیم قرار خواهد گرفت.

– در عصر حاضر که مردم دسترسی آسان به منابع تحلیلی مختلف از رسانه تا شبکه‏‌های اجتماعی دارند، نقطه قوت خطیبان جمعه و نیز مساجد، ارائه تحلیل همه‏‌جانبه‏‌نگر، درست، باورپذیر، علمی و منطبق با منافع و مصالح نظام باید باشد. این امر در گرو برقراری ارتباط مدوام و مستمر با نهادهای تولیدکننده محصولات استراتژیک است. نهادهایی که وظیفه آن‏ها در شناخت استراتژیک رویدادها منطبق با مصالح کشور، تعریف شده است، منابع قابل اطمینانی برای واگذاری تحلیل‏‌ها و تبیین‏‌های سیاسی و اقتصادی به ائمه جمعه بوده و به آن‏ها در شناخت دقیق و عمیق تحولات روز، کمک شایانی می‏‌کنند.

– دسترسی سریع ائمه جمعه به منابع اطلاعاتی و صرف زمان متناسب برای مطالعه و تأمل بر موضوعات و رخدادها، یکی دیگر از نکات مهم در این باره است. منابع اطلاعاتی باید در فاصله‏‌های زمانی منظم و حتی الامکان اواسط هر هفته توزیع شود تا ائمه جمعه وقت و زمان کافی برای مطالعه و تأمل در مورد انتقال آ‏نها را داشته باشد. در عین حال، نهادهای مسئول تولید شناخت در کشور باید متوجه این امر باشند که ائمه جمعه و برخی از امامان جماعت مؤثر در هر شهر و استانی، یکی از مشتریان اصلی آنان به شمار می‌‏روند و این نهادها باید یک محصول شناختی هفتگی برای بهره‏‌برداری آنان تولید و توزیع نمایند. 

تشکیل جلسه‏‌های مستمر با نخبگان حوزه‏‌های مختلف

با توجه به آنکه تشکیل جلسات مستمر و یا اضطراری در بخش‌‏های مختلف از استانداری و شهرداری و فرمانداری گرفته تا سایر نهادهای امنیتی و نظامی، از روندهای معمول تمام شهرها و استان‏ها و بخش‏‌های مختلف کشور است، انتظار می‏‌رود ائمه جمعه با اولویت‌‏دهی به این جلسات خبرگی، در آن‏ها حضوری فعال داشته و از مباحث کارشناسی در حوزه‏‌های مختلف استفاده نمایند. در حال حاضر دو ضعف مهم، این مسئله را متأثر از خود کرده است.

ابتدا اینکه حضور ائمه جمعه در این جلسات، با هدف انتقال سیاست‏گذاری‌‏ها به نحو احسن به مردم، هنوز از سوی مسئولان درک نشده است. از این رو، مشارکت ائمه جمعه در جلسات سیاست‏گذاری، حداقلی بوده و در مقابل مراسم حضور ائمه جمعه در مراسم تشریفاتی همچون گردهمایی‌های معارفه، تقدیر و جشن‏‌های مذهبی و …در دستور کار قرار دارد. این در حالی است که حضور امام جمعه در این گردهمایی‏‌ها، هرچند لازم است اما در عمل، کمک چندانی به کارویژه‌‏های نهاد نماز جمعه نمی‌‏کند.

دوم، مسئولان به دلیل اینکه عادت بیشتری به حضور ائمه جمعه در مراسم تشریفاتی کرده‌‏اند و همچنین در برخی مواقع حضور امام جمعه را مانعی برای پیشبرد اهداف و برنامه‏‌ریزی‏‌های خود می‌‏دانند، تلاش قابل توجهی برای مشارکت‏‌دادن ائمه جمعه در جلسات تبیین وضعیت موجود  یا سیاست‏گذاری نمی‏‌کنند. از این رو این نگاه مسئولان باید تصحیح شود. ضمن اینکه ائمه جمعه نیز باید بیش از آنکه در این جلسات انتظار نظرخواهی، سخنرانی و ارائه توصیه داشته باشند، به عنوان شنونده ایفای نقش کرده و از شائبه موازی‏‌کاری و مانع‏‌تراشی در اجرای سیاست‏‌های مورد نظر در صورت مشارکت امامان جمعه، کاسته و در نتیجه از حساسّیت‏‌های مسئولان در مورد حضور خود بکاهند. 

پرهیز از سیاست‏‌زدگی و ترویج انسجام اجتماعی

نمی‌‏توان از ائمه جمعه و نیز خطیبان نمازهای جماعات انتظار داشت در خطبه‌‏ها و سخنرانی‏‌های خود، از بیان مسائل سیاسی، پرهیز کنند زیرا این آیین‏‌ها نه تنها عبادی بلکه سیاسی نیز هست. با این حال باید توجه کرد که وجهه مهم سیاسی این آیین مهم که برای جامعه اسلامی در نظر گرفته شده، با هدف افزایش اجماع و همدلی در قبال تصمیم‏‌گیری‏‌ها و موضوعات مربوط به نظام و سیستم سیاسی است.

از این رو تلاش برای اجماع هرچه بیشتر در صفوف نمازگزاران باید هدف اولیه ائمه جمعه و خطیبان باشد. نکته دیگر در این رابطه، سلایق مختلف سیاسی در میان مردم و نظرهای مختلف در مورد چگونگی سیاست‏گذاری‏‌های داخلی و خارجی نظام است که موجب شکل‌‏گیری طیف‌‏های مختلف راست و چپ در کشور شده است. پذیرش این واقعیت که مردم از سلایق مختلف سیاسی برخوردارند، در کنار توجه به هدف نهایی برگزاری نمازهای جمعه و جماعات یعنی دستیابی به اجماع بیشتر، لزوم استفاده از ادبیات مقبول طیف‏‌های مختلف در میان ائمه و خطیبان را ضروری کرده است.

بر این اساس خطیبان و امامان نماز باید از ادبیات طرفدارانه نسبت به یک جناح خاص به شدت پرهیز کرده و به منظور اعتلای مصالح و منافع نظام، از بیان موضوعات جناحی اجتناب و با پیروی از مقام معظم رهبری که همواره از ادبیاتی فراجناحی و مستقل نسبت به اقشار مردم با سلایق مختلف استفاده می‌‏کنند، محورهای مورد نظر را بیان کنند. بدیهی است امامان و خطیبان به عنوان افراد حاضر در جامعه، خود از سلایق مختلف سیاسی برخوردارند که امری قابل درک است. با این حال، رویکردی که باید از سوی شورای سیاست‏گذاری ائمه جمعه به ویژه در شرایط حساس فعلی، با جدیّت دنبال شود، مسکوت‌‏ماندن علایق و گرایش‌‏های سیاسی ائمه جمعه و جماعات در خطبه‌‏ها و سخنرانی‏‌هاست که به انسجام اجتماعی و نیز مشارکت هرچه بیشتر اقشار مختلف مردم می‌‏انجامد.

سبک زندگی منطبق با الگوهای اسلامی و هم‌‏سطح عامه مردم

میزان نزدیکی مردم با ائمه و امامان جماعات، نه تنها یکی از بسترهای حضور بیشتر آن‏ها در مساجد و صف‌‏های نماز جمعه است، بلکه اعتماد و اطمینان بیشتر اقشار مختلف اجتماعی در مورد تصمیم‏‌گیری‌‏ها و سیاست‏‌های نظام را افزایش می‏‌دهد. میزان نزدیکی مردم بسته به چگونگی تصویری است که امامان و خطیبان از خود ارائه می‏‌دهند. در این میان، انتخاب سبک زندگی منطبق با الگوهای اسلامی و هم‌‏سطح عامه مردم، از جمله عواملی است که به این مهم کمک می‏‌کند.

زندگی‎های ساده، مردمی، روابط صمیمانه، پذیرش واقعیت‏‌ها و مطالبات جدید نسلی و در نتیجه ارتباط موفق با قشر جوان، دوری از برچسب‌‏زنی به سلیقه‏‌های مختلف سیاسی و اجتماعی، پرهیز از لحن تند و خصومت‌‏آمیز نسبت به برخی ناهنجاری‏‌های جزئی و قابل چشم‌‏پوشی که بیش از آنکه به معنای مخالفت با نظام اسلامی باشد، برآمده از شکاف نسلی و برخی تغییرها در سبک‏‌های زندگی است و ارائه تصویری همراه با دغدغه‏‌ها و مطالبات عامه مردم و محرومین و مستضعفین، مهم‏ترین عواملی است که موجب اعتماد مردم به ائمه و امامان جماعات خواهد شد.

عمل به عنوان نهاد میانجی و تعادل‏‌بخش میان مردم و نظام

یکی از مهمترین محورهایی که به نظر می‏‌رسد شورای سیاست‏گذاری نماز جمعه باید در نظر داشته و به عنوان سیاست این شورا به ائمه و خطیبان مذهبی القا کند، نقش میانجی و مدنی این نهاد است. خطبا، وعاظ و امامان جماعات در طول تاریخ ایران، همواره یکی از نیروهای مقبول در میان اقشار اجتماعی و مورد احترام تمام لایه‏‌های مردمی با سلایق و علایق مختلف بوده‏‌اند. این نگاه و رویکرد اجتماعی به خطیبان و وعاظ مذهبی به دلیل آن است که مردم آن‏ها را به عنوان نمایندگان خود که در تلاش برای انتقال خواست‏‌ها و مطالبات مردمی به حکومت است، شناخته‏‌اند.

بر این اساس کارویژه‌‏های نهادهای مدنی به معنای تجمیع خواست‏‌ها و انتقال آن‏ها به حکومت و نیز بسیج مردم برای حمایت از سیاست‏‌های درست نظام، جزو لاینفکی از مسئولیت و عملکرد خطیبان به شمار می‌‏رود. در عین حال، با اینکه خطیبان و امامان جمعه، نیروهای حاکمیتی در نظام اسلامی به شمار می‏‌آیند که باید در راستای مشروعیت‏‌دهی هرچه بیشتر نظام در میان مردم، تلاش کنند، اما نباید در عمل نیز به عنوان نیروی دولتی شناخته شوند.

به عبارت دیگر می‏‌بایست با هدف تأمین هرچه بیشتر مشروعیت و مقبولیت نظام، عملکرد خود را شکل دهند اما در عمل در کسوت سوپاپ‏‌های اطمینان مردم، رویکرد انتقادانه نسبت به عیوب و کاستی‏‌های ارکان نظام و نیز حوزه‏ منطقه‏‌ای خود داشته باشند. در این صورت امامان و خطیبان همچون نیروهای مدنی عمل کرده که مردم به تحلیل و تفسیر آن‏ها از مسائل روز، اطمینان بیشتری می‏‌یابند. ضمن اینکه عملکرد آن‏ها در قالب نیروهای مدنی که یکی از پایه‏‌های تثیبت و تحکیم نظام‏ است، پیش خواهد رفت و مقبولیت روزافزون نظام را در پی خواهد داشت. 

تعادل میان محلی‌‏گرایی و اهتمام به منافع ملی

 در حال حاضر در بیش از ۹۰۰ نقطه کشور، نماز جمعه برگزار می‌‏شود. این گستردگی مکانی، لزوم توجه به برخی نکات را ضروری کرده است:

– ائمه جمعه و امامان جماعات باید حداکثر سنخیت زبانی و فرهنگی را با منطقه‌‏ای که در آن خدمت می‌‏کنند، داشته باشند. تفاوت زبان، فرهنگ و زادگاه امام و خطیب با اکثریت مردم، نه تنها کارویژه‏‌های لازم این نهاد را هدر می‏‌دهد، بلکه مشکلات قابل توجهی را تولید می‏‌کند. در این میان، مناطقی که دارای اقلیت مذهبی هستند، از ضرورت بالاتری برخوردارند. انتخاب امامان جمعه و خطیبان بومی برای هر منطقه، نقطه قوت بالایی برای شورای سیاست‏گذاری ائمه جمعه و جماعات است.

– شورای سیاست‏گذاری نماز جمعه، باید از خطیبان و ائمه مناطق مختلف، درخواست سلسله گزارش‏‌های مستند و قابل قبول در مورد وضعیت منطقه و مسائل مردمی آن را داشته و جلساتی برای پوشش هرچه بیشتر آن‏ها ترتیب دهد. بدیهی است در مناطقی که مسائل امنیتی ظرفیت بالاتری برای ظهور دارد، این نکته از اهمیت دوچندانی برخوردار است.

– ائمه جمعه و امامان جماعات در استان‏‌های مرزی و برخوردار از اقلیت مذهبی، باید در کنار اعتمادسازی و نزدیکی به مردم، برای انتقال تصمیم‏‌های نظام و دولت به مردم به نحو شایسته بکوشند. لازمه این امر، تعادل بین همراهی با مردم در بیان برخی انتقادات و در مقابل سخن‏گویی بی‏طرفانه نظام و دولت و القای امیدواری و گشایش تدریجی مسائل منطقه است. بدیهی است انجام این نکات بیش از هر چیزی بسته به تجربه فرد، توانایی وی در انجام امور مورد نظر و توجیه صحیح وی از سوی سیاست‏گذاران است. 

نتیجه‌‏گیری

نماز جمعه و نماز جماعات در مساجد یکی از مهمترین نمودهای کنش‏گری خطیبان مذهبی در کشور است. از طریق خطبه‏‌های نماز جمعه و نیز سخنرانی‏‌های پس از نماز در مساجد، بستر قابل ملاحظه‌‏ای برای انتقال اهداف و تصمیم‏‌گیری‏‌های نظام به مردم با زبان و ادبیات آنها شکل می‌‏گیرد که نقش مهمی در امنیت روانی جامعه  و نیز تحکیم ریشه‏‌های نظام در میان لایه‏‏‌های اجتماعی ایفا می‌‏کند. در این میان نهاد نماز جمعه به دلیل بازتاب رسانه‏‌ای آن، جایگاه خطبه‏‌ها در این آیین و تعداد شرکت‏‌کننده‏‌ها، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

از این رو تلاش برای ارتقای کارویژه‏‌های آن، با توجه به شرایط فعلی که نیاز به القای نشاط اجتماعی و امیدواری مضاعف به حل مشکلات و گشایش در مسائل اقتصادی و سیاسی دوچندان شده است، بیش از پیش باید مورد تأکید قرار گیرد. از آنجا که در بستر فعلی جامعه، اینترنت، دنیای مجازی و شبکه‏‌های اجتماعی، آگاهی سیاسی و اجتماعی را در میان افراد به میزان قابل توجهی بالا برده، باید در برخی روش‌‏ها و رویکردهای خطیبان مذهبی، نوآوری‏‌های لازم صورت گرفته و عملکرد آنها تطابق هرچه بیشتری با الزامات جامعه داشته باشد. در نوشتار حاضر با هدف تبیین این مسئله، به شش محور پرداخته شد که به نظر می‏‌رسد خطوط قابل قبولی را برای سیاست‌‏گذاری‏های آتی شورای محترم سیاست‏گذاری ائمه جمعه و الگوی عملی ائمه جمعه و جماعات فراهم آورد.

گروه مطالعات ایران

پیامدهای خروج ایالات متحده از سوریه

روز ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸، رئیس‌جمهور ترامپ طی توییتی اعلام کرد: «شکست داعش تنها دلیل حضور نیروهای نظامی این کشور در سوریه بوده است». کاخ سفید پس از آن تأیید کرد که نیروهای آمریکایی سوریه را فوراً ترک می‌کنند و ظرف ۳۰ روز این تخلیه کامل خواهد شد. مقامات آمریکایی اعلام کرده‏‌اند تمام پرسنل اداری ظرف ۲۴ ساعت سوریه را ترک می‏‌کنند و کارکنان سازمان‌های غیردولتی نیز که بر روی تثبیت وضعیت کار می‌کنند نیز تخلیه خواهند شد.

تصمیم ترامپ نهایی به نظر می‌رسد، اما این اولین بار نیست که او چنین عقب‌‏نشینی‏‌ای را مطرح می‌کند. بنا بر گزارش‌ها، در اوایل سال ۲۰۱۸ ترامپ به پنتاگون دستور داد تا برنامه‌ریزی برای خروج را آغاز کند، اما مشاوران وی او را از این کار منصرف کردند. ایالات‌متحده به جای آماده‌شدن برای عزیمت، اهداف خود را در سوریه گسترش داد تا یک اقامت نامحدود و تمرکز استراتژیک جدید در مقابله با حضور ایران در آنجا را شامل شود.

پس از توییت ترامپ، کاخ سفید با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد روند بازگرداندن سربازان آمریکایی از سوریه آغاز شده است. بنابراین بیانیه، خروج نظامیان آمریکایی از این کشور، برای گذار به یک مرحله جدید از «جنگ علیه داعش» است. سارا هاکبی سندرز، سخنگوی کاخ سفید در این بیانیه گفته است که این تغییر رویکرد، به معنای پایان کار ائتلاف بین‌المللی علیه داعش نیست. خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام آگاه در دولت آمریکا گزارش کرد نیروهای این کشور در قالب ائتلاف بین‌المللی مبارزه با داعش در نقاطی مانند صحرای سینای مصر و لیبی فعال خواهند شد.

متن حاضر برگرفته از گفتگویی است که توسط کارشناسان موسسه مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS) با جان بی. آلترمن معاون ارشد رئیس کمیته امنیت جهانی و ژئواستراتژی و مدیر برنامه خاورمیانه آن مرکز در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۸ درباره پیامدهای خروج نیروهای امریکایی از سوریه انجام شده است.

چرا این اتفاق افتاد؟

رئیس جمهور ترامپ درخواستش برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه در آوریل ۲۰۱۸ را تجدید کرد. تیم تدابیر امنیتی او تاکنون با موفقیت وی را متقاعد کرده بود که خروج سریع، اشتباه است. مقامات مختلف هشدار داده‏‌اند که خروج ناگهانی نیروهای ایالات متحده به دولت اسلامی (ISG) کمک می‌‏کند تا دوباره تجدید حیات کند. جان بولتون، مشاور امنیت ملی، سه ماه پیش متعهد شد که نیروهای ایالات متحده در سوریه تا زمانی که ایران حضور نظامی داشته باشد در این کشور باقی خواهند ماند.

گزارش‌های متعدد حاکی از آن است که اکثر مقامات ارشد آمریکا از این موضع‌‏گیری رئیس جمهور غافلگیر شده و ارتش ایالات متحده کم‌تر از ۲۴ ساعت قبل در جریان این موضوع قرار گرفته است. سخنگوی جیمز متیس وزیر دفاع از پاسخ‌دادن به سوالاتی در مورد عقب‌نشینی امریکا به رسانه‌ها خودداری کرد و پنتاگون بیانیه‌ای را منتشر کرد که ادعای رئیس‌جمهور مبنی بر شکست دولت اسلامی را رد کرده‌ است. وزارت امور خارجه به طور ناگهانی گزارش مطبوعاتی برنامه‌ریزی‌شده خود را لغو کرد.

این تصمیم با الگوی حرکتی که توسط دولت ترامپ برای آرام‌کردن ترکیه اتخاذ می‌شود تناسب دارد، و با ارتش ایالات‌متحده و تجهیز و آموزش نیروهای کردی سوریه که در شرق سوریه می‏‌جنگند و با پ.ک.ک، یک گروه تروریستی کرد در ترکیه، ارتباط دارد. خروج از سوریه خطر برخورد خطرناک و برنامه‌ریزی‌نشده بین نیروهای نظامی امریکا با هر یک از قدرت‌های حاضر در این منطقه را کاهش خواهد داد.

هفته گذشته، رئیس‌جمهور رجب طیب اردوغان تهدید کرد حمله قریب‌الوقوع ترکیه به مناطق تحت کنترل کردها در سوریه ممکن است نیروهای آمریکایی را در معرض خطر قرار دهد. ترکیه، به عنوان یک کشور متحد ناتو که طرح‏‌هایی را برای خرید سیستم دفاعی موشک اس – ۴۰۰ روسی به جای سیستم پاتریوت آمریکا، مطرح کرده بود، پس از تماس تلفنی رئیس‌جمهور ترامپ با ترکیه در روز جمعه، موافقت کرد که سیستم پاتریوت آمریکا را به مبلغ ۳.۵ میلیارد دلار خریداری کند. علاوه بر این، کاخ سفید تأیید کرد ترامپ در حال بررسی استرداد فتح ‏الله گولن رهبر مذهبی مخالف ترکیه است.

برندگان و بازندگان خروج نیروهای آمریکایی از سوریه

اصلی‏‌ترین برندگان این تصمیم، روسیه، ایران و ترکیه و نیز دولت اسد هستند. روسیه یک برنده بزرگ در سوریه بوده‌ است، جایی که با ۵,۰۰۰ نیرو و تعدادی از هواپیماهای بال ثابت، رژیم اسد را نجات داده، تنها پایگاه نیروی دریایی و هوایی خود را در مدیترانه حفظ کرده، و جایگاه روسیه را به عنوان نیروی نظامی برای اولین بار پس از پایان جنگ سرد نهادینه کرده‌ است. عقب‌نشینی سریع نیروهای آمریکایی از سوریه به این معنی است که روس‌ها در مورد آینده نظامی خود در سوریه تنها با دولت سوریه و بدون حضور معنادار آمریکا تصمیم‌گیری خواهند کرد.

ایران نیز برنده بزرگی است، زیرا عقب‌نشینی آمریکا به استحکام روابط زمینی ایران و هم‌پیمانانش در لبنان کمک می‌کند و به ایران امکان حفظ حضور قابل‌توجه نظامی و اطلاعاتی را در سوریه می‌دهد. به نظر می‌رسد ترکیه به همه خواسته‎هایش رسیده است – سیستم‌های سلاح‌های پیشرفته، یک صدای قاطع در آینده سوریه و راه روشنی برای حمله به نیروهای کردی – در حالی که اینها دستاوردهای زیادی نیست. مطمئناً، دولت اسد قادر خواهد بود کنترل خود را بر سراسر کشور گسترش دهد، از جمله مناطق نفت‌خیزی که در اختیار نیروهای آمریکایی قرار و اقتدار خود را بار دیگر بر این مناطق تحمیل خواهد کرد.

اسرائیل از مهم‌ترین بازندگان است، چرا که اسرائیل عمیقاً نگران حضور دائمی نیروهای ایرانی در طول مرز است. کردها که با ایالات‌متحده متحد شده‌اند، بازنده بزرگ هستند. برای متحدان آمریکا مانند اردن و لبنان، قدرت نفوذ آمریکا در مذاکرات بر سر آینده سوریه – که در آن بسیاری از تصمیمات مهم گرفته خواهند شد، اما هنوز تعداد کمی از آن‌ها مطرح شده‌اند – می‌تواند عواقب ویرانگری به همراه داشته باشد.

تأثیر این تصمیم بر موقعیت امریکا در سوریه

مقامات دولت ترامپ به نظر می‌رسد که هر سه هدف بیان‌شده برای حضور آمریکا در سوریه را رها کرده‌اند: شکست دائمی دولت اسلامی، حذف نیروهای ایرانی و نیروهای متحد آن از سوریه و گذار سیاسی برگشت‌ناپذیر.

در طول جنگ سوریه، ایالات‌متحده با سوریه و احزاب خارجی برای مذاکره درباره آینده سیاسی سوریه هم‌کاری کرده‌ است. در سال‌های اخیر، فرآیندهای موازی به رهبری روسیه بوجود آمده‌اند و به نظر می‌رسد که از مذاکرات تحت حمایت ایالات‌متحده پیشی گرفته‌اند. با خروج سریع ایالات‌متحده از سوریه، موضع آمریکا در هرگونه مذاکره در مورد آینده سوریه تضعیف خواهد شد. این موضوع زمانی اهمیت می‌‏یابد که دشمنان امریکا چیزی را را برای به دست آوردن این نتیجه از دست نداده‏‌اند.

خروج نیروهای آمریکا و حمله احتمالی ترکیه به مواضع YPG تأثیر زیان‏باری در مبارزه  علیه دولت اسلامی خواهد داشت. یگان‏‌های مدافع خلق اکثریت نیروهای دموکرات سوریه (SDF) را تشکیل می‌دهند که در خط مقدم نبرد علیه دولت اسلامی در شرق سوریه جنگیده‏‌اند. دولت اسلامی زمین قابل‌توجهی را از دست داده‌ است، اما این گروه هنوز شکست‌ نخورده است و اطلاعات آمریکا بر این باور است که حدود ۱۵,۰۰۰ جنگجو در سوریه تا سال ۲۰۱۸ همچنان در سوریه باقی مانده‌اند. اگر نیروهای دموکرات سوریه SDF با عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی و رویارویی با ترکیه متحمل تلفات شوند، دولت اسلامی فرصت بازسازی را بدست خواهد آورد.

با عقب‌‏نشینی ناگهانی نیروهای امریکایی از سوریه، ایالات‌متحده می‌تواند اعتبار خود را به عنوان یک متحد قابل‌اعتماد از دست بدهد. واشنگتن منابع و زمان قابل‌توجهی را صرف ایجاد ارتباط با SDF کرده ‌است. علاوه بر این، واشنگتن مکرراً قول داده‌ است که متحدان کرد خود در سوریه را ترک نکند. اگر آمریکا تصمیم بگیرد که به وعده خود عمل نکند، متحدین امریکا در خاورمیانه و فراتر از آن اعتمادشان را به این کشور از دست خواهند داد و ممکن است به دنبال شرکای جایگزین باشد.

سناریوهای محتمل در شرق سوریه

دو سناریوی احتمالی برای شرق سوریه وجود دارد. اولین مورد حمله ترکیه خواهد بود، همانگونه که رئیس‌جمهور اردوغان عقب‌نشینی آمریکا را چراغ ‌سبزی می‌‏داند تا حمله‌ای که تهدید کرده بود را آغاز کند. سپس ترکیه این منطقه را به شرق فرات تا منطقه‌ای که در شمال سوریه تحت کنترل است اضافه خواهد کرد، که در آنجا حضور این کشور تثبیت شده‌ است. نیروهای نظامی کردی (ypg)، بین ۳۰۰۰۰  تا ۶۰۰۰۰ نیروی نظامی برآورد شده ‌است. یک تهاجم ترکیه به احتمال زیاد منجر به کشته‌شدن تعداد زیادی از این سربازان و خانواده‌های آن‌ها خواهد شد در یکی از معدود مناطق سوریه که از بدترین جنگ‏‌ها جان سالم به در برده ‌است. این تهاجم همچنین باعث ایجاد موج جدیدی از مهاجرت و تشدید تهدید علیه تلاش‌های ثبات‌‏ساز در خاک سوریه و عراق خواهد شد که هنوز در برابر دولت اسلامی آسیب‌پذیر هستند.

سناریوی دوم مذاکره YPG و جناح سیاسی آن‌ها، حزب اتحاد دموکراتیک (pyd) با دولت خواهد بود که به بازگشت کنترل دولت بشار بر این مناطق منجر خواهد شد. قطعاً این استراتژی‎ای است که آن‌ها تلاش خواهند کرد، اما با نشانه‏‌های آشکاری که ایالات‌متحده آن‌ها را رها کرده، این گروه‌ها منبع اصلی نفوذ خود را از دست داده‌اند و چشم‌انداز حفظ هرگونه استقلال جدی آنها به طور قابل‌ ملاحظه‌ای کاهش‌ یافته است. این تحول، باعث تسلط دوباره رژیم اسد بر منابع نفتی سوریه خواهد شد و کنترل خود را بر کشور تثبیت خواهد کرد.

سید مسعود موسوی عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی

بن سلمان

سفرهای خارجی بن سلمان؛ اهداف و نتایج

محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، آذرماه سال جاری ابتدا به چهار کشور عربی امارات، بحرین، مصر و تونس و سپس به بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین برای حضور در نشست گروه ۲۰ و پس از آن به موریتانی و الجزایر سفر کرد. در این نوشتار، اهداف و پیامدهای سفر ولیعهد سعودی به چهار کشور عربی بررسی می‏‌شود. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در شرایطی سفرهای خود را آغاز کرد که وی و کشورش به‌خصوص به دلیل شیوه قتل جمال خاشُقچی و مُثله‌کردن پیکر این روزنامه‏‌نگار سعودی بیش از هر زمان دیگری تحت فشار افکار عمومی جهانی قرار دارند. محمد بن سلمان روز ۲۲ نوامبر به امارات، روز ۲۵ نوامبر به بحرین، ۲۷ نوامبر به مصر و ۲۸ نوامبر نیز به تونس سفر کرد که این سفرها، نخستین سفر خارجی پس از قتل خاشقچی بود. ولیعهد سعودی ۲۹ نوامبر نیز برای شرکت در نشست گروه ۲۰ وارد آرژانتین شد و روز ۲ دسامبر به موریتانی و ۳ دسامبر نیز به الجزایر رفت.

اهداف سفرهای محمد بن سلمان

الف: سفر به چهار کشور عربی پیش از حضور در آرژانتین

اهداف محمد بن سلمان به چهار کشور عربی پیش از سفر به آرژانتین را می‌‏توان در محورهای زیر بیان کرد:

  • بهره‌‏گیری ابزاری از روابط با امارات و بحرین

روابط نزدیکی میان محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی وجود دارد، به‌نحوی‌که بن سلمان در سفر به این چهار کشور سه روز را در امارات حضور داشت. این سفر نشان داد که فشار افکار عمومی جهانی تأثیری بر روابط ریاض با ابوظبی ندارد. سفر به بحرین نیز به این دلیل انجام شد که در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس، بحرین «تابع» سیاست‏‌های ریاض است. در واقع محمد بن سلمان از روابط ویژه با ولیعهد ابوظبی و همچنین شرایط خاص روابط با بحرین بهره گرفت تا به‌نوعی از فشارهای افکار عمومی جهانی علیه خود بکاهد.

  • مصر، جایگاه ویژه

سفر ولیعهد سعودی به مصر بیش از سفر وی به امارات، بحرین و تونس اهمیت دارد زیرا مصر جایگاه ویژه‏‌ای در دیدگاه‏‌های محمد بن سلمان دارد، به نحوی که سفر اخیر وی به مصر، ششمین سفر او به این کشور از سال ۲۰۱۵ و دومین سفر وی به قاهره در سال ۲۰۱۸ است. نخستین سفر محمد بن سلمان به مصر در آوریل ۲۰۱۵ به عنوان وزیر دفاع، دومین سفر در جولای ۲۰۱۵ و سومین سفر نیز در دسامبر ۲۰۱۵ بود. به عبارت دیگر، محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۵ سه بار به مصر سفر کرد. چهارمین سفر ولیعهد سعودی به قاهره در آوریل ۲۰۱۶ بود که طرفین در این سفر ۲۱ توافقنامه و یادداشت تفاهم را امضا کردند که مهم‌ترین آنها تأسیس منطقه آزاد تجاری در سینا بود.

پنجمین سفر نیز در مارس ۲۰۱۸ انجام شد که مهم‏ترین سفر وی به مصر نیز بود. زیرا این سفر، اولین سفر خارجه شاهزاده محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد پادشاهی سعودی بود که تشریفات ویژه‌ای به همراه داشت از جمله اینکه عبدالفتاح السیسی، رئیس ‌جمهوری مصر به مدت ۳ روز وی را در گشت‌های داخلی همراهی کرد که در همان موقع پروژه ترمیم الازهر را افتتاح کرد، از اوپرای مصر بازدید کرد، پروژه‌های بزرگ و تونل‌های کانال سوئز را بازرسی کرد و گشتی دریایی در ناوبری کانال سوئز زد. همچنین در این سفر ولیعهد سعودی با شیخ الازهر و پاپ کلیسای جامع سنت مارکِ عباسیه دیدار کرد. ششمین سفر نیز در نوامبر ۲۰۱۸ انجام شد.

ششمین سفر ولیعهد سعودی به قاهره از این بُعد مهم است که محمد بن سلمان اهداف تبلیغاتی خود را پیگیری و به نوعی سعی کرد ثابت ‏کند که حتی حکام کشورهای برجسته جهان عرب نظیر مصر نیز تحت تأثیر فشارهای خارجی علیه عربستان و شخص بن سلمان قرار نگرفته و عربستان و ولیعهد آن همچنان جایگاه مهمی در جهان عرب دارند. در همین راستا نیز نمایندگانی از پارلمان مصر از سفر شاهزاده محمد بن سلمان به قاهره استقبال و بر اهمیت آن در روابط دو جانبه و تأثیر مثبت آن بر هماهنگی مواضع قاهره و ریاض در ثبات وضعیت جهان عربی و اسلامی تأکید کردند.

حمایت السیسی از بن سلمان در شرایط کنونی نوعی «سیاست جبرانی» قاهره در مقابل ریاض است زیرا دولت ریاض در سال ۲۰۱۳ که کودتای نظامیان علیه دولت قانونی محمد مرسی رخ داد، نخستین دولتی بود که از اقدام نظامیان مصری حمایت کرده و آنرا کودتا عنوان نکرده بود و دولت قاهره نیز اکنون با میزبانی از محمد بن سلمان در شرایطی که جایگاه وی شدیداً متزلزل شده، جبران حمایت سال ۲۰۱۳ را انجام داده است. در همین راستا، «سلیمان وهدان»، دبیر پارلمان مصر در بیانیه‌ای اشاره کرد که مصر محال است حمایت سعودی از خود را در بسیاری از مواقع از ژانویه ۲۰۱۱ تاکنون فراموش کند. موضوع دیگر در خصوص سفر بن سلمان به قاهره این است که وی در این سفر نیز در خصوص تشکیل ناتوی عربی با عبدالفتاح السیسی گفتگو کرد. در واقع، محمد بن سلمان، مصر را مهم‏ترین شریک عربستان سعودی در تشکیل ناتوی عربی می‌‏داند.

  • آماده‌شدن برای سفر به بوئنوس آیرس

سومین دلیل اهمیت سفرهای چهارگانه محمد بن سلمان این بود که این سفرها در آستانه حضور وی در نشست گروه ۲۰ انجام شد. به‌عبارت‌دیگر، ولیعهد سعودی سفر به چهار کشور عربی امارات، بحرین، تونس و مصر را به‌عنوان پیش درآمدی برای سفر به آرژانتین و شرکت در نشست گروه ۲۰ قرار داد. محمد بن سلمان این آمادگی ذهنی و روانی را نداشت که نخستین سفر خود پس از قتل جمال خاشُقچی را به آرژانتین و دیدار با سران برخی کشورهای صنعتی انجام دهد. ازاین‌رو، با سفر به امارات، بحرین، مصر و تونس و دیدار با رهبران این کشورها سعی کرد به لحاظ ذهنی و روانی برای شرکت در نشست گروه ۲۰ و دیدار با سران برخی از کشورهای صنعتی آماده شود و این درواقع مهم‏ترین هدف ولیعهد سعودی از سفر به این چهار کشور عربی بود.

ب: سفر بن سلمان به آرژانتین

مهم‏ترین هدف ولیعهد سعودی در سفر به آرژانتین و شرکت در نشست گروه ۲۰ این بود که به‌نوعی خود و عربستان را به جامعه بین‌‏الملل بازگرداند. ولیعهد سعودی در سفر به بوئنوس آیرس این فرصت را داشت که با سران گروه ۲۰ از جمله رئیس‌جمهوری فرانسه، نخست‌وزیر بریتانیا و رئیس‌جمهوری آمریکا دیدار و گفتگو کند. این دیدارها می‏‌توانست به‌منزله کاهش فشارها بر بن سلمان به دلیل قتل خاشقچی و همچنین جنایت علیه یمن باشد، اما در عمل این هدف ولیعهد سعودی محقق نشد. ولیعهد سعودی در هنگام عکس گرفتن سران گروه ۲۰ درحالی‌که به‌عنوان نخستین فرد بر روی صحنه رفت، اما سران شرکت‌‏کننده با بی‌‏توجهی از کنار وی رد شده و به وی دست ندادند. محمد بن سلمان در هنگام عکس گرفتن نیز در گوشه عکس کاملاً منزوی بود و پس از عکس گرفتن نیز به‌عنوان نخستین شخص سریعاً از صحنه خارج شد، لحظاتی که از لنز دوربین‏‌های عکاسی پنهان نماند.

پ: سفر به موریتانی و الجزایر

محمد بن سلمان پس از پایان نشست سران گروه ۲۰ از بوئنوس آیرس به «نواکشوت»، پایتخت موریتانی و الجزیره، پایتخت الجزایر رفت. به نظر می‌‏رسد که بن سلمان از سفر به این دو کشور نیز دو هدف داشته است. نخستین هدف این بود که از حواشی مربوط به سفر به آرژانتین بکاهد و دومین هدف نیز این بود که نشان دهد عربستان سعودی با وجود فشارهایی که اکنون به آن وارد می‌‏شود، هنوز قدرت اول در جهان عرب محسوب می‌‏شود و نفوذ قابل‌ملاحظه‌ای در جهان عرب دارد.

پیامدهای سفرهای بن سلمان

پیامدهای این سفرهای بن سلمان را از دو بُعد داخلی و بین‌‏المللی می‌‏توان بیان کرد:

الف: پیامدهای داخلی

مهم‏ترین پیامد داخلی این سفرهای بن سلمان، آشکارشدن تزلزل جایگاه داخلی ولیعهد سعودی است. در همین راستا، مجتهد، فعال و افشاگر سعودی از سردرگمی در دربار پادشاهی عربستان خبر داد و نوشت شمار زیادی از کسانی که قرار بود به بن ‌سلمان برای حضور در نشست گروه ۲۰ در بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین بپیوندند، سفرشان را لغو کرده‌ و به دربار بازگشته‌اند. برخی دیگر نیز، نیمه‌شب از منازل‏شان به این دیوان فراخوانده‌ شده‌اند و تحرکاتی امنیتی نزدیک دربار در جریان است.

مجتهد همچنین در مصاحبه با خلیج آنلاین اعلام کرد که: «بن‌ سلمان دستور داده اقدامات امنیتی استثنایی اتخاذ شود و از گارد پادشاهی خواسته است از مناطق شرقی و غربی کشور به ریاض حرکت کنند تا مانع از وقوع کودتا شوند.» این اقدام‏‌ها و تحرکات گویای آشکار شدن تزلزل جایگاه محمد بن سلمان در ساختار قدرت عربستان سعودی است. اگرچه این موضوع از پیامدهای سیاست‏های محمد بن سلمان به‌خصوص جنگ علیه یمن و قتل جمال خاشُقچی است، اما سفرهای آذرماه بن سلمان نشان داد که ولیعهد سعودی بیش از هر زمان دیگری نگران جایگاه خود در ساختار قدرت عربستان است.

ب: پیامدهای بین‏‌المللی

سفرهای محمد بن سلمان به لحاظ بین‌‏المللی نیز پیامدهای مهمی داشته است که مهم‏ترین آن، افزایش مخالفت‏‌های جهانی با ولیعهد سعودی و سیاست‌‏های عربستان سعودی و همچنین تداوم رویکرد ضد مقاومت بن سلمان و متحدانش بود.

  • افزایش مخالفت‏‌های جهانی با ولیعهد سعودی و سیاست‏‌های عربستان سعودی

سفر محمد بن سلمان به مصر و تونس در شرایطی انجام شد که در این دو کشور مخالفت‏‌های جدی با این سفر وجود داشته است. در همین راستا، بیش از ۲۵۰ فعال سیاسی مصری پیش از سفر بن سلمان به قاهره در بیانیه‌ای مخالفت خود را با استقبال از بن سلمان ابراز کردند. در مصر نیز شمار زیادی از مردم با برگزاری تظاهرات و سردادن شعار «محمد اَرّه، به تونس نیا» مخالفت خود را با اقدام رهبران کشورشان در میزبانی از ولیعهد سعودی ابراز کردند.

پس از ورود محمد بن سلمان به آرژانتین، سازمان دیدبان حقوق بشر نیز در بیانیه‌‏ای با عنوان «عدالت نزدیک می‏‌شود» اعلام کرد که دادستان کل آرژانتین خواستار تحقیقات درباره جنایات جنگی ائتلاف سعودی در یمن و همچنین نقش محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در قتل «جمال خاشقچی»، روزنامه‌نگار منتقد سعودی، شده است. پیش از سفر بن سلمان به موریتانی و الجزایر نیز تظاهرات متعددی در این کشورها در مخالفت با این سفر انجام شد و نتیجه این تظاهرات نیز این بود که عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس‌جمهوری الجزایر از دیدار با ولیعهد سعودی خودداری کرد.

به‌طورکلی می‏‌توان گفت سفرهای آذرماه بن سلمان به ۶ کشور عربی و حضور در بوئنوس آیرس ثابت کرد مخالفت‏‌ها با سیاست‏های عربستان سعودی و شخص محمد بن سلمان صرفاً به جهان عرب محدود نمی‏‌شود بلکه به سطح جهانی گسترش یافته است. درواقع، محمد بن سلمان که با این سفرها درصدد کاهش فشارهای جهانی علیه خود و عربستان بود نه تنها به این هدف دست نیافت بلکه این سفرها سبب افزایش فشارهای جهانی بر ولیعهد سعودی و ریاض شده است.

  • تداوم رویکرد ضد مقاومت به رهبری عربستان سعودی

یکی از پیامدهای مهم سفر بن سلمان به چهار کشور عربی این است که اگرچه عربستان سعودی به واسطه اقدام‏‌های خشن محمد بن سلمان و ارتکاب جنایت علیه بشریه در یمن و در ماجرای قتل فجیع خاشُقچی تحت فشار شدیدی قرار دارد، اما این سفر نشان داد که رویکرد ضد مقاومت به خصوص توسط چهار کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر همچنان ادامه خواهد یافت. یکی از محورهای مهم گفتگوی محمد بن سلمان با ولیعهد ابوظبی، پادشاه بحرین و رئیس جمهوری مصر، پیگیری طرح ناتوی عربی بود و به خصوص عربستان، امارات و مصر از اعضای اصلی و مهم ناتوی عربی خواهند بود. طرح ناتوی عربی بیش از همه طرحی ضد ایرانی و ضد محور مقاومت است.

نتیجه‌‏گیری

سفر محمد بن سلمان به شش کشور امارات، بحرین، مصر، تونس، موریتانی و الجزایر و شرکت در نشست گروه ۲۰ در آرژانتین بیش از همه با هدف رد ایده «انزوای عربستان سعودی و ولیعهد آن» انجام شد. بااین‌حال، این سفرها نشان داد که از یک‌سو مخالفت‌‏ها با سیاست‏‌های عربستان سعودی به‌خصوص در یمن بیش از هر زمان دیگری است و افکار عمومی جهانی و حتی اغلب سران گروه ۲۰ خواستار توقف جنگ عربستان سعودی علیه یمن هستند و از سوی دیگر جایگاه داخلی و خارجی محمد بن سلمان متزلزل شده است. این سفرها و به‌خصوص به تصویر کشیده‌شدن انزوای محمد بن سلمان در آرژانتین، مخالفان و رقبای وی را برای کنارزدن وی از ولیعهدی عربستان سعودی ترغیب کرده و پسر ملک سلمان از ۲۰۱۵ به بعد، اکنون بیش از هر زمان دیگری سایه رقبایی را که دلِ خوشی نیز از وی ندارند، در کنار کرسی ولیعهدی می‏‌بیند، سایه‏‌ای که می‌‏تواند قدرت در عربستان را از خاندان «آل سلمان» بار دیگر به «آل سعود» منتقل کند. این وضعیت با گزارش آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و تائید نقش داشتن بن سلمان در قتل خاشقچی حتی برای ولیعهد کنونی عربستان وخیم‌‏تر نیز شده است.

سید رضی عمادی- دکترای روابط بین‏‌الملل

ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی شماره ۸۰

شماره ۸۰ ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی تلاش کرده است همچون ماه‌های گذشته به تحلیل و برآورد مهمترین رویدادهای داخلی و خارجی مرتبط با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. در این راستا، تحولات کلان حوزه امنیت سلامت، ارزیابی سند چشم‌انداز ۵۰ ساله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تحریم‌های آمریکا و ارزیابی اثرگذاری آنها، روابط ایران و اروپا، سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عمان، کنفرانس داووس صحرا و تحولات افغانستان، یمن و سوریه از جمله برخی از مهمترین رویدادها و موضوعاتی هستند که در این شماره به آنها پرداخته شده است.