کوته‌نوشت راهبردی: بلایای طبیعی و امنیت ملی

کوته‌نوشت راهبردی: بلایای طبیعی و امنیت ملی

تقریباً تا دهه­‌های پایانی سدۀ بیستم، نه سیاستمداران از ورود مخاطرات غیرنظامی به حوزۀ امنیت ملی استقبال می­‌کردند و نه تحلیل‏گران از نظر فکری تلاش چندانی در این جهت داشتند. از آن پس به تدریج این دیدگاه گسترش یافت که تعریف امنیت ملی صرفاً (و حتی عمدتاً) براساس ملاحظات نظامی، گمراه­‌کننده و هم خطرناک است. گذار تدریجی از پارادایم والتر لیپمنی امنیت ملی به پارادایم مکتب کپنهاگی امنیت، راه را برای ورود عناصر متکثر و متغیر غیرنظامی، از اقتصاد و سیاست گرفته تا هویت، محیط زیست و طبیعت به درون مطالعات امنیت ملی هموار کرد. این گذار به معنای تغییر موضوع امنیت از امنیت حکومت به امنیت کل هویت اجتماعی- سیاسی درون یک سرزمین و گسترش عناصر تهدیدکنندۀ امنیت از تهدیدات نظامی خارجی به کلیۀ عناصری بود که می‌تواند امنیت گروه‌ها، مردم و حکومت یک سرزمین را به خطر اندازد.

رابطۀ بین بلایای طبیعی و امنیت ملی از جملۀ این عناصر است. سیاستمداران نیز با تأخیری تقریباً دو دهه­‌ای، وارد فضای فکری جدید شدند؛ تا آنجا که در سال ۲۰۱۲، رئیس جمهور وقت اندونزی، آقای دکتر سوسیلو بامبانگ یودهویونو در مراسم افتتاحیۀ پنجمین کنفرانس وزیران آسیایی برای کاهش مخاطرات بلایا، اعلام کرد که دولتش کاهش بلایای طبیعی را اولویت ملی نخست خود قرار داده است، زیرا به تحقیق دریافته که بلایای طبیعی در اشکال گوناگون آن بزرگترین تهدید برای امنیت ملی این کشور هستند.

وزارت دفاع ایالات متحدۀ آمریکا از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ بیش از ۳۵ گزارش منتشر کرده است که در آنها آشکارا به تهدیدات ناشی از تغییرات اقلیمی و رویدادهای طبیعی اشاره شده است. در همین بازۀ زمانی، دیگر دستگاه‌­های امنیتی ایالات متحده حداقل ۱۴ گزارش در مورد این موضوع منتشر کرده‌­اند. مباحث مربوط به امنیت ملی پس از توفان کاترینا در سال ۲۰۰۵، از نظر گستردگی و گوناگونی، فقط با حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ قابل مقایسه است. پس از این توفان، راهبرد موسوم به امنیت میهن (Homeland Security) آمریکا که تا پیش از این بر حملات تروریستی متمرکز بود به نحوی تغییر کرد تا همه نوع مخاطرات تهدیدکنندۀ سرزمین و مردم آمریکا از جمله بلایای طبیعی را مد نظر قرار دهد. به این ترتیب، بلایای طبیعی جای خود را در مباحث امنیت ملی باز کرد.

شکی نیست که فجایع طبیعی می­‌توانند تأثیرات ویرانگری بر افراد و اقامتگاه­‌های شهری و روستایی داشته باشند. آنها می­‌توانند در کمترین زمان ممکن خانواده­‌های زیادی را داغدار کنند، آثار روحی و روانی درازمدتی بر مردمان و جماعت­‌های آسیب­‌دیده بر جای گذارند، ممکن است میلیاردها خسارت بر اقتصاد کشورها تحمیل کنند، زیرساخت­ها را ویران کنند و فرایند توسعه را، شاید برای سال­‌های دراز، مختل کنند. اما اکنون تحلیل‏گران به تدریج در حال آغاز بحثی هستند مبنی بر اینکه بلایای طبیعی ممکن است علاوه بر تهدیدات محلی و منطقه­‌ای، بر امنیت ملی، به معنای امنیت درهم‌­تنیدۀ مردم و حکومت، نیز تأثیرات حادی داشته باشند.

جایگاه بلایای طبیعی در گفتمان امنیت ملی کشورها، به ویژه کشورهای فاجعه‌­خیزی چون ایران، باید از حاشیه به متن تغییر کند. رویکرد امنیتی به بلایای طبیعی باید دروازه‌­ای به سوی نگاه علمی، راهبردی و دقیق به این رویدادها و پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها؛ افزایش قابل توجه سرمایه‌گذاری در زیرساخت­ها و سازوکارهای مرتبط با پیشگیری از بحران و مدیریت آن؛ و توجه جدی به شاخص­‌های زمینه­‌ای مثل اعتماد، کارآمدی و مشروعیت سیاسی برای تسهیل عملکرد حکومت در شرایط بحران باشد.

منبع: مجتبی قلی‌پور، بلایای طبیعی و امنیت ملی، ماه‌نگار دیده‌بان امنیت ملی، شمارۀ ۸۴ و ۸۵، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸