جمهوری اسلامی ایرانسیاستمسائل اجتماعییادداشت راهبردی

موفقیت نخبگان مهاجر افغانستان در آموزش عالی ایران؛ فرصت‌ها و چالش‌ها

در سال‌های اخیر شاهد رشد روزافزون موفقیت دانش‌آموزان و دانشجویان مهاجر افغانستانی در آزمون‌های سراسری مقاطع ارشد و دکتری بوده‌ایم که موجی از افتخار‌آفرینی را برای جامعه‌ی مهاجر و میزبان به همراه داشته است. در کنکور ارشد امسال نیز، این دانشجویان توانستند رتبه‌های برتر را نصیب خود نمایند. کسب موفقیت‌های پیاپی در جشنواره‌های پژوهشی، اختراعات، مقاله نویسی و کنکورهای مقاطع مختلف تحصیلات تکمیلی همه گویای ریشه‌هایی عمیق از خستگی‌ناپذیری در وجود جوانان مهاجر است که مهاجرت با وجود محدودیت‌های خود مانعی برای رکود آنها نبوده و نیست. باید متذکر شد، موفقیت نخبگان افغانستانی در آزمون‌های تحصیلات تکمیلی، محدود به امسال نبوده است. برای مثال می‌توان از «مجتبی نیکزاد» رتبه یک کنکور ارشد سال ۹۰ که دو سال بعد، رتبه‌ی پنج مقطع دکترا را در رشته اقتصاد به خود اختصاص داد، و «مهدی احمدی» رتبه یک کارشناسی ارشد ۹۵، «مهدی امیری» رتبه دو و «علی محقی» رتبه هفت کنکور کارشناسی ارشد یاد کرد. در سال گذشته نیز، «مهدی جعفری»، «مهدی غلامی»، «ستاره قربانی»، «حسین عطایی» و «صادق بربری» دانشجویان تک و دو رقمی افغانستانی بودند که در آزمون کارشناسی ارشد ایران، افتخارآفرین شدند. در کنکور سراسری امسال نیز، هرچند دانشجویان افغانستان، حائز رتبه‌های دو رقمی قابل توجهی شدند، اما از بین این دانشجویان شش نفر حائز رتبه‌های تک رقمی در رشته‌های روابط بین‌الملل، تاریخ، برنامه‌ریزی منطقه‌ای و آمایش سرزمین، مهندسی مواد و زمین‌شناسی شدند.

سابقه مهاجرت؛ وضعیت کنونی تحصیلی

مهاجرت از افغانستان سابقه‌ای طولانی دارد. گسترده‌ترین مهاجرت افغان‌ها به خارج از کشور  در قرن بیست با اشغال افغانستان توسط قوای اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد. پس از آن نیز یکی از مهم‌ترین دلایل مهاجرت، همواره مسئله‌ی جنگ‌های داخلی عدم وجود امنیت بوده است. یکی از مهم‌ترین کشورهای میزبان مهاجرین افغانستان در طی این سال‌ها جمهوری اسلامی ایران بوده است. اشتراکات و رابطه‌ی ایران و افغانستان تاریخی و در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، مفاخر، باورها و سنن، مذهب و آیین و … بسیار وثیق بوده و این دو جزء جغرافیایی هستند که از آن در اندیشه سیاسی، جغرافیایی ایرانشهری اطلاق می‌گردد. به عبارتی؛ هیچ دو ملتی به این اندازه واقعاً یک ملت نیستند. آمارهای رسمی و غیررسمی، رقمی بین ۱٫۵ تا ۳ میلیون مهاجر افغانستانی را در ایران برآورد می‌کنند. از این جمعیت تقریبی، چیزی حدود ۳۶۰ هزارنفر دانش آموز و نیز حدود ۱۱ هزار نفر نیز در حال تحصیل در دانشگاه‌ها می‌باشند. نکته‌ی حائز اهمیت، ورود مداوم مهاجرین به ایران است و همین نکته موجب شده بخشی از جمعیت مهاجرین (یعنی حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد مهاجرین) که سن تحصیلات آکادمیک را سپری کرده‌اند و نیز برای اهدافی مانند اشتغال به ایران مهاجرت نموده‌اند از تحصیل باز بمانند. طی سال‌های اخیر هزینه تحصیل در مقطع ارشد برای دانشجویان خارجی ۸۰درصد شهریه شبانه در نظر گرفته می‌شد که چیزی حدود ترمی دو میلیون و پانصد هزار تومان بوده که متناسب با واحدها و رشته‌های مختلف متفاوت بود. اما اخیراً عنوان شد که داوطلبانی که رتبه‌های زیر ۱۰۰ را به دست آورند به طور کامل بورسیه می‌شوند که خود این موضوع بر افزایش رغبت نخبگان افغانستانی برای تلاش در این رقابت علمی موثر بوده است. هم این موضوع و هم دستور اخیر رهبر معظم انقلاب در راستای ثبت نام تمام دانش‌آموزان مهاجر قانونی و غیرقانونی افغانستانی، موجی از رضایت و امید را در میان خانواده‌های مهاجرین باعث شد.

تحصیلات عالیه مهاجرین، فرصت یا تهدید

حال که به درک و تصویری نسبی از وضعیت تحصیلی مهاجرین افغانستان در ایران دست یافته‌ایم، همچنان این سؤال بی پاسخ مانده که این هزینه چند میلیون دلاری روزانه برای مهاجرین و به تبع آن در بخش آموزش و تحصیل، برای جمهوری اسلامی ایران هزینه‌زا است یا اینکه فرصتی است تاریخی برای رسیدن به منافع مشترک؟ در پاسخ به این سوال بایستی مؤلفه‌های مختلفی مانند ساختار و توان حاکمان در قبال این موضوع، ظرفیت و کشش فرهنگ کشور، وجود بسترهای اجتماعی پذیرای این رویداد، مزایا و آورده‌های اقتصادی آن سنجیده شود و با توجه به آن در پی پاسخ بود. وجود اشتراکات متعدد بین جمهوری اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی ایران سرنوشت مشترکی را نیز موجب خواهد شد. این آینده مشترک خود به خود باعث می‌شود دو دولت در راستای هم‌افزایی و افزایش همکاری‌ها و ایجاد ثبات سیاسی و افزایش توان اقتصادی و حفظ الگوهای فرهنگی مشترک گام بردارند. جمهوری اسلامی نیز به عنوان نظامی برخاسته از ارزش‌های اسلامی در طول این چهل سال سعی نموده با مبنا قرار دادن توأمان عنصر امت اسلامی و نیز حوزه فرهنگی ایرانی-پارسی که افغانستان در هر دوی آن‌ها قابل تعریف است به کشور همسایه کمک نماید. یکی از عرصه‌های این کمک‌رسانی نیز پذیرش اتباع و پناهندگان افغانستان و استقبال گرم از حجم انبوه این افراد در طی دوره‌های مختلف بوده است. نگاه امت محور و نیز نگاه ناسیونالیستی و ملت‌گرایی دو الگوی مواجهه نخبگان و حکمرانان ایران در قبال مسائل مختلف خارجی و داخلی از جمله مسئله مهاجرین است. دو الگویی که البته لزوماً نافی یکدیگر هم نیستند و در بسیاری از نقاط قابلیت جمع دارند. این دو الگو در تمام مؤلفه‌هایی که بایستی ما را به پاسخ به سؤال این نوشتار رهنمون کند، بسیار حیاتی و مهم است. شایسته است توضیح داده شود که نگاه ناسیونالیستی معمولاً در بدنه نخبگانی کشور، نگاهی مخدوش، سیاست‌زده و ناقص است. به طوری که در صورت اعمال این نگاه، ملت ایران از بسیاری از مفاخر، آثار فرهنگی، سنن و آداب و رسوم و … تهی می‌شود.

الف) توان و ساختار دولت در استفاده از این پتانسیل

بدون شک درصدی از این نخبگان و فارغ‌التحصیلان به کشور افغانستان بازخواهند گشت، اما اینکه نوع مواجهه و استفاده از این نیروها چگونه بوده است بسیار اهمیت می‌یابد. از سویی یکی از مهم‌ترین عناصر استفاده از این ظرفیت نخبگانی میهمان، دولت و بدنه‌ی حکمرانی و اجرایی کشور است. اینکه نگاه این بدنه نگاه امت محور است و یا آن نگاه ناسیونالیستی مخدوش، بسیار مهم و تاثیرگذار است. نگاه ناسیونالیستی مخدوش برخی نخبگان، باعث اظهارنظرهای گاه و بیگاه نامطلوب، وضع و تصویب قوانین ضدامنیتی، ایجاد تصویر منفی از نظام حاکمیتی و از دست رفتن منافع بسیاری که از این قبیل می‌تواند برای دو کشور حاصل شود، گردد. در مقابل با در پیش گرفتن توأمان دو رویکرد امت‌محور و ایران دوستی آنچنان که مقام معظم رهبری در پیش گرفته است، ایران می‌تواند بدون ایجاد تصویر منفی، با وضع قوانین سهل‌گیرانه و البته تعاملی، موجبات تصویرسازی مثبت از خود را فراهم نماید و با ایجاد اقتدار در فضای بین دولتی و نیز در بین مهاجرین، عمق استراتژیک خود را که در بیانات رهبر انقلاب؛ دل‌های ملت‌ها از جمله افغانستان است توسعه بخشد. البته این نگاه، الزاماتی را مانند برنامه‌ریزی دقیق برای نخبگان مهاجر، سعی بر گزینش و تربیت هدفمند نیروهای مستعد از پایه‌های پایین‌تر تحصیلی، برگزاری دوره‌های خاص آموزشی برای تبیین و نهادینه‌کردن نگاه امت‌محور و هدایت فکری این نخبگان در راستای شکل‌گیری افرادی که در آینده افغانستان منافع امت اسلامی را درنظر بگیرند، ضروری می‌نماید.

ب) ظرفیت و کشش فرهنگی اجتماعی کشور

جای انکار نیست که در جمهوری اسلامی ایران، با توجه به زمینه‌ی تاریخی، تصویرسازی فرهنگی مهاجرین، حوادث و بزه‌های اجتماعی که توسط مهاجرین صورت گرفته است و نیز بازخورد این کنش‌ها در نگاه اتباع کشور میزبان (ایران)، بستر و زمینه‌ی کافی برای استفاده از این ظرفیت بسیار تعیین‌کننده است. در بسیاری از موارد این تصور وجود دارد که مهاجرین افغانستانی ساکن ایران خواه واجد تحصیلات تکمیلی و خواه فاقد آن، امکان اشتغال سایر ایرانیان را محدود کرده است. این تصویرپردازی درحالی صورت گرفته که در نطق وزیر کشور در مجلس، برخلاف این تصور که در بین نمایندگان مجلس و نخبگان نیز رسوخ پیدا کرده، چه در بخش کارگری و چه در بخش مشاغل سطوح بالاتر، این اتفاق نیافتاده است؛ چرا که بسیاری از مشاغلی که این مهاجرین بدان‌ها مبادرت می‌ورزند خارج از انتخاب هم‌نوعان ایرانی آن‌هاست و نیز امکان اشتغال افراد فارغ‌التحصیل در ادارات و نهادها نیز متاسفانه با دشواری‌های خاص خود رو به رو بوده است. بر این اساس، تربیت این افراد و کمک به رشد و شکوفایی نخبگانی از این دست، که در چند سال اخیر رو به رشد بوده است، باید با فرهنگ‌سازی و تبیین دقیق موضوع برای مخاطبین، عاری از حساسیت شده، و زمینه‌ی همکاری و هم‌افزایی و صمیمت بین عناصر نخبگانی دو ملت در فضاهای آکادمیک و پژوهشی بیش از پیش فراهم شود. در صورت فقدان این امر، دانشجویان و نخبگان مورد نظر ممکن است در دانشگاه‌ها پذیرفته شوند و با موفقیت تحصیلات خود را به پایان برسانند، اما پس از آن به واسطه این کنش‌های متعارض فرهنگی که بین خود و ایرانیان یافته‌اند، مواجهه متفاوتی خواهند یافت. از سویی سختی زمینه اجتماعی برای رشد تحصیلات تکمیلی مهاجران می‌تواند منجر به دلسردی این افراد و روی آوری به جنبش‌های اعتراضی گردد.

ج) مزایا و آورده‌های اقتصادی

کشورهای غربی هر ساله با پذیرش و بورسیه دانشجویان نخبه از سراسر جهان، گام‌های بزرگی را در راستای تثبیت قدرت و سلطه‌ی تکنولوژیک و اقتصادی خود برمی‌دارند. هدف آن‌ها از این جذب، بیش از همه منفعت اقتصادی‌ای است که از سوی این نخبگان عاید کشور مقصد می‌شود. در سوی دیگر این قضیه، جمهوری اسلامی ایران با رویکردی اسلامی و ایران‌دوستانه و در مواجهه با نخبگان مهاجر افغانستانی قرار دارد. بر اساس محاسبات هزینه فایده‌ای، بروسیه نخبگان برتر از مهاجرین افغانستان، نوعی سرمایه‌گذاری است که کشور می‌تواند با استفاده از توان فکری ایشان، پروژه‌های خود را به پیش ببرد. که خود این موضوع ضرورت برنامه‌ریزی برای این هدف را ضروری می‌سازد. نکته‌ی دیگر، ناظر به تاثیرات آتی اقتصادی قابل بیان است. بدین معنا که با تربیت نخبگان و استفاده از این ظرفیت دانش آموختگان، به رونق اقتصادی و افزایش تبادلات تجاری بین دو ملت دست یابیم. موضوع دیگر قطب‌سازی تحصیلات تکمیلی برای دانشجویان افغانستانی است. قطب‌سازی، باعث مرجعیت علمی و افزایش درخواست تحصیلات در ایران خواهد شد که علاوه بر افزایش اثرگذرای فکری، می‌تواند زمینه رونق اقتصاد دانش را نیز موجب شود؛ کاری که به تازگی در تاجیکستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس در سطحی متفاوت در حال اجرا است. که تمام این موارد مستلزم اعطاء تسهیلات به دانشجویان کم‌بظاعت، کاهش بروکراسی ورود به تحصیلات تکمیلی برای دانشجویان مهاجر و ایجاد زمینه‌ی کاری متناسب به تخصص‌ها و نیز بسترسازی و مذاکره با طرف افغانستانی برای جذب این نیروهای نخبه در بدنه مدیریتی و ساختارهای اقتصادی و نیز تسهیل تردد نخبگان بین دو کشور است.

نتیجه‌گیری

به طور خلاصه می‌توان گفت برخلاف تصویرسازی شبکه‌های ماهواره‌ای و کانال‌های معاند از وضعیت تحصیلی مهاجران افغانستانی، نگاه حاکمیتی ایران نسبت به این قضیه، نگاهی مثبت و رو به بهبود است که نمونه آن در حکم رهبر معظم انقلاب و نیز حمایت‌های وزارت علوم از دانشجویان نخبه مهاجر قابل مشاهده است؛ هرچند افکار عمومی هنوز آنطور که شایسته است، به این حد از بلوغ نرسیده باشد. وجود نخبگان و بسترسازی برای رشد این افراد، منفعتی دوجانبه برای هر دو ملت ایران و افغانستان است. استفاده درست از این ظرفیت، مستلزم داشتن ساختار، قوانین و حکمرانانی توانمند برای جذب و هدایت ایشان، اصلاح فرهنگی و بسترسازی فرهنگی تربیت نخبگان مهاجر و نیز ملموس بودن برآوردها و نتایج اقتصادی برای کشور است. در همین راستا توجه به عدالت آموزشی بین مهاجرین و شهروندان کشور، ترمیم ساختار مبتنی بر نگاه امت محور و ایرانی، توجه به عواقب خطرناک تبعیض آموزشی مثل بزهکاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی، کمک به قرارگرفتن مهاجران در سبدهای متنوع شغلی و پرهیز از انباشت نیروی کار در چند رسته شغلی خاص که نیازمند افزایش ضریب نفوذ تحصیلات تکمیلی در این افراد از ضروریات آن است، از مواردی است که بایستی مورد توجه قرار گیرد. نکته آخر اینکه، دولت‌های غربی هم اینک با تربیت نسل‌های مدیریتی حال و آینده افغانستان از بین همین نخبگان علمی درصدد تأمین منافع ملی خود  هستند، لذا بسیار ضروری است که دولت جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان مقابله با این سیاست استعماری که نتایج و عواقب آن دامن کشور را می‌گیرد، به تربیت نیروهای صالح و کارآمد همت گماشته و در شکل‌گیری آینده افغانستانِ آباد و اسلامی تاثیر مثبت خود را دریغ نکند.

مصطفی آقاجانی- دانشجوی دکتری مسائل ایران دانشگاه امام صادق (ع)   

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا