کرونا و امنیت ملی در ایران
از روز چهارشنبه ۳۰ بهمن ماه که خبر ابتلا و فوت دو نفر به ویروس کرونا (کرووید ۱۹) در قم منتشر شد، تا زمان تنظیم این گزارش (۲۰ اسفند) این ویروس به همه استانهای کشور سرایت کرده و بنا به آمار رسمی تاکنون بالغ بر هشت هزار نفر را به خود مبتلا و جان نزدیک به سیصد نفر را نیز گرفته است و بحران جدیدی را در کشور ایجاد کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر با بحرانهای متعددی چون زلزله، سیل، تحریم و مشکلات اقتصادی، اعتراضات اجتماعی و … مواجه شده است و با توجه به تکرار این بحرانها و کسب تجارب ناشی از آنها، عموما با روشهای مشخص و تجربهشدهای به مقابله با این بحرانها و کنترل پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و امنیتی آن پرداخته است. با وجود این، به نظر میرسد بحران کرونا، بحرانی کاملا جدید و نسبت به همه بحرانهای پیشین متفاوت و دارای پیامدهای بهمراتب فراگیرتری است که در صورت عدم توجه درخور به آن و فقدان راهبرد مشخص و کارآمد برای مهار و مقابله با آن، پیامدهای آن بیش از سایر بحرانهای تجربهشده در گذشته، امنیت ملی را به مخاطره خواهد افکند.
با توجه به جدیت و اهمیت این مسئله، گزارش حاضر حول سه پرسش زیر به بررسی تاثیر شیوع ویروس کرونا بر امنیت ملی کشور پرداخته است:
- چرا باید به بحران کرونا به عنوان یک بحران واقعی و متفاوت از سایر بحرانهای گذشته نگریست؟
- پیامدهای این بحران چیست؟
- و چگونه باید به مقابله با آن پرداخت؟
بحران کرونا: یک بحران متفاوت
اگرچه جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر با بحرانهای مختلفی مواجه شده است اما بحران شیوع ویروس کرونا به سبب برخورداری از ویژگیهای زیر یک بحران کاملا متفاوت و جدید است:
۱- فراگیر و بیمکان: ویروس کرونا برخلاف سایر تهدیدها و بحرانهای پیشین کشور، مَرزبردار نیست و به مکان جغرافیایی خاصی محدود نمیشود. این ویروس در اندک زمانی از چین به ایران رسید و پس از ورود به کشور در فاصله کمتر از سه هفته تقریبا تمام استانها و شمار زیادی از شهرستانها را درنوردیده است. این در حالی است که بحرانهایی نظیر سیل، زلزله و مواردی چون خشکسالی و مسئله ریزگردها بحرانهایی بودهاند که نهایتا چند شهر و استان را درگیر خود کرده و هیچگاه به یکباره کل گستره جغرافیایی کشور را شامل نشدهاند.
۲- همهگیر و عمومی: بحران کرونا به عنوان یک بحران فراگیر و رو به گسترش، جان و سلامت روانی تک تک افراد یک جامعه از مردم عادی گرفته تا مقامات و مسئولان آن را به مخاطره میافکند. این درست است که در شرایط پس از ابتلا ممکن است تفاوتهایی در نوع رسیدگی به افراد عادی و کمتربرخوردار با مسئولان و افراد برخوردار وجود داشته باشد اما این ویروس در هنگام شیوع تفاوتی بین فقیر و غنی، مردم عادی و مسئولان، طبقه، جنس، مذهب و … قائل نیست و تهدیدی همهگیر و عمومی محسوب میشود.
۳- سرعت انتقال و ماهیت اپیدمیک: ویژگیهایی چون پنهانبودن و مرموزبودن (برای یک بازه زمانی ۵ تا ۱۴ روزه)، قابلیت جهشیابی بیولوژیکی در دما و شرایط محیطی مختلف، سرعت بالای انتقال بهوسیله ابزارهای مختلف (دستدادن، سطوح، مواد غذایی و …) و دشواری در قطع زنجیره انتقال و مهار آن، به این ویروس ماهیتی اپیدمیک با کنترل و مدیریت دشوار بخشیده است.
۴- همهجانبه و مختلکننده: فرد و نیروی انسانی کوچکترین و در عین حال مهمترین واحد سلولی پیکره جوامع انسانی است. از آنجا که مرجع هدف این ویروس، فرد و نیروی انسانی به عنوان قلب تپنده کشورها و جوامع است، شیوع آن در بین افراد یک جامعه، علاوه بر اینکه امنیت جانی و بهداشت روانی نیروی انسانی را در معرض تهدید جدی قرار میدهد، به تبع آن تمامی کارکردهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، آموزشی، اجتماعی و فرهنگی کشورها نیز از حالت عادی خارج کرده و مختل میکند.
نظام جمهوری اسلامی ایران در طول حیات خود با خطرات و تهدیدهای گوناگونی نظیر جنبشهای تجزیهطلبانه، جنگ تحمیلی، اقدامات تروریستی، اعتراضات سیاسی و اجتماعی، خشکسالی و کمبود آب، مسئله ریزگردها، زلزله، سیل و … مواجه بوده است. منشاء و ماهیت اصلی تمامی این تهدیدها شناختهشده، ملموس و سخت بوده است. در واقع، در قالب این بحرانهای سنتی، ایران به طور مشخص از سوی کشورها، گروهها یا مخاطرات زیستمحیطی شناختهشدهای به تناوب تهدید شده است و عمدتا، قوه اجرایی در کنار نیروهای نظامی و امنیتی، مسئولیت اصلی مواجهه با این بحرانها را بر عهده داشتهاند.
شیوع ویروس کرونا اما تهدیدی کاملا نوین است که از نظر ماهیت با بحرانها و تهدیدهای فوق متفاوت است. در مقایسه با بحرانهای پیشین باید گفت به عنوان مثال، مواردی چون زلزله و سیل، عموما محدود به جغرافیا و جمعیت خاصی میشوند، چشمانداز قابل تشخیصی دارند، هزینهها و امکانات لازم برای مواجهه با آنها در اندک زمانی قابل محاسبه هستند، ترس و هراس از رویداد آنها محدود به زمان وقوع آن است، پیامدهای اجتماعی و روانی آنها قابل کنترل و مهمتر از همه این فرصت را برای سایر نیروهای انسانی، بخشها، نهادها و امکانات کشور که درگیر این بحرانها نیستند فراهم میکنند که با همافزایی و تجمیع نیروها و امکانات سراسری به مواجهه با آنها بپردازند. اعتراضهای سیاسی و اجتماعی، حوادث تروریستی و حتی جنگ تحمیلی نیز اگرچه در ماهیت با مخاطرات زیستمحیطی فوق متفاوتند اما آنها نیز کل کشور را درگیر خود نمیکنند و تجربه زیسته جمهوری اسلامی ایران به آن این امکان را میدهد که بهخوبی به مقابله با آنها بپردازد و آثار و پیامدهای آن را به کنترل درآورد.
با این حال، بحران کرونا بحرانی در حالشدن، با عملکرد سریع، رو به گسترش، فراگیر و همهجانبه است. این بحران همه افراد جامعه و همه نهادهای کشور از خانواده گرفته تا نهادهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، دینی و اصحاب رسانه را بدون استثنا یا درگیر خود کرده و یا بزودی و در صورت عدم مهار و کنترل درگیر خود خواهد کرد. در واقع، ویژگیهایی چون پنهانبودن، مرموزبودن، قابلیت جهشیابی بیولوژیکی و کنترل دشوار به این ویروس ماهیتی بخشیده که هیچگونه محدودیتی زمانی، مکانی، جنسی، سنی، طبقه، مذهب، نژاد، جایگاه و موقعیتهای فرداستانه و فرودستانه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … را برنمیتابد. از این رو در صورت عدم مهار، پیامدهای امنیتی، اجتماعی و اقتصادی آن برای نظام و مردم میتواند به مراتب بیشتر و ماندگارتر باشد.
ابعاد و پیامدهای بحران کرونا
ویژگیهایی که در بخش پیشین برشمرده شد موجب شده ویروس کرونا به عنوان یک تهدید نوظهور جهانی از حوزه صرف پزشکی و بهداشتی خارج و به یک بحران همهجانبه امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای کشورها و جامعه جهانی تبدیل شود. در واقع، کرونا فوبیا و خاصیت مختلکنندگی آن در روند عادی زندگی جوامع، آن را از یک مسئله خاص پزشکی و بهداشتی- درمانی خارج کرده و تهدیدی علیه همه جنبههای کارکردی جوامع محسوب میشود که کشور ما نیز از پیامدهای آن بینصیب نمانده است.
۱- پیامدهای بهداشتی- درمانی: آمارهای اعلامی افراد مبتلا به کرونا، کمتر از مبتلایان واقعی است چرا که مسئولان فقط میتوانند افرادی که تست کرونای آنها مثبت شده را اعلام کنند، این در حالی است که با توجه به پنهانبودن این ویروس برای مدت چند روز تا دو هفته در بدن فرد مبتلا، به احتمال بسیار زیاد افراد بسیار بیشتری مبتلا به کرونا در جامعه آزادانه در حالت فعالیت و ناقل ویروس به سایر افراد مرتبط و نزدیک به خود هستند که در آینده نزدیک به آمار مبتلایان اضافه خواهند شد. این در حالی است که اساسیترین بخش و خط مقدم مبارزه با این ویروس بیمارستانها و به طور خاص تعداد تختهای بیمارستانی و کادر پزشکی و پرستاری هستند که وضعیت کشور ما با وجود پیشرفت در این زمینهها، هنوز پایینتر از میانگین جهانی است. در حال حاضر در مجموع در هزار مرکز درمانی در کل کشور، ۱۴۰ هزار و ۸۵۹ تخت بیمارستانی وجود دارد که به طور طبیعی با توجه به بیماریهای مختلف، بخش اندکی از آنها از شرایط و امکان اختصاص به مبتلایان کرونا برخوردارند. همچنین ایران برای رسیدن به استاندارد جهانی با کمبود ۲۹۰ هزار پرستار مواجه است. در حال حاضر به ازای هر هزار نفر، در ایران تنها سه پرستار مشغول به کارند.
وضعیت وقتی نگرانکنندهتر میشود که در نظر داشته باشیم بسیاری از پزشکان و پرستاران و سایر کادرهای درمانی، نزدیک ۲۰ روز است که شبانه روز در حال فعالیت هستند و توان جسمی و روحی آنان تحلیل رفته است. بسیاری از آنها، خود به کرونا مبتلا شدهاند و متاسفانه تعداد قابل توجهی از ایشان نیز جان خود را از دست دادهاند. به این موضوع باید پزشکان و پرستارانی را اضافه کرد که از ترس دچارشدن به این ویروس و یا خستگی و درماندگی ناشی از کار مداوم، ترک کار کرده و یا در صورت طولانیشدن شیوع این ویروس، در آینده ترک کار خواهند کرد. این در حالی است که میدانیم وضعیت کادر درمانی و امکانات پزشکی در شهرهای کوچک بسیار بغرنجتر از شهرهای بزرگ است و شیوع این بیماری به شهرهای کوچکتر چه بار درمانی بزرگی بر شرایط موجود اضافه خواهد کرد. به همه اینها باید مسئله کمبود وسایل بهداشتی مانند ماسک، مایع ضدعفونی کننده، مواد شوینده و …، عدم توزیع مناسب امکانات و وسایل موجود و احتکار آنها که موجب چندبرابر شدن قیمت اقلام موجود در بازار شده و مهمتر از همه اشاعه توصیههای نامعتبر و غیرعلمی برای پیشگیری – به عنوان مثال مصرف مواد مخدر یا مصرف الکل که تاکنون جان چندین تن از هموطنان را گرفته و بسیاری را با مسمومیت و عوارض وخیم مواجه کرده است- را نیز اضافه کرد. در این شرایط معلوم نیست اگر ماجرای کرونا برای چند ماه ادامه پیدا کند و با روند فعلی هر روز بر تعداد مبتلایان اضافه شود، کشور با چه وضعیتی مواجه خواهد شد. به طور کلی با کنار هم قراردادن عواملی چون تداوم روند شیوع کرونا در کشور و افزایش سرعت ابتلای آن، تعداد مبتلایان شناسایینشده، تاب و توان محدود کادر درمانی، امکانات و وسایل پزشکی محدود و عدم کشف دارو برای مقابله با آن موجب شده تا پیامدهای بهداشتی و درمانی این ویروس در روزها و ماههای آینده بسیار بیشتر از آنچه که امروز مشاهده میکنیم رخ بنمایاند.
۲- پیامدهای اجتماعی- فرهنگی: تضعیف امنیت روانی جامعه، دروغپراکنی و شایعهپردازی در مورد ابعاد مختلف بحران کرونا، تضعیف انسجام اجتماعی و تضعیف اعتماد عمومی که خود منجر به تضعیف سرمایه اجتماعی و مشارکت اجتماعی میشوند از جمله مهمترین پیامدهای اجتماعی شیوع ویروس کرونا در کشور هستند. در این بین باید بیش از همه نگران تضعیف انسجام اجتماعی و اعتماد عمومی بود که در شرایط بحرانی از پیشنیازهای اساسی هر جامعه برای مقابله با یک بحران ملی است. در این زمینه به عنوان مثال، فقدان تصمیمگیری بهموقع و قاطع دولت و مراجع ذیصلاح در مورد بستن مبادی ورودی شهرها منجر به اقدام خودسرانه ساکنین برخی شهرها برای جلوگیری از ورود مسافران به شهرهای خود شده و به نوعی تداعیکننده نوعی آنومی اجتماعی است که انسجام اجتماعی را بهشدت تضعیف کرده است.
علاوه بر این، اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفههای مهم سرمایه اجتماعی که زمینهساز مشارکت و همکاری بین اعضای جامعه در شرایط عبور از بحران است، در وضعیت شیوع کرونا تضعیف شده و سوار بر بیاعتمادیهای گذشته کار را برای مقابله با این ویروس فراگیر دشوار کرده است. نباید از نظر دور داشت که تضعیف اعتماد عمومی و به تبع آن مشارکت اجتماعی نه تنها به عنوان مانعی جدی بر سر راه مدیریت این بحران قد علم خواهد کرد بلکه به ترس و واهمه از گسترش بیماری دامن میزند و دیگر آنکه به نقش منابع بیگانه و نامعتبر در اطلاعرسانی مرجعیت خواهد داد. از مهمترین پیامدهای فرهنگی نیز باید به تعطیلی مراکز فرهنگی کشور و احیای دوگانههای قدیمی کاذب بین طب سنتی و اسلامی با پزشکی مدرن و علم با دین و بیاعتبارسازی روایتهای سنتی و دینی و به نوعی تقویت فرهنگ سکولاریسم و مدرنیته از این رهگذر اشاره کرد.
۳- پیامدهای اقتصادی: در حالیکه بنا بر ارزیابی کارشناسان و تحلیلگران، ویروس کرونا میتواند بین نیم تا یک و نیم درصد از آهنگ رشد اقتصادی چین بکاهد و تاثیری نیمدرصدی بر نرخ رشد اقتصادی در جهان داشته باشد، همین ویروس میتواند بر پیکر اقتصاد ایران که حتی پیش از شیوع بیماری کرونا نیز به سبب تحریمهای امریکا و سوء مدیریت داخلی با نابسامانی و چالشهای متعددی روبهرو بود، تاثیر مهلکتری برجای بگذارد. ویروس کرونا برای اقتصاد ایران دو چالش اساسی ایجاد کرده است. چالش نخست، ایجاد رکود اقتصادی در کسب و کارهای داخلی و کاهش تاب و توان اقتصاد مقاومتی کشور در شرایط تحریم است. آسیبهای اقتصادی عمده ناشی از بیماری کرونا نصیب رستورانداران و سلفسرویسها، کافهها، سفرهخانهها و قلیانسراها، ارائهکنندگان خدمات سفرهای درونشهری و برونشهری و همچنین تورهای مسافرتی داخلی، شرکتهای هواپیمایی و تورهای مسافرتی خارج از کشور و مراکز فرهنگی و تفریحی مانند سینماها و تئاترها شده است. آمارهای رسمی ثبتشده در ایران نشان میدهد مجموعه این مشاغل، مبلغی حدود ۲۴ هزار میلیارد تومان در اقتصاد نقش دارند که با مهارنشدن ویروس کرونا، وارد رکودی عمیق و گسترده خواهند شد.
چالش دوم، کاهش درآمدهای خارجی و تجارت خارجی کشور است. در پی اعمال مجدد تحریمها از سوی آمریکا و بهویژه در اثر تنگترشدن شریانهای مربوط به تراکنشهای مالی ایران با سایر کشورها، بازارهای کشورهای همسایه در تامین ارز مورد نیاز ایران نقشی تعیینکننده برعهده دارند. مبادلات بازرگانی ایران با ترکیه، عراق و افغانستان نه تنها امکان صدور فرآوردههای نفتی و غیرنفتی ایران را فراهم و امکان واردات برخی از کالاها به داخل کشور را تسهیل میکند، بلکه امکان کسب و دسترسی به ارزهای خارجی به ویژه دلار را نیز ایجاد میکند. لازم به یادآوری است که ایران ظرف ماههای گذشته به طور متوسط ماهانه بیش از یک میلیارد دلار با دو کشور ترکیه و عراق مبادله تجاری داشت. رقمی که اکنون در اثر محدودشدن امکان تجارت به سبب ترس از شیوع کرونا بهشدت کاهش یافته است. از این رو یکی از مهمترین پیامدهای شیوع ویروس کرونا در ایران، بستهشدن بسیاری از مرزهای ایران با کشورهای همسایه است که خود موجب تیرهترشدن چشمانداز اقتصادی در ماههای آتی و افزایش قیمت کالاهای اساسی، ارز، سکه و طلا شده است.
گذشته از این نباید فراموش کرد که دولت برای بودجه سال آینده حساب ویژهای بر دو پایه فروش نفت و حصول درآمدهای مالیاتی باز کرده است. شیوع ویروس کرونا و تاثیر آن بر بازار جهانی نفت و کسب و کارهای داخلی، تحقق این پایههای درآمدی را با چالش اساسی مواجه کرده است. کاهش بیسابقه قیمت نفت و همچنین کساد بازار داخلی، عملا حصول درآمدهای نفتی و مالیاتی را دست کم در ماههای نخست سال بسیار دشوار خواهد کرد. در نهایت این نکته بسیار مهم را نباید از نظر دور داشت که در شرایطی که از یک سو درآمدهای دولت در نتیجه شیوع این ویروس کاهش خواهد داشت، در سوی مقابل هزینههای جاری آن برای مقابله و مهار آن با افزایش مواجه خواهد شد. در دورانی که کسری بودجه دولت بهشدت افزایش یافته است، کاهش درآمدها و افزایش شدید هزینهها- به ویژه هزینههای درمانی- فشار بسیار سنگینی به بودجه کشور وارد خواهد کرد. نکته مهمتر اینکه در این طول این بحران، درآمدها و هزینهها روندی معکوس دارند؛ به این معنی که هرچه شیوع ویروس گسترش بیشتری داشته باشد، از میزان درآمدها کاسته و بر میزان هزینهها افزوده خواهد شد.
۴- پیامدهای سیاسی- امنیتی: افزایش نافرمانی مدنی، بروز شورش در صورت حادشدن بحران بهواسطه عدم رسیدگی مناسب به مبتلایان و فقدان دسترسی عمومی به کالاها و اجناس درمانی، بهداشتی و غذایی مورد نیاز، و کاهش اعتماد سیاسی نیز میتواند از جمله مهمترین پیامدهای سیاسی- امنیتی این بحران باشد. بیتوجهی دولت به ابعاد مختلف این بحران و عدم توجه به خاصیت اپیدمیک و گسترشیابنده آن، موجب خودمحوری کنشها و واکنشهای اجتماعی و افزایش نافرمانی مدنی خواهد شد. از این گذشته حادشدن هرچه بیشتر بحران و ناتوانی در مهار آن بر کمبودها و کاستیهای موجود دامن خواهد زد که به احتمال فراوان به بستری برای دور جدیدی از شورشها و اعتراضات اجتماعی تبدیل خواهد شد.
در نهایت اینکه، اظهارات ضد و نقیض مسئولین در مورد چگونگی ورود ویروس کرونا به کشور، خودداری از قرنطینه در روزهای نخست ورود ویروس، سوءظن در مورد آمار واقعی مبتلایان و جانباختگان، اختلافنظر میان مسئولان در مورد شیوه مقابله با این ویروس، عدم هماهنگی میان نهادهای مختلف، توصیههای متفاوت در روشهای پیشگیری از آن و محدودیتهای دسترسی به خدمات بهداشتی مقابله با آن، احتکار کالاهای و اقلام اساسی و عدم مواجهه مناسب با احتکارکنندگان یک فضای بیاعتمادی اجتماعی نسبت به دولت پدید آورده است. همه این آشفتگیها با پیش زمینههای گذشته در افکار عمومی پیرامون عدم شفافیت در نحوه اطلاعرسانی افزایش بهای بنزین، آمار قربانیان حوادث آبان ۹۸ و سپس رویداد تلخ هواپیمای اوکراینی دست به دست هم دادهاند تا این بیاعتمادی به افزایش فاصله بین مردم با مسئولان بینجامد و در مواقعی چون توصیهها و درخواستهای مسئولان از مردم برای همکاری و مشارکت – به عنوان مثال، پرهیز از مسافرت و ماندن در خانه- با بیاعتنایی مردم مواجه شود.
در یک تحلیل کلی باید گفت همانطور که در بخش پیامدهای اقتصادی اشاره شد بین شیوع کرونا و فقر درآمدی دولت و مردم و افزایش هزینههای آنان رابطه مستقیم وجود دارد که در صورت ادامه روند موجود و گسترش شیوع میتواند به یک چرخه امنیتی تبدیل شود. به این ترتیب که گسترش شیوع کرونا و تداوم آن برای چند ماه از یک سو سبب رکود فعالیتهای اقتصادی و عدم حصول درآمدهای دولت و مردم خواهد شد و از سوی مقابل هزینههای دولت و مردم را برای پیشگیری و مقابله را بالا خواهد برد. در این بین، به ویژه بخش فقیر و کم درآمد جامعه، هم به دلیل نوع شغل، هم فشار مخارج زندگی که امکان تقبل هزینههای بهداشتی مرتبط با کرونا را ندارند، میتواند بهسرعت به کانون اصلی ابتلا و انتقال بیماری تبدیل شوند. در این صورت، نقاط حاشیهای شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک و روستاها از نظر ابتلا به نقاطی بحرانی و حاد تبدیل خواهند شد. همه اینها در کنار امکانات و کادر پزشکی محدود و کسری بودجه دولت برای تخصیص اعتبارات لازم برای مقابله، میتواند این بحران را از یک بحران بهداشتی- درمانی به یک بحران اقتصادی- اجتماعی و در نهایت به یک بحران سیاسی- امنیتی تبدیل کند.
توصیهها و راهکارها
بحران شیوع ویروس کرونا در مقطع فعلی هنوز به یک بحران امنیتی تبدیل نشده است اما در صورت کندنشدن روند شیوع و سپس مهار آن و تداوم آن به شکل فعلی در یک بازه چندماهه میتواند به یک چرخه بحرانی و در نهایت به یک بحران امنیتی تبدیل شود. برای جلوگیری از شکلگیری این چرخه لازم و ضروری به نظر میرسد که بر اساس ارزیابی دقیق از واقعیتها و شرایط موجود، هر چه سریعتر در اصلاح نگرشها و رویکردها و تدوین و اجراییسازی سیاستهای کارآمد اقدام کرد. در همین راستا، آمارهای رو به افزایش مبتلایان و جانباختگان شیوع ویروس کرونا با توجه به مدتزمان اندک گذشته از ورود آن به کشور، حاکی از سه واقعیت بسیار مهم است: نخست، عدم درک درست از خطرات بهمراتب بالاتر این بیماری در قیاس با سایر ویروسهای همخانواده آن – نظیر سارس و مرس- و بیماری آنفولانزا؛ دوم، عدم درک درست از ماهیت این پدیده و حساسیتها و پیامدهای همهجانبه آن برای امنیت ملی کشور؛ سوم و به تبع واقعیت اول و دوم، عدم آمادگی حرفهای و اراده موثر و نداشتن برنامه و راهبرد مشخص و کارآمد برای مقابله با این اپیدمی در سطوح تصمیمگیری و اجرایی کشور است. از این رو، لازم و ضروری است که بهسرعت موارد زیر در دستورکار قرار گیرد:
۱- اصلاح نگرشها: اصلاح نگرشها باید در دو سطح دولتی و مردمی صورت گیرد. متخصصان و مسئولان در روزهای نخست شیوع کرونا بر این باور بودند که درصد کُشندگی این ویروس در مقایسه با آنفولانزا و سایر ویروسهای همخانواده کمتر است، با رعایت نکات بهداشتی محدود همچون شستن مداوم دستها و زدن ماسک قابل کنترل است، بیشتر در گروههای سنی بالا تلفات جانی میگیرد، در دمای هوای بالا مقاومت خود را از دست میدهد و مواردی از این قبیل. امروز تقریبا تمامی این فرضیات رد شده و نه تنها به ایجاد نگرشهایی نادرست در میان متخصصان و مسئولان در مورد سطح اندک خطرناکبودن این ویروس منجر شده بلکه با ترویج و تبلیغ این گزارهها در بین مردم، نگرشی در جامعه غالب شده است که آنگونه که باید مخاطرات آن از سوی بخش بزرگی از مردم جدی گرفته نمیشود. علاوه بر این، به نظر میرسد که مسئولان آنگونه که باید دامنه و وسعت پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی این بحران را برآورد و ارزیابی نکردهاند و روندها همچنان بر مدار غافلگیری پیش میرود. اصلاح نگرشها از آن روی حائز اهمیت است که اگر درک درستی هم از سوی دولت و مسئولان ذیصلاح و هم در میان مردم در مورد ابعاد، خطرات و پیامدهای این بحران وجود نداشته باشد، طبعا بینش صحیح، سطح هشیاری لازم، اراده موثر و سیاستها و اقدامات کارآمد نیز برای مهار و مقابله با این ویروس بحرانزا شکل نخواهد گرفت.
۲- اصلاح رویکردها: تجربه روزهای گذشته از ورود این ویروس به کشور حاکی از این واقعیت است که رویکرد واحد و صحیحی در مواجهه با این ویروس وجود ندارد. به طور کلی، تاکنون دو رویکرد در برخورد با این بحران وجود داشته است: نخست، رویکرد کروناهراسی: این رویکرد عمدتا از سوی دشمنان و معاندان نظام جمهوری اسلامی ایران و شبکهها و رسانههای ماهوارهای خارج از کشور برای تبدیل این بحران به یک بحران امنیتی در پیش گرفته شده است. ایجاد هراس عمومی از طریق اغراق و بزرگنمایی در مورد تعداد مبتلایان و جانباختگان، شیوه نامطلوب رسیدگی به مبتلایان و شیوه نامطلوب دفن جانباختگان، کمبود امکانات و وسائل پزشکی، اختصاص کیتها و امکانات آزمایشگاهی به مسئولان و آقازادهها، کمتوجهی و بیتوجهی مسئولان و اهمیت ندادن آنها به این بیماری، تعمدیبودن عدم قرنطینه شهرها، رهاشدن بازار و احتکار مواد بهداشتی و شوینده و مواد غذایی، قراردادن اعتقادات مذهبی در مقابل اصول علمیِ پزشکی و … از جمله مواردی هستند که توسط شبکهها و رسانههای ماهوارهای معاند و با هدف امنیتیکردن بحران و ایجاد نارضایتی عمومی، اعتراض و شورش دنبال میشود.
دوم، رویکرد عادیجلوهدادن بحران کرونا: این رویکرد عمدتا از سوی مسئولان و رسانههای دولتی بهویژه صدا و سیما دنبال میشود. بخشی از این سهلانگاری سهوی و بخشی عامدانه است. سهوی به سبب اینکه تاکنون تجربه چنین بحران و بیماری فراگیری در کارنامه جمهوری اسلامی ایران وجود نداشته است. نه ویروس سارس در سال ۲۰۰۲/۲۰۰۳ دولتمردان ایران را به چالش کشید و نه شیوع بیماری مرس در سال ۲۰۱۲. بخش عامدانه آن نیز به نظر میرسد برای جلوگیری از متوقفشدن چرخ اقتصادی کشور و امنیتیشدن این بحران است.
عادیجلوهدادن بحران کرونا در فضای عمومی کشور به هر دلیلی که باشد به بدنه بخشهای بزرگی از جامعه سرایت کرده و جامعه ما آنگونه که باید و برای مقابله با این ویروس لازم است جدیت به خرج ندهد که این مسئله خود در افزایش سرعت شیوع آن نسبت به روزهای ابتدایی بیتاثیر نبوده است. علاوه بر این، شبکهها و رسانههای ماهوارهای معاند با تفسیر، تحلیل و تبلیغ این رویکرد – عادیجلوهدادن بحران کرونا- در قالب کمتوجهی و بیتوجهی مسئولان و اهمیتندادن آنها به این بیماری، درصدد ایجاد شکاف بیشتر بین مردم و حاکمیت، کاهش هرچه بیشتر اعتماد سیاسی و سرمایه اجتماعی نظام و تشویق مردم به نافرمانی مدنی و اعتراض هستند.
در این شرایط به نظر میرسد، بهترین رویکرد، اتخاذ یک رویکرد میانه و یافتن نقطه تعادل و توازن مناسب بین کروناهراسی و سهلانگاری نسبت به آن است. به این شکل که علاوه بر اینکه از کروناهراسی و پیامدهای روانی و امنیتی آن در سطح جامعه پرهیز شود، با ارائه اطلاعات و آمارهای شفاف در مورد مبتلایان و جانباختگان، میزان امکانات و نحوه ارائه خدمات بهداشتی- درمانی، معرفی درست و صحیح این ویروس و خطرات آن به مردم، و در عین حال ایجاد مقررات انظباطی و حمایتی هم به کادر درمانی و هم به مردم و همچنین امیدآفرینی و اطمینانبخشی به جامعه، در عین حال که چرخه اقتصادی و روند زندگی را ادامه داد، سطح هشیاری لازم را برای مهار و مقابله با این بیماری در دو بخش دولتی و مردمی را نیز ایجاد کرد.
به نظر میرسد در حال حاضر این تصور نزد دولت و مسئولان وجود دارد که انتشار تحلیلی آمار فوتشدگان و مبتلایان و ابعاد مختلف این بحران، مردم را نگران خواهد کرد و با تعطیلی کسب و کار به وخامت اوضاع فعلی اقتصادی خواهد افزود و در نهایت این بحران را امنیتی خواهد کرد. اما واقعیت آن است که اولا این نگرانی بهصورت فراگیر هم اکنون نیز وجود دارد و اگر شیوع ویروس کنترل نشود جدیتر خواهد شد. ثانیا فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای به عنوان مراجع عمده خبری مردم، از طریق کروناهراسی پیامدهای منفی این بحران را بدون داشتن هیچ پیامد مثبتی بزرگنمایی میکنند و ثالثا نباید فراموش کرد آن چیزی که در عمل این بحران را امنیتی خواهد کرد، تداوم شیوع این ویروس و عدم مهار آن در یک بازه زمانی چندماهه است. از این رو، همراهکردن گروههای موثر در انتقال بیماری و گروههای آسیبپذیر اتفاقا از طریق نگرانکردن واقعی و نه کاذب آنان، امکانپذیر است.
۳- اصلاح سیاستها: اصلاح نگرشها و رویکردها کمک شایانی به اصلاح سیاستها خواهد کرد. در اولین گام به نظر میرسد لازم و ضروری است که با توجه به ابعاد گسترده بحران و پیامدهای قابل پیشبینی آن، ساختار ستاد ملی مقابله با کرونا با ریاست رئیس جمهور و با همکاری کل هیئت دولت و سایر نهادهای تقنینی، قضایی و امنیتی در جهت ایجاد یک مدیریت واحد و یکپارچه و با اختیارات لازم مورد بازبینی قرار گیرد. در گام دوم با تقسیمبندی این ستاد به کمیتههای بهداشتی- درمانی، اقتصادی- اجتماعی و سیاسی- امنیتی، مسئولیت هر بخش به اهل خود سپرده شود. بنا به نظر متخصصان ویروس کرونا فعلا درمانی ندارد، بنابراین اساسیترین اولویت سیاستگذاری در همه سطوح و جنبهها باید بر هدف کندشدن شیوع این ویروس و سپس مهار آن متمرکز شود.
کشور در آستانه تعطیلی سال نو قرار دارد. این مسئله بهعنوان یک توفیق اجباری میتواند در مهار این ویروس بسیار کمککننده باشد. بازه زمانی ۲۵ اسفند تا ۱۵ فروردین تعطیلی مفیدی برای مبارزه متمرکز و جدی با این بیماری است. در این راستا، توصیه میشود که از تجارب ثمربخش سایر کشورها به ویژه کشور چین استفاده شود و در صورت لزوم در مقابل روشهای کارآمدی چون قرنطینهکردن شهرها و مناطق حادِ بحرانی و حتی قرنطینه خانگی در صورت شیوع وسیع مقاومت نشود. همکاری با جامعه جهانی به ویژه سازمان بهداشت جهانی برای پیگرفتن کارآمدترین شیوههای پیشگیری و درمان نیز باید مدنظر قرار گیرد.
انسجام در سیاستها و توصیههای بهداشتی و عمومی در کنار انسجام و اطلاعرسانی واحد نیز از جمله ضروریات است. به عنوان مثال، اعلام عادیشدن ساعت کاری ادارات با توصیه به مردم برای ماندن در خانه و یا بازکردن راههای مواصلاتی و توصیه به مردم برای پرهیز از مسافرت از جمله سیاستها و دستورالعملهایی هستند که همخوانی چندانی با هم ندارند. در پایان باید به این نکته توجه داشت بخش قابل توجهی از معترضان آبانماه، حاشیهنشینها، دستفروشان و خردهفروشان بودند که اکنون نیز در اثر شیوع کرونا و کسادی بازار شب عید، درآمد خود را از دست دادهاند و روزهای دشواری را سپری میکنند. از این رو، توصیه میشود که دولت علاوه بر یارانه ماهیانه، کمک هزینه معیشتی جداگانهای در آستانه سال نو به این اقشار و دو دهک پایین جامعه اختصاص دهد.
یاسر نورعلیوند / عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی